وظیفه پاسداری از نام مقدس شهید بر عهده ماست
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از زنجان، پاسدار شهید جواد سلیمی فرزند عطوفعلی در دوم بهمن ۱۳۳۵ دیده به جهان گشود و ششم مرداد ماه سال ۶۷ در عملیات غرورآفرین مرصاد زمانی که ۳۲ ساله بود، شهید شد. این شهید بزرگوار سه فرزند
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از زنجان، پاسدار شهید جواد سلیمی فرزند عطوفعلی در دوم بهمن ۱۳۳۵ دیده به جهان گشود و ششم مرداد ماه سال ۶۷ در عملیات غرورآفرین مرصاد زمانی که ۳۲ ساله بود، شهید شد.
این شهید بزرگوار سه فرزند به نامهای وحدت، زینب و خدیجه از خود به یادگار گذاشته است. خانواده شهید جواد سلیمی بعد از شهادتش همچنان با صلابت و محکم پای انقلاب ایستادهاند.
خدیجه سلیمی دختر این شهید بزرگوار از دلتنگیهایش در نبود پدر گفته و از اهدافی که پدر برای شهادت داشت تا خانواده و هموطنانش در آسایش به سر برند و ارزشهای مقدس اسلام در جامعه حفظ شود که سخنان این فرزند شهید را در زیر میخوانید:
فرزند شهید بودن وظیفه بسیار سنگینی است و باید از نام شهید دفاع کنیم. پدرم یک راه و یک زندگی را برای خود انتخاب کرده است که زبانزد بوده است و وظیفه داریم به عنوان خانواده طوری عمل کنیم که از نام مقدس شهید پاسداری شود.
من سال ۶۷ به دنیا آمدم و فقط ۴۰ روز سن داشتم که پدرم شهید شد. حضور پدرم را در زندگی احساس کردم و حسی که از فرزند شهید بودن دارم شیرین است. نبودن پدر برای یک دختر بسیار سنگین است و همه دختران وابسته پدر هستند و محبت پدر برای دختر شیرین است.
حضور پدر برای فرزندان یک پشتیبان است. نبود پدرم را در شب عروسی خود بسیار احساس کردم و جایش بسیار خالی بود اما حضور معنویش را در کنار خود حس میکردیم.
وقتی در جامعه میبینم دختری دست پدرش را گرفته است بیشتر دلتنگ پدرم میشوم. ۲۹ سال بدون پدر زندگی کردن سخت است ولی شیرین چرا که مادرم در حق من هم پدری کرد و هم در مقام مادری سنگ تمام گذاشت.
مادرم همیشه از خاطرات پدر برایم میگوید و همیشه تاکید میکند که نماز اول وقت بخوانیم و اینکه پدرم همیشه به پیروی از رهبر سفارش میکرد.
حجاب و عفاف امروزی در جامعه مورد پسند نیست و همه شهدا به خاطر این رفتند که حجاب در جامعه باشد. کاش حجاب بانوان این طور نمیشد. کاش بانوان بد حجاب متوجه بودند که با اینکار خود پا بر روی خون شهید میگذارند.
همیشه از خدا توفیق خواستم که مرا در همه امور کمک کند و واقعا وظیفه سنگینی است دختر شهید بودن و خودم یک دختر دارم و سعی میکنم او را فاطمه گونه تربیت کنم.
در کودکی رهبر را دیده بودم. ولی به دلیل سن کمی که داشتم خیلی یادم نمیآید و خاطرهای در ذهن ندارم. دوست دارم دوباره ایشان را ملاقات کنم.
پدر نداشتهام ولی وقتی سخنرانی رهبر را از تلویزیون مشاهده میکنم حس پدری به من دست میدهد و واقعا حس خوبی است و خیلی دوست دارم رهبر را از نزدیک ملاقات کنم. رهبر در حال حاضر حکم پدر را برای من دارد. همیشه سخنرانیهای رهبر را کاملا از تلویزیون گوش میدهم. رهبر ما همیشه اقدامات درستی داشتهاند و یک شخصیت برجستهای در جهان است.
مادرم میگفت پدرت خیلی خوشحال شد که تو به دنیا آمدی و خدا را شکر کرد که او را صاحب دو دختر کرده است و اکنون وقتی سر مزار پدر میروم آرام میشوم.
بعد از ازدواجم به تهران سفر کردم و رفت و آمدم به سر مزار پدرکم شد ولی همچنان هر روز با عکس پدر ارتباط برقرار میکنم.
پدرم همیشه با یک رویدادی حضور خود را اعلامکرده است و وقتی یک رویدادی اعم از اتفاق خوب و یا بد در خانواده ما میافتد پدرم به خواب یکی از اعضای خانواده میآید.
گفتوگو از فرید حائری
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰