رهبری از طریق مردم جامعه را مدیریت میکنند/ حل مسئله فرهنگ در اولویت دستگاههای فرهنگی ما نیست/ با سخنان رهبری برخورد جناحی و تقلیلنگرانه میشود

گروه سیاسی خبرگزاری فارس- هاجر تذری و مهدی بختیاری: حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ۱۷ خرداد خود با جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی، جملاتی خطاب به آنها و نیز تمامی هستههای فکری و فرهنگی در کشور ایراد کردند. ایشان در آن سخنرانی فرمودند: «من به همهی آن هستههای فکری و
گروه سیاسی خبرگزاری فارس- هاجر تذری و مهدی بختیاری: حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ۱۷ خرداد خود با جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی، جملاتی خطاب به آنها و نیز تمامی هستههای فکری و فرهنگی در کشور ایراد کردند.
ایشان در آن سخنرانی فرمودند:
«من به همهی آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار.
البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، امّا اگرچنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتشبهاختیار میدهد.
خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتشبهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.
گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند.
حالا مثلاً فرض بفرمایید اینهمه ما مسئله فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله سینما، یک مسئله مهم است، [یعنی] مسئله فرهنگی مهمّی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- اداره هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئلهی اینجوری میشود پیدا کرد، [امّا] ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئله اصلی؛ نامهنگاری میکنند.
پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله اصلی را از مسئله فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله اصلاً بیاعتبارِ بیاهمّیّت فرعی را بهعنوان یک مسئله اصلی، درشت میکنند.
وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتشبهاختیاری است که عرض کردم.»
این «فرمان آتش به اختیار» در روزهای بعد با تعابیر مختلفی از سوی برخی جریانات و افراد مورد تفسیر قرار گرفت و هرکس از نگاه خود در موافقت و مخالفت با آن سخن گفت.
مسعود معینیپور استادیار دانشگاه باقرالعلوم در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس به بررسی بیشتر این مفهوم و تحلیل سخنان رهبری پرداخته است.
وی دانش آموخته دکتری از دانشگاه معارف اسلامی است.
متن کامل این گفتگو را در زیر میخوانید:

* مواجه تقلیل نگرانه با سخنان و تدابیر رهبری
فارس: پس از طرح مفهوم آتش به اختیار در عرصه فرهنگی توسط مقام معظم رهبری، شبهاتی در خصوص معنای این مفهوم و حدود و ثغور آن ایجاد شده است؛ به عنوان سوال نخست از دیدگاه حضرتعالی مقصود از مفهوم آتش به اختیار چیست؟
اولین نکته این است که ما باید در رابطه با آرا و نظرات رهبری تجدید نظر داشته باشیم چراکه شاهد یک مواجه تقلیل نگرانه با سخنان، مکتوبات، اظهارنظرات، موضعگیریها و مواجهات رهبری هستیم و این موارد را به یک امر سیاسی تقلیل دادهایم و رهبری را در یک کانتکس سیاسی و جناحی میبینیم.
در تمام حوزهها اینگونه است. یعنی در حوزه علوم انسانی، رهبری یک بحث کاملا علمی را مطرح میکنند و ما به یک امر دستوری تشبیه میکنیم. در حوزه الگوی پیشرفت، بحثی را عنوان و خط مشی گذاری میکنند و از آن نیز تعبیری کاملا سیاسی میشود و یا مثلا از بحث دعوت مردم برای مشارکت حداکثری در انتخابات تعبیری کاملاً سیاسی میشود با اینکه رهبری در تدارک فرآیند مشارکت و ایجاد سرمایه اجتماعی برای نظام جمهوری اسلامی است.
از بحث اقتصاد مقاومتی مورد تاکید ایشان هم یک تعبیر سیاسی میشود. این تقلیل، فقط از ناحیه دشمن هم نیست بلکه بخشی از آن حتی به مجموعههای منتسب به رهبری باز میگردد.
در واقع بخشی از این باور ایجاد شده که میگوید «هر حرفی رهبری میزند باید در چارچوب سیاسی فهم شود» نیز به عملکرد و نوع مواجه ما بازمیگردد.
حضرت آقا در هر سال شعار سال انتخاب میکند، این شعارهای سال سلسلهوار جلو میآید و در اجتماعات مختلف و زمینههای گوناگون سخنانی طرح میشود اما همیشه با این بیانات مواجه سیاسی، شعار محور و بدون کنش عملی میشود.
فارس: و زودگذر
بله همیشه زود فراموش میشود.
بخش مهمی از این تقلیلنگری نتیجه عملکرد ما است. یعنی ما با منویات رهبری تقلیلنگرانه و از سر رفع تکلیف مواجه شدیم در حالی که مقام معظم رهبری در حال طراحی یک افق تمدنی کلان است و پازلی را میچینند که نقش زیبایی از آن ترسیم شود و این نقش زیبا تمام ساحات زندگی فردی را که میخواهد در یک جامعه ایرانی اسلامی زندگی کند پوشش میدهد.
این بحث مهمی است که باید پرداختی جدی به آن صورت گیرد.
نکته دیگر اینکه اگر رهبر به مثابه یک سیاستگذار و خط مشی گذار که فضای کلان اجتماعی داخلی و خارجی، نوع مواجهات دشمن درونی و بیرونی، توان نیروهای رسمی و غیررسمی و همینطور سرمایه اصلی اجتماعی که ساختارهای مردمی هستند را رصد میکند؛ نگاه کنید سخنان ایشان در زمینه دیگر نیز فهم میشود و نوع مواجهه ما با آن سخنان تغییر میکند که از جمله آن به بحث «آتش به اختیار» میتوان اشاره کرد.
حرف اول من این است که به رهبری به مثابه یک متفکر تمدنی و یک خط مشی گذار کلان اجتماعی در حوزههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اندیشه و علم نگاه کنیم.
در این صورت سخنان ایشان به عنوان مثال در عرصه علوم انسانی امری دستوری تلقی نمیگردد و تاکیدشان بر اقتصاد مقاومتی، نقدی مقطعی و محدود به یک دولت نیست.
* طرح مفهوم «آتش به اختیار» از سوی رهبری تازگی ندارد
اگر بخواهیم به طور خاص در مورد «آتش به اختیار» صحبت کنیم باید ببینیم که زمینه و زمان طرح این واژه کجاست؟
البته نکته ای را باید عرض کنم و آن اینکه ممکن است واژه «آتش به اختیار» با این کلمات و جمله سازی نخستین بار است که بیان شده ولی اولین بار نیست که مقام معظم رهبری این مفهوم را القاء میکنند که حرکتهای اجتماعی باید از لایههای مختلف اجتماعی و جریانهای مردمی بجوشد و اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید از بدنه و ظرفیت عمومی استفاده شود.
سالهاست که حضرت آقا از رویشهای انقلاب اسلامی و فعالیت جوانان انقلابی در عرصههای مختلف سخن میگویند و سالهاست که بحثهای مختلفی را مطرح کرده و سویه و فلش حرکت به سمت این بحثها را مردم میدانند.

* اهمیت نقش مردم در نظام مورد نظر امام و رهبری
فارس: مانند بحث افسران جنگ نرم
دقیقاً. مشخصاً از دهه ۷۰ این حرف زده شده است. از همان سالها بحثهایی با عنوان «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «استعمار فرانو»،«تحول علوم انسانی»،«نهضت نرمافزاری»،«تولید علم»،«اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبری مطرح میشود.
اساساً دلیل نامگذاری شعارهای سال چیست؟ حضرت آقا میتوانند طی یک ابلاغیه به دولتها بگویند که امسال این خط مشی را در پیش بگیرد. چرا با مردم حرف میزنند؟ به خاطر اینکه در نظام تفکر تمدنی مقام معظم رهبری و امام(ره)، مردم اصیل و جدیاند. این نظام و ساختار برای تمشیت امور مردم است و مردم هم در آن دخیل هستند و باید در تمام ساحات نقش جدی ایفا کنند.
* عدم تلقی آنارشی و هرج و مرج از مفهوم آتش به اختیار
نکته قابل ذکر دیگر این است که رهبری بحث «آتش به اختیار» را در فضای پس از انتخابات یعنی بعد از یک پدیده کاملا مردمی، پرشور، عقلانی و قانونی با دانشجویانی که پیش قراولان همان حرکت آگاهانه و جمعی و عقلانی هستند مطرح میکنند.
بنابراین پس از تبیین زمینه و زمان بیان این سخن تلقی هیچ نوع آنارشی و هرج و مرج نمیشود.
ضمن اینکه این سخن در حوزه فرهنگ گفته شده است؛ حوزهای که کاملاً عقلانیت و آگاهی بر آن حاکم است. در جمع دانشجویان گفته شده که نماد عقلانیت و آگاهی و پرچمداران عرصه علم در جامعه هستند و بر خانواده، مردم و ساحت اجتماعی تاثیر دارند و نخبگان آینده نظام هستند.
* مرزهای اخلاقی و قانونی شکسته نمیشود
یعنی اگر تنها زمینه گفتوگو را بررسی کنیم از آن آنارشیسم تلقی نمیشود؛ ضمن اینکه ما مرزهای کاملاً اخلاقی و قانونی در چارچوبهای مشخص داریم که به هیچ وجه بنا نیست این مرزها در نوردیده شود. آنارشیسم آن وقتی به وجود میآید که هنجارهای اجتماعی و قانونی از بین رود.
مقام معظم رهبری قبل از استفاده از این واژه در مورد اصلی فرعی کردن هنجارهای فرهنگی صحبت میکنند و نسبت به اختلال به وجود آمده در نظام فرهنگی هشدار میدهند.
* «آتش به اختیار» در حد صدور فرمان انقلاب فرهنگی است
ساختارهای رسمی جمهوری اسلامی از تدبیر برای امور مختلف فرهنگی یا ناکارآمد است یا ضعف کارآمدی دارد یا بیمار است و یا دچار رکود و خمودگی شده است. «آتش به اختیار» در حد صدور فرمان انقلاب فرهنگی است و انقلاب فرهنگی برای ما دارای سابقهای تاریخی است.
در ابتدای انقلاب اسلامی و زمانی که هنوز ساختارهای رسمی نظام جمهوری اسلامی تثبیت نشده بود مشکلات فرهنگی، اجتماعی، علمی جامعه از طریق جریانات مردم نهاد حل میشد. جهاد سازندگی را چه کسی به وجود آورد؟ کمیته انقلاب اسلامی برای حفظ امنیت را چه کسی به وجود آورد؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی را چه کسی به وجود آورد؟ جریان انقلاب فرهنگی در دانشگاهها را چه کسی به وجود آورد؟ هیهأت و برگزاری شعائر مذهبی را چه کسی به وجود آورد؟
تمامی این ساختارها توسط نهادهای مردمی به وجود آمد. آیا موفقتر نبودند؟
* حل مسئله فرهنگی برای دستگاههای فرهنگی ما اولویت ندارد
پس از تثبیت ساختارهای جمهوری اسلامی، آن توفیق دچار اختلال شده است به دلیل اینکه این جریانات پس از مدتی با تبدیل به ساختارهای بروکراتیک رسمی آرام آرام نهادینه شدند. آرام آرام بروکراسی و کارکرد گرایی بر مسئله محوری و اهداف غلبه پیدا کرد و «ساختار» ناکارآمد و روزمره شد.
حل مسئله فرهنگی برای دستگاههای فرهنگی ما اولویت ندارد. معاش کارمندان آن ساختار و زد و بندهای سیاسی مسئولین اولویت اول را پیدا کرده است. یعنی در حوزه فرهنگ هم سیاست و امر سیاسی غلبه پیدا کرده است.
* دستگاهها برای بقاء در قدرت مسائل اصلی و فرعی را جابجا میکنند
فارس: موضوع دیگری هم وجود دارد و آن اینکه نهادها و مراکز و قرارگاههایی که رهبری فرمودند، به جای اینکه تاثیرگذار باشند تاثیر پذیر شدهاند. یعنی مثلا وزارت ارشاد که باید بر جامعه تاثیر بگذارد از بخشی محدودی از جامعه تاثیر میگیرد.
من این موضوع را قبول دارم اما ریشههای این موضوع باید بررسی شود.
معتقدم این نهادها به خاطر سیاستزدگی و بقاء در قدرت تاثیرپذیر شدهاند اما در حقیقت تاثیر نپذیرفتهاند بلکه مسئله اصلی و فرعی را با هم جابجا میکنند. مسئله فان و سرگرمی طبقه متوسط شهری به اولویت اولشان تبدیل شده و این موضوع را در راستای یک حرکت پوپولیستی به اولویت تبدیل میکند. نظر توده را جلب میکند تا در کنار آن کار نخبگانی خود را انجام دهند و جریان سبک زندگی مردم را آرام آرام عوض کنند.
این موضوع به دلیل سیاستزدگی و غلبه امر سیاسی بر امر فرهنگی است.
البته نوعی سوءبرداشت از فرمایش حضرت آقا شده است که ایشان با مسائلی مانند موسیقی، شعر، هنر، هنرهای آئینی، مشکل دارند.
* تاکید رهبری بر اصلی-فرعی کردن موضوعات است
فارس: در حالیکه ما میبینیم یکی از روحانیون برجستهای که صراحتاً از تمام مقولات هنر دفاع میکنند و اصرار بر استفاده همه جانبه از هنر دارند مقام معظم رهبری هستند.
دقیقاً. هم صراحتا صحبت کردند هم بحث «فقه هنر» را جدی گرفتند و هم مرتباً با هنرمندان و شعرا تعامل و گفتگو دارند و از آنان حمایت و پشتیبانی میکنند و امور مربوط به این قشر را پیگیری میکنند.
سخن مقام معظم رهبری اصلی فرعی کردن موضوع است. میگویند این مسئله اولویت ما نیست و با اصل قرار دادن یک مسئله فرعی مردم را از مسئله اصلی غافل کردید. مسئله کتاب اولویت ماست، سرانه مطالعه اولویت ماست، نوع کتابی که خوانده میشود اولویت ماست.
چرا کتاب شوپنهاور که در سال ۱۹۹۴ نوشته شده باید جزء ۵ کتاب پرفروش سال شود؟ چرا نباید یک رمان دینی درجه یک با هویت اسلامی به کتاب اول تبدیل شود؟ چرا یک موسیقی فاخر با هویت ارزشی نباید به پرفروشترینها تبدیل شود؟ چرا آن بلا بر سر یک فیلم فاخر که تاریخ ایران را روایت میکند در جشنواره فیلم فجر میآید؟
چرا جریان مصرف فرهنگی مردم بیشتر به مصرفهای سرگرمکنندهای که ماهیت و هویت ارزشی و ملی و آئینی را منتقل نمیکنند تبدیل شده است؟ چرا باید امری که به یک امر کاملاً سیاسی تبدیل شده و تجدید کننده خاطره فتنه است به اولویت اصلی تبدیل شود؟ رهبری با هنر مشکل ندارد. این اولویت دادن امر سیاسی بر امر فرهنگی غلط است.

* نباید منتظر ساختارهای رسمی و نیمه رسمی بمانیم
فارس: در این فضا کارکرد آتش به اختیاری چیست؟ برخیها آمدند گفتند این همان امر به معروف و نهی از منکری است که قبلا داشتیم اما وقتی رهبری میگویند خودتان تشخیص دهید و اقدام کنید. این اقدام تا کجاست؟ به هر حال برای افکار عمومی این سؤال پیش میآید تا کجا باید پیش برویم که به مرز هرج و مرج و آنارشیسم نرسیم یا با نهادی که متولی آن کار است تقابل پیدا نکنیم.
تا جایی که اصلاح ساختارها صورت گیرد. هر کسی در هر حوزهای که هست تکلیف خود را در فرآیندهایی که وجود دارد تشخیص دهد و موضوع کار خود را موضوع اصلی تبدیل کند.
اگر من در حوزه کتاب فعالیت میکنم مسئله روز کتاب جامعه را بشناسم و منتظر ساختارها،ابلاغها و سیاستهاگذاریها نباشم. هنجارهای دینی را بشناسم. بسترهای قانونی را به خوبی بشناسم و بحث کار کتاب را خوب پیش ببرم.
نباید منتظر ساختارها -اعم از ساختارهای رسمی و نیمه رسمی- بمانیم.
* آتش به اختیار، عمل به معروف و مواجهه با منکر است
رهبری در حقیقت اینجا جریان بسیج ۲۰ میلیونی را شکل میدهد که میگوید هر کسی در کشور یک کنشگر جدی فرهنگی باشد، در اینجا صرفا امر به معروف و نهی از منکر عمل نمیکند و عمل به معروف و مواجهه با منکر باید بشود.
از خانواده و فرزند خودمان شروع میشود تا محیط کار و محله و مسجد و جامعه اطراف و … از هر طریق که دسترسی داریم. «آتش به اختیار» این است و در فضایی که حضرت آقا مطرح کردند تشکلهای دانشجویی باید فعال شوند.
فضای دانشجویی دهه ۷۰ منتظر امر کسی نبود و جریانها کاملاً خودجوش و آتش به اختیار بودند.
* آتش به اختیار علاوه بر دانشگاه، متوجه حوزه علمیه هم هست
فارس: که البته تاثیرگذار هم بودند
بله. خیلی تاثیرگذار بودند. اما آیا ناهنجاری اجتماعی به وجود میآمد؟
از دانشگاه به حوزههای علمیه گذر کنیم که به نظر من این بحث حوزههای علمیه را نیز در برمیگیرد. حوزههای علمیه باید ساختارهای تشکلی را ترمیم، بازسازی، بازآرایی کند و در عرصههای مختلف فرهنگی کنش فرهنگی داشته باشد و تاثیرگذار باشد و در جریانهای تبلیغی، ترویجی، پژوهشی در حوزههای فرهنگی، اجتماعی جدی باشد.
ساحت دیگر ساحت مسائل اجتماعی است. آیا یک فرد در مسجد یا در محله خود نمیتواند آتش به اختیار باشد و مسائل مشکلات محله خود را با محوریت مردم و امام جماعت محله حل کند؟ اگر اینکار را بکند آنارشی به وجود میآید؟ هرج و مرج به وجود میآید؟
اگر این ساختارها در حوزه شعر، فیلم، داستان و سینما شکل بگیرد، طبیعتاً ساختارهای ضعیف و بیمار و خموده جمهوری اسلامی وقتی جریانات آتش به اختیار را ببینند خود به خود اصلاح میشوند.
در حقیقت جریان آتش به اختیار دستورزی و کارورزی میکند برای اینکه در آینده در درون ساختارها قرار بگیرد و این ساختارها به ساختارهایی تبدیل شوند که دغدغههای جمهوری اسلامی را تبلور دهند.
این ناامیدی رهبری از ساختارهای رسمی جمهوری اسلامی که نمیتوانند آرمانهای انقلاب اسلامی را در قالبهای فرهنگی، خروجی دهند یک ناامیدی جدی است و البته ناامیدی ما نیز هست و همه باید برای رفع این دغدغه تفکر جدی داشته باشیم.
* هم دانشجو و هم روحانیت مخاطب «آتش به اختیار» هستند
فارس: وقتی این سخن در جمع دانشجویی ابراز میشود یعنی مخاطب آن تنها دانشجویان و اساتید هستند؟
دانشجو در اینجا نماد است. نماد قشر آگاه، عقلانی، پرشور، کنشگر و تاثیرگذار اجتماعی است. دانشجویان طبقه نخبهای هستند که آگاهی دارند و عقلانیت و علم محور کارشان است. مسئله اجتماعی را میشناسند، در حوزه کنش فرهنگی و علمی توانمند هستند و قدرت تاثیرگذاری بر آحاد مردم را دارند. این نماد است. هر قشری که این توانایی را دارد مخاطب این سخنان است. روحانیت نماد بعدی است و این به صورت مخروطی شکل به لایههای مختلف جامعه تسری پیدا میکند.
* نهادهای سیاستگذار مریض و دچار اختلال هستند
فارس: محیطهای علمی و آموزشی ما به شدت محیطهای غرب زدهای هستند، از سر فصلهای علوم انسانی بگیرید تا خود فضای دانشگاه، به نظر میرسد «آتش به اختیار» در وهله اول باید در خود دانشگاه پیدا شود. همان چیزی که سال ۶۰-۶۱ امام خمینی(ره) در قالب انقلاب فرهنگی انجام دادند.
بحث «آتش به اختیار» مسبوق به سابقه است. از ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی نهضت نرمافزاری شروع شده و تا اقتصاد مقاومتی جلو آمده است.
ممکن است واژه «آتش به اختیار» جدید باشد اما مفهوم آن تاریخی و مسبوق به سابقه است. واقعیت این است که در عرصههایی فضای علم کشور ناکارآمد بودهایم. در تحول علوم انسانی کارهایی شده و فضاسازیهایی انجام گرفته اما هنوز غلبه با رویکرد تحولی و انقلاب اسلامی نیست.
آتش به اختیاری چند ساحت دارد. بخش مهمی از فرمایش حضرت آقا به نهادهای سیاست گذاری در جمهوری اسلامی بازمیگردد. این نهادها مریض و دچار اختلال هستند؛ بیماری به این معنا نیست که یک نهاد و ساختار را باید کند و دور انداخت بلکه باید ترمیم و درمان شود و روند اصلاح را در پی گیرد.
نقدی که حضرت آقا در باب ۲۰۳۰ مطرح میکنند و گلهای که در اواخر دهه ۸۰ از نقشه جامع علمی کشور میکنند، حاصل ضعف دستگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان کلانترین دستگاه سیاستگذاری فرهنگی است و نشان از ضعف دستگاه سیاستگذاری ما در حوزه علم و فرهنگ دارد.
آتش به اختیاری در لایه اول در اینجاست. اگر نهادها و جریانهای نخبگانی میتوانند در این عرصه سیاستگذاری غیرساختاری و غیررسمی کنند باید این امر را انجام دهند. این لایه اول است. لایه دوم جریان تقنینی ماست.
واقعیت این است که نظام قانونی ما در حوزه علم و فرهنگ دچار ضعف جدی است. زیرساختهای پژوهشی، تبدیل شدن مجموعههای لوایح و طرحها به قوانین دچار ضعف جدی است. «آتش به اختیاری» در اینجا هم به گمان من مصداق دارد.
این هم باید اصلاح شود منتها یک روندی میطلبد و ما نمیتوانیم بیرون از ساختار رسمی، قانون گذاری کنیم اما میتوانیم در چارچوب قوانین کنش خوبی انجام دهیم.
* آقا در بحث ۲۰۳۰ از اختلال در جایگاه انقلاب فرهنگی گله کردند
لایه سوم لایه برنامهریزی و لایه چهارم لایه اجراست.
ظاهرا بیشترین فهمی که از مفهوم «آتش به اختیار» میشود از لایه اجراست. اما این لایههای دیگر کمتر مدنظر قرار میگیرد. بسیاری از دولتیها ناراحت شدند که چرا مقام معظم رهبری آتش به اختیاری را در مورد ارشاد گفته است. خب در هفته اول انتخابات در مورد ۲۰۳۰ گفته بودند و به شورای عالی انقلاب فرهنگی انتقاد کردند.
آقا در بحث ۲۰۳۰ از اختلال در جایگاه انقلاب فرهنگی گله کردند. قبل از آن نیز در حکمی که برای شورای عالی انقلاب فرهنگی زدند گله کردند، یعنی به نهاد سیاستگذار هم گله کردند. دولت که نهاد اجرا است. اگر سیاستگذار مشکل داشته باشد به طریق اولی نهاد اجرا مشکل دارد ضمن اینکه دولت هم در مقام اجرا، اولویتهایی که سیاستگذار با آن دستگاه بیمار خود تعیین کرده است، اجرا نکرد و یک امر کاملاً سیاسی را بر یک امر فرهنگی غلبه داد.

* همراهی فضای نخبگانی و باور عمومی به نفع دولت است
فارس: همانطور که اشاره کردید برخی دولتیها به نوعی این موضوع را در تقابل با خود تفسیر میکنند در صورتی که این موضوع میتواند کمکی به دستگاههای دولتی باشد یعنی آنها میتوانند از این ظرفیت استفاده کنند. فکر میکنید از آتش به اختیار بودن نهادهای دانشجویی چه کمکی به دولت میشود؟
دو نکته را عرض میکنم. یکی همان موضوع که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم و آن تقلیلنگری در خصوص فرمایشات حضرت آقا است که گمان میکنیم هر حرفی که رهبری میزند جناحی است در حالی که اینگونه نیست و آن را معضل تبیین کردم. خوب است که دولتیها و همه ما که میخواهیم ذیل نظام تفکری ایشان کنشگری کرده و تصمیمگیری کنیم تقلیل نگرانه نگاه نکنیم.
بحث دوم این است که در دنیا هر کاری که میخواهند جا بیفتد و در فضای عمومی خوب از آن استقبال شود اول باور عمومی نسبت به آن درست میکنند. در جمهوری اسلامی نمیدانم چرا از این باور عمومی فرار میکنیم، اگر فضای دانشجویی با دولت همراه و همگام شود که دولت بهتر میتواند کار خود را انجام دهد. اگر فضای نخبگانی و باور عمومی مردم با دولت همراه باشد که به نفع دولت است.
* دولت یک مسئله فان و سرگرمی را به اولویت اول مردم تبدیل کرده است
شما قضیه برجام را ببینید. با اینکه برجام دستاورد زیادی برای ما نذاشت اما دولت در عملیات رسانهای بُرد و تمام دستگاههای رسانهای جبهه انقلاب در ماجرای برجام باختند. به دلیل اینکه او توانست این باور عمومی را در مردم به وجود بیاورد که برجام خوب است. وقتی باور عمومی به وجود آمد برای مردم باور پذیر شد کسی که به برجام انتقاد میکند دشمن مردم است. این باورپذیری مهم است.
دولت با یک عملیات روانی امر فان و سرگرمی را تبدیل به اولویت اول مردم کرده است. یعنی باورپذیر کرده که ربنای شجریان اهمیت دارد و طبیعتا باید بترسد از اینکه جریانی امور اصلی را مطرح کند و بگوید امور اصلی شما در حوزه کتاب، نشر، هنرهای تجسمی، سینما و… است.
فارس: گمان نمیکنید که کمی بدبینانه است و شاید واقعاً پخش ربنای شجریان مطالبه عمومی مردم باشد؟ چرا ما فکر میکنیم چون یک قشر روشنفکر اپوزیسیون این درخواست را دارند بقیه مردم این درخواست را ندارند؟
دولتها در یک فرآیند پسینی مسائلی را که در طبقه متوسط مردم تبدیل به باور و مطالبه عمومی شده شناسایی میکنند و اینها را تبدیل به مسئله اصلی میکنند. بله! این مطالبه مردم است. البته یک بحث مفصل وجود دارد که طبقه متوسط شهری در کشورهای در حال توسعه چگونه شکل میگیرند و باورها و نیازهایشان چگونه به وجود میآید و دولتها چگونه برای ادامه حیات و بقای خود از آنها استفاده میکنند. دقیقا کاری که در فرآیند انتخابات اخیر هم صورت گرفت و کمتر کسی به آن توجه کرد.
همه دولتهای پس از جمهوری اسلامی؛ یعنی هم دولت میرحسین هم هاشمی رفسنجانی هم خاتمی و هم احمدینژاد که خیلی بیشتر از بقیه در ایجاد این طبقه متوسط شهری و طبقه متوسطی که شهری نیست و نمیدانیم اسم آن را چه بگذاریم دخیل بودند.
دولتهای مختلف و به طور ویژه این دولت(دولت یازدهم) از باورها و مطالبات عمومی این قشر بهترین بهره را برد و لذا اگر این امر فان و سرگرمی تبدیل به مطالبه عمومی شده، دولت این را بحث اصلی خود میکند به جای اینکه به بحث اصلی بپردازد.
این کنشی است که دولت صورت میدهد و باور عمومی این میشود دولت دارد کار درستی انجام میدهد. یعنی بر امواج تفکر عمومی و مطالبه مردم سوار میشود و خوب موج سواری میکند و بهره خود را میبرد. رهبری روی این مرض موج سواری در دولتها دست گذاشته است.
* از «آتش به اختیار» مدنطر رهبری، هرج و مرج زائیده نمیشود
فارس: این دغدغه وجود دارد که همیشه گروهی خودسر در هر دو جناح از این واژه (آتش بخه اختیار) سوءاستفاده کنند و این مفهوم دچار بدفهمی شود، برای جلوگیری از این سوءاستفاده چه کاری میتوان انجام داد؟
«آتش به اختیار» یک وسیله است برای سوء استفاده جریان و گروههای تندرویی که از ابتدا بودهاند. این یک اصطلاح کاملا میدانی و عملیاتی است. اصطلاحی شورانگیز که اگر کسی در مواجه اول بدون تامل و تفکر با آن برخورد کند گمان میکند خالی از عقلانیت است. در حالی که در ابتدای بحث و با موشکافی کانتکس و زمینه این واژه متوجه شدیم از آتش به اختیار هرج و مرج زائیده نمیشود.
* گروههای تندرو یک بار آتش به اختیار عاقلانه و آگاهانه باشند
گروههای تندرو از این جهت میتوانند مخاطب آتش به اختیار باشند که قریب ۴۰ سال حرکت آتش به اختیار غیرعقلانی و غیرآگاهانه آنها جواب نداده است. میتوانند یک بار آتش به اختیار عاقلانه و آگاهانه باشند و شاخصههای عقلانیت و آگاهی خود حضرت آقاست.
آتش به اختیار عقلانی در چارچوبهای نظام و انقلاب، ذیل مفاهیمی است که مقام معظم رهبری مطرح میکنند. اولین موضوعی که در آتش به اختیار به حرکت وادار میشود تفکر در شناخت مسئله است. چرا فکر میکنیم اولین حرکت کشیدن ماشه گلوله است؟ اولین موضوع شناخت هدف و سیبل و شناخت دشمن است. شناخت موقعیت شلیک است. اینکه شما چه زمان باید کنشی انجام دهید که تعابیر و برداشتهای داخلی و خارجی به «گل به خودی» تعبیر نشود.
* ما در مواجهه با فرمایشات رهبری «یومن ببعض و یکفر ببعض» هستیم
رهبری اولین عرصهای که برای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در نظر میگیرند «تفکر» است. بیایید «آتش به اختیار» را در این کانتکس تعریف کنید.
اگر این شخص گفته است آتش به اختیار، همین شخص هم گفته است اولین عرصه پیشرفت، «تفکر» است. دومین عرصه آن «علم» است. سومین عرصه، عدالت و آزادی و امنیت و آگاهی و… است و چهارمین عرصه پیشرفت «معنویت» است و گفتند معنویت حاکم بر تمام عرصههاست، در معنویت اخلاق و ایثار و محبت و تعاون است.
برخی از ما در مواجهه با فرمایشات مقام معظم رهبری و در مواجه با منظومه تفکر تمدنی ایشان «یومن ببعض و یکفر ببعض» هستیم. هر جا به مذاقمان خوش میآید میگوییم هر جا را نمیفهمیم و به مذاقمان خوش نمیآید پس میزنیم.
* رهبری از طریق مردم جامعه را مدیریت میکنند
فارس: زمانی که رهبری این موضوع را مطرح میکنند میدانند مخاطب به آن سطح از توانمندی رسیده است که بتواند آتش به اختیار باشد؛ در خصوص افزایش سطح تفکر نخبگان جامعه حزباللهی توضیح دهید.
قریب ۱۰ سال است که رهبری از طریق مردم جامعه را مدیریت میکنند. از خواص و نخبگان خیلی آبی گرم نمیشود.
اولین کارکرد رهبری و امام در منظومه کلان کلامی شیعی، تربیت و هدایت است. ما رهبر و امام را در منظومه کلان کلام شیعی به مثابه مربی و هادی میدانیم و خروجی این هدایتگری و تربیت مردمی هستند که رهبر انقلاب اکنون میتوانند در مقام مخاطب با اینها صحبت کنند، ماموریت دهند، ساختارهای جمهوری اسلامی را به وسیله اینها و در گفتوگو با اینها نقد کنند. کارآمدی جمهوری اسلامی را در برخی ابعاد مطرح کنند و مردم را به طور عمومی و فارغ از جناح بندی سیاسی به عرصه مشارکت سیاسی دعوت کنند.
حضرت آقا در سال ۹۲ فرمودند حتی اگر به انقلاب عقیده ندارید و من را هم قبول ندارید به خاطر هویت ملی رای دهید؛ این به معنای بلوغی است که انقلاب را ذو ابعاد میبیند.
آقا مدتهاست با مردم، کشور را مدیریت میکنند. فتنه را با مردم مدیریت کردند. جریان اقتصادی مقاومتی را با مردم جلو میبرند. جریانهای خارجی را با مردم هدایت میکنند و در مورد جریان فرهنگی هم رهبری به این نتیجه رسیدهاند که با مردم باید حرکت کنند. یعنی در مقام مخاطب با آنها گفتگو کنند.
آقا در این سخنرانی این نکته را مطرح میکنند که اگر دنبال این هستید که با سبک زندگی غربی جامعه ما را دچار اضمحلال بکنید نسل جدید و جوان انقلابی نمیگذارد سبک زندگی غربی در جامعه شکل بگیرد و این یک نهیبی به ما نیز هست که وظایف خود را در این عرصه درست انجام دهیم.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰