طلاق در میان بچههای بهزیستی از متوسط جامعه پایینتر است
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، دخترند اما نازپرورده نیستند؛ نه تجربه دست نوازشگر مادر را دارند و نه پدری بالای سرشان بوده که نازشان را بخرد و شبها برایشان قصه دختر شاه پریان را بگوید تا خوابشان ببرد. پدر و
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، دخترند اما نازپرورده نیستند؛ نه تجربه دست نوازشگر مادر را دارند و نه پدری بالای سرشان بوده که نازشان را بخرد و شبها برایشان قصه دختر شاه پریان را بگوید تا خوابشان ببرد. پدر و مادر هم آنها را نخواستهاند و آیندهشان را به دست دولت سپردهاند. هر چند که بعضیهایشان مانند همه بچهها عزیزدل پدر و مادر بودهاند اما قصهشان از میانههای راه مسیر زندگیشان را به پرورشگاه کشانده است. پدر و مادر یا عمرشان به بزرگ کردن نازدانههایشان قد نداده یا اعتیاد، زندان و جرائم ریز و درشت دیگر موجب شده تا نقشآفرینی در نقشهایشان را فراموش کنند و پی کار خود بروند و فرزندانشان را به دایگی بهزیستی بفرستند. برخیهایشان هم قصهشان با فقر گره خورده و خانوادهها از سر نداری و ناچاری آنها را بر سر راه گذاشتهاند. خلاصه اینکه بچههایی که در مراکز شبانهروزی بهزیستی قد کشیدهاند هر کدامشان کتاب نخواندهای هستند و قصهای شنیدنی در پشت نگاههای معصومشان نهفته است حتی زمانی که قد کشیده و ۱۸ ساله شدهاند و کمکم باید با مراکز بهزیستی خداحافظی کنند و پی سرنوشت خودشان بروند. این بچهها قرار است خودشان آینده خود را بسازند و وارد دنیایی میشوند که هیچ کس منتظرشان نیست. پسرها هم همین وضعیت را دارند اما پای دخترها که به میان میآید ماجرا پیچیدهتر میشود. آنقدر که انگار با کلاف سردرگمی مواجهید که بنا ندارد به این آسانیها باز شود و راه به جایی ببرد. اگر هم نیمه گمشدهشان را پیدا کنند تازه اول راهند چراکه پذیرش یک دختر پرورشگاهی به عنوان عروس یا همسر هنوز در فضای فرهنگی حاکم بر ذهن مردم و خانوادهها جا نیفتاده است. ۱۸ میلیون تومان پول و خداحافظی با مراکزی که زمانی حکم سرپناه را برایشان داشته پایان قصه این بچهها در ۱۸ سالگی است. اما عاقبت این بچهها چه میشود؟ این سؤالی است که برای پاسخ به آن سراغ دکتر حبیبالله مسعودیفرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور رفته و با وی به گفتوگو نشستهایم.
وضعیت بچههایی که بعد از ۱۸ سالگی از بهزیستی خارج میشوند موضوعی نگرانکننده است. ۱۸ سالگی طبعاً سنی نیست که این بچهها بتوانند روی پای خود بایستند. آقای دکتر بچههای بهزیستی بعد از ترخیص چه وضعیتی پیدا میکنند؟
یکی از نگرانیهای خود ما بحث توانمند کردن بچههاست که خیلی قبل از ۱۸ سالگی باید آغاز شود؛ این توانمندسازی میتواند روانی باشد، تحصیلی یا حرفهآموزی باشد. ما تأکید داریم که این بچهها بعد از ۱۵ سالگی مهارتی را بیاموزند.
در حال حاضر چقدر از این بچهها سالانه از مراکز شما ترخیص میشوند؟
سالی۶۰۰، ۷۰۰ نفر از این بچهها از مراکز تحت پوشش بهزیستی خارج میشوند و شبانهروز در این مراکز نیستند. تقریباً حدود نیمی از این بچهها ازدواج میکنند و از مراکز میروند و نیم دیگر نیز وارد زندگی مستقل میشوند.
درست است که امکانات بهزیستی محدود است اما به نظر شما ۱۸ سالگی برای استقلال یک فرد سن پایینی نیست و نمیتواند این بچهها را با مشکل مواجه کند؟
اولاً اینکه حتماً باید این بچهها به سن ۱۸ سالگی تمام برسند و قبل از ۱۸ سالگی هیچ کدام از بچههای ما از مراکز بهزیستی نمیروند. بعد از ۱۸ سالگی هم ما مراکزی را داریم تحت عنوان مراکز آمادهسازی که حالت پانسیون است و هر چهار تا پنج تا از بچههایی که ازدواج نکردهاند در یک خانه هستند به همراه یک مربی یا مددکار که به نوعی پانسیون به شمار میرود و بچهها در این مراکز به صورت نیمه شبانهروزی حضور دارند به این معنا که به دنبال کار و درس خود میروند اما در این مراکز مستقر هستند تا فرآیند توانمندسازی آنها تکمیل شود. این بچهها شش ماه تا یک سال هم میتوانند در این مراکز باشند البته ما گفتیم که دیگر محدودیت زمانی وجود نداشته باشد هر چند یکی از بخشهایی که در آن با کمبود بودجه و منابع مواجه هستیم این بخش است و باید به دنبال منابع باشیم. طبق دستورالعملهای موجود این بچهها حداقل تا پنج سال بعد از ترخیص تحت نظارت ما هستند و باید گزارشهای مددکاری برای آنها تهیه شود و برای بازدید از منازل آنها میروند و به این بچهها کمک میکنند.
چه مبلغی به این بچهها کمک مالی میشود و به نظر شما چنین مبلغی برای تشکیل یک زندگی مستقل کافی است؟
ما تا شش، هفت سال پیش هیچ منبعی برای ترخیص این بچهها نداشتیم و فقط بر مبنای کمکهای خیرین حرکت میکردیم همچنان هم خیرین به ما کمک میکنند. اما امسال توانستهایم در اعتباراتمان ۱۸ میلیون تومان کمک هزینه را برای ترخیص این بچهها در نظر بگیریم. این علاوه بر کارهایی است که برای بچهها انجام میگیرد؛ از جمله مهارتآموزی و تأمین هزینههای تحصیلی. این بچهها اگر دانشگاه بروند تا آخرین مدارج تحصیلی هزینهاش را سازمان تقبل میکند. این ۱۸ میلیون هم برای کمک به این بچههاست که بتوانند چند نفری با این مبلغ خانهای تهیه کنند یا در حوزه اشتغال وارد شوند از طریق وامهایی که سازمان به این بچهها میدهد. بعد از پنج سال هم تلاش میکنیم تا ارتباطمان با این بچهها قطع نشود درست مثل بچههایی که بعد از استقلال از خانواده خارج میشوند و ارتباطشان را با خانواده همچنان حفظ میکنند.
عمدهترین مشکلی که ما با این بچهها داریم مشکلات اعتباری است. هر چند تا حد زیادی اعتبارات این حوزه بیشتر شده و از ۳ میلیون تومانی که به آنها داده میشد طی سه، چهار سال به ۱۸ میلیون رسیده است. با وجود این ما هم اعتقاد داریم باید این مبلغ بیشتر شود. علاوه بر این خود ما هم برنامههایی برای آمادهسازی بچهها داریم. در کنار این باید روی توانمندسازی این بچهها کار شود چراکه اگر ۱۰۰ میلیون تومان هم به این بچهها داده شود اما توانمندی لازم را نداشته باشند همه این اعتبارات از بین میرود.
گاهی گزارشهایی درباره مشکلات متعدد بچههای بهزیستی به خصوص دختران منتشر میشود. در این باره چه پیشبینیهایی صورت گرفته است؟
بله مواردی هم داشتهایم بچههایی که به بیرون رفتهاند، مشکل پیدا کردهاند. بهزیستی همواره این وظیفه را دارد که پشتیبان این بچهها باشد. درست همچون پدر و مادری که ممکن است فرزندانشان بعد از استقلال از خانواده به مشکل بخورند اما قطعاً حمایت آنها را از دست نمیدهند.
آیا پایشی درباره اینکه این بچهها با چه مشکلاتی مواجه هستند صورت گرفته و شما در جریان این ماجرا هستید؟
ما در حال حاضر با کمک حوزه کلینیکهای مددکاری در حال اجرایی کردن طرح پایش وضعیت این بچهها هستیم. برخی از آنها بسیار افراد موفقی هستند و ما برای این بچههای نخبهمان گروه ثبت کردیم و شبکهای در سراسر کشور ایجاد شده تا این بچهها با مراکز ارتباط داشته باشند و بتوانند به بچههای ما نشان دهند موفقیت الزاماً ربطی به بودن یا نبودن پدر و مادر ندارد و اگر بچههایی که شرایط مشابه بچههای حاضر در بهزیستی را دارند توانستهاند موفق باشند، قطعاً همه این بچهها قابلیت گام برداشتن در مسیر موفقیت را دارند. ما تلاش داریم با کمک دوستان موفقی که خودشان از بچههای بهزیستی بودهاند و با شبکهسازی که در تمام کشور صورت گرفته است تبدیل به یک رویه کنیم. البته بچههایی هم بودهاند که دچار مشکل شدهاند مثلاً ازدواج کردهاند و در ازدواجشان مشکل داشتهاند و طلاق گرفتهاند.
درباره وضعیت مشکلات خانوادگی و طلاق این بچهها چطور؛ آیا آماری در دست هست؟
پایشی که صورت گرفته نشان میدهد میزان طلاق در بچههای بهزیستی از متوسط طلاق در جامعه پایینتر بوده است. ما فکر میکنیم یکی از دلایل این آمار متفاوت سختیهایی است که این بچهها در زندگیشان کشیدهاند و طبعاً دلشان نمیخواهد چنین روندی برای فرزندانشان هم تکرار شود. خیلی اوقات متوسط زندگی بچههای ما از متوسط سطح زندگی بچهها در آن منطقه و شهر بالاتر است اما مسائل عاطفی و حضور نداشتن پدر و مادر کنار این بچهها موجب شده تا تابآوری بچههای ما بیشتر شود و به راحتی با هر ناراحتی کوچکی جا نمیزنند.
من فکر میکنم باید برنامههایمان را منسجمتر کنیم. هم در زمینه تحصیلی، حرفهآموزی، مهارتهای زندگی و بحثهای معنوی و دینی در تلاشیم تا بچهها با مشکلات کمتری مواجه شوند.
باتوجه به فرهنگ حاکم بر جامعه ما و طبق تحقیقات میدانی صورت گرفته ظاهراً دختران ترخیص شده از بهزیستی با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنند؛ از ازدواج گرفته تا زندگی شخصی. برنامه ویژهای برای حمایت از دختران ندارید؟
وقتی خواستگاری برای دختران ما میآید چند جلسه مشاوره با فرد برگزار میشود. بچههای ما اغلب بسیار توانمند هستند و در حوزههای علمی و اجتماعی در سطوح بالایی قرار دارند. البته الان خوشبختانه نگرش مردم در حال تغییر است. مثل فرزندخواندگی که قبلاً خانوادهها کمتر نسبت به آن اقبال داشتند اما حالا خانوادهها از اقشار مختلف اعم از روحانی، بازاری، پزشک و مهندس میآیند و میخواهند کودکی را به فرزندخواندگی قبول کنند اما ۱۰ سال قبل و حتی پنج سال قبل چنین نگرشی نبود. حالا فضا خیلی بهتر شده، چه دخترهایی که با پسرهای ما ازدواج میکنند و چه پسرهایی که با دختران ما ازدواج میکنند کمتر با مشکل مواجه میشوند هر چند هنوز هم مشکلات فرهنگی از این دست وجود دارد.
اوضاع ازدواجها در بهزیستی چگونه است؟ بچههای شما بیشتر با همدیگر ازدواج میکنند یا با افراد خارج از بهزیستی؟
بیشتر ازدواجهای ما خارج از بهزیستی است. چون بعد از شش سالگی مراکز پسرانه و دخترانه از همدیگر جدا هستند و چندان فرصتی برای آشنایی آنها با هم بهوجود نمیآید اما در دانشگاهها و در محیطهای خارج از بهزیستی فرصت آشنایی بچهها برای ازدواج بیشتر فراهم است.
با توجه به شرایط مشابه و درک بهتر از مشکلات آیا ساز و کاری برای معرفی این بچهها به همدیگر وجود ندارد؟
مواردی اگر باشد و مناسب باشند به هم معرفی میشوند و مواردی هم بوده در مراسمهای مشترک و جشنها اما عمده ازدواجها با افراد بیرون از مراکز است.
سرنوشت بچههایی که از مراکز شما ترخیص شدهاند اما در دام اعتیاد یا موارد دیگری گرفتار شدهاند چه میشود؟
در چنین مواردی تمامی مراحل درمان و مراقبتهای بعدی آن برای این بچهها به صورت رایگان انجام میشود و وظیفه ماست. سازمان وظیفه دارد این بچهها را پایش کند. در درجه بعدی این بچهها باید به سازمان مراجعه کنند و ما وظیفه داریم به آنها خدمات ارائه کنیم. گاهی مشکلات بچهها با یک جلسه مشاوره برطرف میشود اما گاهی نیاز به مداخلات بیشتر است و کمکهای مالی یا مشاورهای میخواهند.
منبع: روزنامه جوان
مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است.
بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰