تاریخ انتشار : پنجشنبه 11 آذر 1400 - 11:37
کد خبر : 146361

شهیدی که اهل قلم بود

شهیدی که اهل قلم بود

شهید مجتبی آدینه‌وند در سال ۱۳۴۵ هـ. ش در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در شهر کوهدشت چشم به جهان گشود، سال‌های اول زندگانی را در حالی سپری نمود که کشور در خفقان ستم‌شاهی به سر می‌برد و دوره‌ ابتدایی را در یکی از مدارس شهر به تحصیل پرداخت و در کنار آن با شرکت در

شهید مجتبی آدینه‌وند در سال ۱۳۴۵ هـ. ش در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در شهر کوهدشت چشم به جهان گشود، سال‌های اول زندگانی را در حالی سپری نمود که کشور در خفقان ستم‌شاهی به سر می‌برد و دوره‌ ابتدایی را در یکی از مدارس شهر به تحصیل پرداخت و در کنار آن با شرکت در کلاس‌های قرآن و معارف اسلامی و مجالس و محافل جشن و سوگواری ائمه‌اطهار(ع) در مسجد جامع شهر از همان ایام کودکی و نوجوانی رابطه خویش را با مسجد و روحانیت مستحکم کرد.

او به همراه عده معدودی از دوستان خود در فعالیت‌های مسجد و کتابخانه آن شرکت جسته و در حالی از دوره ابتدایی فارغ و در دوره راهنمایی تحصیل خود ادامه می‌داد که انقلاب اسلامی به رهبری بت‌شکن زمان، امام امت آغاز شده و او با هم سن و سال‌های خود با این‌که بیش‌از ۱۲ سال از عمرش نمی‌گذشت. همگام با امت در صحنه به مبارزه با رژیم طاغوت پرداخته و از همان آغاز حضور فعالانه خود را ثابت و دین خویش را به انقلاب شکوهمند اسلامی اداء کرد.

در جریان انقلاب اسلامی و پس از پیروزی در جلساتی که توسط اسفندیاری، نماینده ملت در مجلس تشکیل می‌شد شرکت کرده و با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس بسیج دانش‌آموزی در تابستان سال ۶۰ جز افراد پیشرو بوده و در اولین دوره آموزشی به آموختن فنون نظامی پرداخت.

چند ماه بعد برای نخستین‌بار عاشقانه به‌سوی جبهه‌های نور علیه ظلمت شتافته و در عملیات افتخارآفرین طریق‌القدس و فتح بستان به جهاد و مبارزه با صدامیان کافر پرداخت که در آن از ناحیه کتف چپ مجروح شد، هنوز جراحت او بهبودی نیافته بود که جانباز انقلاب و شهید زنده انقلاب به همراه چند تن از هم‌سنگرانش بار دیگر روانه جبهه شده و در عملیات ظفرمندانه بیت‌المقدش شرکت نموده که پیروزمندانه از جبهه برگشته و به تحصیل در دبیرستان امام صادق(ع) و شرکت فعالانه در انجمن اسلامی ادامه داد.

زمستان سال ۶۱ با یک گردان از نیروهای رزمی شهر به جبهه عزیمت کرده و در عملیات والفجر مقدماتی به‌عنوان بی‌سیم چی گردان تا آخرین توان خود به مبارزه پرداخت و در فروردین سال ۶۲ به جهت تحصیل علوم اسلامی به حوزه علمیه اصفهان رفت و پس از چند ماه به زادگاه خویش بازگشته و در حوزه علمیه شهر خود تحصیل را دنبال کرد.

سال بعد برای چندمین بار به جبهه اعزام شده و در منطقه زبیدات و پاسگاه زید به نبرد با جنایت‌کاران بعثی پرداخته و در همان سال همراه با دروس حوزه، دروس دبیرستان را به پایان رسانده و موفق به اخذ دیپلم شد.

در سال ۶۴ در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته ادبیات فارسی قبول و به دانشگاه علامه طباطبایی تهران راه یافت.

شهید آدینه‌وند که از روح بزرگی برخوردار بود، دروس دانشگاه او را قانع و اشباع نکرده و همگام با دانشگاه به دروس حوزه اشغال داشته و رابطه نزدیکی را با حوزه علمیه قم برقرار نموده به‌صورتی که جامع بین حوزه و دانشگاه بود.

به اعتراف دوستان و خانواده شهید عارف او دارای فضائل اخلاقی بسیاری بوده و در میان یارانش از امتیازات خاصی برخوردار بود هم از جهت تقوی و آراسته بودن به فضائل اخلاقی و دوری از رذائل و هم از جهت مطالعه و ارتباط تنگاتنگ با کتاب به‌صورتی‌که ایشان به نوبه خود از اهل قلم به‌شمار می‌رفتند و نوشته‌هایی که از آن شهید عزیز به یادگار مانده موید این مطلب است.

با آغاز عملیات والفجر ۸ طاقت نیاورده و به شهر آزاده شده فاو عزیمت کرده و پس از چند ماه حضور در میان یاران به دانشگاه برگشت و در این میان همیشه از فراق یاران رنج می‌برد  تا این‌که در زمستان سال ۶۵  برای آخرین بار به سوی میعادگاه عاشقان شتافت و در عملیات کربلای ۴ که زمینه‌ساز پیروزی‌های عظیم در عملیات کربلا ۵ و ۶ در تاریخ چهارم دی‌ماه سال ۶۵  در حالی‌که بیش‌از ۲۰ بهار از زندگی پربارش نمی‌گذشت به آرزوی دیرینه خود نائل شده و مرغ روحش به ملکوت اعلی پیوست.

وصیت‌نامه شهید مجتبی آدینه‌وند

«عن‌قریب بانگ جرس کاروان بسیجیان در کربلای منتظر طنین‌انداز می‌شود که الها مگر پیرمان پایان این غربت را در این سال نوید داده است خوشا به حال کسانی‌که با قدم‌های سهمگین خود مجرای تحقق این حرکت شدند و لب برگونه‌های سرخ پیروزی زدند حال درباره دو آرمان که سال‌هاست برای دستیابی به آنها خود را آماده کرده‌ام قدری می‌نویسم تا نمایان‌گر روشنائی حرکتم باشد. همان‌طور که می‌دانید هدف نهائی آدمی این است که در راستای تکلیف خداوندی که بر دوش او نهاده شده موجبات تسهیل این راه بی‌انتها را فراهم آورد تا به لقای پروردگار برسد همچنان‌که از آیات و روایات اسلامی بر می‌آید شهادت بر تارک این اسباب تکامل درخشندگی دیگری دارد و حماسه دیگر. گوئی با پذیرفتن شهادت جهش از آنچه هستی به‌سوی آنچه باید باشی را به تو ارزانی می‌بخشد لذا این‌جاست که مجاهد راستین و طالب وصال پروردگار برای عبور از آنچه هست کالبد خالی خود را نردبان سیر به طرف او قرار می‌دهد که از رصدگاه خونینش وعده نظر به جلوه معبود دریافت کرده.

آری عزیزانم اگر می‌خواهید بدانیم حقیقت کدام است و نهایت لذتش چیست باید از مدخلی عبور کنیم که خوب‌ترین خوبان عالم امکان از آن عبور کردند و اینک جاذبه این حقیقت همه طالبان را به طرف حماسه خود می‌خواند. معشوق صلای وصال داده است اگر عاشقید شرط عشق را به‌جا آورید والا با امیدهای کاذب خود را قانع نکنید بدانید رجزخوانی در پشت میدان‌های نبرد به درد نمی‌خورد و افسوس بر از دست دادنت چنان لیاقتی سودی در بر نخواهد داشت همیشه مدخل شهادت باز نیست که با بهترین مرگ به دیدار خداوند رفت، چه‌بسا دفتر شهادت بسته شود و منتظران کوی دوست در غم چنین مرگ شریفی به نظاره بایستند.

شکر و سپاس خدای را که در عصری لباس هستی بر اندام پوشانید که زیباترین هستی‌شناس امام امت را راهنمای کاروان خود دیدم و از نعمت وجودش روشن‌ترین راه را یافتم به‌راستی شکر این شکر را جز با فدا شدن نمی‌توان ادا کرد.

انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد