تاریخ انتشار : دوشنبه 27 شهریور 1396 - 4:06
کد خبر : 12514

یک جاهلیت مردانه اما دوست داشتنی/ یک مرد در حال انقراض!

یک جاهلیت مردانه اما دوست داشتنی/ یک مرد در حال انقراض!

گروه فرهنگ و هنر جهان نیوز، جواد محرمی:«ملی و راه‌های نرفته‌اش» جزو آثاری است که پیش از جشنواره سی و پنجم فجر در سال گذشته به جرم فمنیستی بودن کنار گذاشته شد، فیلم حالا چند روزی است که در سینماهای کشور اکران شده است، اثری که با وجود رگه‌های گل درشتی که ممکن است ضد

گروه فرهنگ و هنر جهان نیوز، جواد محرمی:«ملی و راه‌های نرفته‌اش» جزو آثاری است که پیش از جشنواره سی و پنجم فجر در سال گذشته به جرم فمنیستی بودن کنار گذاشته شد، فیلم حالا چند روزی است که در سینماهای کشور اکران شده است، اثری که با وجود رگه‌های گل درشتی که ممکن است ضد مرد تعبیر و تفسیر شود، به مراتب از بسیاری از آثار راه‌یافته به جشنواره فجر سال گذشته به لحاظ محتوا سالم‌تر است.

این سالم‌تر بودن کاملاً نسبی است و بر همین اساس می‌توان گفت فیلم تهمینه میلانی در مقایسه با بسیاری از آثار به نمایش درآمده در جشنواره فجر قطعاً از صلاحیت بیشتری برای راهیابی به این رویداد برخوردار بوده و با نگاهی غیرکارشناسانه کنار گذاشته شده است.   به اضافه اینکه «ملی و راه‌های نرفته‌اش» به لحاظ هنری و سینمایی نیز قابلیت‌های بسیار بالاتری دارد و باز هم در مقایسه با دوجین آثار ضعیف راه‌یافته به جشنواره فجر از برتری‌های غیرقابل انکاری برخوردار است.
  آخرین اثر سینمایی تهمینه میلانی گرچه فیلمی است که مانند اغلب آثار این فیلمساز موتور محرک داستانی‌اش را تضاد مرد با زن تشکیل می‌دهد و زورگویی و کله‌شقی‌های مردانه در آن طبق معمول پررنگ است و مانند اغلب آثار او فردیت و هویت زنانه در جامعه قوه محرک و کانون اصلی داستان را تشکیل می‌دهد اما مؤلفه‌هایی در آثار میلانی وجود دارد که آثار او را در مقایسه با بسیاری از فیلم‌هایی که به ورطه سیاه‌نمایی‌های رایج و تلخی‌های اعصاب خرد کن فرو می‌غلتند، متمایز می‌کند.   از مهم‌ترین نقاط تمایز این است که تضاد میان دو جنس مخالف در آثار میلانی هرقدر هم که انگیزه‌های ضد مرد داشته باشد اما در خدمت درام است، یعنی درام از مفهوم و محتوا جلوتر است، به همین نسبت محتوا و حرف اصلی فیلمساز بر کارگردانی هم غلبه ندارد.

در واقع اگر فیلمساز قصد انتقاد از مسئله‌ای را دارد آنقدر تحت تأثیر ارائه آن حرف قرار نگرفته تا در بیان آن مخاطب را به شکنجه شدن روی صندلی سینما وادار کند، بله در فیلم او باز هم کاراکترهای مرد به اصطلاح کله خر، زورگو و تا حدی دیوانه به شکلی پر رنگ به چشم می‌خورند و باز هم یک زن کاملاً مثبت در یک محیط مردسالار به دنبال هویت و فردیت زنانه خود می‌گردد ولی مخاطب بیش از اینکه شاهد زجه‌موره‌ها و بدبختی‌های سلسله‌وار و غیردراماتیک این دست فیلم‌های سینمای ایران باشد با روایت نرم و تقریباً منطقی و البته سینمایی فیلمساز همراه می‌شود و از اینکه وقت و پولش را صرف سینما کرده، پشیمان نمی‌شود. این احترامی که فیلمساز برای مخاطب قائل شده، کاملاً قابل ستایش و البته غیرقابل انکار است.   فیلمساز به لحاظ تکنیکی و فنی برای اثرش زحمت کشیده، میزانسن، کادربندی، ریتم، تدوین، فیلمبرداری، فیلمنامه و بازیگری در سطح قابل‌قبولی قرار دارند و رعایت همه اینها اثری سرگرم‌کننده خلق کرده است.    یک مرد در حال انقراض اما بزرگ‌ترین اشکال فیلم عقب‌ماندگی محتوایی آن است. تهمینه میلانی ظاهراً در تاریخ جا مانده و دوست ندارد از نوستالژی دوران کودکی و احتمالاً جوانی و باز هم احتمالاً فضای مردسالارانه‌ای که یا خود تجربه کرده یا شاهد آن بوده دل بکند. او همچنان دوست دارد برای دخترانی که گرفتار درجه بالای غیرت مردانه پدران و شوهران و برادران‌شان هستند، دل بسوزاند و برای آنها مرثیه‌سرایی کند؛ چیزی که در جامعه امروز دیگر یا از آن خبری نیست یا با سرعتی تصاعدی در حال کمرنگ شدن است. میلانی ظاهراً آن حال و هوا را دوست دارد و نمی‌تواند از آن دل بکند، اگرچه به ظاهر دارد از آن تبری می‌جوید.   مرد غیرتی و عاشق‌پیشه فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» حداقل در میان طبقه‌ای که او در آن زیست می‌کند در حال انقراض است و کمتر دیده می‌شود اما او هنوز دوست دارد با نوستالژی چنین مردانی فیلم بسازد و اتفاقاً جواب هم می‌گیرد چون چنین کاراکتر‌هایی همواره در تاریخ سینما جذاب بوده‌اند و به بار دراماتیک آثار سینمایی قوت و قوام بخشیده‌اند. مرد قصه فیلم با همه کله‌شقی‌ها و عوضی‌بازی‌های جاهلانه‌اش جذاب و دوست‌داشتنی است، اتفاقاً میلانی بدون اینکه بداند، دارد مرد گم شده دختران و زن‌های امروز بخشی از جامعه ایران را تجلی می‌دهد، مردی که برای همسرش غش و ضعف می‌کند و برای او غیرتی می‌شود و او را به خاطر علاقه زیاد حتی کتک می‌زند، برخلاف آنچه فیلمساز می‌پندارد گمشده دختران و زنان امروز ماست.

آنها که این گزاره را باور ندارند کافی است پس از پایان فیلم و در حین بیرون آمدن از سالن سینما کمی گوش‌های‌شان را تیز کنند و به زمزمه‌های زنان و دختران با یکدیگر گوش دهند که اغلب از مردانگی و غیرت و عشق دیوانه‌وار یک مرد چقدر به وجد آمده‌اند و آن را تحسین می‌کنند.    مرد گمشده سینمای ایران  زن ایرانی اتفاقاً خواستار همین مردی است که فیلم ملی و راه‌های نرفته آن را نشان می‌دهد. میلانی ناخواسته برای زنان و حتی مردان جامعه وارونه این روزهای ما یک قهرمان خلق کرده است. سینمای ایران سال‌هاست که از مردان واقعی تهی شده است، اینکه انگیزه فیلمساز دقیقاً چه بوده مهم نیست، اینکه ما تصویری هرچند تا حدی افراطی از یک مرد واقعی در سینمای ایران می‌بینیم، اتفاق خوبی است.

جالب است که به رغم همه تلاش‌های فیلمساز برای کانونی کردن کاراکتر زن فیلم، این مرد داستان است که با همه کله‌شقی‌هایش قهرمان است. میلانی باز هم ناخواسته ضربه آخر را بر این قهرمانی مردانه می‌زند و با کشتن مرد به دست زن یک نقض غرض کامل را انجام می‌دهد و شمایل مردانه‌ای را که مخاطب با او همذات‌پنداری می‌کند، به قهرمانی دوست‌داشتنی‌تر تبدیل می‌کند.   مهم نیست که میلانی از فمنیسم تمجید کند، مهم این است که او بدون اینکه بخواهد شمایلی دوست‌داشتنی و مردانه خلق کرده است و از این بابت باید از او تشکر کرد. یادمان نرود که هنوز حافظه تاریخی مخاطبان سینمای ایران شمایل غیرت مردانه کاراکترهای آثاری چون قیصر را می‌ستاید؛ کاراکتری که برای ناموس جان می‌دهد. هرچند فیلمساز سعی کرده این رفتارها تا حدودی افراطی، غیرمنطقی و زورگویانه بنماید ولی باز هم در سینما دوست داشتنی هستند.    یک راه‌حل بد میلانی کاراکتر زن اثرش را در وضعیتی قرار می‌دهد که طلاق تنها راه رهایی او جلوه کند و این راه‌حلی که در فیلم بر آن تأکید و تا حدی تشویق می‌شود در جامعه‌ای که آمار وحشتناک طلاق در آن بیداد می‌کند تا حدی عجیب به نظر می‌رسد.

فیلمساز با وجود شرایطی تا این حد منفی در جامعه باز هم نسخه طلاق برای مخاطب می‌پیچد؛ نسخه‌ای که البته در مورد خاص درون فیلم منطقی به نظر می‌رسد اما نمی‌توان انکار کرد که جامعه امروز ما به فیلم‌هایی نیاز دارد که نسخه تعامل و تفاهم میان زن و مرد ارائه دهد و قدری دلش برای نهاد خانواده بسوزد.

با همه این احوال سینمای میلانی در این بازار مکاره غلبه آثار فرمالیستی و فیلم‌های به اصطلاح هنر و تجربه‌ای و سوژه‌های نازل کمدی و ناتوانی در داستان‌گویی و روایت‌های ناقص و پایان‌بندی‌های مضحک و قصه‌های بی‌قواره تا حدودی غنیمت محسوب می‌شود.

میلانی اگر قدری سطح دغدغه‌هایش را بالاتر ببرد و نگاه به روزتری به جامعه داشته باشد، بی‌تردید از جایگاهی به مراتب بالاتر از این در سینمای ایران برخوردار خواهد شد. حیف است که استعداد و توان او در سینما خرج دغدغه‌هایی شود که مسئله جامعه امروز ما نیست.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد