بازنمایی نمادهای پنهان نخلگردانی
۱-۲-۱. نخلگردانی در روز تاسوعا نخلگردانی در روز تاسوعا در محله هِردَهْ بعد از مراسم پَرْسِه[۱] و حدود ساعت ده صبح آغاز میشود. در این روز تمام اهالی محله، جلوی حسینیه جمع میشوند و مردها با صلوات، نخل را از داخل حسینیه بیرون آورده، بعد از مراسم قربانی جلو نخل، کنار حسینیه توقف میکنند
۱-۲-۱. نخلگردانی در روز تاسوعا
نخلگردانی در روز تاسوعا در محله هِردَهْ بعد از مراسم پَرْسِه[۱] و حدود ساعت ده صبح آغاز میشود. در این روز تمام اهالی محله، جلوی حسینیه جمع میشوند و مردها با صلوات، نخل را از داخل حسینیه بیرون آورده، بعد از مراسم قربانی جلو نخل، کنار حسینیه توقف میکنند تا نخلنشین بر آن سوار شود و سپس به میان ده و مسجد جامع میروند و از کوچه خلیلی عبور کرده، به سرزی میروند تا به «چشمه هرده» برسند و در آنجا نخل را کنار یک درخت کهنسال چنار و مسجدی با یک اتاق و ایوان به زمین میگذارند و بعد از ادای نماز ظهر و صرف ناهار نذری، حدود ساعت دو بعد ازظهر، نخل را از کوه سرچشمه به بالا میکشند و سپس آنرا به حسینیه بازمیگردانند.
قسمت بسیار مشکل و جذاب حمل نخل هِردَهْ ، بالا کشیدن آن از کوه سرچشمه است که با طنابی حدوداً ۱۵ متری که به پایههای جلوی نخل بسته شده و کلاف کردن دستها در یکدیگر و ذکر «یاحسین یاحسین» این کار را انجام میدهند. در این هنگام مشارکت جمعی اهالی، برای جلوگیری از سقوط نخل نقش بارزی دارد و همهساله توجه عده زیادی از گردشگران را به خود جلب میکند. اهالی معتقدند که نخل از هر کوچهای که عبور داده شده، نباید بار دیگر از همان کوچه برگشت داده شود، چون نامیمون است؛ بنابر همین عقیده، نخل را از شیب تند و سخت کوه سرچشمه بالا میبردند تا به حسینیه بازگردانند. به گفته یکی از اهالی، سالی که به دلیل برف و سرمای شدید، نخل را از کوه سرچشمه بالا نبردند، کوه ریزش کرده است.
مراسم نخلگردانی در روز تاسوعا در محله یُسمون پس از مراسم جاقجاقازنی[۲] و در حدود ساعت سه بعد ازظهر شروع میشود؛ به این ترتیب که یک نفر از ریشسفیدان یا بابای نخل، برای باخبرکردن اهالی محله پَلْ، نزد آنها رفته، پس از حضور اهالی هر دو محله، اقدام به بلند کردن نخل میکنند؛ زیرا همانطور که گفته شد، این نخل متعلق به محله پَل و یُسمون است.
آنها ابتدا نخل را از حسینیه محله بیرون میآورند و در کوچه کولهباغی در کنار دیوار متوقف میکنند تا فردی که نشستن روی نخل به طور موروثی به خاندان او تعلق دارد، سوار بر نخل شود، سپس نخل را به محله یُسمون برده، پس از گذر از میدان پالیزه، از مسیر کولهباغی به کوچه پخونهگاه و مسجدحاجتگاه و سپس به سوی محله پَل میروند و از کوچه علی صادق پایین میآیند و نخل را به سوی حسینیه بازمیگردانند. در این روز نخل را بر زمین نمیگذارند و معتقدند در این روز امام حسین(ع) هنوز به شهادت نرسیده است.
2-2-1. مراسم طلوعخوانی
حدود ساعت ۳:۳۰ صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب، اهالی هر محله در جلو حسینیه خود جمع شده، به همراه هیأت سینهزنی محله، در کوچهها حرکت میکنند. هنگام حرکت، چراغی در دست گرفته، مرد و زن اشعار زیر را میخوانند:
طلوع صبح محرم دمید واویلا
مهی زجانب مشرق طلوع کرد به صبح
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
عزای آل محمد رسید واویلا
سواره شد به هامون رسید واویلا
مکنای صبح طلوع، مکنای صبح طلوع
این مراسم تا طلوع آفتاب ادامه دارد و هیأتها سه بار در کوچههای ده حرکت میکنند و در زیارتگاه و در جلو مسجد یا حسینیه هر محله مدتی توقف کرده، همان اشعار را میخوانند. زنها نیز به دنبال طلوعخوانان و در پشت مردها حرکت میکنند. در طول مسیر، خانوادههایی که نذر دارند با شلهزرد، هلیم و آش شلهقلمکار که قبلاً آماده کردهاند، از طلوعخوانان پذیرایی میکنند. رسم است که خانوادههایی که گاو دارند، مقداری شیر کنار گذاشته، در آن صبح با آن از طلوعخوانان پذیرایی میکنند. آنان شیر را به نیت علیاصغر(ع) نذر مینمایند و بعضی خانوادهها با نان و پنیر از عزاداران پذیرایی میکنند.
سردسته هیأتهای طلوعخوانی در محله هِردَه، حاجیعلی قاسمزاده و حاجی محمودی هستند و هیأت محله یُسمون را آقای سفیدگری رهبری میکند.
3-2-1. نخلگردانی در روزعاشورا
نخلگردانی در روز عاشورا، بسیار مفصلتر و باشکوهتر است. پس از پایان مراسم طلوعخوانی و حدود ساعت نه صبح، افراد محلههای هِردَه، پَل و یُسمون، نخلها را از حسینیههایشان بیرون میآورند و تا نزدیکیهای غروب، همراه با دستههای زنجیرزن در محلههای خود میگردانند. اهالی محله پَل و یُسمون، نخل را پس از بیرون آوردن از داخل حسینیه و سوار شدن سرنشین بر آن، از جلو مسجد جامع عبور میدهند و به طرف محله پالیزه میبرند و در میدان پالیزه بر زمین گذاشته، در پای آن به عزاداری میپردازند. سپس از محله یُسمون، محله کولهباغی، پَه باغچه، کوچه پخونهگاه و آسیاب گذشته، به جلو مسجد حاجتگاه میروند و در آنجا نخل را بر زمین میگذارند و ضمن استراحت، با غذا پذیرایی میشوند.
پس از خوردن ناهار و ادای نماز ظهر، دوباره نخل را بلند کرده، از پشت درمانگاه و جلوی مدرسه میگذرند و به زیرگا رفته، در آنجا نخل را بر زمین میگذارند و بعد از چند دقیقه دوباره آن را بلند کرده، به محله علی پارنه میروند و سپس نخل را از زیر آتشکده عبور میدهند و به داخل حسینیه بازمیگردانند. مسیرهای نخل محله هرده نیز در روز عاشورا با روز تاسوعا یکسان است با این تفاوت که این نخل را در شش محل (زیارت، میون ده، سرمحله، سرزی، چشمه و پالاسکینه) بر زمین میگذارند و سپس به حسینیه بازمیگردانند. گفتنی است که نخل هر محله، حق عبور و رفتن به محله دیگر را ندارد. بردن نخل از یک محله به محله دیگر را خوب نمیدانند و معتقدند که برای ده خوب نیست.
در مکانهای توقف نخل، اهالی نذورات خود را پای نخل آورده، آن را به فردی که روی آن نشسته میدهند تا بین مردم تقسیم کند. در روز عاشورا، علاوه بر مکانهای ثابت توقف نخل، آن را جلوی خانه کسانی که در آن سال درگذشتهای داشتهاند، رو به قبله، بر زمین میگذارند و مراسم فاتحهخوانی و توزیع نذورات و خیرات انجام میگیرد. کارگزار عمومی ده (آقای تقیپور ابیانه در سال ۱۳۹۱) نیز در این هنگام از فوتشدگان و اجداد صاحب نذر با صدای بلند یاد و درخواست فاتحه مینماید. همچنین برخی از صاحبان عزا، پارچهای نذری برای رفع گرفتاریها و یا شفای بیماران خود به نخل هدیه میکنند و به سرنشین نخل تحویل میدهند تا به پوشش نخل اضافه شود.
پس از خاتمه آخرین نقطه که حدوداً ساعت چهار بعد ازظهر است، نخلها را به حسینیهها بازمیگردانند و به بابای نخل هر محله تحویل میدهند، بابای نخل نیز اشیا و زیورآلات و پارچههای نخل را باز کرده، در بقچه یا صندوقچه مخصوصی بستهبندی میکند و به جای محفوظی انتقال میدهد و بدین ترتیب نخل بدون پوشش برای سال بعد در حسینیه باقی میماند و مراسم نخلگردانی پایان مییابد.
2. توصیف فربه
حال، پس از توصیف این رویداد، باید از شیوه تفسیری گیرتز برای توضیح معانی این نخلگردانی کمک گرفت.گیرتز معتقد است که مسأله کشف معنا و بیرون کشیدن آن از دل نمادها به دو شکل قابل بازنمایی است:
۱-۲. بازنمایی آگاهانه
بازنمایی آگاهانه از دلالت شئ بر یک مفهوم مشخص و معین حکایت دارد؛ لذا در این بازنمایی، نخل به عنوان یک اثر هنری، نماد تابوت بدن قدسی امام شهید است و برای افرادی که به فضای فرهنگ عاشورایی تعلق دارند، مفهوم مشترک و قابل ادراکی دارد. این اثر در طول تاریخ، عنصری نمادین بوده که در قالب کلیت یک رسم، جانمایه اعتقادی آن در پیوند با یک آرمان قرار گرفته و همچنین همه ارزشهایی را که شایسته تداوم درجریان فرهنگ عاشورا بوده، با خود حمل کرده و به این ترتیب، بر محور بینش و جهانبینی مردمان این سرزمین جلوهگاه ملموس نبرد نور و ظلمت شده است.
از سویی دیگر، این نماد دینی که رویارویی حق و باطل را در گردهمایی شکوهمند عاشورای کربلا به نمایش میگذارد و برای همه افراد بدیهی و قابل فهم است، مشارکت زیباییشناسانهای را میان نخلبند و مردم نشان میدهد که در متن آیین نخلگردانی با هم یکی میشوند و هویت یگانهای مییابند. برای فهم دیدگاه افراد بومی ابیانه در مورد نخل و همچنین باورهای آنان درباره نخلگردانی، از روش مشاهده و مصاحبه با افراد آگاه محلی استفاده شده است. آقای حسین بابایی، ۷۵ ساله، معروف به بابای نخل محله بالای ابیانه، در مورد نخل و تزیینات آن میگوید:
نخل، نماد تابوت امام حسین(ع) است که روز قبل از تاسوعا آنرا با نذورات مردم تزیین میکنیم. این نذورات دو بخش هستند: یکی، زیورآلات طلا و نقره که بیشتر شامل سکهها و دستبندهای نقرهای قدیمی، انگشتر، طوق، منگلی و پابند (کوند) است، که مردم بنابه مناسبتهای مختلف و رفع گرفتاریهای خود، نذر نخل کردهاند. دیگری، پارچههای رنگارنگ، شالهای قدیمی از جنس ابریشم، چادرشبهای کچین (نوعی از ابریشم) و چادرقد علی عسکری است که بیشتر بافت روستای ابوزیدآباد است و فقط در روز تاسوعا، بر نخل میآویزیم.
اهالی این نذورات را به نیت رفع حاجات و به نشانه تزیینات حجله عروسی حضرت قاسم(ع) به نخل هدیه میکنند و بر این باورند که در شب عاشورا، حضرت امام حسین(ع)، طبق وصیتنامه برادرش امام حسن(ع)، سکینهخاتون را به عقد حضرت قاسم درآوردند، ولی چون مجلس شادی و عروسی به ماتم تبدیل شد، ایشان به یاد آن روزها، نخل را میآرایند. در روز عاشورا، با حفظ زیورآلات در جبهه جلو نخل، پارچههای رنگین را از روی نخل باز کرده، نخل را به احترام شهادت امام حسین(ع) سیاهپوش میکنیم. شمشیر و کلاهخود، زنگ و منگوله و آینه نیز از سایر تزیینات نخل هستند که از قدیمالایام با نخل ابیانه همراه بودهاند.
بر اساس مشاهدات نگارنده، پارچه منقوش زریبافی بر روی نخل محله بالای ابیانه قرار دارد که بر آن کادرهای تزیینی به اندازههای مختلف و در ردیفهای طولی تکرار شده و عبارتهای زیر به ترتیب بر روی آنها نقش بسته است:
۱. وقف شرعی نموده کلثوم بنت حاج رفیع این پارچه را بر نخل علیای ابیانه، به تصویب حجتالاسلام آقامیرزا نظامالدین کاشانی به نظارت کدخدا اشرف ابیانه به تاریخ شهر صیام ۱۳۴۷ قمری؛ ۲. اسامی پنج تن با خط نسخ؛ ۳. نصر من الله و فتح قریب؛ ۴. عمل حبیبالله نقشبندی.[۳]
به گفته بابای نخل، در اواخر دوران قاجاریه، خانم "کلثومجه" از خانوادههای متمکن ابیانه که بدون اولاد بود و وارث بلافصل نداشت، این پارچه نفیس، بهعلاوه زیورآلاتی از جهیزیه خود شامل سینهریز، بازوبند و دستبند را وقف نخل محله بالا نموده تا در روزهای عزاداری محرم بر نخل نصب و آویزان کنند.
آقای محمد نعیمی ابیانه، از نوادگان طایفه حاجکریم اکبر و از سرنشینان نخل محله بالا، در مورد نوبت سرنشینی نخل میگوید:
سرنشینی نخل در روزهای تاسوعا و عاشورا، به طایفههای خاصی از ابیانهایها تعلق دارد که این حق به عنوان یک مالکیت معنوی از پدران به فرزندان پسر به ارث رسیده است و امروزه دارندگان این حق، تعدادشان بسیار زیاد شده به نحوی که هر دوازده سال یک بار، نوبت به یکی از این طوایف میرسد که روی نخل بنشیند. نخل محله پایین ده متعلق به سه طایفه امینی، عسکری و جعفری است و نخل محله بالا، به چهار طایفه حاجیامین، حاجیحسن، کریم اکبر و علیاکبر حاجیمهدی تعلق دارد که همگی از نوادگان میرشاه علی هستند.
آقای نعیمی اضافه میکند:
جای تعجب نیست از اینکه احیاناً در یکی از سالها، سرنشین نخل، یک نفر پزشک یا مهندس تحصیلکرده خارج کشور باشد که برای حفظ وظیفه ارثی و سنتی خانواده خود به ابیانه آمده و هزینه لازم برای پذیرایی از پایهداران نخل و دستههای زنجیرزن هر محله را هم متحمل شود.
آقای محمد ابیانه، عضو شورای اسلامی ابیانه، در مورد مکانهای ثابت توقف نخل در ابیانه میگوید:
چون نخل نماد تابوت پیکر مبارک امام حسین(ع) است و در روز تاسوعا، هنوز امام به شهادت نرسیده، نخل را در این روز به زمین نمیگذاریم و پس از گرداندن در کوچههای روستا، آنرا به حسینیه محل بازمیگردانیم؛ ولی نخل را در روز عاشورا در مکانهای خاصی مانند میدان پالیزه، مسجد حاجتگاه، مسجد جامع، مسجد چشمه و مزار شاهزاده یحیی(ع) و شاهزاده عیسی(ع) و چند جای دیگر به زمین میگذاریم. مردم، مسجدحاجتگاه، مسجدچشمه و زیارت را از اماکنی میدانند که معجزه دارند.
آنها بر این باورند که مسجد حاجتگاه، «چشمه دوآبی» و درخت چنار کنار آن معجزهنما هستند، زیرا در زمانهای گذشته، قافلهای در محل مسجد کنونی که فضایی باز و خوش آب و هوا داشته، اقامت میکند؛ زنی از قافله، فرزند مریضی داشته که او را در محل مذکور زیر درخت چنار کنار چشمه میخواباند و روز بعد از آن متوجه میشود که فرزندش شفا یافته و تصمیم میگیرد مسجدی در آن محل بسازد که پس از آن به مسجد حاجتگاه معروف میشود. همچنین کوه "پنجه علی" کنار مسجد حاجتگاه را مقدس میدانند چون در آن، جای سم اسب وجود دارد و به قدمگاه علی معروف است. لذا طبق این باور در روز عاشورا، نخل محله بالا را به مسجد حاجتگاه میبرند و در آن جا بر زمین میگذارند و به نوحهخوانی و توزیع نذورات میپردازند.
وی در ادامه بیان میکند:
مردم بر این باورند که مسجد چشمه، درخت چنار و "چشمه هِردَه" کنار آن در شرق ابیانه نیز معجزه دارند و معتقدند که دوازده امام از آن جا عبور کردهاند و برخی اوقات نیز بر بلندای درخت چنار این محل، نور چراغی دیده میشود که دور گنبد امامزاده میگردد. بر این اساس نخل محله هِردَه را در روز عاشورا در این محل بر زمین میگذارند و در پای آن قربانی میکنند و با پذیرایی از عزاداران، نذر خود را بهجا میآورند؛ و سپس آن را از کوه مقدس سرچشمه بالا کشیده، به حسینیه بازمیگردانند.
آقای محمد ابیانه اضافه میکند:
بنای شاهزاده یحیی(ع) و شاهزاده عیسی(ع) نیز که از نوادگان امام موسی کاظم(ع) هستند، در نظر مردم از احترام و قداست خاصی برخوردار است؛ چنانکه بر این باورند اگر فرد ناپاکی از آنجا بگذرد، یک تیر غیبی به تن وی میخورد. همچنین معتقدند که منبر زیارتگاه نیز معجزه دارد و شفا و حاجت میدهد و برخی شبها، زنان برای گرفتن حاجت، پای منبر میخوابند و چارقد خود را به آن گره میزنند؛ و بر این اساس، نخل محله پایین ده را در روز عاشورا در آن محل بر زمین میگذارند.
خانم مروارید حیدری، شصت ساله از فرهنگیان ابیانه، در مورد اعتقادات مردم ابیانه به نخل میگوید:
نخل در باور مردم ابیانه از احترام و قداست خاصی برخوردار است، به طوریکه وقتی نخل را میبینند، به آن سلام میکنند و دست بر آن کشیده، به نشانه تبرک، به سر و صورت و اندام خود میکشند و بر این باورند که نخل حرف آنها را میشنود و حاجتشان را برآورده میسازد؛ به شفابخشی نخل معتقدند و در روز عاشورا، شفای مریض خود را با بوسیدن نخل از آن طلب میکنند؛ زنان نابارور برای طلب برکت و باروری، لباس عروسی خود را نذر نخل میکنند و هنگام نخلبرداری از زیر آن عبور میکنند؛ مردان برای گرفتن حاجت، قبای دامادی خود را نذر نخل و بهترین دام خود را پای نخل قربانی میکنند؛ مادران، کودکان خود را در روز عاشورا به منظور حفظ یا بازگشت سلامت، توسط نخلنشین از روی نخل عبور داده، در ازای این کار مقداری پول نذری به نخلنشین میدهند.
بر اساس مشاهدات نگارنده، مردم ابیانه هنگام توقف نخل در مقابل درب منازلشان، نذوراتی را بین عزاداران تقسیم میکنند که شامل میوههای فصل، شیر، خرما، چای و شربت آب قند و یک نوع نان مخصوص به نام «نان زرد» است. بعضی از خانوادهها تعدادی کلهقند، نذرحضرت علی اصغر(ع) کرده، آن را به ریشسفیدانی میدهند که در جلوی نخل حرکت میکنند. آنها نیز یک کلهقند را به داخل کیسهای میگذارند که در جلو نخل قرار دارد و متعلق به نخلنشین است و بقیه کلهقندها را با اجازه صاحب نذر در داخل ظروف مسین آب گذاشته، شربت میسازند و بین مردم توزیع میکنند. بعضیها نیز از آن قند تبرکاً برای شفای بیمار خود برمیدارند.
این مشاهدات و مصاحبهها، نشان میدهد که حضور مردم در پای نخل، برای برپایی این گونه مناسک و رفتارهای دینی، به این دلیل است که نخل در ذهن افراد جامعه شبکهای از خاطرات و انفعالاتی را ایجاد میکند که تداعیگر امور غیبی، بخششهای آسمانی و مواهب و برکات است. توسل یا به عبارتی بیان آرزوها به نخل، بهترین پاسخ خلاقانهای است که جامعه به هیبت هستی و حضور در کیهان ناپیداکران میدهد و این را برای افرادش ممکن میسازد تا در کنشی ارتباطی با یکدیگر قرار گیرند و نیروهای اخلاقی را که تابع آن هستند و بهترین بخش وجود خود را در آن مینهند، برافکنند و برای عینیت بخشیدن، در نخل متمرکز کنند.
2-2. بازنمایی نمادهای پنهان
معانی فرهنگی مستتر در نخلگردانی، به تعبیر گیرتز، نمادهایی پنهان هستند که از طریق رویکرد تفسیری میتوان آنها را بازنمایی کرد، لذا در این مرحله، نخلگردانی به مثابه یک متن آیینی را در دو سطحِ تحلیل بررسی میکنیم تا معانی عمیقتری از آن بهدست آوریم:
سطح اول تحلیل
با توجه به نقش و اهمیت صورت مادی و ظاهری نمادهای دینی در سازماندهی باورها و رفتارهای آرمانی مردم، سعی شده در سطح اول تحلیل، شکل ظاهری ـ ساختمان و تزیینات ـ نخلهای ابیانه بررسی گردد و معانی نهفته در آن واکاوی شود تا در سطح بعدی به کشف نمادهای پنهان نخلگردانی بپردازیم.
الف) ساختمان نخل
نخلهای ابیانه به لحاظ شکلی، مانند سرو، قطور و عریض ساخته شدهاند که یادآور درخت تناور و بالنده سرو، نماد آزادگی، ایستادگی، مقاومت و رشادت امام حسین(ع) است. همچنین شکل سروگونه نخلها، تداخل دو شکل دایره و مثلث (ابدیت و درایت) را نشان میدهد که با آفرینش فرمی نوظهور به بالا و آسمان اشاره دارد[۴] و علاقه انسان را به پیوند با نیروهای آسمانی در هر زمان و دورهای بیان میکند و در این جاست که «اِنّا لِله و اِنّا اِلیه راجِعون» در نخل معنا مییابد. به عبارت دیگر، پیام در اینجا بازگشت به آغاز است؛ بازگشت به آغازی که برای تجدید فعالیت نیروهای مقدس در شکل نمادین نخل صورت میگیرد.
در این تشرف، مردم توانایی مییابند تا با مرگ آیینی به اصل خود بازگردند، از مقتضیات بشری درگذرند، تغییراتی را در شرایط وجودیشان پدید آورند و بتوانند با گذشتن از مرز بشری، به ماورای عرفان و ابدیت راه یابند و به وضعیتی عالیتر برسند. بنابراین نخل که نظامی از کوششهای مردم برای دستیابی به هدفی مشترک ـ طلب فضایل و شهامت و اخلاق از قهرمان داستان عاشورا ـ را نشان میدهد، نماد تعالی از سرو نمادین مقدسی است که برای مردمان ابیانه در بستر حیات اجتماعیشان محتویات ناخودآگاه را فراهم میکند، سپس از آنجا به خودآگاه راه مییابد و در آنجا به نمودهای فعال تبدیل میگردد.
علاوه بر این، ساختمانمشبک نخل و تردد خطوط عمودی و افقی، جلوهای زیبا در حجم اثر میدهد که در کاهش وزن آن مؤثر بوده، بستن آذینها را به نخل آسانتر میکند. اما شاید بیمناسبت نباشد که آن را نمادی از حالت توسل به پنجرههای مشبک در مرقد امامان و بزرگان دین دانست که این رابطه بصری، از ارتباط نزدیک این دو موضوع حکایت دارد.
ب) تزیینات نخل
مصاحبهها و گفتوگوهای متعدد نگارندگان با افراد محلی ابیانه، بیانگر آن است که تقریباً همه آنها معنا و مفهوم مشترکی از برخی تزیینات نخل دارند که به شرح ذیل است:
مردم ابیانه، معتقدند که نخل، نمادی از تابوت امام حسین(ع) است و به نشانه آنکه بدن مطهر و مقدس امام در روز عاشورا بدون تشییع به خاک سپرده شده، هر ساله به جبران غیبت خود در این مراسم، در سالروز شهادتش با سیاهپوش کردن نخل، پیکر امام را تشییع مینمایند. آنها شمشیر و کلاهخود را نماد جنگافزارهای یزیدیان علیه امام حسین(ع) و آینه را نماد نور و پاکی وجود مبارک امام میدانند که در جبهه جلو نخل قرار میدهند و بیانگر صحنه نبرد حق(آینه) و باطل(شمشیر) است. همچنین زنگ و منگولههای آویزان بر نخل را نماد زنگ کاروان امام حسین(ع) میدانند و با شنیدن صدای آن به هنگام حرکت نخل، صلوات میفرستند.
پارچهها و زیورآلات نیز از عمدهترین اشیای تزیینی در نخلهای ابیانه است که اهالی، آنها را نماد تزیینات حجله حضرت قاسم(ع) میدانند و چون بخشی از زیورهای نخل، همان زیورهای نذری زنان است، سکهها نیز همراه با آنها بر زمینه تزیینی نخل جای گرفتهاند. سکه در زیورهای زنان، نماد ارزش اقتصادی و به عنوان عنصر ایجادکننده قدرت و اعتماد به نفس برای آنان است.
زنان ابیانه معمولاً تکه پارچهای مخملی را که سکههایی به صورت منظم برآن دوخته شده و به زبان محلی«تَنگِه» (Tange) نامیده میشود، به عنوان پیشانیبند لباس عروسی، به دختران خود هدیه میدهند؛ دختران نیز به سبب ارزشهای معنویای چون موروثی بودن و خاطره مادری و نیز القای قدرت و اعتماد به نفس، به هیچ قیمتی تنگه را نمیفروشند و همچون یک گنج نگهداری میکنند، اما به جهت اعتقاد راسخی که به شفادهندگی نخل دارند، آن را به نخل هدیه میکنند که به نظر میرسد این تنگه، با نمایش همزمان قدرت و زیبایی در پیشانی نخل، نماد ارزش و اعتبار اقتصادی و اجتماعی است که اهالی به نخل میبخشند و آن را واسطه کرامت و بخشش ماورایی قرار میدهند و معتقدند که نخل نیز به آنها شفا و شور و همدلی و هماهنگی میبخشد.
به نظر میرسد آنچه امروزه در نخلهای ابیانه مشاهده میشود، رگههایی از نفوذ باورهای زرتشتی است که سابقاً در این منطقه حاکم بوده. حال اگر توصیفات دینیِ ایزدان زرتشتی و میترایی را با تزیینات نخلها مقایسه کنیم، به شباهتهایی برمیخوریم که قابل توجه است: مهرـ ایزد روشنایی ـ سپر سیمیمن و زره زرینی دارد و پیش از طلوع خورشید از پس کوه هرا (Harā) با جامه زرین و زینتهایش از بلندی کوه، همه کشورهای آریایی را مینگرد و با گردونهای بسیار زیبا با زینتهای فراوان و زرین و سکهنشان به سرعت میراند. (یشت دهم: بند ۱۱۲)
از سوی دیگر، وای یا وایو (Vayu) ـ الهه باد ـ دارای خود، تاج، گردنبند، گردونه، ابزار، جامه، کفش و کمربند زرین توصیف میشود (یشت پانزدهم: بند ۵۶) و در بُنْدَهِش، «وای نیکو»، جامهای زرین، سیمین، گوهرنشان و سرخ با گلهای رنگارنگ یعنی جامه ارتشتاران (رزمنده گردونهسوار) را بر تن دارد. (گزیدههای زاداسپرم: ۱۱۶) لذا به نظر میرسد با توجه به سابقه آیین زرتشت در ابیانه، نخلهای آنها نیز با لباسهای رنگارنگ، زیورهای درخشان، شمشیر و بخش مخروطیشکلی به نام کلاهخود، گردونه مهر یا وایو را بازنمایی میکنند که آنها نیز سوار بر گردونه تصویر میشوند.
سطح دوم تحلیل
اکنون با توجه به سطح اول تحلیل، به طور عمیقتر به دو مورد از مهمترین نمادهای پنهان ـ معانی فرهنگی مستترـ در نخلگردانی ابیانه یعنی اهمیت خاندان و تبار و بزرگداشت عناصر طبیعت میپردازیم.
الف) اهمیت خاندان و تبار
اهمیت خاندان و تبار، زمانی برای ابیانهایها آشکار میگردد که کلمه " ابیانه " را در انتهای نام فامیلی خود با افتخار بیان میکنند. این عنصر به صورت چندجانبه در نخلگردانی ابیانه نمودار میشود. یکی از این موارد، انتقال موروثی مسئولیتها ـ بابانخلی، نخلنشینی و پایهداری ـ از پدر به پسر است. هم سرنشینی نخل و هم حمل آن در جامعه ابیانه، نوعی اعتبار اجتماعی تلقی میشود که دارندگان، در داشتن و حفظ آن بر خود میبالند و پذیرش مسئولیت توسط پسر، نشانه احترام به اجداد به عنوان نماینده دودمان است.
دوم، نذر کردن زیورهایی که زنان تنها برای دخترانشان به ارث میگذارند و یا خانواده داماد به عروسی هدیه میکنند که تداوم دودمان را تضمین مینماید، به نحوی وارد کردن و شرکت دادن دودمان در ارزش نخل است؛ شاید این انتقال ارزش از دودمان به نخل و نخل به دودمان، دوسویه باشد. این فرایند، با انتقال ارزشهای عاطفی نیز همراه است و این میتواند یکی از دلایل تعلق خاطر هر محله به نخلشان باشد. زنان فاقد فرزند نیز گاهی زیورهای خود را به نخل هدیه میکنند و شاید بدین نحو، ادامه نسل خود را به نخلی ماندگار و متعلق به جامعه محلی میسپارند و این گونه همه جامعه را تبار خود معرفی میکنند.
سوم، تابوت شمردن نخل و نیز فاتحهخوانی در حین نخلگردانی، تأکیدی دیگر بر حضور و اهمیت نیاکان و اجداد است. از همه اهالی محله در ازای طلب آمرزش جمعی برای نیاکانشان پذیرایی میشود و بدین نحو تبادل ارزش مینمایند. بدین وسیله، نخل واسطهای برای آمرزش روح اعضای درگذشته یک تبار میشود.
بنابراین نخل در جایگاه یک عنصر وحدتبخش و نیز نمادی از وحدت موجود در جامعه ظاهر شده است که میتواند بیانگر اهمیت یک اعتقاد دستهجمعی ـ اهمیت تبار ـ به عنوان یک عنصر وحدتبخش معنایی در پس کاربرد تزیینیاش باشد. مردم با تشییع تابوت نمادین امام حسین(ع) در قالب نخل، بهعنوان روح مقدس حامی تبار، از آن تقاضا میکنند تا تبار را برای روستا حفظ کند. به عبارتی، عظمت شهادت امام حسین(ع) نقشی تعیینکننده در فراخوان ابیانهایها به زادگاهشان دارد، ولی اتفاق دیگری نیز به برکت بزرگداشت قیام سیدالشهدا(ع) در تاسوعا و عاشورا در ابیانه رخ میدهد و آن محافظت از تبار اهالی در پرتو یک همبستگی جمعی است.
ب) بزرگداشت عناصر طبیعت
زندگیِ بسیار نزدیک با طبیعت از گذشتههای دور تا به امروز، برای انسانها مهم بوده است. شاید قویترین نوع پیوند طبیعت و فرهنگ مردم را بتوان در مراسم آیینی ـ مذهبی جستوجو کرد. رویکرد طبیعتگرا که نگاهی تقدسآمیز به عناصر طبیعت دارد، در اعتقادات ایران قبل از اسلام دیده میشود و در پیام زرتشت بیش از هر چیز، به حفظ طبیعت و احترام به زمین و آب و گیاه تأکید شده است. (محمدی، ۱۳۸۷، ص ۵۳)
در ادامه، با توجه به شواهد اعتقادی موجود در فرهنگ ابیانه که با باورهای ایران باستان اشتراکاتی دارد، به همگرایی عناصر طبیعت و مناسک نخلگردانی در ابیانه میپردازیم. ازجمله این شواهد، اعتقادات و مراسم مربوط به طلوع (نور)، چشمه، درخت و کوه در فرهنگ ابیانه است. در مورد اهمیت طلوع میان مردم ابیانه، میتوان به شواهد ذیل اشاره نمود:
۱. مراسم ختم روز بعد از فوت که پیش از طلوع آفتاب، با روشن کردن آتش، فاتحهخوانی و توزیع خیرات همراه است.
۲. مراسمی که در طلوع روز عید فطر کنار قبر درگذشتگان خاندان در حالت ایستاده و رو به طلوع انجام میشود و در ابیانه به «مراسم عرفه» معروف است.
۳. مراسم طلوعخوانی روز عاشورا که پیش از طلوع خورشید، همراه با پَرْسه زدن در کوچههای روستا و تقسیم خیرات و فاتحهخوانی برای درگذشتگان انجام میشود.
در همه این مراسمها، اگرچه مردم با روح درگذشتگان تبار خود ارتباط مییابند، طلوع آفتاب را نیز مقدس میدارند و آن را به یاری میطلبند تا سیاهی را از محل زندگیشان بزداید.
مصاحبه با چندین نفر از اهالی ابیانه،حاکی از آن است که نیاکانشان در کنار چشمه «هِردَه» و چشمه «دوآبی»، گاو و گوسفند قربانی میکردند و به درختان چنار کنار این چشمهها دخیل میبستند؛ طلب فرزند، شفای بیمار، و نزول باران میکردند و کوههای «سرچشمه» و «پنجه علی» را به واسطه نوری که در آن دیده بودند مقدس میدانستند و برای نذر و نیاز به آن جا میرفتند. به دلیل همین ارتباط نزدیک با طبیعت، مراکز آیینی و مذهبی خود را نیز در کنار این عناصر طبیعت بنا کرده و به نیایش پرداختهاند.
امروزه نیز مردم ابیانه با گرایشهای شیعی خود، آب را مهریه حضرت زهرا " مینامند و هنگام خشکسالی، درکنار چشمهها به نماز و دعای باران میپردازند و در روز تاسوعا و عاشورا نخل را در کنار آنها بر زمین گذاشته، با قربانی در پای آن و دادن غذای نذری به سوگ مینشینند تا بیان کنند اگر در روز عاشورا، یزیدیان آب را بر امام شیعیان بستند، اینک ایشان چشمه مطهر خود را با تمام وجود به امامشان تقدیم میکنند و از او یاری میطلبند.
آنها همچنین در این روز، به تابوت امام خود دخیل میبندند و پارچههای نفیس و زیورآلات خود را نذر آن میکنند. بدین ترتیب، علاوه بر آن که با مراسم نخلگردانی، امام را واسطه فیض الهی قرار میدهند و به حضرت متوسل میشوند، تقدس نور، آب، گیاه و کوه را حفظ میکنند و با پالایش معنای آنها در مناسک شیعی مفهومی تازه به آن میبخشند.
نتیجه
پژوهشهای تاریخی، به روشنی گویای این واقعیت است که دین (مرکب از عقاید و آیینها)، همواره در همه جوامع وجود داشته است. این حضور حتی در جوامعی که برای محو و نابودی آن برنامهریزی کردهاند، نظیر جوامع مارکسیستی، نیز امروزه کاملاً چشمگیر و دیدنی است. این حضور فراگیر و مستمر تاریخی، بیتردید از نیاز عمیق و اصیل انسان به دین و ارتباط با عالم متعالی حکایت میکند. این نیاز اصیل در طول تاریخ و در جوامع مختلف، خود را به جلوههای متنوعی نمایانده و با سلایق، ذوقیات، امیال و عواطف و باورهای مردمان سرزمینهای مختلف درآمیخته و به رنگ و شکل و طبع آنها درآمده است. آیینهای سوگواری مذهبی مردم ابیانه نیز از این قاعده، مستثنا نیست.
اگرچه اصل حزن و عزا بر مصائب حضرت سیدالشهداء(ع) مستند به فرامین و توصیههای امامان شیعی: است، شیوههای ابراز حزن و شکلهای عزاداری در میان شیعیان، متناسب و همخوان با اقتضائات محلی، منطقهای و قومی شیعیان مناطق مختلف جهان، چارچوب و قالب یافته است. نخلگردانی مردم ابیانه در ایام سوگواری امام حسین(ع) نیز از اصلی ناب و منبعی معتبر و موثق یعنی اصل شیعی اظهار اندوه و ماتم بر شهادت امام شهیدان و خانواده ایشان سرچشمه گرفته، ولی در قالب و شکل عزاداری محلی و بومی آن سرزمین عرضه شده است.
این قالب و شکل پرپیرایه، اگرچه با نمونه ساده و اصیل آن که مراجع و رهبران مذهبی جامعه شیعی برگزار میکنند، تفاوت آشکاری دارد، در عین حال، شکلهای محلی گوناگونی را به نمایش میگذارند که همگی در زمره جلوههای دینداری عامیانه و عوامانه محسوب میشوند. این سوگواریها، بدان جهت جلوههای دینداری عامیانه نامیده میشوند که رگههایی از عقاید خرافی، باورهای نادرست، اعمال غیرمنطقی و آیینهای ناپسند (و گاه نامشروع) جایگزین شده و سپس همه اجزا به صورت یک کل یکپارچه، نسل به نسل تکرار شده و به آیندگان منتقل گردیده است.
برای مثال، قربانی برای خداوند، مطابق با اصل دینی است ولی قربانی برای نخل، انحرافی از آن اصل دینی محسوب میشود. طلب شفای بیمار از خداوند، مطابق با آموزههای دینی است، ولی طلب شفای بیمار از نخل، امری انحرافی از آن اصل دینی است. به همین ترتیب، امروزه دهها مورد نادرست و خرافی در آیینهای دینداری عامه مردم دیده میشود که متأسفانه تغییر و اصلاح آنها بسیار مشکل و چه بسا ناممکن است؛ زیرا عوام همواره پرستش و تقدیس و حاجتخواهی از چشمه و کوه و سنگ (مقدس) را که اموری ملموس و محسوس و در دسترس است، بر خدای مجرد متعالی ماورایی ترجیح دادهاند. به هر تقدیر، بهرهگیری از روش و رویکرد تفسیری گیرتز در آیین نخلگردانی، ما را به معانی درونی تحسینبرانگیز این آیین رهنمون میسازد.
در مرحله اول، به بررسی دیدگاه افراد محلی درباره نخل و تنظیر و تمثیل آنان از نخل به مثابه تابوت امام شهید(ع) پرداخته شد در مرحله دوم، این دیدگاه نیز تفسیر گردید. بر طبق این تفسیر، نخل به عنوان یک نماد، حاوی معانی متعددی است که از آن جمله میتوان به آزادگی، باروری، شفابخشی، رستاخیز، حیات دوباره و بازگشتی جاودانه به اصل واحد اشاره نمود که در گذر زمان، عاملی برای وحدتآفرینی (حفظ تبار روستا) و حفظ تقدس عناصر طبیعت بوده و با دگردیسی در باورهای آیینی مردم ابیانه و پذیرش مذهب شیعه، به نمادی مقدس برای بقا و تداوم حیات مذهبی آنها بدل شده است.
بدین ترتیب نخلگردانی در بستر حیات اجتماعی و زندگانی مردم ابیانه، الگویی از قدرت خداوند در تبیین فلسفه مرگ و تجدید حیات شهیدان دین و پیروزی سپاه حق بر باطل را به نمایش میگذارد. از سوی دیگر، با ایجاد نوعی دگرگونی ذهنی ـ آرمانی در جمع مردم شرکتکننده در مراسم، الگویی برای آنها عرضه میکند تا آنان را در پذیرش پدیده مقدس شهادت کمک نماید و ارزش و اعتبار آن را در ذهنشان استعلا بخشد و همبستگی آنها را با تبار و عناصر فرهنگیشان استوار سازد؛ و هرآینه، خداوند عالمتر است.
پی نوشت:
[۱]. نوحهخوانی و زنجیرزنی درکوچهها و محلات ابیانه را پَرسِه میگویند.
[۲]. جاقجاقازنی(جغجغه زنی)، مراسمی است که طی آن دو چوب استوانهای به طول تقریبی هفت و قطر شش سانتی متر را با نظم و آهنگی موزون بر هم میکوبند و با نوحهای که نوحهخوان میخواند، هماهنگ میشوند.
[۳]. استادکار زریبافی را در کاشان نقشبند مینامند.
[۴]. نک: آلفرد هوهنه گر، نمادها و نشانهها، مترجم علی صلحجو، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶.
مراجع
فهرست منابع
۱. ارشدی ابیانه، علیاکبر، جغرافیای ابیانه، کاشان: مرسل، ۱۳۸۳.
۲. بلوکباشی، علی، نخلگردانی: نمایش تمثیلی ازجاودانگی حیات شهیدان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰.
۳. پالس، دانیل، هفت نظریه در باب دین، ترجمه محمدعزیز بختیاری، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۵.
۴. تقیزاده داوری، محمود، «دین در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی و در آیات قرآنی»، دو فصلنامه تخصصی الهیات اجتماعی، ش۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۸.
۵. ـــــــــــــــــــ ، جزوه کلاسی درس جامعهشناسی شیعیان ایران، رشته شیعهشناسی، قم: دانشگاه قم، ۱۳۸۶.
۶. تیلیش، پال، «معنی و توجیه نمادهای دینی»، ترجمه امیرعباس علیزمانی، مجله معرفت، ش۱۹، ۱۳۷۵.
۷. جمشیدی گوهرریزی، مهدیه، «نخل و نخلگردانی در استان یزد»، مجله معرفت، ش۱۵۱، تیر ۱۳۸۹.
۸. خوانساری ابیانه، زینالعابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران: گنجینه هنر، ۱۳۷۸.
۹. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ج۱۳، تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۳.
۱۰. سایت مرکز آمار ایران، سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت روستاهای استان اصفهان، www.amar.org.ir
۱۱. شجاعی زند، علیرضا، «تعریف دین و معضل تعدد»، مجله نقد و نظر، ش۱۹ و ۲۰، تابستان و پاییز، ۱۳۷۸.
۱۲. فکوهی، ناصر، تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی، تهران: نی، ۱۳۸۱.
۱۳. ـــــــــــــــــ ، «نگاهی بر رویکرد تفسیری کلیفورد گیرتز با تأکید بر تفسیر او از پدیده دینی»، مجله مطالعات جامعهشناختی، ش۳۱، پاییز ۱۳۸۶.
۱۴. گزیدههای زاد اسپرم، ترجمه و پژوهش محمدتقی راشد محصل، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات انسانی، ۱۳۸۵.
۱۵. فیروزی، جواد، «انسانشناسی دین و نمادهای قدسی در اندیشه کلیفورد گیرتز»، پژوهشنامه ادیان، ش۷، بهار و تابستان ۱۳۸۹.
۱۶. کاظمی، لیلی، «فلسفه نمادها و علت کارکرد آن در آیین ها»، مجله زیباشناخت، ش۲۳، نیمسال دوم ۱۳۹۰.
۱۷. کربن ، هانری، ارض ملکوت: کالبد انسان در روز رستاخیز: ایران مزدایی تا ایران شیعی، ترجمه سیدضیاءالدین دهشیری، تهران: مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها، ۱۳۵۸.
۱۸. لطیفی غلامرضا و اسماعیل حجیزاده بهمدی، «مراسم آیینی نخلبرداری روز عاشورا در فردوس»، فصلنامه دانش بومی، ش۲، ۱۳۹۰.
۱۹. محمدپور احمد و رامین شاهیزاده، «مطالعه مردمشناختی مراسم عاشورا در شهر اردبیل»، مجله مطالعات اجتماعی ایران، ش۳، پاییز ۱۳۹۰.
۲۰. محمدی، جلیل، دین زرتشت، زنجان: نیکان کتاب، ۱۳۸۷.
۲۱. نادری، احمد، «کلیفورد گیرتز، از پوزیتیویسم تا انسانشناسی تفسیری»، پژوهشهای انسانشناسی ایران، ش۳، ۱۳۹۱.
۲۲. نظری داشلی برون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده مردمشناسی، ۱۳۸۴.
۲۳. همیلتون، ملکم، جامعهشناسی دین، محسن ثلاثی، تهران: تبیان، ۱۳۸۷.
۲۴. یشتها (ج۱ و ۲)، تفسیر و تألیف داوود ابراهیمپور، تهران: نشر اساطیر، ۱۳۷۷.
۲۵. Eliade, Mercea, Patterns in Comparative Religion, Trans By R.Sheed, London, 1971.
۲۶. Fenn, Richard.k, Key Thinkers in the Sociology of Religion, London, 2009.
۲۷. Geertz, Clifford, The Interpretation of Cultures, New York, 1973.
۲۸. Grimes, Ronald .L, “Ritual”in Guide to the study of religion, Ed. Willi Braun and Russell T. McCutcheon, London: Continuum, 2000.
۲۹. Munson, Henry؛ Geertz on Religion: The theory and the practice, Religion, vol.16, 1986.
۳۰. Sherratt, Yvonne, Continental Philosophy of Social Science, Cambridge University Press, 2006.
نویسندگان:
محمود تقیزاده داوری: دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
امید بابایی: دستیار علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور
فصلنامه شیعه شناسی شماره ۵۳
انتهای متن/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰