حاشیه نگاری از سفر وزیر راه به فیروزکوه/ از افتتاح خاکی شبانه تا جادههای خطرناک
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، ساعت ۱۶ روز چهارشنبه ۱۳ آبان است. قرار بود یک ساعت پیش وزیر راه و شهرسازی فاز یک اتوبان فیروزکوه سمنان را افتتاح کند. تاخیر وزیر برایم عجیب است! علت را جویا میشوم ظاهرا جلسه با یک هیات خارجی به درازا کشیده است. چشم بادامیهایی را میبینم که از دفتر وزیر
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، ساعت ۱۶ روز چهارشنبه ۱۳ آبان است. قرار بود یک ساعت پیش وزیر راه و شهرسازی فاز یک اتوبان فیروزکوه سمنان را افتتاح کند. تاخیر وزیر برایم عجیب است! علت را جویا میشوم ظاهرا جلسه با یک هیات خارجی به درازا کشیده است. چشم بادامیهایی را میبینم که از دفتر وزیر خارج میشوند و به موازات خبر میدهند وزیر آماده حرکت است.
نسیم خنک تپههای عباس آباد نوید آخر هفتهای خوش آب و هوا را میدهد اما چه کنیم که این هوای خوش را باید به گذران در بیابانها و جادههای اطراف تهران فروخت.
ماشین وزیر حرکت کرده و ماهم پشت به پشت آنها به دل جاده فیرزوکوه میزنیم. آفتاب غروب کرده و ترافیک نسبتا زیادی در خروجیهای تهران وجود دارد. راستش را بگویم اینکه وزیر اجازه نمیدهد لایترها روشن شود تا از خط ویژه عبور کنیم برایم آزاردهنده است ولی خوب آقای وزیر و رئیس دولت قولهایی به مردم دادهاند که اولینش مردمی بودن استُ واِلا کدام مقام رده بالایی حاضر میشود تعطیلات آخر هفته خود را در کوه و بیابان برای حل مشکلات مردم بگذراند.
یکی دوساعتی میگذرد احساس گشنگی اَمانم را میبرد، از راننده تقاضای خوراکی میکنم ولی ظاهرا خبری نیست! به ناگاه ماشین وزیر در کنار چند مغازه میایستد، خوشحال میشوم گمانم این است قرار است برای شام یا پذیرایی توقف داشته باشیم. دنبال وزیر و همراهانش میروم که میبینم پلههای نمازخانه بین راهی را بالا میرویم.
صلاه مغرب و عشا را همراه وزیر میخوانیم، تمام میشود و سریعا به ماشین برمیگردیم، بوی دود کبابیها حسابی رنجم میدهد اما باید فاتحه این جنس از خوش گذارانیها را در دولت انقلابی خواند.
هوای تاریک، راه ناهمواره و جاده دوطرفه و پرخطر حکایت از ترک فعلهای گذشته و کوهی از کارهای روی زمین مانده دارد.
عصر فرا رسیده، برنامه آخر است و وزیر باید خود را به جلسه هیات دولت و نزد رئیس جمهور که از صبح امروز به استان آمده است برساند، لاجرم از آنجایی که هماهنگی حضور میسر نیست باید از تیم وزیر خداحافظی کنیم و به تهران برگردیم.
در راه به این فکر میکنم که چقدر فرق است بین دولتی که قرار بود با تدابیرش امورات را رتق و فتق کند و دولت انقلابی که به وعدههای صادق خود وفادار است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰