ماراتن ۱۸ کیلومتری برای ثبت ماندگارترین عکس خرمشهر + تصاویر
خبرگزاری فارس ـ گروه هنر: سوم خرداد ۱۳۶۱ و در عملیات بیتالمقدس، خرمشهر پس از ۵۷۸ روز از اشغال بعثیها آزاد شد. این عملیات غرورآفرین با رمز «یا علیبن ابیطالب» اجرا شد و پس از موفقیت، جمله مشهور «خرمشهر را خدا آزاد کرد» از سوی امام خمینی بیان شد. این حماسه سترگ برای همیشه از دریچه
خبرگزاری فارس ـ گروه هنر: سوم خرداد ۱۳۶۱ و در عملیات بیتالمقدس، خرمشهر پس از ۵۷۸ روز از اشغال بعثیها آزاد شد. این عملیات غرورآفرین با رمز «یا علیبن ابیطالب» اجرا شد و پس از موفقیت، جمله مشهور «خرمشهر را خدا آزاد کرد» از سوی امام خمینی بیان شد. این حماسه سترگ برای همیشه از دریچه دوربین عکاسان دفاع مقدس ثبت و ضبط شده است. برخی از این عکسها در مجموعه کتابهای «عکاسان جنگ» منتشر شده و برخی دیگر هم به همت انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در دست چاپ است. یکی از این کتابها متعلق به بهرام محمدیفرد است. آنقدر واقعه آزادسازی خرمشهر برای او مهم است، که نوشتهاش در این باره را وصیتنامه خود تلقی کرده است: «سالها از سوم خرداد ۱۳۶۱ گذشته است و همه ما هر روز پیرتر و پیرتر شدیم و از آن حقیقتی که جز لحظاتی کوتاه خود را بر ما آشکار کرد، دورتر و دورتر میشویم. برای من جز آنچه در حافظه ناقص نگاتیوهایم ثبت شده و اندکی خاطره چیزی بیشتر باقی نمانده است. اندوهی که بدون شک، مرگ پایان آن خواهد بود. وقتی به مسجد شهر رسیدم، آنها قبل از من آنجا بودند، انگار ایستاده بودند که من با دوربینم از راه برسم و شمایلشان را برای آدمهای صدها سال بعدتر ثبت کنم. زل زده بودند به من، ولی انگار به من نگاه نمیکردند، زمان را به بازی گرفته بودند. عکسهای من و امثال من جسم زخمی شهر و ظاهر فاتحان را ثبت میکردند، ولی بگو که آنها در حال فتح باطن شهر هستند. ما خیلی خام به موضوع نگاه میکردیم و از بازپسگرفتنِ خیابانها و کوچههای خرمشهر سرخوش بودیم، ولی آنها در حال ساختن و یا بهتر بگویم فتحی بزرگتر از خرمشهر بودند. وقتی خبر آزادی خرمشهر را رادیوی ایران چندبار تکرار کرد و مردم همهی ایران به کوچهها و خیابانها ریختند، تازه دستم آمده بود که جوانان معاصر قرن چهاردهم شمسیِ این سرزمین، در حال متولد کردن دوباره ایراناند، در حال ساختن روح بزرگ و باطنی عمیق برای خود بودند و گرفتار آزادی چند کیلومتر خاک نشدهاند. آنها در پی فتحالفتوح قلبهای غمزده مردم از اشغال خاک کشورشان توسط متخاصمی بدقواره بودند. آری، از من به عنوان یک شاهد عینی بر بزرگترین حماسۀ این سرزمین بپذیرید، فتح خرمشهر توسط فاتحانِ جوانمرد، دوباره ما را یکپارچه ایران کرد…»
یکی دیگر از عکاسان آن واقعه تاریخی، «سعید صادقی» است. او ۷۴ ماه در جبهههای حق علیه باطل مشغول عکاسی بوده، یکی از ماندگارترین قابهای آزادسازی خرمشهر را ثبت کرده است. عکسی که در دهمین دوره حراج تهران هم حضور داشت و ۷۵ میلیون تومان فروخته شد.
خودش درباره این عکس میگوید: این عکس صبح روز آزادسازی خرمشهر ثبت شد، برای ثبت این عکس من ۱۸ کیلومتر پیاده دویدم تا به صحنه برسم؛ این عکس ماندگارترین قاب عکس فتح خرمشهر است که احساس نشاط و پیروزی یک ملت از فتح خرمشهر را نشان میدهد. این عکس نشاطی دارد که بعد از دو سال در بدن نیروهای مردمی فوران میکند؛ نقطه مرکزی عکس مسجدجامع خرمشهر است و تنها جای شهر است که سالم مانده و دشمن هم به دلیل اعتقاد مذهبی آن را حفظ کرده است؛ تجمع نیروهای دفاع مردمی در مسجد شکل گرفت و در واقع مسجد نقطه فتح خرمشهر بود که بینش اعتقادی ما هم در آن بود، شاخصترین نقطه احساس نشاط و پیروزی یک ملت که جنبه اعتقادی دارد، فتح خرمشهر است.
او با بیان اینکه مسجدجامع خرمشهر سمبل عزت ایرانیها بود، میگوید: سالها بعد از پایان جنگ و در سال ۱۳۸۱ با عکاسی عراقی دوست شدم و او را از بغداد به مسجدجامع خرمشهر آوردم و از او حسش را پرسیدم. میگفت: «نفس رزمندهها و شهدای ایرانی را حس میکردیم و از آن خوف داشتیم و مقرّمان را دو خیابان پایینتر برپا کردیم.»
مشروح گفتوگو با سعید صادقی را که دارای «نشان درجه یک هنری» (معادل دکتری) است، در ادامه میخوانیم:
* عکاسان در ثبت وقایع هشت سال دفاع مقدس نقش مهمی ایفا کردند. شما این نقش را چطور میبینید؟
پیش از مرور خاطرات و تاریخ شفاهی روزهای جنگ به ویژه آزادسازی خرمشهر، باید تاکید کنم طی ۷۴ ماه حضورم در جبهههای مختلف دوران دفاع مقدس که به کار عکاسی میپرداختم، به این باور و ایمان رسیدم که رشادتهای ملت ایران در حوزه مقاومت مهمترین عامل در بدل شدن واژه جنگ هشت ساله به دفاع مقدس بود. هدفمان در مرور خاطرات شفاهی دوران جنگ بهعنوان یک عکاس نباید صرفاً متکی بر نگاه تبلیغاتی باشد. هدفمان باید گشودن مسیری باشد که نسل جوان احساس کند آنهایی که از این آبوخاک دفاع کردند، بیش از هر چیزی صداقت و احساس مسئولیت داشتند و برای به دست آوردن مال و اندختهای به میدان نیامده بودند.
تمام بار موفقیت و پیروزی در جنگ هشت ساله مدیون پدر و مادرهای نسل جوان امروز است. نسل گذشته اساساً با احساس، ازجانگذشتگی و صداقتشان بازتابدهنده رشادتهایی بودند که به جنگ هشت ساله ایران و عراق معنای مقدس بخشید. خرمشهر در سال ۱۳۵۹ و بعد از محاصره به دشت تراژدی و اندوه ملت ایران بدل شد. نهایت شقاوت بعثیها، موجی از جسدها، زخمیها و تانکهای عراقی که از روی زخمیها و مجروحان رد میشدند و صدای ممتد ناله و فریاد مردن خرمشهر توان از من بریده بود و باعث شد به شط بزنم و از آنجا فرار کنم و در آن سوی شط به منطقه کوچه شیخ بروم. چرا که توان دیدن این تصاویر را نداشتم. با دیدن آن تصاویر و مرور آنها در ذهنم از چشمم به جای قطره اشک، خون میبارید.
* حالا که وارد موضوع خرمشهر شدید، وقایع آن ساعات پایانی منجر به آزادسازی را برایمان توصیف کنید.
یادم میآید ۲۴ ساعت قبل از آزادسازی خرمشهر به همراه شهید ابراهیم همت ـ که با هم رفیق بودیم ـ در دشتی میان بصره و خرمشهر بودیم و من مدام غر میزدم که من باید الان مسجد جامع باشم. این دشت به چه کار من میآید. از سوی دیگر عراقیها با تمام امکانات نظامی و سنگینی که در اختیار داشتند، ورود و خروج را غیرممکن کرده بودند. ابراهیم همت به من گفت آرام باش، من خودم تو را میرسانم! به او گفتم من بیابان را میخواهم چه کار کنم؟ رسالت من برای ثبت این لحظات است. خدا ابراهیم همت را رحمت کند. نزدیکیهای بامداد بود و هوا گرگومیش، من را سوار موتور کرد و از میان آتش و گلوله از شلمچه رد کرد و بعد از گمرک و خیابان مولوی و وقتی به مسجد جامع رسیدیم، ساعت هنوز ۷ صبح نشده بود.
ابراهیم همت به من گفت آرام باش، خودم تو را میرسانم! نزدیکیهای بامداد بود و هوا گرگومیش، من را سوار موتور کرد و از میان آتش و گلوله از شلمچه رد کرد
در آن بامداد پیروزی و در خرمشهر اوج احساس عاشقانه ملت ایران را نسبتبه این خاکی که داشت از پیکر ایران جدا میشد و حال با رشادت، صداقت و از جان گذشتگی همان جوانان آن روزگار و مادران و پدران امروز بار دیگر به وطن بازگردانده شده بود را دیدم و ثبت کردم. وقتی جمعیت دوربین دست من را دیدند احساس کردم تمام عاشقانههای مردم سرزمینم خود را به لنز دوربین من تحمیل میکردند. با وجود آنکه ۴۸ ساعت نه غذا خورده بودم و نه خوابیده بودم اما نه احساس گرسنگی داشتم و نه بیخوابی! باور کنید ۱۵ روز بود که حمام نرفته بودم و وقتی به دست و صورتم دست میزدم به اندازه بند انگشتم غبار و آلودگی بود که از روی صورتم میتوانستم پاک کنم. ولی در همان شرایط آنقدر حس عاشقانه در چشم لنزم و چشم صورتم میدیدم که احساس پرواز داشتم.
سعید صادقی: ۱۵ روز بود که حمام نرفته بودم و وقتی به دست و صورتم دست میزدم به اندازه بند انگشتم غبار و آلودگی بود که از روی صورتم میتوانستم پاک کنم
منِ ۲۳ ساله در روز فتح خرمشهر برای اولین بار در زندگی عشق ملت ایران را در آغوش گرفتم. فقط مدام شاتر میزدم. بدون اینکه بخواهم دنبال گرفتن قاب عکس یا تنظیم ترکیببندی برای یک تصویر ناب باشم. حتی به ویزور دوربینم نگاه نمیکردم و فقط شاتر میزدم. چنان غرق احساس بودم که اصلا متوجه نشدم ساعت ۱۱ را رد کرده است و من بیش از ۴ ساعت است که در حال عکس گرفتن از شادی پیروزی بودم. در آن لحظات بار دیگر به سال ۱۳۵۹ و زمانی که از شدت دیدن آن شقاوتها، دردها و رنجها از خرمشهر فرار کرده بودم بازگشتم و حال داشتم رنجهای جنگ مسجد جامع را بو میکردم و بخشی از کوچه و بازارچه کنار مسجد که ویرانشده بود را در آغوش میگرفتم.
* عکاسی از روز آزادسازی خرمشهر چه تفاوتی با دیگر روزهای جنگ داشت؟
اولین عکسم را از مسجد جامع ساعت هفت و ربع صبح سوم خرداد گرفتم. درحالیکه تا ساعت پنج و شش عصر هنوز هم در پادگان دژ و سمت گمرک شاهد ردوبدل شدن آتش گلوله بودیم، به ایستادگی خرمشهر فکر میکردم. حقیقتاً پیوند نقطه مشترک همه ایران در فتح خرمشهر بود. همه ایران آن روز در نشاط به هویت بازیافته خود فخر میفروختند. آزادسازی خرمشهر ثابت کرد که ایرانی به پیکر سرزمینش با تمام زخمها عشق میورزد. این چیزی بود که در فتح خرمشهر در آن روز دیدم. در تمام طول حضورم در جنگ و عکاسیام در آن روزها، فتح خرمشهر تنها روزی بود که من لبخند دوربینی که به گردنم آویزان بود را دیدم.
در تمام طول حضورم در جنگ و عکاسیام در آن روزها، فتح خرمشهر تنها روزی بود که من لبخند دوربینی که به گردنم آویزان بود را دیدم
آن نفسی که باعث فتح خرمشهر شد همان عشق و محبت پدران و مادران ایرانی بود. آن چیزی که دفاع خونینشهر را به دفاع مقدس تبدیل کرد همان پدران و مادران ایرانی بودند و این را هرگز نباید فراموش کنیم. غیر از این نگاه اگر بخواهیم به جنگ نگاه کنیم، جنگ چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم روایتی از غمها و تراژدیهاست. جنگ پیروزی ندارد این صلح است که معنای پیروزی را متبلور و درخشان میکند. در روز فتح خرمشهر پیکر زخمی خونینشهر با نفس، عشق و احساس همان مادران و پدران بر خاک ایران چسبانده شد.
* حسرت شما در روز آزادی خرمشهر چه بود؟
عبدالرضا موسوی فرمانده سپاه خرمشهر کمتر از ۱۰ روز مانده به آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. در روزهای نبرد و پیش از فتح خرمشهر مدام به شهید موسوی میگفتم «عبدالرضا! همینکه به خرمشهر برسیم باید برویم خانه شما و فقط بخوابیم!». بعد از شهادت و زماین که با فرماندهی شهید جهانآرا به فتح خرمشهر دست یافتیم همیشه لبخند عبدالرضا را زمانیکه وارد خاک خرمشهر شدیم حس میکردم. خندههای او را بعد از فتح خرمشهر در خاطره خونین خرمشهر لمس میکردم.
مهمترین نقطه پیکر هشت سال دفاع مقدس در خرمشهر بود. اگر خرمشهر آزاد نمیشد به نظرم باقی جنگ قصه پیچیدهای پیدا میکرد
بعدها در سال ۱۳۸۱ به خانه «احمد زیدان» فرمانده عراقی فاتح خرمشهر در عراق رفتم و توانستم از طریق او، «عبدالبطاط» عکاس عراقی که حصر خرمشهر به دست ارتش بعث را عکاسی کرده بود ببینم. همین دیدار با «عبدالبطاط» باعث شد تا با هم نمایشگاه مشترکی برگزار کنیم. خوب به خاطر دارم وقتی عکسهای فتح و بازپسگیری خرمشهر را به آنها نشان دادم، احساس کردم که هنوز هم از آن اتفاق میسوزند. چرا که ملت ایران با فتح خرمشهر در حقیقت خرخره آنها را جویده بود. سخت به این مساله باور دارم که مهمترین نقطه پیکر هشت سال دفاع مقدس در خرمشهر بود. اگر خرمشهر آزاد نمیشد به نظرم باقی جنگ قصه پیچیدهای پیدا میکرد.
* به نظرتان آزادسازی خرمشهر چه درسی برای امروز ما میتواند داشته باشد؟
هرچقدر دستبوس مادران و پدران امروز و رزمندگان آن روزها باشیم بازهم کم است. همچنین باید دستبوس پدران و مادرانی باشیم که نفسهای آنها، مدافعان مقدس ایران را تربیت کرد. این همان چیزی است که نیاز امروز جامعه و تربیت نسلی است که اینچنین عاشقانه و جانانه برای خاک میهنش بایستند. از ایثار جانش و شهادت در این مسیر ترسی نداشته باشند.
امروز شاهد کمرنگ شدن صداقت و اخلاص میان نسل جوان جامعه هستیم. باید در مناسبتهایی چون فتح خرمشهر فارف از کارهای تبلیغاتی همیشگی با بازگو کردن حقایقی از ایندست بار دیگر جوانان امروزی که قرار است پدران و مادران فردای فرزندان ایران باشند را بر آن داریم تا چنین افرادی را برای پایداری خاکمان تربیت کنند. امروز نگاه تبلیغاتی باید برای ملت ایران پیمودن این مسیر باشد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰