از نگاه منفی به اردوی جهادی تا پذیرایی از جهادگران در بازفت

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از چهارمحال و بختیاری در روزهای داغ تابستان اکثر دانشجویان از فرصت به وجود آمده تعطیلات استفاده میکنند و به مسافرت میروند یا مشغول کاری موقت میشوند تا بتوانند برای خود منبع درآمدی دست و پا
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از چهارمحال و بختیاری در روزهای داغ تابستان اکثر دانشجویان از فرصت به وجود آمده تعطیلات استفاده میکنند و به مسافرت میروند یا مشغول کاری موقت میشوند تا بتوانند برای خود منبع درآمدی دست و پا کرده و حین تحصیل از آن استفاده کنند. با این حال هستند دانشجویانی که به اردو و مسافرت میروند اما جنس مسافرتشان با بقیه مسافرتها و اردوها فرق میکند. این سفر، سفری است هجرتگونه با عبور از امکانات شهر و رسیدن به یکی از مناطق محروم کشور. در ادامه روایت خبرنگار روزنامه فرهیختگان از یک هفته حضور در اردوی گروه جهادی مهاجر دانشگاه سمنان را که در روزهای اخیر در منطقه بازُفت استان چهارمحال و بختیاری برگزار شده است، میخوانید.
۲۰ دقیقه دیگر میرسیمتعداد دانشجویان، فارغالتحصیلان و حتی استادان و کارکنانی که قصد حضور در اردوی جهادی را داشتند، آنقدر بود که مسئولان اردو مجبور شدند چهار مبدا را برای آغاز سفر جهادی تعیین کنند؛ عدهای از سمنان، تعدادی از تهران، عدهای از قم و نهایتا افرادی از اصفهان. تا شهرکرد همه چیز خوب بود، اما به محض اینکه اتوبوس در این شهر متوقف شد و چندین مینیبوس در کنار اتوبوسها مشاهده شد، دانشجویان متوجه شدند ادامه مسیر آنقدر پرپیچ و خم است و احتمالا جاده آنقدر باریک که دیگر حتی اتوبوس هم قادر به حرکت در این مسیر نیست. به هر حال برخی از دانشجویانی که سالهای سال در بدترین حالت با مترو و بیآرتی و اتوبوس ویآیپی جابهجا میشدند، مجبور بودند برای طی ادامه مسیر سوار مینیبوسهای قدیمی و پرسروصدا شوند. با هر سختی و مشقتی که این راه پرپیچوخم داشت بالاخره حدود ساعت ۱۱ شب، مینیبوسها به مدرسه شبانهروزی ولیعصر(عج) که محل اسکان دانشجویان بود، رسیدند و گروهی که بهعنوان پیشقراول در محل اسکان حضور داشتند، سنگتمام گذاشتند و استقبال گرم و متفاوتی را از جهادگران تازه از راه رسیده کردند؛ از قربانی کردن گوسفند و انداختن چفیه بر دوش جهادگران گرفته تا پذیرایی با چای و کیک. دانشجویان هم که از طولانی بودن مسیر و «بیست دقیقه دیگر میرسیم»های رانندگان حسابی کلافه شده بودند با دیدن این استقبال گرم، خستگی از تنشان در رفت و حتی برخی از آنها بلافاصله پس از رسیدن به محل اسکان به آشپزخانه رفتند تا در توزیع شام به گروه تدارکات کمک کنند. برخلاف سایر شبها، در شب اول تمام قوانین از جمله ساعت مقرر شده برای خاموشی رنگ باخته بود و جهادگران اگر خستگی راه آنها را وادار نمیکرد، حالا حالاها سمت رختخواب نمیرفتند. نکته جالب دیگری که در شب اول رخ داد این بود که برخی از دانشجویان تصور میکردند به دلیل اینکه دیر وقت به محل اسکان رسیدهاند، بنابراین فردا کار تعطیل است اما با پرسوجوهای اندکی متوجه شدند که کار از همان روز اول آغاز خواهد شد. ترفند جهادگران برای انجام کار فرهنگیاعضای گروه جهادی، به خصوص مسئولان این گروه که همگی از دانشجویان بودند، به خوبی میدانستند اگر قرار باشد صرفا گروه به منطقه محروم اعزام شود و بعد از استقرار تصمیم بگیرند چه کار کنند و چه کار نکنند، نهتنها سفر جهادی آنها خیر و برکتی برای مردم منطقه ندارد بلکه ممکن است برای روستاییان خساراتی را به بار آورد و از آن بالاتر امید مردم محروم به گرهگشایی گروههای جهادی از بین برود. به همین دلیل، برخی اعضای گروه جهادی مهاجر تحت عنوان «پیشقراول»، از ماهها قبل وارد منطقه محروم بازفت شده بودند و علاوهبر اینکه نیازهای منطقه را شناسایی کرده بودند، مقدمات اسکان گروه جهادی را نیز فراهم کردند. از این فراتر، حتی با مردم روستا ارتباط برقرار کرده و با آداب و رسوم و فرهنگ آنجا آشنایی نسبی پیدا کرده بودند تا در زمان برگزاری اردو با کمترین مشکل مواجه شوند.علاوهبر این، یکی از اعضای گروه که از چند ماه قبل از برگزاری اردو به منطقه رفت و آمد داشت میگفت بهتر است با زبان لری که زبان غالب مردم روستا بود با آنها صحبت کنیم، چرا که این اقدام باعث جلب اعتماد آنها میشود و کارها زودتر انجام میشود. به هر حال، شناسایی منطقه آنقدر گسترده و همهجانبه بود که حتی اطلاعاتی پیرامون اینکه در هر روستا چه تعداد جوان و نوجوان و کودک زندگی میکنند نیز در اختیار اعضای گروه جهادی قرار داشت، اما اینها کافی نبود و لازم بود برای ارائه خدمات فرهنگی به مردم روستا، روزنهای برای جلب اعتماد بیشتر مردم به جهادگران یافت شود که این روزنه «فعالیت عمرانی» نام داشت. اعضای گروه معتقد بودند هرچند فعالیتهای عمرانی با جدیت تمام پیگیری میشود اما باید توجه داشت که فعالیت عمرانی دروازهای برای ورود به فعالیتهای فرهنگی و اشاعه فرهنگ اسلامی است. برای این منظور چندین روستا را انتخاب کرده و مهمترین نیازهای عمرانی آنان را شناسایی کردند. بابت آمدنتان به اینجا مزد دریافت میکنیدبا توجه به گستردگی مناطقی که جهادگران برای ارائه خدمات فرهنگی و عمرانی انتخاب کرده بودند، فعالیت آنها در یک یا دو روستا متمرکز نبود و این مساله کار آنها را دشوارتر میکرد. گاهی برای رسیدن به منطقه انجام پروژه باید حدود یک تا دو ساعت مینیبوسهای قدیمی و کمامکانات را تحمل میکردند تا به مقصد موردنظر برسند. در روزهای نخست حضور گروه جهادی در مناطق محروم، مردم روستا که سالها مورد بیمهری مسئولان قرار گرفته بودند، نگاه مثبتی به دانشجویان جهادگر نداشتند و بعضا به آنها میگفتند «شما بابت آمدنتان به اینجا مزد دریافت میکنید». دانشجویان جهادگر که از رنجها و بیمهریها نسبت به این مردم به خوبی آگاه بودند، سعی میکردند با فعالیت خود و ایجاد صمیمیت بیشتر با مردم، آنها را با خود همراه کنند و ذهنیتهای منفی را از بین ببرند. پس از چند روز فعالیت عمرانی و فرهنگی جهادگران، مردم روستا آنقدر با آنها انس گرفته بودند که بعضا دانشجویان را به منازل خود دعوت کرده و از آنها پذیرایی میکردند. مردم روستا ذهنیتشان درباره دانشجویان تغییر کرد تا آنجا که حتی یکی از دانشجویان تعریف میکرد پیرزنی روستایی من را خطاب قرار داد و گفت: «تو کی هستی و اینجا چه میخواهی؟» که در این لحظه یکی از اهالی روستا فریاد زد و گفت: «اینها دانشجو هستند و آمدهاند اینجا برای کارگری!». گذشته از این، متاسفانه آداب و رسومی در بین مردم برخی از روستاها رواج داشت که نهتنها با دستورات اسلام مطابقت نداشت، بلکه برخی از آنها در تضاد با دین بود. این آداب و رسوم هزینههای زیادی را به مردم آن منطقه تحمیل میکرد. گروه جهادی مهاجر با علم به این آداب و رسوم، یکی از اهداف خود را آشنا کردن مردم با دستورات اسلام تعیین کرده بود که البته واضح است تغییر این آداب و رسوم، برنامهریزی طولانی مدتی را میطلبد و با یک یا دو سال اقدام فرهنگی نمیتوان قدمهای بزرگ در این راستا برداشت.
تحمل سختیها با بمب روحیهبیشک دوری دوهفتهای از خانواده و سفر به یکی از مناطقی از کشور که لقب محرومیت را به یدک میکشد، کار سادهای نیست. خستگی و گرمازدگی، سردرد و سرماخوردگی، پادرد و سوختگی بدن در زیر آفتاب جزء پیشپاافتادهترین مواردی است که یک دانشجوی جهادگر با آن مواجه است و علاوهبر اینها ممکن است مشکلات دیگری نیز پیش بیاید. البته دانشجویان و فارغالتحصیلان عضو گروه جهادی مهاجر در این مورد خوششانس بودهاند، چراکه در مدت زمان حضور در مناطق محروم، یک بمب روحیه با خود همراه داشتهاند. این بمب روحیه جانبازی بود که در سالهای دفاع مقدس جوانمردی خود را به اثبات رسانده بود و حالا چند سالی است که همراه با دانشجویان به اردوی جهادی میرود و ضمن کمک و مشورت در فعالیتهای عمرانی، همچون پدری مهربان، با دانشجویان درددل کرده و آنها را در مسائل مختلف زندگی راهنمایی میکند. با وجود «حاج عباس» تحمل مشکلات و سختیهای اردوی جهادی برای دانشجویان آسانتر بود. به گفته خود دانشجویان، آنقدر هم صحبت شدن و کار کردن با حاج عباس شیرین است که تا مدتها پس از پایان اردو حسرت آن روزها را میخورند. حاج عباس معتقد بود قسمت اصلی اردوی جهادی باید متوجه خودسازی دانشجویان باشد. آنها باید در این اردو درسهایی بگیرند که در آینده و در مسئولیتهای بالاتر از آنها استفاده کنند. البته علاوهبر حاج عباس، چندین طلبه نیز همراه گروه بودند که ضمن راهنمایی اعضای گروه برای انجام فعالیتهای فرهنگی، در فعالیتهای عمرانی نیز حضور داشتند و هر روز ساعاتی را نیز به برگزاری گعدههای دانشجویی اختصاص میدادند که با استقبال دانشجویان مواجه شده بود.
وقتی پدر جای خالی پسر را پر میکنددر اردوی جهادی گروه مهاجر در عین حال که دانشجویان مسئولیتهای خاص خود را داشتند، اما خود را محدود به وظایف تعیین شده نمیکردند و در هر جایی که نیاز به کمک بیشتر بود، داوطلبانه خود را رسانده و به سایر اعضای گروه کمک میکردند. این ازخودگذشتگی و فعالیت خودجوش از نتایج حضور در اردوی جهادی بود. یکی از دانشجویان عضو گروه جهادی تعریف میکرد که خیلی از افراد همین گروه ممکن است در سایر ایام سال، در اثر وقوع کوچکترین مسائل آزردهخاطر شوند و حتی در مواردی از کوره دربروند، اما همین دانشجویان وقتی به اردوی جهادی میآیند و در حالی که سختیهای بیشتری به لحاظ رفاهی به آنها تحمیل میشود، اما صبر و گذشتشان بیشتر میشود و بدون هیچ امر و نهی خاصی، به خدمترسانی میپردازند و در قبال این خدمت انتظاری ندارند. صفا و صمیمیت دانشجویان جهادگر به قدری لذتبخش بود که حتی وقتی یکی از مسئولان رده بالای دانشگاه برای چند روزی در اردو حضور یافت، با وجود اتاقهای مجزا و انفرادی در محل اسکان دانشجویان، اما آن مقام مسئول درخواست کرد در کنار دانشجویان باشد. این صفا و صمیمیت دانشجویان جهادگر دانشگاه سمنان همیشگی بوده و محدود به یک یا دو سال نیست. اتفاق جالب دیگر این اردوی دانشجویی، حضور پدر یکی از دانشجویان در اردو بود. این پدر میانسال میگفت سال گذشته پسرم با همین گروه به اردوی جهادی اعزام شده بود و در یک سال اخیر آنقدر از اردوی جهادی و خوبیهایش گفت که من ترغیب شدم به این اردو بیایم. حالا فرزندم در تهران عهدهدار وظایف من است و من در اردو هستم.
صفر تا صد یک روز کاری جهادگران
فعالیتهای گروه همزمان با اذان صبح یعنی حدود ساعت پنج صبح آغاز شده و به تناسب مسئولیتهای مختلف دانشجویان حتی تا بامداد روز بعد ادامه مییافت. ورزش صبحگاهی که معمولا در سایر ایام چندان رویداد خوشایندی نیست اما در اردوی جهادی وضعیت دیگری دارد و دانشجویان پس از خواندن دعای عهد، فورا خود را به محوطه محل اسکان میرساندند و ضمن گفتوگوهای طنز و شوخیهای متعدد، بدن خود را آماده فعالیت عمرانی میکردند. پس از فعالیت ورزشی، جهادگران صبحانه را در حیاط و در فضایی مطبوع صرف کرده و در عین حال نیمنگاهی به رانندگان مینیبوس و «بدو بدو سوار شو»های مسئولان اردو داشتند. تا ساعت هفت صبح همه جهادگران در کنار هم هستند و پس از آن به چهار دسته تقسیم شده و فعالیتهای خود را در چهار روستا آغاز میکنند. عدهای به روستا میروند تا خانه یک نیازمند را کامل کنند، برخی در پروژه آبرسانی روستا کمک میکنند و تعدادی به ساختن خانه برای عالم روستا مشغول میشوند. خانمهای جهادگر نیز که تعدادشان کمتر بود و در فعالیتهای عمرانی امکان کمک کردن نداشتند، اقدامات خود را روی مسائل فرهنگی متمرکز میکردند. آنان با حضور میدانی در روستاهای مختلف، ساعات زیادی را در کنار روستاییان سپری کرده و برای ردههای مختلف سنی، برنامههای متنوعی را اجرا میکردند.شیرینیهای جهادیاز حواشی جالب اعزام دانشجویان جهادگر به مناطق روستایی و محل انجام پروژهها این بود که آنها حتی فاصله رسیدن تا مقصد را از دست نمیدادند و پس از اینکه زیارت عاشورا را به صورت دستهجمعی قرائت میکردند، به سخنان خطیبان معروف گوش میسپردند تا مسیر نسبتا طولانی را پشت سر بگذارند. تا حدود ساعت ۱۱ صبح همه جهادگران با جدیت زیادی فعالیت میکردند اما پس از این ساعت به تدریج انرژی آنها کمتر و کمتر میشد. در نهایت پس از اقامه نمازظهر دانشجویان به سمت محل اسکان حرکت میکردند. حدود ساعت سه یا چهار بعدازظهر باز هم جمع دانشجویان جمع میشد و پس از صرف ناهار استراحت کوتاهی میکردند. البته در این مدت دانشجویانی که مسئولیت تدارکات را به عهده داشتند همچنان به فعالیت خود ادامه میدادند و فرصت کمتری برای استراحت داشتند. علاوهبر آن تعدادی دیگر از جهادگران به مناطق روستایی میرفتند و به فعالیتهایی همچون عروسکگردانی، فعالیت ورزشی و… میپرداختند. جهادگران معمولا عصرها را به بحث و گفتوگو در قالب گعدههای دانشجویی اختصاص داده و تا اذان مغرب این کار را ادامه میدادند. دانشجویان برای اقامه نماز همراه اهالی روستا راهی مسجد میشدند و پس از برگزاری نماز، هر شب به بهانهای یک نفر را انتخاب میکردند و به همان بهانه از وی «شیرینی» میخواستند. پس از صرف شام، حدود ساعت ۱۰ و نیم شب، جهادگران کاملا داوطلبانه به سمت رختخواب میرفتند و حتی تعدادی از آنها درخواست خاموشی میکردند.
ماحصل حضور جهادگران در منطقه محروم
هرچقدر در روزهای اول برگزاری اردو، مردم روستا نگاه مثبتی به دانشجویان و گرهگشایی آنان نداشتند، اما هر روزی که به روزهای آخر اردو نزدیک میشد، امیدواری مردم به جهادگران بیشتر و بیشتر میشد. عدهای از اهالی با حضور در جمع دانشجویان حین فعالیت عمرانی برای آنها اسپند دود میکردند و چای میآوردند و پذیرایی میکردند. حتی برخی از اهالی که پیشرفت روزانه پروژههای گروه عمرانی را مشاهده میکردند، به دانشجویان مراجعه میکردند و درخواستهای خود را با آنان مطرح میکردند. برای نمونه پیرمردی به یکی از دانشجویان مراجعه کرد و از وی خواست آشپزخانه منزلش را ترمیم کنند. دانشجویان وقتی با چنین درخواستهایی مواجه میشدند، در کمال ادب و احترام، روند درخواست برای انجام فعالیتهای عمرانی را به آنها توضیح میدادند. اهالی هم وقتی پاسخ منطقی دانشجویان جهادگر را میشنیدند و با نحوه انجام پروژهها آشنا میشدند، دیگر بر درخواست خود اصرار نمیکردند و از دانشجویان برای حضور در روستای خود تشکر میکردند. جهادگران تا روزهای آخر اردوی جهادی سعی کردند با کوشش و تلاش خود، پروژههای عمرانی را تا مراحل پایانی پیش ببرند تا صاحبان آن بتوانند از آنها استفاده کنند، که تا حدود زیادی به هدف خود دست پیدا کردند. برای مثال در یکی از روستاها که پروژه عمرانی «خانه نیازمند» در حال انجام بود، دانشجویان با همت و کار مستمر توانستند، خانه را تا مراحل نهایی تکمیل کنند، بهگونهای که حتی صاحبخانه قادر بود در خانه جدید اسکان پیدا کند.

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰