ترامپ فقط نگاه کوتاه مدت اقتصادی داشت
حمله به کنگره آمریکا توسط هواداران ترامپ لطمه جبرانناپذیری به دموکراسی آمریکا زده و این اتفاق به عنوان یک لکه سیاه در تاریخ سیاسی آمریکا باقی خواهند ماند. شاید کمتر کسی فکر میکرد فردی مانند ترامپ در طول چهار سال ریاستجمهوری بتواند به اندازهای حیثیت و اعتبار آمریکا را در سطح جهان زیر سوال ببرد
حمله به کنگره آمریکا توسط هواداران ترامپ لطمه جبرانناپذیری به دموکراسی آمریکا زده و این اتفاق به عنوان یک لکه سیاه در تاریخ سیاسی آمریکا باقی خواهند ماند. شاید کمتر کسی فکر میکرد فردی مانند ترامپ در طول چهار سال ریاستجمهوری بتواند به اندازهای حیثیت و اعتبار آمریکا را در سطح جهان زیر سوال ببرد که تا سالها درباره این محدوده زمانی صحبت شود. ترامپ با تصمیمات اشتباه و نابخردانه خود بسیاری از معادلات بینالمللی را به هم زده و تلاش کرده در آخرین پرده حضور در کاخ سفید با ادعای تقلب در انتخابات بسیاری از معادلات سیاسی داخل آمریکا را نیز به هم بزند. اتفاقی که شکل وقیحانه و شرمآوری به خود گرفت و هواداران وی با به آتش کشیدن کنگره آمریکا صحنه ماندگاری را در تاریخ این کشور رقم زدند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی پیامدهای این اتفاق برای آمریکا با رامینمهمانپرست، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه گفتوگو کرده است. مهمانپرست معتقد است: «پشت صحنهای که همواره آمریکاییها تلاش میکردند پنهان کنند و به واسطه آن ادعای یک دموکراسی برتر را داشتند و نظامهای سیاسی کشورهای دیگر را تحقیر و سرزنش میکردند در ماجرای حمله به کنگره این کشور رونمایی شد. آن چیزی که در ماهیت فرهنگ مردم آمریکا وجود دارد و سیستم اشتباهی که اجازه میدهد افراد قدرتطلب با توسل به هر موضوعی به قدرت دسترسی پیدا کنند؛ بنابراین باید به چنین روزهایی فکر میکردند که افراد قدرتطلب با توسل به هر روشی تلاش میکنند قدرت را از آن خود کنند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
مهمترین دلایل حمله به کنگره آمریکا توسط هواداران ترامپ چه بود؟ این آشوبها چه پیامدهایی برای این کشور به همراه خواهد داشت؟
سیستم انتخابات در آمریکا از اساس دارای ابهامات و اشکالاتی است. در برخی موارد این نوع انتخابات با معنای هر نفر یک رأی متفاوت است و منصفانه نیست. در سیستمی که آرای الکترال محاسبه میشود رقابت بین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به شکلی است که هر فردی در هر ایالت به اندازه آرایی که کسب کرده به وی رأی الکترال تعلق نمیگیرد. در چنین شرایطی همه آرای الکترال یک ایالت به کسی تعلق میگیرد که رأی بیشتری به دست آورده است. این شرایط منصفانه نیست. به عنوان مثال ممکن است فردی در ۳۰ ایالت آرای بیشتری داشته باشد اما فرد دیگری در پنج ایالت که آرای الکترال بیشتری دارد آرای بیشتری به دست بیاورد. در چنین شرایطی مجموع آرای الکترال فرد دوم بیشتر میشود. این مسأله نیز در گذشته سابقه داشته و کاندیدایی که آرایی مردمی بیشتری به دست آورده، در نهایت به دلیل آرای الکترال بیشتر فرد دوم رئیسجمهور نشده است. این شیوه از اساس دارای اشکال و ابهام است که در این دوره این ابهامات برجستهتر شده بود، به شکلی که برخی از مقامات آمریکا نیز به این موضوع اشاره کردهاند که باید در این سیستم بازنگری صورت بگیرد. نکته دیگر نحوه رأیگیری در آمریکا است که با سوالات جدی مواجه شده است. در این کشور عدهای میتوانند قبل از روز انتخابات آرای خود را به صندوقها بیندازند. از سوی دیگر برخی میتوانند آرای خود را پست کنند که این آرا ممکن است چند روز پس از انتخابات شمرده شود که با اشکالات متعددی همراه خواهد بود. شاید در شرایطی که اختلاف بین دو کاندیدا زیاد باشد این اشکالات بروز نکند، اما زمانی که اختلاف آرا کم باشد این مشکلات خود را بیشتر نشان خواهد داد. به دلیل همین اشکالات است که بازنگری در سیستم انتخابات آمریکا ضروری به نظر میرسد.
این سیستم در گذشته نیز وجود داشته است. چرا در دوره اخیر این اشکالات بیشتر مشهود بوده است؟
به هر حال یک طرف انتخابات اخیر ترامپ بوده است. ترامپ شخصیت غیرطبیعی و غیرقابل پیشبینیای دارد. اگر زندگی وی را بررسی کنیم متوجه میشویم نوع رشد وی در ساختارهای اقتصادی آمریکا و روشهایی که بهکار میبرد به شکلی است که از وی یک شخصیت غیرقابل پیشبینی و غیرطبیعی ساخته که آسیبهای زیادی به جامعه آمریکا و در عرصه بینالمللی به کشورهای دیگر وارد کرده است. یکی از مولفههای شخصیتی ترامپ در طول زندگی خود این بوده که تنها برنده شدن دارای ارزش است و نباید شکست را پذیرفت.این روش در رویکرد اقتصادی وی و همچنین تصمیمات بینالمللیاش مشهود بود. شعار وی در انتخابات «اول آمریکا» بود. این شعار به معنای آن است که برای وی در عرصه بینالمللی تنها برد دارای اهمیت است. وی به دنبال این بود که منافع آمریکا به هر قیمتی که باشد باید تأمین شود. این برد در کوتاهمدت نیز برای او دارای اهمیت بود. به همین دلیل هنگامی که احساس کرد معاهده محیطزیستی پاریس برای آمریکا هزینههایی دارد به راحتی از آن خارج شد. ترامپ به این مسأله فکر نمیکرد که با اینگونه اقدامات چه پیامدهای ناخوشایندی برای اعتبار آمریکا رخ خواهد داد. استراتژی اصلی ترامپ برد با منافع اقتصادی در کوتاهمدت بود. این وضعیت درباره برجام نیز وجود داشت و ترامپ عنوان میکرد این توافقنامه برخلاف منافع آمریکا است و به همین دلیل از برجام خارج شد. در ارتباط آمریکا با اتحادیه اروپا نیز منافع آمریکا را از منظر اقتصادی دنبال میکرد. این وضعیت درباره ناتو و چین نیز وجود داشت. شخصیت ترامپ به شکلی است که تنها به برد فکر میکند و برد به هر قیمتی برای وی دارای اهمیت است. از سوی دیگر وی نژادپرست و معتقد است آمریکا متعلق به سفیدپوستان است. به همین دلیل نیز قوانین ضدمهاجرت در این کشور وضع شده است. چنین فردی در سیستم انتخاباتی آمریکا که دارای اشکالات و ابهاماتی است، شکست خورده است و به همین دلیل نمیتواند به راحتی شکست را بپذیرد. به صورت طبیعی هواداران چنین فردی نیز روحیاتی شبیه به وی دارند. در نتیجه اتفاقات اخیر و حمله به کنگره در آمریکا رخ داد.
حمله به کنگره آمریکا به عنوان نماد دموکراسی در این کشور چه آسیبهایی به دموکراسی آمریکایی خواهد زد؟
شاید پشت صحنهای که همواره آمریکاییها تلاش میکردند پنهان کنند و به واسطه آن ادعای دموکراسی برتر را داشتند و نظامهای سیاسی کشورهای دیگر را تحقیر و سرزنش میکردند در ماجرای حمله به کنگره این کشور رونمایی شد. آن چیزی که در ماهیت فرهنگ مردم آمریکا وجود دارد و سیستم اشتباهی که اجازه میدهد افراد قدرتطلب با توسل به هر موضوعی به قدرت دسترسی پیدا کند باید به چنین روزهایی فکر میکرد که افراد قدرتطلب با توسل به هر روشی تلاش میکنند قدرت را از آن خود کنند. ترامپ در مدتی که رئیسجمهور آمریکا بوده با بدترین روشها مانند تهدید کشورهای جهان، تحریم، زیرپا گذاشتن معاهدات بینالمللی و از همه مهمتر ترور تلاش کرده قدرت خود را به رخ بکشد. بدونتردید اتفاقی که هیچگاه از ذهن مردم جهان پاک نخواهد شد دستور ترور یک فرمانده نظامی رسمی در یک سفر رسمی بینالمللی توسط یک رئیسجمهور رسمی است. ترامپ وقتی به قدرت رسید حتی به خودش اجازه داد دستور ترور مقامات رسمی یک کشور را صادر کند و پس از آن نیز مسئولیت آن را به صورت علنی برعهده بگیرد. شاید یکی از زشتترین و شرمآورترین صحنههای تاریخ سیاسی آمریکا در روزهای گذشته در حمله هواداران ترامپ به کنگره رخ داد. ادعاهای ترامپ بیانگر این است که یا تقلبهای سازمانیافته در سیستم انتخاباتی آمریکا رخ داده یا فردی که در انتخابات شکست خورده نتیجه انتخابات را نمیپذیرد و با تحریک هواداران خود به کنگره آمریکا حمله میکنند. این در حالی است که هر دو اتفاق شرمآور است و برای آمریکا هزینههای زیادی به همراه خواهد داشت. این در حالی است که آمریکاییها اتفاقاتی شبیه این حرکت در کشورهای دیگر را به اندازهای برجسته و بزرگ کردهاند تا آن کشورها را تحتفشار قرار بدهند. به همین دلیل نیز ادعای تقلب را دائما تکرار میکردند. حتی کسانی را که در این آشوبها کشته میشدند، به عنوان نمادی از بیعدالتی معرفی میکردند تا نظام سیاسی کشورهای مختلف را تحتفشار قرار بدهند. این در حالی است که این مسأله به شکل وقیحانهترش در آمریکا رخ داده است. در این راستا صحنهای رخ داده که توسط میلیونها نفر در سراسر جهان مشاهده شده است. کار به جایی رسیده که در حالی که کمتر از دو هفته تا پایان دوران ریاستجمهوری ترامپ باقی مانده نمایندگان کنگره آمریکا به همراه مقامات این کشور درخواست استیضاح ترامپ را مطرح میکنند. از سوی دیگر بسیاری از اعضای کابینه ترامپ به دلیل این رفتار استعفا میدهند و مخالفت خود را با این رویکرد نشان میدهند. همه این شرایط ترامپ را در وضعیت قرار میدهد که در نهایت شکست را میپذیرد و عنوان میکند آماده است قدرت را تحویل بدهد.
نگرانیهای داخلی و خارجی درباره زمان کوتاه ریاستجمهوری ترامپ همچنان باقی مانده است. آیا در این مدت کوتاه ترامپ تنشی در خاورمیانه ایجاد نخواهد کرد؟ آیا احتمال دارد در همین مدت ترامپ از قدرت برکنار شود؟
بنده معتقدم زمان برای استیضاح و برکناری ترامپ بسیار کم است. با توجه به مواضع اخیر ترامپ که شکست در انتخابات را پذیرفته و عنوان کرده قدرت را منتقل خواهد کرد احتمال استیضاح وی کاهش پیدا کرده است. البته این احتمال وجود دارد که دموکراتها به این نتیجه برسند که حتی یک روز باقی ماندن ترامپ در قدرت ممکن است برای این کشور پیامدهای ناگواری داشته باشد. به همین دلیل نیز فشارهای سیاسی و روانی در این زمینه وجود خواهد داشت. با این وجود معتقدم زمان کافی برای استیضاح یا برکناری ترامپ وجود ندارد و به همین دلیل احتمال استیضاح وی کم خواهد بود. اینکه ترامپ قصد داشته باشد در منطقه خاورمیانه تنش ایجاد کند بیشتر به جنگ روانی شباهت دارد تا جنگ نظامی. تهدید آمریکا علیه ایران همواره وجود داشته و در سالهای اخیر نیز ترامپ و نزدیکان وی رویکرد تنشزایی را با ایران در پیش گرفتهاند. هنگامی که یک رئیسجمهور دستور ترور یک مقام رسمی کشور دیگری را صادر میکند به معنای آن است که ما با یک فرد نامتعادل مواجه هستیم که ممکن است دست به هر کاری بزند. هنگامی که با چنین فردی مواجه هستید عقل حکم میکند که کشور در آمادگی کامل برای هر گونه واکنشی قرار داشته باشد. خوشبختانه این آمادگی نیز در ایران وجود دارد. به همین دلیل احتمال تنشآفرینی ترامپ در روزهای آینده اندک است. به صورت طبیعی زمانی احتمال تنشآفرینی زیاد است که کشور مقابل از آمادگی کافی برای مقابلهبهمثل برخوردار نباشد. آمادگی ایران و احاطه نسبت به مسائل نظامی منطقه شرایطی را به وجود آورده که ترامپ نتواند به راحتی به فکر حمله به منافع ایران در منطقه باشد. ترامپ به خوبی به این نکته آگاهی دارد که در صورت هرگونه تعرضی به منافع ایران ممکن است لطمات جبرانناپذیری به منافع آمریکا در منطقه وارد شود. در شرایط کنونی ترامپ در کشور آمریکا با چالشهای جدی مواجه است. کار به جایی رسیده که حتی جمهوریخواهان نیز دیگر حاضر نیستند از وی حمایت کنند. به همین دلیل در چنین شرایطی احتمال درگیری نظامی بین ایران و آمریکا نزدیک به صفر خواهد بود.
با توجه به اظهارات مقامات نظامی ایران مبنیبر اینکه انتقام خون سردار سلیمانی همچنان به پایان نرسیده آیا میتوان ترامپ را گزینه انتقام قلمداد کرد؟
بنده معتقدم در این زمینه باید ساختارها و سیاستهای جنایتکارانه آمریکا محکوم شود و به شکلی در افکار عمومی جهان شناخته شوند که مطرود مردم جهان شوند. آن چیزی که به نام انتقام تلقی خواهد شد شکست ساختارهای غلطی است که چنین دولتهایی را پدید میآورد. شاید کشته شدن یک فرد به عنوان انتقام سبب شود معنای واقعی انتقام از دست برود. انتقام واقعی زمانی رخ میدهد که تفکر سردار سلیمانی برای مقابله با دشمنان و گروههای افراطی و ایجاد صلح در منطقه ادامه پیدا کند. ترامپ تلاش زیادی کرد تا در درون ایران نارضایتی رخ دهد و مردم از وضعیت موجود ناراضی باشند. اگر ما تلاش کنیم این نارضایتیها از بین برود و اجازه ندهیم ترامپ به هدف خود برسد در راستای انتقام حرکت کردهایم. نکته دیگر اینکه شهادت سردار سلیمانی باید در محاکم بینالمللی جنایتهای جنگی مورد پیگیری قرار بگیرد تا دیگر کسی به خود اجازه ندهد چنین رفتاری را تکرار کند. بهترین اقدامی که در شرایط کنونی میتواند صورت گیرد این است که ساختارها و سیاستهایی که از چنین اقداماتی حمایت میکند مورد هجمه قرار گیرد.
بایدن با میراث ترامپ بهخصوص درباره ایران چه خواهد کرد؟
انتظار این است که برخی اقدامات از سوی آمریکا زودتر صورت بگیرد. بدونتردید اگر بایدن برخی اقدامات را زودتر انجام بدهد در آینده با چالشهای کمتری مواجه خواهد شد.این در حالی است که تصحیح برخی اقداماتی که دولت ترامپ انجام داده دارای پیچیدگیهایی است که نیاز به زمان بیشتری دارد. نکته مهمتر اینکه اعتبار و اعتماد آمریکا در سطح بینالمللی مخدوش شده است. به همین دلیل در مرحله نخست بایدن باید این اعتبار و اعتماد را بازگرداند تا بتواند سیاستهای بعدی خود را ایجاد کند. اگر بایدن گمان میکند فشارهای ترامپ به ایران و تحریمهایی که به ایران تحمیل کرده زمینههای این فضا را به وجود آورده که در زمینههای دیگر چانهزنی صورت بگیرد سخت در اشتباه است. اگر بایدن به دنبال کاهش تنشها و بازگشت به برجام است باید این اقدامات را بدون اینکه وارد بحث دیگری شود، انجام دهد و به نقطهای بازگردد که قبل از خروج آمریکا از برجام وجود داشته است.
منبع:آرمان ملی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰