حسنات عظیم زیارت عاشورا از زبان امام باقر (ع)
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) شبستان نوشت: “امام باقر(ع) فرمودند: وقتی این زیارت را با آدابش خواندی؛ “کَتَبَ اللَّهُ لَکَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْکَ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَکَ مِائَهَ أَلْفِ أَلْفِ دَرَجَهٍ وَ کُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) شبستان نوشت: “امام باقر(ع) فرمودند: وقتی این زیارت را با آدابش خواندی؛ “کَتَبَ اللَّهُ لَکَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْکَ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَکَ مِائَهَ أَلْفِ أَلْفِ دَرَجَهٍ وَ کُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ حَتَّى تُشَارِکَهُمْ فِی دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِی الشُّهَدَاءِ الَّذِینَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ کَتَبَ لَکَ ثَوَابَ کُلِّ نَبِیٍّ وَ رَسُولٍ وَ زِیَارَهِ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَبْنَعَلِیٍّ(ع) مُنْذُ یَوْمَ قُتِل / خداوند متعال براى تو هزارهزار حسنه نوشته و هزارهزار گناه محو مى فرماید و صد هزارهزار درجه مقام و مرتبهی تو را بالا برده و تو را از کسانى قرار مى دهد که با حضرت حسینبنعلى(ع) شهید شده اند و بدین ترتیب در درجهی ایشان قرارت مى دهد و شناخته نمى شوى مگر در زمرهی شهدائى که با آن حضرت شهید شده اند و ثواب تمام انبیاء و رسولان و کسانى را که زیارت امام حسین(ع) را از زمان شهادتش تا به الآن نموده اند برایت مى نویسد.”
آنچه در ادامه می آید بخش اول تحلیل درون مایه و محتوای زیارت عاشورا – به عنوان یکی از زیارت های غنی تشیع و سفارش شده از جانب اولیا و علما – در کتاب “زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع)” به قلم اصغر طاهرزاده پژوهشگر برجسته دینی است. نویسنده در این توصیف و تحلیل ها کوشیده است ما را با جوانب و درون مایه غنی و فلسفه این زیارت بزرگ شیعه آشناتر کند.
زیارت عاشورا یا حدیث قدسی
زیارت عاشورا از دو طریق نقل شده است: یکی از طریق امام باقر(ع) که آن را علقمه بنمحمدحضرمى و محمدبناسماعیل از صالحبنعقبه، و او از مالک جهنى از امام باقر(ع) نقل کرده اند. و یکی هم از طریق امام صادق(ع) که آن را صفوانبنمهرانجمال (از اصحاب نیک امام صادق و امام کاظم(ع)) نقل کرده اند. از این طریق دوم استفاده مى شود که زیارت عاشورا؛ حدیث قدسى است. زیرا در این حدیث آمده سیف بنعمیره مى گوید: صفوان گفت امام صادق(ع) فرمود: «همواره این زیارت و دعایش را بخوان، که من بر کسى که این زیارت و دعایش را از دور و نزدیک مى خواند ضامنم که زیارتش قبول گردد، و سعیش مورد تقدیر خداوند شود، و سلام او به امام حسین(ع) برسد، و حاجتش- هرگونه و هرقدر باشد- از سوى خداوند برآورده گردد.» آنگاه امام صادق(ع) به من فرمود: “یَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّیَارَهَ مَضْمُونَهً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِی وَ أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَخِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَنْ جَبْرَئِیلَ(ع) مَضْمُونَهً بِهَذَا الضَّمَانِ قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ / اى صفوان! من این زیارت را با همین ضمانت – قبولى و تقدیرالهى و وصول سلام- از پدرم، و پدرم امام سجاد(ع) با همین ضمانت از امام حسین(ع) و ایشان با همین ضمانت از برادرش امام حسن(ع) و ایشان با این ضمانت از پدرشان امیرمؤمنان على(ع) و امیرمؤمنان(ع) با همین ضمانت از رسول خدا(ص) و ایشان با همین ضمانت از جبرئیل، و او با همین ضمانت از خداوند متعال نقل کردند. “
به گفته اهل فن به فرض اینکه سند زیارت عاشورا، قوى نباشد – که البته سند معتبری دارد- متن قوى و هماهنگى آن با روایات و زیارت هاى دیگر، دلیل بر قوّت آن است. به طور قطع مى توان گفت که هریک از فرازهاى زیارت عاشورا چه آنجا که مدح و ستایش و سلام است و چه آنجا که نفرین و لعن بر دشمنان خداست، با دهها روایت معتبر، قابل تصدیق و تأیید است. و این در علم اصول ثابت است که از راههاى اثبات صحّت یک روایت، مطابقت متن آن با آیات و روایات دیگر است. از آیت الله بهجت دربارهی سند زیارت عاشورا پرسیدند، ایشان گفتند: «متن زیارت عاشورا بر عظمت آن شاهد و گواه است. یعنى چنین متنى، نیاز به سند ندارد. »
توجه بسیارِ مراجع تقلید و خبرگان علم فقه و رجال و مداومت آنان در قرائت زیارت عاشورا از گذشته تا حال، خود دلیل اهمیت و عظمت این زیارت است.
توجه و مداومت بزرگانى چون آیتالله شیخمحمدحسیناصفهانى (معروف به کمپانى)، آیت الله شیخ صدراى بادکوبه اى، آیت الله حاج میرزا ابوالفضل تهرانى، آیت الله شیخ مرتضى انصارى، علامهی مجلسى، آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى، عالم بزرگوار شیخنجفى قوچانى صاحب کتابهای سیاحت غرب و سیاحت شرق، آیتالله شیخعبدالکریمحائرى مؤسّس حوزهی علمیهی قم و بسیارى از علماى دیگر، بر زیارت عاشورا شاهد بر این مدعاست.
از فرزند علامه امینى نقل مى کنند که: پدرم با کثرت مطالعات و تحقیقاتى که داشت، بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت، و من حدود چهار سال بعد از فوتشان، ایشان را خواب دیدم و از ایشان پرسیدم که چه عملى باعث نجات است، به من گفتند: زیارت عاشورا را به هیچ عنوان و عذرى ترک مکن.
در کتاب شریف نجم الثاقب صفحهی ۴۶۴ و نیز کتاب مفاتیح الجنان، حکایت سید رشتى چنین نقل شده است: “مرحوم سید احمدبنسیدهاشمبنسیدحسن موسوى رشتى، در سفر حج از قافله عقب ماند. حضرت بقیهاللهالاعظم، ارواحنا فداه، او را نجات دادند. در این تشرّف، حضرت مهدى(عج) به او مى فرمایند: که نافلهی شب بخوان تا راه را پیدا کنى، او نماز شب را مى خواند. بعد به او مى فرمایند: جامعه بخوان، مرحوم رشتى جامعه را از حفظ مى خواند. بعد امام زمان(عج) مى فرمایند: عاشورا بخوان. او زیارت عاشورا را نیز با تمام لعن و سلام و دعاى علقمه از حفظ مى خواند. آنگاه حضرت او را سوار بر مرکب کرده و به دوستانش مى رسانند و در بین راه، به سید رشتى مى فرمایند: چرا شما نافله نمى خوانید؟ نافله، نافله، نافله. چرا شما عاشورا نمى خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. چرا شما جامعه نمى خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.”
حسنات عظیم زیارت امام حسین از زبان امام باقر (ع)
امام باقر(ع) فرمودند: وقتی این زیارت را با آدابش خواندی؛ “کَتَبَ اللَّهُ لَکَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْکَ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَکَ مِائَهَ أَلْفِ أَلْفِ دَرَجَهٍ وَ کُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ حَتَّى تُشَارِکَهُمْ فِی دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِی الشُّهَدَاءِ الَّذِینَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ کَتَبَ لَکَ ثَوَابَ کُلِّ نَبِیٍّ وَ رَسُولٍ وَ زِیَارَهِ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَبْنَعَلِیٍّ(ع) مُنْذُ یَوْمَ قُتِل / خداوند متعال براى تو هزارهزار حسنه نوشته و هزارهزار گناه محو مى فرماید و صد هزارهزار درجه مقام و مرتبهی تو را بالا برده و تو را از کسانى قرار مى دهد که با حضرت حسینبنعلى(ع) شهید شده اند و بدین ترتیب در درجهی ایشان قرارت مى دهد و شناخته نمى شوى مگر در زمرهی شهدائى که با آن حضرت شهید شده اند و ثواب تمام انبیاء و رسولان و کسانى را که زیارت امام حسین(ع) را از زمان شهادتش تا به الآن نموده اند برایت مى نویسد.”
بزرگان و علما چگونه زیارت عاشورا می خواندند؟
گفته شده که بسیاری از بزرگان و مراجع و عرفا، زیارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام میخواندند و از جمله نقل شده که امام خمینی(ره) چنین زیارت میکردند.
همچنین حضرت آیتاللهالعظمیبهجت(ره) میگویند: «شیخ انصاری زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام میخواندند». آری فرمودهاند: اگر قرائت صدبار لعن و سلام در هنگام زیارت عاشورا باعث عسر و حرج و یا سبب نخواندن زیارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعنها و سلامها بگوید: «تِسْعاً وَ تِسْعِینَ مَرَّه» إنشاءالله ثواب زیارت کامل را خواهد داشت. و نیز از امام هادى(ع) نقل شده که فرمودند: «من قرء لعن زیاره العاشورا المشهوره مره واحده ثم قال: اللهم العنهم جمیعا تسعه و تسعین مره کان کمن قرئه ماه مره، و من قرء سلامها مره واحده، ثم قال السلام على الحسین، و على علىبنالحسین و على اولادالحسین و على اصحابالحسین تسعا و تسعین مره کان کمن قرئه ماه مره تامه من اولهما الى آخرهما»؛ کسى که در زیارت عاشورا، در فراز لعن، یک بار آن را کامل بخواند (اللهم العن اول ظالم ظلم…)، سپس ۹۹ بار بگوید «اللهم العنهم جمیعا»، مانند آن است که همهی این فراز لعن را صدبار گفته است، همچنین اگر یک بار فراز سلام را تا آخر به طور کامل بخواند، سپس ۹۹ بار بگوید: «السلام على الحسین، و على على بن الحسین و على اولادالحسین و على اصحاب الحسین » مانند آن است که همهی فراز سلام را به طور کامل خوانده است.
چگونه می توان به یگانگی جان رسید؟
ما در این دنیا آمدهایم تا از پراکندگی فکری و میلهای پراکنده و هوسهای متفاوت آزاد شویم و به وحدت شخصیت برسیم و در انسانیت به یگانگی دست یابیم، نه ملائکه گردیم و نه خدا شویم، بلکه انسان شویم، اما انسانی یک دِله، نه صد دِله. انسانی که کلّ وجود و کلّ ارادههایش یک اراده شود و آن اراده، ارادهی خداخواهی باشد، در آن صورت است که این انسانِ یگانه شدهی فارغ از میلهای پراکنده، شأنِ اتّصال به حضرت اَحَد و خدای یگانه را پیدا میکند.
نماز را هم برای همین هدف میخوانیم که جان ما با پشتکردن به کثرتها، تماماً یک اراده شود و معبود یگانه را قبلهی خود قرار دهد. به همین جهت خداوند میفرماید: «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی»؛(۹) نماز به پا دار جهت یاد من، به طوری که جهت جانت به سوی من باشد که خدای واحد یگانه هستم و جملهی «اَللهُ اَکْبَر» را هم به همین قصد میگوییم، تا بزرگی خدا جایی برای بزرگنمایی غیر، در جان ما نگذارد و جانمان با توجّهات پراکنده به عالَم کثرت، تکّه تکّه نشود. میخواهیم یگانه شویم، آن وقت با یگانهشدنِ جان، به نهایت خود که تقرب به یگانهی مطلق یعنی حضرت احد است نایل میشویم.
شما یک موجود مجرّد و غیر مادی هستید. حقیقت شما نه بدن شماست و نه خیالات شما. جنس شما این است که میتوانید به سوی عالَم غیب سیر کنید. مگر وقتی میگویید «اَللهُ اَکْبَر» چه کار میکنید؟ اگر همین حالا از عمق جان بگویید: «اَللهُ اَکْبَر» همین حالا جان شما متوجه کبریایی حضرت «اَلله» میشود و به سوی عالم غیب سیر میکنید، چون حقیقت شما آن جایی است. پس با گفتن «اَللهُ اَکْبَر» به راحتی در عالم غیب که وطن اصلی شما است و همین حالا باطن شما در آنجا است، سیر کردهاید چون حقیقت شما حضور در عالم غیب است. به گفتهی مولوی: ما به فلک بودهایم، یار ملک بودهایم / باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست / خود ز فلک برتریم، وز ملک افزونتریم / زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریا است / عالمِ خاک از کجا، گوهر پاک از کجا /
بر چه فرود آمدید، باز کنید این چه جاست / بخت جوان یار ماست، دادن جان کار ماست / غافلهسالار ما، فخر جهان مصطفی است.
ما گاهی اوقات دارای سیر روحانی هستیم ولی خودمان متوجه نیستیم. در مورد سیر با ذکر «اَللهُ اَکْبَر» ابتدا با تفکر بر روی معنی «اَللهُ اَکْبَر» متوجه کبریایی حضرت “الله”و این که او بالاتر از آن است که به وصف آید میشوید، سپس آرامآرام آن را به قلب میرسانید و ان شاء الله نور «اَللهُ اَکْبَر» در قلب شما تجلی میکند و جان شما با نور کبریایی حضرت پروردگار مأنوس میشود، در چنین شرایطی هروقت جانتان را متوجه این اعتقاد کردید دیگر در مفهوم ذهنی «اَللهُ اَکْبَر» متوقف نیستید بلکه سیر معنوی و غیبی برایتان پیش میآید و لذا حالتان تغییر میکند و منوّر به نور کبریایی آن حضرت میگردد، به عبارتی جانتان- حتی در حدّ محدود- به یک مقام وارد میشود، این دیگر گذر از مفهوم و معنای ذهنی و سیر به سوی اُنس با حقایق است.
در راستای گذر از مفهوم و انس با حق گفته اند در نماز نباید فکر کنید، بلکه در نماز باید با خدا دلدادگی نمایید. باید دل را از طریق نماز به حق داد و قلب را متوجه حق نمود. برای همین فرمودند: در نماز حضور قلب شرط است و نه حضور فکر، نفرمودند بنشینید فقط روی معانی فکر کنید، بلکه فرمودند: بعد از ادراک معانیِ نماز، حضور قلب و سِیر به سوی آن حقایق داشته باشید.
مرحوم مطهری(ره) میفرمایند: خدمت مرحوم سید هاشم حدّاد(ره) که از عرفای بزرگ و از شاگردان مرحوم قاضی طباطبائی(ره) بودند، رسیدم. ایشان به من گفتند: نماز را چگونه میخوانی؟ عرض کردم: کاملاً توجه به معانی کلمات و جملات دارم. آقای حدّاد(ره) فرموده بودند: پس کی نماز میخوانی؟ در نماز توجهات به خدا باشد و بس، توجه به معانی مکن! آقای مطهری(ره) فرموده بودند: انصافاً جمله ایشان حاوی اسرار و دقایقی است و حق مطلب همینطور است که افاده فرمودند. مرحوم هاشم حداد ایشان را متوجّه نکته دقیقی کردند که باید در نماز حضور قلب داشت، نه حضور فهم. باید از حضور فهم گذر کرد و به حضور قلب رسید. و معنی سِیر همین است. درک مفاهیم و توجّه به مفاهیم همه باید قبل از نماز انجام شود ولی در نماز باید سیر داشت و در این گفتگو خدا مخاطب انسان باشد، الفاظ و معانی، خود به خود مورد استفاده قرار میگیرد، مثل گفتگوهایی که ما با همدیگر داریم، اگر صرفاً به کلمات و الفاظی که ردّ و بدل میشود توجه کنیم، توجه به مخاطب از بین میرود و مقصد اصلی که ارتباط با مخاطب بود فراموش میشود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰