تاریخ انتشار : سه شنبه 16 آذر 1400 - 19:30
کد خبر : 147511

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایسنا، روز سه‌شنبه، ۱۶ آذر و به مناسبت روز دانشجو، جمعی از اعضای جهاددانشگاهی واحد استان البرز با خانواده شهید دانشجو مجید قربانی‌پور دیدار کردند. احمدرضا فیروزی، رئیس جهاددانشگاهی البرز در این دیدار با اشاره به تاکید حضرت امام خمینی(ره) و

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایسنا، روز سه‌شنبه، ۱۶ آذر و به مناسبت روز دانشجو، جمعی از اعضای جهاددانشگاهی واحد استان البرز با خانواده شهید دانشجو مجید قربانی‌پور دیدار کردند.

احمدرضا فیروزی، رئیس جهاددانشگاهی البرز در این دیدار با اشاره به تاکید حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری مبنی بر سرکشی به خانواده‌های شهدا، گفت: بعد از واقعه کربلا، ایثار در جامعه اسلامی رنگ باخته بود در حالی که به برکت انقلاب اسلامی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در کشور ما احیا شد.

وی با اشاره به گرامیداشت ۱۶ آذر، روز دانشجو و ضمن تبریک این روز به خانواده شهدای دانشجو، افزود: جوانان ما به الگوهایی نیاز دارند که بتوانند به عنوان سرمشق در زندگی از آن استفاده کنند و الگوگرفتن از زندگی شهدای هشت سال دفاع مقدس نیاز جوانان و نوجوانان نسل امروز را تامین می‌کند.

این مسئول با تاکید براینکه  گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و بزرگداشت خانواده آنها یک وظیفه همگانی است، گفت: این دیدار فرصتی برای تجدید میثاق با آرمان‌های شهید مجید قربانی‌پور بود تا بتوانیم بر پایه این آرمان‌ها و الگوگیری از مجاهدت و ایثار خانواده‌ شهید در پیشرفت علمی کشور گام برداریم.

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

در ادامه این دیدار پدر این شهید دانشجو اظهار کرد: پسرم متولد سال ۱۳۴۸ بود و از همان دوران کودکی ویژگی‌های اخلاقی خوبی داشت، بسیار مهربان بود، نماز اول وقت را هیچ وقت فراموش نمی کرد و همیشه آشنایان و دوستان را به خواندن نماز اول وقت تشویق می‌کرد. علاقه خاصی به قرآن داشت و رعایت مسائل دینی و شرعی اولویتش بود.

مرتضی قربانی‌پور افزود: مجید اذیتی برای ما نداشت. آنچه می‌خواست را خودش به دست می‌آورد. از همان کودکی روی پای خودش بود. مستقل بار آمد. او از اول با بقیه فرزندانم فرق داشت. حال و هوا و خواسته‌هایش مثل جوانان هم‌ سن و سالش نبود.

وی با بیان اینکه پسرم بسیار درسخوان بود و تا زمانی که دانشگاه قبول شد من و مادرش اصلا برای درس خواندن یکبار هم به او تذکر ندادیم، گفت: مجید سال ۶۶ در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد اما با همه زحمتی که برای تحصیل کشیده بود دلش طاقت نیاورد و سال ۶۷ برای مقابله حق علیه باطل به جبهه رفت.

قربانی‌پور تصریح کرد: پسرم آرزوی شهادت داشت و همیشه می‌گفت شهادت لیاقت می‌خواهد امیدوارم خداوند این لیاقت را به من عطا کند. آنها که شهید شدند عاقبت به خیر شدند. می‌گفت اگر ائمه و معصومین(ع) نیم نگاهی هم به من داشته باشند به مقام شهادت نائل می‌شوم و آرام می‌گیرم.

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

این پدر شهید گفت: بالاخره دعاهای پسرم مستجاب شد و سرانجام  ۲۶ اردیبهشت سال ۶۷ در عملیات بیت المقدس ۶ در ارتفاعات شیخ محمد با اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه ۴۰، ردیف ۳۲، شماره ۲۱ آرام گرفت.

وی گفت: هیچ پدر و مادری نمی‌تواند دوری فرزندش را تحمل کند اما من همیشه از خداوند می‌خواستم که آنچه که صلاح است برای پسرم اتفاق بیفتد. شهادت خواسته قلبی پسرم بود و می‌دانم امروز روحش در آرامش است چون برای دفاع از اعتقادات و خاک کشورش جانش را نثار کرد.

در پایان دلنوشته‌ای بسیار زیبا از شهید مجید قربانی‌پور را می‌خوانیم:

الهی قلبی محبوب و نفسی معیوب و هوایی غالب اللهم التوفیق شهادت فی سبیلک .

خدایا واقعاً این بار دلم شور دیگر دارد طپش سنگین قلبم گواه می‌دهد که سنگینی روح در جسم به نهایت رسیده مصیبت ولی گناهان گناهانی هستند که بالهای پرواز روح را گرفته و او را زجر می‌دهند چگونه می‌توان این مارهای پلید و کثیف را از لوح زرین نفس که بواسطه اینها کور شده است پاک کنم نمی‌دانم ولی نیروی درونم می‌جوشد چنان که ؟؟؟ و امیدوارم که بسوزد گناهانم بوسیله این جوشش. نظرم جوشش عشق است که این بار موجب شد که عاشق معشوق خود را ببیند.

مگر می‌شود که تو به آن عظمت مرا بطلبی ولی من تو را دوست نداشته باشم، اصلاً من از همان اول دوستت داشتم ولی شیطان مرا فریب داد به راههایی کشیده شدم که گاهی از یاد تو غافل می‌شدم ولی هر روز می‌شنیدم که می‌گفتی: ادعونی استجب لکم (بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ) ولی باز هم از یاد تو به دور بودم، روزها و شبها هفته‌ها و سال‌ها گذشت و یک وقت متوجه شدم که خیلی از غافله عقب ماندم و در قعر چاه در تاریکی و در حسرت نور هستم.

در این میان بود که دستی مرا به سوی میعادگاه عاشقان کشاند و با دوستان و آشنایان به سوی جبهه روانه شدیم، برام جالب بود، دیدن قلب‌های پاک و بزرگ، می‌دیدم که دوستانم شهید شدند و مرا در تنهایی گذاشتند.

برادرانم سعید حسینی، امیر محمدی، شهرام سعادت، احمد رحیم‌لو و سعید نزلی دوست داشتم با آنها بروم ولی گناه سبب شد، خواستم بروم ولی فهمیدم که هرکسی نمی‌تواند برود، من بدم من خیلی گناهکارم ولی خدا را دوست دارم، خدا خود گواه بود که در قلبم یادی از او بود ولی باز باید امتحان می‌شدم چون تصمیم گرفته بودم که دوست خدا بشوم و برای اجرای این امر می‌بایست بسیار زحمت بکشم، دوستانم را ببینم که جلویم شهید می‌شوند و بسیاری از امتحانات دیگر..

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

ولی توقیق بودن در جبهه را از کف دادم و به تهران رفتم، شاید این امر برایم سخت تمام شد؛ چرا که جبهه را با تمام معنویاتش را از دست می‌دادم، جبهه را با تمام خاطرات تلخ و شیرین وداع گفته و به سوی تهران رفتم. شاید همین امر نقطه عطف بزرگی در راه رسیدن به سوی معبودم بود، به‌هرحال به سوی شهری برگشتم که شاید هر کسی به هر عنوانی در فکر این بود که بتواند فقط خودش را ببیند،

تهران در روزهای اول بازگشتم برایم جالب بود زیرا هنوز حال جبهه را در خود حس می‌کردم در برابر گناهان زیادی که یک شهر مثل تهران در خود دارد توانستم تا حدودی مقاومت کنم ولی دیری نپائید که دوباره این شیطان وسوسه‌انگیز مرا در خود فرو برد و گناهان دوباره لوحی را که زرین نموده بودم “نفس” را کدر کردند، چند صباحی گذشت و من خود را می‌دیدم که غرق می‌شوم ولی نمی‌توانم خود را نجات دهم. اما خدا مرا دوست داشت و نمی‌خواست که من از او دور شوم و همین طور هم من او را دوست داشتم ولی گناهان زیاد باعث شده بود که نتوانم دوباره مانند قبل در وجود خود حس کنم او دوستم داشت و من این را از صمیم قلب می‌گویم و دلیلی هم دارم.

در روزهای عید بود که خبر شهادت یکی از دوستان صمیمی خود را فهمیدم و این برایم آنقدر گران تمام شد که از خود بی‌خود شدم شبها گویی سنگینی شدیدی بر روی سینه ام فشار می‌آورد و این سنگینی شاید نعمتی بود، چون که دوباره عزم جبهه را کردم تا انتقام شهید کامبیز گوهرپور را بگیرم با مجتبی به جبهه آمدم و این یک نعمت دوباره بود.

این بار بین بچه‌هایی بودم که یکی از یکی خالص‌تر بودند. آری! بچه‌های دسته صاحب الزمان (عج) بسیار پاک بودند و علت سنگینی قلبم نیز که در اول به آن اشاره کردم همین بود چون خود را از تمام آنها کوچکتر می‌دانستم و می‌دانم اکثراً در خود فرو می‌رفتم و به حال خود افسوس می‌خوردم ولی یک روز بر قلبم نیرویی وارد شد که گفت: تو را بخشیدم ولی بنده خوبی باش. دیوانه شدم تا چند روز از خود بی‌خود بودم شبها که خدا توفیق نماز شب را می‌داد، می‎توانستم با چشم دل خدا را یاد کنم و این همان لذت مناجات بود، ولی باز هم باید می‌رفتم تا به سر منزل مقصود برسم و این بار هم خدا کمکم کرد، با بچه‌های اعزامی تهران رزمنده‌ای آمد به‌نام سعید و مهرداد حسین‌پور در وصف او همین بس که برایم بوی بهشت می‌داد، وقتی نگاههای آتشین او را می‌دیدم، احساس میک‌ردم که او واقعاً عاشق خداست نمازهایش او را به اعماق می‌برد و من فکر می‌کردم او از خود بی‌خود شده است سعی کردم نزدیکییم را به او زیاد کنم شاید مورد رحمت درگاه خدا قرار گیرم با او زیاد صحبت می‌کردم .

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

در نیمه شبها وقت نماز شب با او رو به درگاه حق می‌کردیم ولی نماز او خیلی با صفا بود و من از نماز خواندن او واقعاً صفا می‌کردم همین الان عباد شاکری در پهلوی من نشست در وصف او همین بس که مرد جنگ بود و هست. عملیاتهای پی در پی مجروح بودن پای او گواه این سخن است.

او خیلی دوست دارد که در عملیات شرکت کند، شاید او هم می‌خواهد برود، تمام بچه‌های دسته صاحب الزمان(عج) پاک هستند و عاشق..

می‌خواستم زیاد بنویسم و می‌خواهم بنویسم ولی وقت موعود فرا رسیده است و چه شب با عظمتی است. تمام بچه‌ها گرد هم جمع آورده‌اند، عده‌ای نماز می‌خوانند، عده دیگر دعای توسل و عده‌ای مشغول بستن تجهیزات هستند، خدایا چه بگویم و چه بنویسم بغض گلویم راگرفته است سینه‌ام سنگین است، قرار است نیم ساعت دیگر به طرف دشمن حرکت کنیم و به احتمال قوی ساعت ۲ الی ۳ نیمه شب حمله آغاز خواهد شد، خدایا خودت کمکمان کن که ما همه وسیله‌ایم تو خودت کمکم کن.

خداوندا اگر تو باشی تو یارم

دگر با غیر تو کاری ندارم

الهی یاد تو بس دل پسند است

علاجی کن که این دل دردمند است

دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور» دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور» دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور» دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو«مجید قربانی‌پور»

 انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد