روایتی از قیام ملاخلیل در رد فرمان کشف حجاب رضا شاه
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مکریان؛ ۱۷ دی ماه سالروز فرمان ننگین رضاخان قلدر مسلک پهلوی برای کشف حجاب اجباری زنان ایرانی در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی است. فرمانی که با نافرمانی مدنی و تمرد اکثریت مردم
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مکریان؛ ۱۷ دی ماه سالروز فرمان ننگین رضاخان قلدر مسلک پهلوی برای کشف حجاب اجباری زنان ایرانی در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی است.
فرمانی که با نافرمانی مدنی و تمرد اکثریت مردم ایران علی الخصوص اقوام اصیلی چون کُردها روبه رو شد.
رضاخان که محصول سیاسی جریان روشنفکری لائیک و امیدوار به غرب در ایران بود، در سفری به ترکیه که تنها سفر خارجی وی هم محسوب می شود تحت تاثیر روش های غربگرایانه و به اصطلاح تجدد خواهانه اتاتورک قرار گرفت و به محض بازگشت از این کشور با حمایت سیاست خارجی و در چارچوب دخالتهای مستقیم انگلیس در امور داخلی کشور و همچنین به توصیه مشتی از روشنفکران غربگرا، حجاب را به عنوان مهمترین مانع بر سر راه ورود زنان به کاروان تمدن بشری عنوان کرد.
تمایل رضا خان به کشف حجاب زنان در بی توجهی به خواست علما در اعتراض به سفر شاه و ملکه بی حجاب افغانستان به ایران نمود عینی یافت و پس از آن، با تمامی توان کوشید تا به هر قیمت شده حجاب را از سر زن ایرانی بردارد. وی که تفکر نظامیگری و قلدر مابانه ای داشت، راهحل فیزیکی را برگزید و از طریق امنیههای خود، در تمامی شهرها برای تحقق این هدف کوشید و به تمام معنا فاجعه آفرید. این اقدام که در برخورد مستقیم با یک سنت شرعی عمیق و ریشهدار بود، کینه مردم را نسبت به پهلوی برانگیخت. شاید تودههای مردم از نفوذ سیاست خارجی سر درنمیآوردند، اما همه آنان خصوصاً علمای دینی درک میکردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعی آنهاست.
رضا شاه در روز هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ که برای اعطای گواهینامه فارغ التحصیلان به دانشسرای عالی رفته بود، در حالی که ملکه ایران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباسهای اروپایی به تن کرده بودند، طی نطقی از کشف حجاب و پیشرفت زنان سخن گفت: «… شما زنها باید این روز را که روز سعادت و موفقیت شماست روز بزرگی بدانید و از فرصتی که بدست آورده اید برای خدمت به کشور خود از آن استفاده کنید… شما خواهران و دختران من حالا که داخل جامعه شدهاید و برای پیشرفت خود و کشورتان این قدم را برداشتهاید باید بفهمید که وظیفه شما این است که برای کشور خودتان کار کنید، سعادت آینده در دست شماست».
بدین سان از فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابانهای تهران و دیگر شهرها ممنوع شد و دولت و سایر دستگاههای اجرائی در کشور موظف گردیدند برای پیشبرد این طرح در ولایات مختلف بکوشند. به همین منظور از اقدامات تبلیغاتی و انتظامی در حد وسیعی بهرهگیری شد و حتی مسئولین در بسیاری از موارد، کاربرد قوه قهریه را نیز در اولویت قرار دادند.
آموزگاران و دختران دانشآموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زنانی که حجاب داشتند راه نمیرفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمیدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با نهایت بیپروایی و بیرحمی فرو گذار نمیکردند. حتی بعضی از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زنهایی را که پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده و پاره پاره میکردند و اگر زن فرار میکرد او را تا توی خانهاش تعقیب میکردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل میدیدند پاره پاره میکردند یا به غنیمت میبردند.
در این میان و از منطقه مُکریان روحانی متنفذ و صاحب احترامی در بین عشایر منگور به نام « ملا خلیل گوره میر » علیه دستور کشف حجاب و یکسان شدن لباس از سوی «رضاخان میرپنج» قیام کرد.
این روحانی کُرد که شناخت دقیقی نسبت به سنن و عقاید ریشه دار مردم منطقه داشت به خوبی می دانست عفت و حیا از بارزترین خصلت های زنان کُرد به شمار می رود و لباس زنان و مردان کُرد از معدود پوشش هایی است که هم راستا با اعتقاد راسخ کُردهای مسلمان کاملاً با قالب اسلوب و قواعد شرعی حجاب در دین مبین اسلام همخوانی دارد.
طبل و دولنگ پهلوی!
روایت های مختلفی از چرایی و چگونگی قیام ملا خلیل در اسناد و کتب تاریخی بیان شده است. برخی، قیام ملا خلیل را یک جنبش ناسیونالیستی برای خفظ فرهنگ و لباس کُردی دانسته و برخی دیگر آن را یک حرکت اسلامی بر می شمارند.
غنی بلوریان یکی از شخصیت های سیاسی تاریخ معاصر کُرد در صفحات ۲۷ و ۲۸ کتاب خاطراتش از زبان یکی از نوکران خانه ی پدری اش آورده است:
در سال ۱۹۲۷«ملا خلیل گورمه ری» علیه دولت رضا شاه قیام کرد. رضا شاه به تقلید از «کمال آتاتورک» فرمانی صادر کرده بود که همه ساکنین ایران « کت و شلوار» اروپایی به تن کنند و کلاه پهلوی بر سر بگذارند، که در منطقه ما به «طبل و دولنگ پهلوی» مشهور بود. کلاه پهلوی شبیه کلاه کنونی پلیس فرانسه بود، ملا خلیل که یکی از روحانیون با نفوذ عشیره منگور بود، تسلیم این فرمان نشد و علیه آن قیام کرد.
ارتش ایران بر ملا خلیل یورش برد، ولی چون پیروزی به دست نیاورد، رضا شاه مجبور شد در برابر خواست ملا خلیل عقب نشینی نماید و مردم روستاهای کُردستان از پوشیدن طبل و دولنگ پهلوی نجات یابند و جیره و مواجب برای ملا خلیل و چند رئیس عشیره منگور تعیین کنند. آن سال هنوز در مهاباد و منطقه منگور به سال ملا خلیل مشهور است و هر کودکی در آن سال در مهاباد از مادر متولد شده نام خلیل بر او نهاده اند.
فرمان رضا شاه در شهرها همچنان جاری بود، حکومت در آن زمان برای گرفتن مالیات از فروش تولیدات روستائیان در چهار سوی شهر مهاباد «راه دارخانه» تاسیس کرده بود و {از مردم} مالیات می گرفت، در هر یک از این پست های راه دارخانه یک نفر پلیس قیچی به دست نیز حضور داشت. هر کس با شلوار کُردی وارد شهر می شد، این پلیس خشتک شلوار کُردی اش را می برید و شلوار را تبدیل به دامن می کرد. به همین دلیل وقتی که ارباب یا یکی از اهالی روستا به مهاباد می آمدند، طبل و دو لنگ پهلوی را نیز به خورجین الاغ خود آویزان می کردند و در نزدیکی شهر طبل بر سر می نهادند و دولنگ را نیز به پا می کردند.
بلوریان یکی از سران حزب دمکرات به شمار می رود اما در نیمه راه گرایشات چپی پیدا می کند و به عضویت حزب توده در می آید با تکیه بر تفکراتش در مورد تاثیر فرمان کشف حجاب بر زنان کُرد در روایتی ناقص و تحریف شده و بدون اشاره به بی حرمتی امنیه ها به زنان کُرد تنها به این جمله بسنده می کند که: « در همان زمان بود که چادر در بین زنان از مُد افتاد!».
جهاد در راه حفظ حجاب
فریدون حکیم زاده در کتاب سردشت در آینه اسناد تاریخی، شورش ملا خلیل را این گونه بازگو نموده است :
«غایله ی ملاخلیل در اثر تمرد از پوشیدن لباس متحدالشکل و به سرنهادن اصلاح آن زمان کلاه پهلوی برپا گردیده بود. رضاخان دستور کشف حجاب و ممنوعیت لباس کردی و برسر گذاشتن کلاه را صادر کرده بود. در این شرایط مرحوم ملا خلیل که مفتی و پیشوای مذهبی منطقه سردشت و به خصوص ایل منگور بود به تنهایی به مقابله برخاست و این عمل را حرام اعلام نموده و اعلام جهاد کرد. در اندک مدتی چند هزار تن از مردان دلاور کرد به دور شمع وجودش حلقه زدند.
مرحوم عبدالعزیز مفتی در هشتم شعبان ۱۳۰۷ ه.ش از تهران عازم مهاباد و بوکان شد و به شور و مشورت پرداختند اما نیروهای ملا خلیل اقدام نظامی را شروع کرده و شهر مهاباد را محاصره کردند. جهاد گران، توانستند چند تن از نظامیان از جمله فرمانده نظامی به نام سروان اسماعیل قلعه بیگی را در جنگ نابود کنند.
نمایندگان اعزامی مجلس شورای ملی به مقابله روانی با موضوع پرداختند. چند تن از شیوخ و علمای مورد احترام را برای جلوگیری از گسترش قیام وادار کردند که لباس روحانیت و مشایخی و کردی را از تن در آورده و کت و شلوار و کراوات پوشیده و کلاه پهلوی بر سر نهند.
با مشاهده این اوضاع چند تن از مشایخ و روحانیون از عمل خود نادم گشته مطیع شدند اما بر گرداگرد ملاخلیل همچنان عده ای از مردان جهادگر با تفنگ های کهنه و حتی خنجر و چوب دستی آماده جهاد بودند و جالب اینکه در کنار این امرا و فرماندهان ارتش ایران علیه ملاخلیل نیروهای روسی نیز به فرماندهی تاتاریوف نامی شرکت داشتند.
در ۱۰/۲/۱۳۰۸ آخرین اخبار به ملاخلیل و جهاد گران توسط هواپیمای نظامی در منطقه پخش شده و آنها را دعوت به تسلیم کردند ، اما کسی وقعی ننهاد.
نیروهای نظامی بمباران منطقه را شروع کردند و ملاخلیل مجبور شد با عبور از پل مرزی قلاتاسیان به خاک عراق مهاجرت کند . پس از سرکوب این قیام رضاخان از ملاخلیل دلجویی کرده و با سران سپاه ، ایشان پس از مدتی مهاجرت به خاک ایران بازگشته و تا پایان عمر با عزت و شرافت زندگی کردند».
شهدای مدافع عفاف و هویت
یکی دیگر از منابعی که می توان در این باره به آن استناد کرد گزارشات کنسولگری های خارجی در منطقه و خصوصاً نامه نگاری های کنسول بریتانیا در تبریز است.
مقامات این کنسولگری در چندید گزارش به تحرکات روحانیون کُرد علیه فرمان رضا شاه اشاره می کنند و از شهادت دهها نفر از یاران ملا خلیل در مقابله با فرمان کشف حجاب رضا شاه و در درگیری با نیروهای ارتش پهلوی خبر می دهند.
"فرین" کفیل سرکنسول بریتانیا در تبریز در خصوص قیام ملا خلیل این گونه گزارش می دهد: حسنعلی خان آصف، کارمند ایرانی کنسولگری تبریز، در نامهای به تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۲۹ که دیروز به دست من رسید، مینویسد: «کردستان تقریباً ناآرام است. مقامات نظامی با استفاده از اتومبیلهای شخصی نیروهای خود را روانه ساوجبلاغ کردهاند. میگویند در سردشت و مناطق مجاور آن کُردها علیه خلعسلاح، تغییر کلاه و سربازگیری سر به شورش برداشتهاند. نیروهای کمکی دارند وارد تبریز میشوند تا از آنجا به طرف ساوجبلاغ حرکت کنند.
از یک تاجر شنیدهام که در ۸ یا ۹ ژانویه ملا حلیف[خلیل]، یکی از شیوخ کُرد، به ساوجبلاغ حمله کرد، ولی با ۳۵ کشته و ۱۰۰ مجروح مجبور به عقبنشینی شد، در حالی که از نیروهای ایرانی فقط ۱ افسر کشته و سه سرباز مجروح شدند.
روز گذشته از سرگرد وودوارد، وابسته نظامی بریتانیا در تهران، اطلاع یافتم که بر اساس اخبار تلگرافی واصله، نیروهای ارتش ایران در درگیریهای نزدیک سردشت شکست خوردهاند».
در ۱۶ مارس ۱۹۲۹ او میافزاید: «احتراماً عطف به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شماره ۳۹ مورخ ۲۵ ژانویه ۱۹۲۹ در ارتباط با شورش در کُردستان، به اطلاع میرساند که حسنعلی خان آصف، کارمند ایرانی کنسولگری تبریز، در نامه مورخ ۲۱ فوریه ۱۹۲۹ خود، که به دلیل بدی وضعیت جاده تهران و تبریز دیروز به دست من رسید، نوشته است که کُردهای منگور که در نزدیکی ساوجبلاغ (مهاباد) زندگی میکنند در ماه ژانویه به این شهر حمله کردند و همزمان سایر کردها نیروهای ایرانی مستقر در سردشت را محاصره کردهاند.
در ساوجبلاغ، کُردهای منگور پس از دادن ۴۰ کشته از جمله پسر رئیس منگورها، حمزه آقا، مجبور به عقبنشینی شدند. سپس نیروهای کمکی به سردشت اعزام شدند و با کشتن ۹۰ تن از شورشیان از جمله ۵ تن از رؤسای آنها، نیروهای ایرانی را از محاصره درآوردند و کُردها را به عقب راندند. پس از این کُردها تسلیم شدند و گزارشها حاکی از آن است که اوضاع در هر دو شهر ساوجبلاغ و سردشت کاملاً آرام است. با این حال، امیرلشکر آذربایجان به همراه ۴۰۰۰ سرباز ارتش در آن منطقه باقی خواهد ماند.
بنابر اطلاعات مندرج در این گزارش، کردهای منگور ساکن در نزدیکی ساوجبلاغ این شورش را آغاز کردند و زمان حمله خود را مقارن با ماههای سخت زمستان قرار دادند تا آنطور که پیشبینی میکردند پیشروی نیروهای دولتی را با دشواری مواجه سازند. با این حال، عملکرد سریع و فعال نیروهای دولتی منجر به شکست کامل کردها شد…
شنیدهام که چندین آشوبگر، که عمدتاً ملا هستند، در این ناآرامی دست داشتهاند.
تحریف هویت اصیل کُردی
در روزگاری که شبکه های اجتماعی و ماهواره ای به شدت در حال تبلیغ سبک زدگی غربی هستند و الگوها و شخصیت های غریبه برای جوانان ما بیشتر از پدران و ماردانشان آشنا هستند. در شرایطی که روزانه صدها و هزاران عکس از دختران و زنان کُرد در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام توسط نامحرمان لایک می خورند و هویت کُردی تحریف شده ای از سوی از رسانه هایی که فقط زبانشان کُردیست تبلیغ می شود. یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد خالی از لطف نبوده از ضروریات است. زیرا جوان تحت تاثیر ماهواره ها باید بدانند حفظ حجاب یکی از دغدغه های اصلی مردمان کُرد این دیار بوده و اگر امروز کسانی با بهره گیری از غفلت دستگاههای متولی فرهنگ به تبلیغ هویت کُردی خالی از روح متعالی دین و حجاب به عنوان یکی از مظاهر آن می پردازند در حقیقت هیچ شناختی از کُردها نداشته و ندارند و تنها در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی دشمنان این آب و خاک گام برمی دارند.
منابع:
۱ـ مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴، ص ۱۱۸.
۲ـ حکایت کشف حجاب، تهاجم فرهنگی غرب و کشف حجاب، تهران، موسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ص ۲۵.
۳- جنبش حقوق زنان در ایران از طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۵۷/ الیز ساناساریان؛ مترجم نوشین احمدیخراسانی. تهران،اختران ، ۱۳۸۴،ص۱۰۰ تا ۱۰۳
۴- ئاله کوک، خاطرات غنی بلوریان، موسسه رسا، چاپ سوم ۱۳۹۴، ص ۲۷.
۵- خبرگزاری کردپرس، قیام ملا خلیل در مهاباد؛ قیام حیا و غیرت، محمد امین کریمی فر.
۶-پایگاه خبری مکریان، آشنایی با ملا خلیل گوره مه ری، جلال ابراهیمی
۷- سردشت در آینه اسناد تاریخی، فریدون حکیم زاده، نشر رهرو مهاباد، ۱۳۸۳.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰