تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 خرداد 1400 - 11:35
کد خبر : 116911

ساکنان این شهرک بی‌سرپناهند

ساکنان این شهرک بی‌سرپناهند

تنها آرزوی این افراد داشتن سهم کوچکی از آرامش و رفاه است، اما هر روز علاوه‌بر مشکلات قدیمی مسئله‌ای تازه آرامش نداشته آنها را بهم می‌زند. چند وقتی است که مسئولین دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اجبار و الزام به تخلیه این مکان، ترس و نگرانی از دست دادن سرپناه را در جان ساکنان شهرک

تنها آرزوی این افراد داشتن سهم کوچکی از آرامش و رفاه است، اما هر روز علاوه‌بر مشکلات قدیمی مسئله‌ای تازه آرامش نداشته آنها را بهم می‌زند. چند وقتی است که مسئولین دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اجبار و الزام به تخلیه این مکان، ترس و نگرانی از دست دادن سرپناه را در جان ساکنان شهرک جذامی‌ها انداخته‌اند. مسئولان در قبال تخلیه شهرک، وعده ساخت ساختمان «راهبه‌ها» که روبه‌روی شهرک قرار دارد را می‌دهند، اما تاکنون اقدامی در این زمینه انجام نشده است.

همچنین بنا به گفته ساکنان شهرک حدود یک سال پیش دانشگاه علوم پزشکی و بهزیستی ۶ سالمند مجذوم تنها را که خانواده‌ای نداشته‌اند و در درمانگاه امراض پوستی بیمارستان هاشمی‌نژاد زندگی می‌کردند و تحت درمان بودند را به آسایشگاهی واقع در شاندیز منتقل می‌کنند.

شهرک جذامی‌ها پشت بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد مشهد در کوی طلاب، خیابان وحید هشت قرار گرفته است. وارد حیاط باریک یکی از بلوک‌های شهرک می‌شویم. ورودی کم‌پهنایی را می‌گذرانیم تا می‌رسیم به اتاق‌هایی ۱۲ متری که در هر کدام از آن‌ها یک خانواده از ۳۸ خانوار ساکن در شهرک، گذران عمر می‌کنند. برخی از آن‌ها با کشیدن حصار، پرده یا حتی چادری روبه‌روی درب اتاق، فضا را برای خودشان تا حدی خصوصی کرده‌اند، اما سرویس‌های بهداشتی بلوک‌ها اشتراکی است.

وقتی اعتراضی می‌کنیم، می‌گویند همین است که هست

آقای شیرزور، یکی از اهالی شهرک که جذام دست و پایش را تحلیل برده، ما را به اتاق آلونک‌مانندش دعوت می‌کند. او که با همسر و سه فرزند خود در همین چهارگوشه ۱۲ متری که به زور وسایل در آن جا داده شده و فقط یک آشپرخانه کوچک دارد، زندگی می‌کند، از اوضاع پای تحلیل رفته‌اش چنین می‌گوید: اگر یک روز در میان پانسمان را تعویض نکنم، پایم عفونت می‌کند و جدا از درد کشنده‌اش، بوی بسیار بدی می‌گیرد. تعویض پانسمان را در یک اتاق کوچکی در بیمارستان هاشمی‌نژاد برایم انجام می‌دهند.

او ادامه می‌دهد: دانشگاه علوم پزشکی فقط هزینه یک باند و گاز را پرداخت می‌کند و هفته‌ای یک بار هم یک دکترعمومی به ما سر می‌زند، البته به این دلیل که متخصص پوست نداریم، خیلی از مشکلات ما رفع نمی‌شود. وقتی هم اعتراضی می‌کنیم، می‌گویند همین است که هست.

آقای شیرزور از بی‌اهمیت تلقی کردن جذامیان شکایت می‌کند. او می‌گوید: قبلا جذامی‌ها خودشان بیمارستان داشتند. بیمارستان امام‌حسین(ع)، هاشمی‌نژاد، بوعلی و طالقانی همگی مخصوص بیماران جذامی بود. الان حتی درمانگاه کوچکمان در بیمارستان هاشمی‌نژاد را نیز از ما گرفته‌اند. همسرش حرف او را قطع می‌کند و با غمی که در صدایش آشکار است، بیان می‌کند: در خانواده ما فقط همسرم به جذام مبتلا بوده است و ما سالم هستیم. به من حتی یک کار در بیمارستان نمی‌دهند که بتوانم کمی خرج و مخارج زندگی را در بیاورم. از پسر بزرگم هم کسی حمایت نکرد و نتوانست درس بخواند. الان هم بیکار است.

آقای شیرزور از اینکه در بنیاد کهبد (بنیادی که جذامیان را تحت پوشش دارد) به دخترش کاری داده‌اند، خوشحال و قدردان است و بیان می‌کند: اگر موسسه کهبد نبود، دختر من هیچ‌کار نمی‌توانست بکند. من معلول هستم و هر جا که می‌روم، نمی‌توانم کاری انجام دهم، اما به لطف موسسه کهبد، دخترم که قبل از آن افسردگی گرفته بود، الان درگیر کار است و درآمدی دارد.

بوی گند فاضلاب نمی‌گذارد زندگی کنیم

همسر آقای شیرزور از بوی بد فاضلاب بسیار شاکی است. او با ناراحتی می‌گوید: مسئولین بیمارستان برای خودشان اگو زدند و هرچه که خواهش کردیم که برای ما هم بزنند، اهمیتی ندادند. مدت‌هاست اینجا یک بوی گندی راه افتاده که اصلا نمی‌گذارد، زندگی کنیم.

او همچنین با اشاره به اجبار و اصرار دانشگاه علوم پزشکی به تخلیه شهرک می‌گوید: هر از گاهی به اینجا می‌آیند و ما را تهدید به خراب کردن خانه‌هایمان می‌کنند. 

به بهانه زیارت ۶ نفر را از اینجا به آسایشگاهی در شاندیز منتقل کردند

همسر آقای شیرزور درمورد ۶ نفر از جذامیان که به آسایشگاهی در شاندیز منتقل شده‌اند، می‌گوید: آن ۶ نفر هیچ‌کس را نداشتند. اول به آن‌ها وعده رفتن به زیارت امام رضا(ع) را دادند و به همین بهانه آن‌ها را بردند و به جای دیگری منتقل کردند. آنها خیلی تنها و علیل بودند. هروقت یادشان می‌افتم، اشک در چشمانم جمع می‌شود.

از خانه آقای شیرزور بیرون می‌آییم. حالا جمعیت ایستاده در حیاط تنگ شهرک کمی بیشتر شده است. انگار همه مطلع شدند که رسانه بار دیگر مزاحم آسایش‌شان شده، اما علی‌رغم همه گذشته ناخوشایندی که از عدم پاسخگویی‌های مسئولین و نتیجه ندادن حضور رسانه دارند، اکثر آنها همچنان با مهربانی و به گرمی از ما استقبال می‌کنند، البته افرادی هم هستند که وقتی لنز دوربین به سمتشان می‌رود، مظلومانه چهره خود را می‌پوشانند و تقاضا می‌کنند از آن‌ها و اوضاع زندگی‌شان عکس نگیریم.

اینجا از لحاظ‌ بهداشتی و فرهنگی صفر است

در این میان آقای مقدمی، یکی از مجذومین ساکن در این شهرک به سمتم می‌آید و سر صحبت را باز می‌کند. از سال ۸۵ می‌گوید که همسرش را از دست داد، پس از مدتی بیکار شد و زندگی‌اش از هم پاشید. به دلیل ناتوانی مالی در پرداخت اجاره خانه، سال ۹۱ به ناچار برای سکونت به شهرک جذامی‌ها می‌آید.

او با بیان اینکه «دادستانی و مسئولین دانشگاه طی جلساتی که داشتند، گفتند که زمینی می‌خرند و برای ما خانه می‌سازند تا ما اینجا را تخلیه کنیم»، تاکید می‌کند: اگر برای من خانه بسازند، یک ثانیه هم اینجا نمی‌مانم. اینجا از لحاظ‌ بهداشتی و فرهنگی صفر است. من دو فرزند دارم و آن‌ها از زندگی در این مکان به ستوه آمده‌اند. اما افرادی که از قدیم‌الایام در شهرک سکونت داشتند، به زندگی در این محل عادت کرده‌اند، اما ما نمی‌توانیم.

آقای مقدمی درمورد وعده‌هایی که به او داده شده، این‌چنین می‌گوید: وقتی به حراست بیمارستان مراجعه کردم، به من وعده دادند که تا زمان ساخت کامل ساختمان راهبه‌ها، خانه‌ای سازمانی در اختیارم قرار می‌دهند تا در آنجا ساکن شوم. وقتی در جواب به این پیشنهاد پرسیدم که پس بقیه خانواده‌ها چه می‌شوند؟ «به تو ربطی ندارد» پاسخی بود که دریافت کردم. ترس این را داشتم که اگر اینجا را تخلیه کنم، بی‌مکان شوم و به همین دلیل قبول نکردم.

از حمام‌ها به دلیل خرابی چاه نمی‌شود استفاده کرد

در تمام مدتی که در شهرک بودیم، آقای مقدمی دست از حرف زدن نمی‌کشید. انگار دردهای کهنه دل پرش تمامی نداشت. او می‌گوید از مسئولین دانشگاه درخواست کرده بود که با هزینه خودش برای او و فرزندانش حمام بسازند، اما حتی این کار را هم انجام نداده بودند.

آقای مقدمی با گله و شکایت می‌گوید: دخترم مجبور است برای حمام به خانه پدربزرگش برود. مجذومین نیز از درمانگاه آسایشگاه که ابتدای کوچه قرار دارد، استفاده می‌کنند. یک حمام عمومی است که از ۶ تا ۸ صبح مردانه و بعد از آن زنانه است.

اخیرا قرارگاه خاتم الانبیاء برای هر خانواده به طور خصوصی در حیاط حمام ساخته است، اما مشکل اینجاست که چاه‌ها مشکل‌دار است و به سرعت پر می‌شود. باید لوله‌ها را به اگو وصل کرد تا از حمام‌ بشود، استفاده کرد.

آقای مقدمی در همین رابطه می‌گوید: به آن‌ها گفته بودیم چاه‌ها مشکل‌دار است. در حال حاضر به همین دلیل نمی‌توانیم از حمام‌ استفاده کنیم و به جای آن از حمام‌های آسایشگاه ابتدای کوچه که هفته‌ای دو سه روز باز است، استفاده می‌کنیم. هرچند که خیلی از افراد به دلیل معلولیت و نداشتن دست و پا به سختی می‌توانند رفت و آمد کنند.

تخریب درمانگاه جذامیان

به گفته آقای مقدمی حدود چندین ماه است درمانگاهی که در بیمارستان برای بیماران جذامی بوده را بسته‌اند و اتاق کوچکی را در بیمارستان به پانسمان، تزریقات و ویزیت پزشک عمومی برای آن‌ها اختصاص دادند.

او با اشاره به انتقال ۶ بیمار ساکن در درمانگاه به یک آسایشگاه می‌گوید: آن ۶ نفر که چند نفرشان افغانی و تعدادی ایرانی بودند را به بهانه زیارت امام رضا(ع)، به مرکز خصوصی در شاندیز انتقال دادند و به محض انتقال آن‌ها، درمانگاه را تخریب کردند.

مقدمی درمورد خدمات دانشگاه و بیماری دخترش می‌گوید: هفته‌ای دو روز تزریقات و هفته‌ای یک روز پزشک عمومی، خدماتی است که بیمارستان به ما ارائه می‌دهد. هزینه درمان بیماری‌های جذامیان رایگان است، اما هزینه افراد دیگر خانواده آزاد حساب می‌شود. دخترم که با من در همین شهرک زندگی می‌کند، تیروئید دارد و توان مالی پرداخت هزینه‌های درمانش را ندارم.

خیرین نباشند، ما مرده‌ایم

او می‌گوید چندین ماه است که قرارگاه خاتم وعده‌های غذایی خانواده‌های ساکن در شهرک را تهیه می‌کند و قبل از آن، خانواده‌ها یا خودشان غذا درست می‌کردند و یا خیرین غذا می‌آوردند. آقای مقدمی هرروز با موتور به کارخانه‌ای در طبرسی ۳۶ که در آنجا غذا را تهیه می‌کنند، می‌رود و برای اهالی غذا می‌آورد، البته به گفته او غذا فقط برای افراد معلول که توانایی تهیه غذا ندارند، فراهم می‌شود نه برای تمامی خانوارها.

او ادامه می‌دهد: حقوق ما همیشه پایمال می‌شود، حتی گاهی شده اگر خیری کمکی می‌کند و خوار و باری می‌آورد، به دست ما نمی‌رسد. هرچند خیران زیادی گوشت و حبوبات ما را فراهم می‌کنند و اگر آن‌ها نباشند، ما می‌مردیم.

۷۲ هزار تومان به ما عیدی می‌دهند و خودشان حقوق میلیونی می‌گیرند؛ این عدالت نیست

در همان هنگام که در حال راه رفتن در حیاط باریک شهرک هستیم، آقای مقدمی سرسختانه به همراهی ما ادامه می‌دهد. او در مورد دریافتی‌هایش می‌گوید: من از بهزیستی ۳۳۵ هزار تومان، از دانشگاه علوم پزشکی ۱۰۰ هزار تومان و از انجمن حمایت از جذامیان نیز ۱۰۰ هزار تومان ماهیانه دریافت می‌کنم. این کل پولی است که من برای خرج و مخارج زندگی دریافت می‌کنم.

او ادامه می‌دهد: امسال ۷۲ هزار تومان به عنوان عیدی به من که پدر دو فرزند هستم، دادند در حالی که خودشان حقوق‌های میلیونی می‌گیرند. این عدالت نیست. 

به گفته آقای مقدمی تمامی ۳۸ خانوار ساکن در شهرک مستحق نیستند و بعضی از آن‌ها خانه و حقوق دارند. او هم از ماجراهای زمینی که در بیرون از این مکان دارد، می‌گوید: به خاطر ساخت زمینش به شهرداری رفته و گفتند باید ۱۰ میلیون برای پروانه ساخت پرداخت کند، اما از آنجایی که توان مالی ندارد، از ساخت زمینش منصرف شده است.

زنی که شیرخشک می‌خورد تا از گرسنگی نمیرد

در خلال صحبت‌های آقای مقدمی، به چندین اتاق دیگر رفتیم. یکی از آن‌ها پیرزنی ۹۰ ساله بود که ظاهرا بدن تحلیل رفته‌اش سال‌ها بود که از روی آن تخت قدیمی و کهنه که تقریبا کل فضای اتاق را اشغال کرده بود، تکان نخورده بود.

زمانی که وارد شدیم با تلاش زیاد خود را بلند کرد و روی تخت نشست. نمی‌توانست حرف بزند. صرفا آواهایی از زبانش خارج می‌شد که فقط خودش می‌توانست معنی آن‌ها را تشخیص دهد، اما محبت در چشمان پر چین و چروکش موج می‌زد. وقتی یکی از مدیران بنیاد نیکوکاری کهبد را دید، دستانش را بلند کرد و سر او را بوسید.

از مسئولین بنیاد شنیدیم، فروردین سال گذشته، زمانی که دو دخترش به مدت سه روز به مسافرت رفته بودند، پیرزن بینوا شیرخشک می‌خورده که از گرسنگی نمیرد.

به اتاق دیگری رفتیم. پیرزن در کنار سجاده پهن‌شده‌اش بر روی زمین نشسته بود و پاهای مصنوعی در کفشش به گوشه‌ای از تخت تکیه داده شده بود. در این محل می‌شد بیشتر از هر کنج دیگری از این شهرک عمق انزوا، تنهایی و گوشه‌نشینی را با تک تک سلول‌هایت حس کنی.

از پیرزن درمورد  مشکلاتش می‌پرسیم و او در جواب می‌گوید: تشکر. دست شما درد نکند. انگار مشکلاتش را در پشت پرده عادت به قدردانی و سپاس از دیگران پنهان کرده است. 

آدم بدبخت و بیچاره، همیشه بدبخت و بیچاره می‌ماند

در هنگام خروج از شهرک خانم میانسالی را می‌بینم که پشت درب اتاقش پنهانی به تماشای ما ایستاده است. زمانی که به سمتش می‌روم درب را می‌بندد، اما بلافاصله دوباره باز می‌کند. وقتی به او سلام می‌کنم، با عصبانیت در واکنش به من می‌پرسد: اینجا آمده‌اید چه کار؟ که آبرویمان را ببرید؟ به او اطمینان می‌دهم که برای بررسی وضعیت و تلاش برای حل مشکلاتشان مزاحم آسایش آن‌ها شده‌ایم، اما هیچ‌کدام از حرف‌هایم رنج و خشم او را تسکین نمی‌دهد.

در پایان می‌گوید: زودتر اینجا را جمع کنند تا راحت شویم. وقتی کسی به داد ما نمی‌رسد، بودن در اینجا چه دردی را از ما دوا می‌کند؟ آدم بدبخت و بیچاره، همیشه بدبخت و بیچاره می‌ماند.

حرف‌های ساکنان ساختمان راهبه‌ها 

پس از بازدید از دیگر خانه‌های شهرک، که آن‌ها هم وضعیتی مشابه را داشتند، سری می‌زنیم به ساختمان راهبه‌ها، ساختمانی با زیربنای ۳۰۰ متری که دو خانوار در آن سکونت دارند و گفته شده قرار است خانه‌های جذامی‌ها را در این مکان بسازند.

خانمی با پسر کوچکش در این ساختمان قدیمی زندگی می‌کند. شوهرش ۵ سالی می‌شود که فوت کرده است. او از تاریخچه ساختمان اینچنین می‌گوید: اینجا یک اتاق ۶ متری بود که خواهران مسیحی قبل‌تر در آن سکونت داشتند. یک درخت سپیدار بسیار بزرگی در وسط حیاط اینجا بود که روزی افتاد و اتاق را ویران کرد و ما با بدبختی فراوان، ۱۰-۱۱ سال پیش این خانه را ساختیم.

او  طی گفت‌وگوها در مورد ساخت زمین راهبه‌ها برای بیماران جذامی و با اشاره به مسئولین دانشگاه می‌گوید: به ما یک جا در همین اطراف بدهند تا اینجا را ترک کنیم. ما که از دل خوشمان اینجا نماندیم. اگر به من بگویند بهترین خانه مشهد را در جای دیگری برایت تهیه می‌کنیم، نمی‌روم و می‌خواهم همین اطراف زندگی کنم؛ زیرا چندین سال است که همین‌جا سکونت داریم و همه همسایه‌ها هوای ما را دارند و از من حمایت می‌کنند.

این خانم در ادامه از اوضاع مالی و شرایط جسمانی وخیمش صحبت به میان می‌آورد. او به زانوهایش اشاره می‌کند و می‌گوید: زانوهایم آب آورده است و نیاز به جراحی فوری دارد، اما من که درآمدی ندارم تا جراحی انجام دهم. هزینه‌هایم را فقط از یارانه‌ها و با حمایت همسایه‌ها پرداخت می‌کنم.

جذام خشک غیر قابل سرایت است

در ادامه با مسئولان بنیاد نیکوکاری کهبد گفت‌وگویی می‌کنیم. طبق گفته آن‌ها، این موسسه از سال ۸۴ به بیماران مجذوم خدمت‌رسانی می‌کند. علاوه‌بر این، حمایت تحصیلی، کاری و توانمندسازی فرزندان این بیماران را نیز بر عهده دارند و سعی بر این است که به واسطه توانمند ساختن فرزندان، کمکی به خانواده‌ها برسانند.

مجتبی ضرابی، مدیرعامل بنیاد نیکوکاری کهبد در رابطه با بیماری جذام عنوان می‌کند: جذام که نوعی بیماری پوستی و غیرموروثی است، دو نوع است؛ جذام «تر» که به شدت واگیردار است که حداقل در حوزه خراسان اطمینان داریم که بیمار جذامی تر نداریم. و جذام خشک که غیر عفونی و بدون سرایت است. بیمارانی که در این شهرک هستند جزام خشک دارند.

۳۳۰ خانواده مجذوم در مشهد در اوضاع وخیم قرار دارند

وی ضمن اشاره به اینکه بیماران جذامی علاوه بر سکونت در این شهرک به صورت پراکنده در مناطقی از جمله طلاب، طبرسی، گلشور و نواحی حاشیه شهر زندگی می‌کنند، بیان کرد: در مجموع حدود ۴۰ خانوار در اینجا زندگی می‌کنند. تعداد مجذومین مشهد حدودا ۸۰۰ نفر است، اما خیلی از این بیماران مایل نیستند که به عنوان جزئی از آمار جذامی‌ها شناخته شوند؛ بنابراین آمار قطعی نیست، اما خانواده‌هایی که در اوضاع وخیم قرار دارند و نیازمند کمک جدی هستند، ۳۳۰ خانواده در مشهد هستند.

مهمترین مشکل اهالی شهرک، اجبار به تخلیه و عدم وجود خدمات پزشکی مناسب است

ضرابی در رابطه با عدم ارائه خدمات پزشکی از جانب بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد به این بیماران، گفت: بخش اورژانس کنونی بیمارستان هاشمی‌نژاد توسط خیری به نام آقای خیامی مختص بیماران مبتلا به جذام ساخته شد و درمانگاه امراض پوستی این بیمارستان محل سکونت جذامی‌های بدون خانواده بود، اما بعد ازانقلاب بنابر طرح توسعه این بخش به اورژانس تبدیل شد.

به گفته مدیرعامل بنیاد نیکوکاری کهبد مهمترین مشکلاتی که افراد مبتلا به جذامی در این شهرک با آن درگیر هستند، سرپناه و فشار به تخلیه خانه‌ها از سمت دانشگاه علوم‌پزشکی و همچنین خدمات پزشکی است.

وی با اشاره به کتاب «آستان قدس رضوی و موقوفه محراب‌خان با تکیه بر اسناد جذامیان» که بنیاد پژوهش‌های آستان قدس تدوین و منتشر کرده، می‌گوید: در سال‌های دور جذامی‌ها کار می‌کردند و گوشت، ماهی و مرغ سه‌ استان را تهیه می‌کردند، اما در حال حاضر حتی اندک خدمت درمانی به این بیماران از سوی بیمارستان انجام نمی‌شود. صرفا تعداد کمی باند و گاز و هفته‌ای یک بار پزشک عمومی تنها خدمات درمانی‌ای است که دانشگاه ارائه می‌دهد؛ بنابراین، این کارها را ما با کمک‌های خیرین انجام می‌دهیم.

مسئولین دانشگاه حق ندارند به علت طرح توسعه بیمارستان، مالکان زمین را از خانه‌های خود بیرون کنند

ضرابی همچنین در مورد مالک زمین شهرک جذامی‌ها و اصرار بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد به تخلیه این منطقه، گفت: بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد اصرار بر تخلیه و خراب کردن خانه‌های این بیماران دارد. مالک این زمین فردی است به نام محراب‌خان و این زمین وقف آستان قدس رضوی و در اجاره دانشگاه علوم پزشکی است. در وقف‌نامه از این زمین با عنوان جذام‌خانه و شهرک بیماران مجذوم نام برده شده است. مسئولین بیمارستان که مستاجر زمین هستند، نمی‌توانند به علت طرح توسعه، مالکان این زمین را از خانه‌های خود بیرون کنند. آن‌ها می‌توانند در قبال تخلیه زمین، خانه معوض بدهند و بیماران را به زمینی دیگر منتقل کنند.

مدیرعامل بنیاد نیکوکاری کهبد در خصوص زمین راهبه‌ها که به عنوان محل سکونت آینده بیماران جذامی درنظر گرفته شده است، گفت: در حال حاضر در این ساختمان دو خانواده سکونت دارند. شهردار مشهد قول مساعد داده که طی مصوبه شورای مشهد، پروانه رایگان این زمین را بدهند. قرارگاه خاتم‌الانبیا و همچنین آستان قدس برای ساخت این ساختمان اعلام آمادگی کردند. اگر تخلیه این ساختمان سریع‌تر انجام شود، ساخت را با رعایت استانداردها برای معلولین زودتر شروع می‌کنیم.

۶ جذامی انتقال داده شده اوضاع خوبی ندارند

ضرابی همچنین از اوضاع  نامساعد۶ نفر از بیماران که درمانگاه امراض پوستی در بیمارستان هاشمی‌نژاد تحت درمان بودند و طبق تفاهم‌نامه سه‌جانبه دانشگاه علوم پزشکی، بهزیستی و دادستانی به آسایشگاه خصوصی آتا و آنا واقع در شاندیز منتقل شدند، گفت: پانسمان کردن اعضاء تحلیل رفته‌ بدن بیماران جذامی هر دو روز باید انجام بگیرد، در غیر این صورت عفونت می‌کند و درد شدیدی دارد. به همین دلیل این بیماران در وضعیت نامساعدی قرار دارند. ما بارها درخواست کردیم که بخشی از هزینه‌های این بیماران را بر عهده بگیریم، اما شیوع بیماری کرونا و نیز عدم استقبال مدیریت آسایشگاه، مانع صورت گرفتن این اتفاق شد. ما از رسانه خواهشمندیم اوضاع این ۶ بیمار را پیگیری کند و ما حاضریم بخشی از هزینه‌هایشان را برعهده بگیریم.

در ادامه مهدی جهانی، رئیس هیات مدیره بنیاد نیکوکاری کهبد، ضمن اشاره به این نکته که قبلا تهیه غذای بیماران به عهده خانواده‌هایشان بود و دوران کوتاهی به مدت دو تا سه ماه بیمارستان هاشمی‌نژاد این مسئولیت را متقبل شده ‌بود، گفت: طی بازدیدی که سردار سعید محمد، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) داشتند، تهیه غذا در دو وعده روزانه را برای یک سری بیماران مجذوم به عهده گرفتند و همچنین به ساخت سرویس‌های بهداشتی و حمام عمومی در شهرک جذامی‌ها پرداختند.

مجذومین دارای معلولیت تحت مراقبت بهزیستی هستند

مسعود فیروزی، سرپرست بهزیستی خراسان رضوی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار می‌کند: بیماری‌هایی همانند جذام، صرع، دیابت، ام‌اس، جذام، بیماری‌های کلیوی و دیگر بیماری‌ها به تنهایی ارتباطی با سازمان بهزیستی ندارد و ما وظیفه‌ ارائه خدمات به این افراد نداریم، اما زمانی که این بیماری‌ها برای فرد معلولیت ایجاد کند، ما نسبت به آن‌ها وظیفه‌مند می‌شویم؛ بنابراین ما نسبت به بیماری جذام به تنهایی اختیار، وظیفه و تخصصی نداریم ولی اگر جذام باعث نابینایی و قطع عضو شد، به دلیل معلولیت ایجاد شده، این افراد تحت مراقبت و مسئولیت بهزیستی قرار می‌گیرند.

انتقال ۶ سالمند از درمانگاه بیمارستان به آسایشگاه تصمیم عاقلانه‌ای بود

وی ضمن بی‌اطلاعی از دلیل انتقال ۶ نفر از جذامیان از درمانگاه به آسایشگاه آتا و آنا، بیان کرد: ما از لحاظ سازمانی وظیفه‌ای داشتیم و در قالب همکاری این ۶ نفر را ما به عنوان سالمند در یک مرکز سالمندان بسیار خوب پذیرش کردیم. اینکه چرا و چگونه منتقل شدند را باید از مبدا پرسید. در حال حاضر ما بر وضعیتشان نظارت داریم و اگر مشکل و گلایه‌ای هم هر از گاهی باشد، رسیدگی می‌کنیم.

فیروزی با اظهار به اینکه انتقال این ۶ سالمند تصمیم عاقلانه‌ای بوده، گفت: به نظر من به عنوان یک کارشناس که ۲۹ سال با افراد دارای معلولیت کار کردم، وضعیت کنونی این سالمندان و زندگی شبه خانواده آن‌ها در خانه سالمندان با زندگی به عنوان یک بیمار در شرایط بیمارستانی قابل قیاس نیست و شرایطی که اکنون در آن به سر می‌برند، به مراتب از سکونت در آن فضای بیمارستانی بهتر است.

در تماسی با محمد حسین بحرینی طوسی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد، وی ضمن بی‌اطلاعی از تصمیم بر ساخت خانه راهبه‌ها، گفت: دانشگاه علوم پزشکی قرار نیست ساختمانی برای جذامی‌ها در طلاب بسازد.

ما مسئول زندگی جذامیان نیستیم

حمیدرضا رحیمی، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز در گفت‌وگو با ایسنا ضمن بیان اینکه بیماری جذام دیگر وجود خارجی ندارد و مانند بقیه بیماری‌ها از جمله سل درمان‌پذیر است، اظهار کرد: این افراد در قدیم جذام گرفتند، درمان شدند و حالا معلولیت برای آن‌ها باقی مانده است، افراد معلول هم تحت مراقبت و نظارت بهزیستی قرار دارند؛ بنابراین ما مسئول زندگی این افراد نیستیم. این‌ها مدتی در این محل زندگی کردند و تحت درمان و خدمات بیمارستان قرار گرفتند؛ به طور مثال در حال حاضر خانومی در آنجا زندگی می‌کند که شوهرش که مبتلا به جذام بوده است، پنج سال پیش فوت کرده است ولی حاضر نیست خانه را تخلیه کند.

وی درخصوص ادعاهایی مبنی بر اینکه شهرک وقف مجذومین است، تاکید کرد: موقوفه‌ای وجود ندارد و این مکان وقف هیچ‌کس و هیچ‌جایی نیست. صرفا در ۵۰ سال پیش به نام محراب‌خان بیماران جذامی معروف شده است و از همان زمان مردم ارزاق، لباس، غذا و… به این مکان می‌فرستند. این ها همگی یک‌سری ادعاهایی است که سندی مبنی بر این ادعا وجود ندارد. در آن زمان نامه‌ای از تولیت آستان قدس به بهداری فرستاده می‌شود و بهداری نیز می‌پذیرد که این افراد از خدمات بیمارستان به صورت رایگان استفاده کنند.

رحیمی افزود: از این افراد، فردی را به من معرفی کنید که به بیمارستان هاشمی‌نژاد مراجعه کرده باشد و برای دریافت خدمات پزشکی هزینه‌ای پرداخت کرده باشد. همچنین سایر خدمات از جمله درمان دیگر بیماری‌ها را هم این افراد کاملا رایگان دریافت می‌کنند.

جذامی‌ها در فضایی از بیمارستان سکونت دارند

مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه «این افراد در فضایی از بیمارستان در حال سکونت هستند و هیچ‌کس در این خصوص اقدامی انجام نمی‌دهد»، گفت: حتی دادستانی نیز حاضر نیست حکم تخلیه بدهد. هیچ‌کس به دانشگاه در این زمینه کمک نمی‌کند و همه‌ مسئولیت‌ها گردن خودمان است. تمام افرادی که حرف می‌زنند و ادعا می‌کنند، هیچ‌کاری انجام نمی‌دهند.

به افراد شهرک پیشنهاد ودیعه برای اجاره خانه دادیم، اما قبول نمی‌کنند

وی درمورد ساخت زمین راهبه‌ها به عنوان مکان جایگزین برای شهرک جذامی‌ها گفت: این ساختمان را خریداری کردیم تا واحدهایی ۳۰ تا ۵۰ متری ساخته شود و بسته به نوع معلولیت افراد، افراد با معلولیت بالا در طبقات پایین و افراد سالم در طبقات بالا ساکن شوند. حتی به اهالی شهرک پیشنهاد دادیم تا زمان ساخت زمین راهبه‌ها که روبه روی شهرک را که خریده‌ایم، به شما ودیعه برای اجاره خانه می‌دهیم، اما حاضر نیستند از این محل بروند.

رحیمی با اظهار به اینکه سالانه دانشگاه علوم پزشکی ۳۰-۴۰ میلیون پول به حساب انجمن جذامی‌ها برای افرادی که اسمشان در لیست جذامی‌هاست، واریز می‌کند، تصریح کرد: حقوق هر فرد بر اساس درآمدی که دارند و پولی که از بهزیستی دریافت می‌کنند متفاوت است. همچنین یک سری از افراد ساکن در شهرک کارمند بازنشسته هستند. علاوه‌بر این بعضی از آن‌ها در شهر خانه دارند که به اجاره گذاشته شده، اما تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند که این محل را ترک کنند.

مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مورد دلیل عدم تخلیه خانواده‌های ساکن در شهرک، اظهار کرد: از حدود ۵۰ سال پیش، این محل مورد تفقد و عنایت تعداد زیادی از مردم بوده است و اگر افراد از اینجا بروند، برنج، گوشت، لباس و دیگر کالاهایی که از سراسر کشور به اسم این افراد به اینجا می‌آید، دیگر بینشان توزیع نمی‌شود.

به گفته وی افرادی که صد درصد معلولیت دارند، در بلوک اول شهرک زندگی می‌کنند که پرستار و پزشک دارند و غذای گرم نیز برایشان تهیه می‌شود.

رحیمی درخصوص تهیه غذا عنوان کرد: حدودا ۸ ماه است که قرارگاه خاتم وعده‌های غذایی این افراد را تهیه می‌کند و تا قبل از آن چندین سال دانشگاه پزشکی این امر را در دست داشته است.

بهزیستی برای دیگر مجذومین دارای معلولیت کاری انجام نمی‌دهد

مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در پاسخ به این پرسش که چرا ۶ نفر از بیماران در درمانگاه و مکانی مجزا از ساکنان شهرک زندگی می‌کردند، گفت: این افراد صددرصد معلولیت داشتند و از آنجایی که نمی‌توانستند از خود مراقبت کنند و تمام کارهایشان توسط پرستاران انجام می‌شده، در درمانگاه زندگی می‌کردند.

وی افزود: بعد از مدت‌ها اختلاف و دعوا، بهزیستی پذیرفت که این سالمندان را به مرکز خصوصی منتقل کند و در حال حاضر در آن مکان در حال نگهداری و مراقبت هستند. هرچند بهزیستی برای دیگر افراد ساکن در شهرک هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد.

داستان‌های شهرک جذامی‌ها تمام شدنی نیست؛ مشکلات و مسائلش سال‌هاست که بین سازمان‌های مختلف پاس‌کاری می‌شود و در نهایت اقدامی صورت نمی‌گیرد. چه بسا زمانی که ساختمانشان در نهایت ساخته شود، دیگر مجذومی برای سکونت در آن وجود نداشته باشد… .

انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد