حجاب را در سینما چگونه تعریف میکنیم؟
درباره حجاب و جایگاه این فریضه دینی در سینما بحثهای فراوانی شده است که عمدتاً شکل انتقادی دارد، چون در مقایسه با تلویزیون، سینما کمی در این حوزه قابل نقدپذیرتر است، اما بحث اصلی پیرامون موضوع حجاب، این است که دریابیم منظور ما از این بحث تنها پوشش ظاهری نیست، هرچند که این مهم بخش
درباره حجاب و جایگاه این فریضه دینی در سینما بحثهای فراوانی شده است که عمدتاً شکل انتقادی دارد، چون در مقایسه با تلویزیون، سینما کمی در این حوزه قابل نقدپذیرتر است، اما بحث اصلی پیرامون موضوع حجاب، این است که دریابیم منظور ما از این بحث تنها پوشش ظاهری نیست، هرچند که این مهم بخش اصلی را در بر میگیرد، ولیکن آیتمهای دیگری نیز وجود دارد که به نظرم عموماً نادیده گرفته میشود.
مقدمه ذکر شده، بهانهای است که به فیلم «پا تو کفش من نکن» بپردازیم. در این فیلم به اصطلاح طنز سعی شده به بهانه خنداندن، هر ناگفتهای بیان شود! منظور اینکه، بحث حجاب در کلام به هیچ وجه در این دست فیلمها مد نظر نیست، چون تنها خنداندن مقطعی تماشاگر ملاک گویشهای مورد نظر است، حتی این پرده دری در بیان برخی کلمات در جاهایی به آن اندازه زیاد میشود که عملاً نمیتوان آن را مناسب خانوادهها دانست.
بحث دیگر در فیلمهایی از این دست به قصه و موضوع اصلی فیلم بر میگردد که عموماً در آنها توصیه اخلاقی یا رفتاری مشاهده نمیشود. برای درک بهتر «پا تو کفش من نکن» را با فیلم «اکسیدان» مقایسه میکنیم. در اکسیدان سعی شده به موضوعاتی پرداخته شود که تا حدودی از آن میتوان به عنوان معضل جامعه نام برد. آنهم مهاجرت به دیگر کشورها برای دست یافتن به مدینه فاضله، درصوریت که چیزی جز خفت و سرگشتگی پشت آن نهفته نیست. در «اکسیدان» این موضوع مد نظر است، هرچند به لحاظ کلامی به این فیلم نیز نقدهای وارد است، اما فیلمی نظیر «پا تو کفش من نکن» ساخته شده تا تنها گیشه را به دست آورد.
البته جلب گیشه به خودی خود امری ناپسند نیست، حتی جز الزامات سینماست، چون تا زمانیکه فروش گیشهها مطلوب نباشد، مطمئناً زمینه برای ساخت فیلمهای خوب هم فراهم نخواهد شد، در همین راستاست که به شخصه با فیلمهای جشنواره پسند نیز همدل نیستم، چون بسیاری از آنها تنها رضایت داوران جشنوارههای خارجی را مد نظر دارند، بدون اینکه بخواهند به تماشاگر فیلمشان هم فکر کنند. برای همین راهکار پیشنهادی این است که این دست تولیدات که عموماً با سرمایه دولتی ساخته میشود به بخش خصوصی واگذار شود تا تهیهکنندهای که خواهان ساخت فیلمهای مربوطه است به بهانه مخاطب خاص هر اثری را روی پرده نفرستد، چون قرار است برای مخاطب خاص مد نظرش از جیب خود، هزینه کند.
اما چکیده کلام و هدف از بیان توضیحات فوق یک نکته مهم است که عموماً مد نظر قرار نمیگیرد. در فیلمهایی نظیر «پا تو کفش من نکن» که اتفاقاً تعدادشان نیز در سینما ما کم نیست، پوششهای ظاهری به صورت کامل رعایت میشود، برای همین نیز به راحتی اجازه پخش میگیرد در صورتیکه این کارها حجاب باطنی را کاملاً زیر پا گذشته و علاوه بر پایین آوردن سطح شعور و سلیقه تماشاگران، دست آورد دیگری به همراه ندارد. در همین رابطه به فیلمی دیگر اشاره میکنیم. «آس و پاس» محصول دیگری از کارگردان «پا تو کفش من نکن» (محمدحسین فرحبخش) در سکانسهایی طولانی تنها تصویرگر حرکات موزون است! آیا این رویکرد با فلسفه حجاب جور در میآید؟!
در این بخش از یادداشت میخواهم به الگوی مثبت اشاره کنم که در کنار نقدها مثال عینی نیز از کارهای خوبی که در حوزه طنز در سینمای کشورمان صورت گرفته را شاهد باشیم. «ساعت ۵ عصر» مثال روشن در این زمینه است. ساخته جدید مهران مدیری با وجود ساختار و قالب طنز یک اثر کاملاً نقادانه از جامعه پیرامون خود است، برای همین تماشاگر در کنار خندیدن، به فکر نیز واداشته می شود. پس به جرات میتوان گفت که خنده در فیلم «ساعت ۵ عصر» از سر غفلت نیست، بلکه برگرفته از نقد اجتماعی است.
در پایان باید گفت که نظارت بر فیلمها امری است پسندیده که هیچکس با آن مخالفتی ندارد، به شرطیکه این نظارت شکلی آگاهانهتر به خود گیرد. اولین مرحله، آن هم در بحث فیلمنامه نمود پیدا میکند، چون اگر دقت برای دادن پروانه نمایش ساخت بالاتر رود مطمئناً احتیاجی به نظارتهای بعد نخواهد بود. در ضمن به بحث حجاب به شکل مفهومی نیز توجه شود تا بتوان هم در ظاهر و هم در باطن به دست آوردهای مطلوبی رسید.
به قلم داود کنشلو
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰