توصیههای علمی برای پیدا کردن عشق و شریک زندگی
فرادید| باید اعتراف کنم که همیشه از کتابهای خودیاری متنفر بودهام. من اصلاً باور ندارم روش واحدی وجود دارد که همه افراد با تمامی تفاوتهایشان میتوانند با پیروی از آن به فردی باهوشتر، مناسبتر، ثروتمندتر، خوشحالتر و موفقتر تبدیل شوند. به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از
فرادید| باید اعتراف کنم که همیشه از کتابهای خودیاری متنفر بودهام. من اصلاً باور ندارم روش واحدی وجود دارد که همه افراد با تمامی تفاوتهایشان میتوانند با پیروی از آن به فردی باهوشتر، مناسبتر، ثروتمندتر، خوشحالتر و موفقتر تبدیل شوند.
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از فرادید به نقل از دیلیمیل؛ من به عشق دریکنگاه معتقد نیستم و مانند بسیاری از شما بارها قلبم شکسته است. من از آن راهنماهای کلاسیک معنوی عشق یا آنچه به آن گوروی عشق میگویند نیستم. من به علم باور دارم. من در علوم اعصاب تحصیل کردهام و سالهاست که به عنوان خبرنگار حوزه سلامت کار میکنم.
طی ۱۵سال گذشته که مشغول نوشتن درباره مغز بودهام به این درک رسیدهام که خیلی اتفاقی به کارشناسی در زمینه تمام مباحث خودیاری شامل چگونگی پیدا کردن همسر و حفظ یک رابطه عاشقانه تبدیل شدهام. ای کاش زودتر چنین چیزی به ذهنم خطور کرده بود.
میخواهم به شما بگویم ما با شناخت و فهم آنچه در زمان بودن در یک رابطه در مغزمان اتفاق میافتد و واقف شدن به این که تعصبات ذاتیمان میتوانند بر میزان جذابیتمان اثر بگذارند، میتوانیم در بازی عشق بهتر عمل کنیم. پس من در اینجا بهترین توصیههای علمی را درباره چگونگی پیدا کردن همسر، پیشبینی کردن طلاق و حتی چگونگی درمان کردن یک قلب شکسته در اختیار شما قرار خواهم داد. چطور او را تبدیل به شریک عشقی دائمی کنیم؟ من هم مانند بسیاری پیش از آنکه با شوهرم الکس ازدواج کنم با نفرات دیگر ملاقات کرده بودم. الکس درواقع ۲۵امین نفری بود که با او به سر قرار رفتم. نخستین روز آشناییم با الکس بسیار عالی بود. هر دو برای هم جذابیت داشتیم و گفتگو بینمان بسیار سلیس و روان در جریان بود. اما روز دوم که یادم است در کنار دریاچه تِیمز قدم میزدیم، اوضاع خیلی خوب پیش نرفت. او زیاد سرحال نبود و زیاد حرفی برای گفتن نداشت. احتمالش کم بود که بار سومی برای ملاقات وجود داشته باشد. باری، ما داشتیم از هم خداحافظی میکردیم که یکدفعه یک خانم مسن جلوی پای من روی زمین افتاد. او به شدت میلرزید و به وضوح دچار تشنج شده بود. من به سرعت ژاکتم را از تنم درآوردم تا زیر سرش بگذارم و سپس او را در حالتی قرار دادم که برایش مناسبتر باشد. درهمینحین، الکس با اورژانس تماس گرفت و با صدای بلند از عابرانی که اطراف بودند میپرسید که آن اطراف پزشکی هست یا نه؟!
این صحنه بسیار دراماتیک بود و مسیر زندگی من را تغییر داد. چرا؟ چون من مطمئنم این تنها دلیلی بود که منجر شد ما یکبار دیگر با هم ملاقات کنیم و ملاقات سوم و ملاقاتهای بعدی آنقدر خوب پیش رفت که ما نهایتاً با هم ازدواج کردیم.
درواقع، تجربه من با نتیجه بیشمار مطالعه علمی مطابقت دارد که نشان میدهند فضای دراماتیک یا ملاقات با افراد در زمانیکه به لحاظ روانی دچار برانگیختگی شدهاید شانس اینکه احساسات عاشقانه بینتان جرقه بزند را افزایش میدهد.
دلیلش آن است که بین اضطراب، برانگیختگی و جذابیت در مغز پیوندی قوی برقرار است. در مطالعهای قدیمی با عنوان «پل لرزان» که توسط روانشناسان انجام شده است، آنها به این نتیجه رسیدند که مردانی که روی یک پل بلند و لرزان و زهوار دررفته با زنان ملاقات میکنند آن ملاقات را جذابتر و عاشقانهتر از مردانی توصیف میکنند که روی مکانی کمارتفاع و باثبات با زنان ملاقات کردهاند.
ملاقات در شهربازی هم نتیجه شگفتآوری دارد. در یک مطالعه به افراد تصاویری از جنس مخالف را نشان دادند. بعضی از این تصاویر بلافاصله بعد از پایین آمدن از ترن هوایی ثبت شده بود و در بعضی دیگر افراد در صف ایستاده بودند تا سوار ترن هوایی شوند. نتیجه آن بود که افرادی که تازه از ترن هوایی پایین آمده بودند از نظر جنس مخالف بسیار جذابتر از کسانی بودند که در صف استفاده از ترن هوایی ایستاده بودند.
به همین دلیل مکانی که نخستینبار در آن افراد را ملاقات میکنید و همینطور فیلمی که نخستینبار با آنها تماشا میکنید بسیار اهمیت دارد. چرا؟ زیرا زوجها پس از تماشای یک فیلم پرتعلیق و هیجانآور بیشتر احساس میکنند عاشق هم هستند تا بعد از تماشای یک فیلم آرام که حتی میتواند یک فیلم عاشقانه باشد. نظریه پشت این قضیه آن است که در هنگام احساس خطر، ترس یا هیجان آدرنالین در خون بالا میرود که مغز آن را «اشتباهی» به جذابیت ربط میدهد. راههای دیگری وجود دارد که میتوانید به کمک آنها قلب یک شریک عاطفی را به تپش بیندازید. یکی از آنها انتخاب لباس مناسب است. درواقع رنگ لباس آنقدرها اهمیت ندارد که پوشیدن لباسی که شما در آن احساس اعتمادبهنفس میکنید. شاید خیلی واضح به نظر برسد، اما باید بدانید که خیلی تفاوت ایجاد میکند. در یک مطالعه از مردان خواسته شد تا از روی تصاویر سهدرچهار به جذابیت زنان نمره بدهند. مردان بدون استثناء بیشترین امتیاز را به زنانی داده بودند که در هنگام ثبت عکس محبوبترین لباسها از نظر خودشان را به تن کرده بودند. جالب اینجاست که زنان در هنگام ثبت عکس حالات چهرهشان خنثی بود و حتی لباسهایشان قابل رویت نبود. درواقع احساس زنان نسبت به ظاهرشان بود که در چهرهشان انعکاس پیدا کرده بود و حتی خودشان نیز آگاه نبودند که چنین احساسی را در حالات چهره نشان میدهند.
در هنگام گفتگو با کسی که احساس میکنید میتواند شریک عاطفی شما باشد، از واژگان کوتاه و تشویقی که نشان دهند شما به ادامه گفتگو تمایل و علاقه دارید بسیار استفاده کنید. برای مثال میتوانید از عباراتی مانند «خوب ادامه بده»، «بسیار خوب»، «متوجه شدم» استفاده کنید. در آزمونهای علمی نشان داده شده افرادی که از این عبارتها استفاده میکنند بسیار جذابتر از سایرین به نظر میرسند. خوب این اصلاً شگفتیآور نیست، زیرا استفاده از این عبارات شما را شنونده باعلاقهای نشان میدهد. بهترین عبارت برای باز کردن بحث چیست؟ باید بگویم که وقتتان را با فکر کردن به این موضوع تلف نکنید. درواقعیت این بدن شماست که قبل از باز کردن دهانتان اطلاعات زیادی از شما به طرف مقابل میدهد. مطالعات علمی نشان میدهد در هنگام ملاقات با غریبهها ۵۵درصد از دریافت آنها از ظاهر شما و زبان بدنتان است، ۳۸درصد از دریافت آنها به سبک صحبتکردنتان مربوط میشود و فقط ۷درصد به آنچه که میگویید مرتبط است. پس برای آنکه در نگاه اول بهترین تصویر را از خودتان به جای بگذارید، زبان بدن گشوده داشته باشید که یعنی بازوهایتان را هرگز روی سینه به حالت ضربدری قفل نکنید. یک روش بسیار معمول دیگر تقلید از زبان بدن دیگری است.
مثلاً وقتی طرف مقابل فنجانش را برمیدارد تا جرعهای قهوه بنوشد شما هم اینکار را بکنید. این کار باعث میشود احساس نزدیکی به طرف مقابل القا شود. بسیاری از افراد آگاه نیستند که افراد در حال «انعکاس دادن» رفتار خودشان هستند، اما این شباهت را به صورت ناخودآگاه بسیار مطلوب ارزیابی میکنند.
تماس چشمی چه؟ تماس چشمی برای جرقه زدن احساس بین دو نفر بسیار مطلوب است و روانشناسان هم آن را تأیید کردهاند. وقتی دو غریبه به چشمان یکدیگر خیره میشوند، احساسات آنها درباره نزدیکی و جذابیت بیشتر از زمانیکه مثلاً به دستهای هم خیره میشوند، افزایش پیدا میکند. شگفتآور است که در یکی از آزمایشهایی که با حضور شرکتکنندگان انجام شد، زوجی که به چشمان هم خیره شده بودند با هم ازدواج کردند. اما نظریه پشت آن چیست؟ دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در هنگام این نگاههای خیره اندازهگیری کردند و متوجه شدند که نگاه به چشمان دیگری مناطقی از مغز را که به پاداش و لذت مرتبط است فعال میکند. اما به مدت طولانی به چشمان طرف مقابل خیره نشوید. اگر این نگاهها با نگاه متقابل پاسخ داده نشود یا فراموش کنید آن وسط پلک بزنید، ممکن است دیگری این موقعیت را نامطلوب ارزیابی کند.
چند توصیه کوتاه علمی. خودتان را ارزان نفروشید. بیشتر مردم به دنبال شرکای عاطفی مطلوبی مانند شما هستند که حداقل ۲۵درصد از خودشان مطلوبتر باشند. نکته بعدی هرگز از طریق چتهای نوشتاری طولانی نمیتوانید به جذابیتهای طرف مقابل پی ببرید. چطور تشخیص بدهیم او «آدم مناسب» است؟ گزینش شریک زندگی یکی از حیاتیترین تصمیمهایی است که در طول زندگی خودمان میگیریم و معمولاً زمان و انرژی زیادی را صرف این کار میکنیم. خوب سوال این است که از کجا میفهمید که آدم درست را انتخاب کردهاید؟ تا مدتهای طولانی این ایده پذیرفته شده بود که ما معمولاً عاشق افرادی میشویم که به لحاظ میزان جذابیت، هوش و موقعیت اجتماعی شبیه خودمان باشند. اما قوانین دیگری هم برای جذابیت وجود دارند. یکی از این قوانین به مجموعهای از ژنهای خاص مربوط است که به عنوان MHC یا «مجموعه سازگاری بافتی اصلی» شناخته میشوند. این ژنها نقش مهمی در توانایی ما برای مبارزه با عوامل بیماریزا یا پاتوژنها دارند.
ایدئالترین حالت ممکن آن است که شریکی را برای زندگیتان انتخاب کنید که ژنهای MHC او شبیه ژنهای شما نباشد. علت آن است که چنین ترکیبی میتواند منجر به تولد فرزندانی با سیستم ایمنی سلامتتر و توانمندتر بشود؛ بنابراین آیا ما باید برای انتخاب شریک زندگیمان آزمایش ژنتیک بدهیم؟ نه لزوماً. ما حتی بدون دانستن این مطلب، گرایش داریم افرادی را انتخاب کنیم که ژنهای MHC آنها با ما تفاوت دارد.
علیرغم سالها پژوهش، هنوز مشخص نیست که چطور میتوانیم شرکای خود را بر اساس شباهت و تفاوت ژنتیکی انتخاب کنیم. یک احتمال میگوید که بوی افراد در این انتخاب نقش ایفا میکند. در مجموعهای از آزمایشها از افراد درخواست شد پیراهنهایی که توسط دیگران پوشیده شده بود را ببویند و بگویند به کدام کشش دارند. نتیجه آزمایش نشان داد که افراد جذب بوهایی شده بودند که صاحبانشان با آنها در MHC بیشباهت بودند.
شاید بتوان گفت این دقیقاً معنای «کشش جنسیِ ناشی از فعلوانفعلات شیمیایی» است. پس پیامی که در اینجا میتوان گرفت این است که به غریزه خود توجه کنید، اما چند استثناء را در نظر داشته باشید.
زنانی که داروهای ضدبارداری مصرف میکنند به مردانی تمایل پیدا میکنند که به لحاظ MHC به آنها شباهت دارند. این یعنی مصرف قرصهای ضدبارداری [که ممکن است به دلایلی غیر از پیشگیری از بارداری و مثلاً برای درمان بیماریهای پوست و مو هم استفاده شود]میتواند باعث شود که شما شریکی را انتخاب کنید که به لحاظ ژنتیکی برای شما مناسب نیست؛ این انتخاب میتواند روی سلامت فرزندان حاصل از این ازدواج اثر بگذارد؛ بنابراین وقتی زنان چنین داروهایی را مصرف میکنند باید مراقب انتخابهایشان باشند. توصیه میشود در هنگام ارزیابی طرف مقابل مصرف این قرصها را قطع کنید تا از انتخاب درست خود مطمئن شوید. یک نکته مهم دیگر آن است که جذابیت در نظر زنان در چرخههای قاعدگی دچار نوسان میشود. زنان در مرحله تخمکگذاری از نظر مردان جذابتر میشوند. این دوران همچنین زمانی است که زنان شرکای زندگی خود را دوستداشتنیتر ارزیابی میکنند. انتخاب زنان هم در این دوران با انتخاب در دورانهای دیگر متفاوت است. زنان در دوران تخمکگذاری صفات شدیداً مردانه را در مردان میپسندند، اما در سایر مراحل چرخه قاعدگی آنها مردانی که جذابیت جنسی کمتر دارند و درعوض باثباتتر و آرامتر هستند را ترجیح میدهند. راز پایداری یک رابطه چیست؟ آیا زوجهایی که «تا آخر عمر با خوبی و خوشی زندگی میکنند» شیوههای رفتاری خاصی دارند که میتواند طلاق یا زندگی مشترک طولانی-مدت را پیشبینی کند؟
برای فهم این مطلب به سراغ یک رواندرمانگر رفتهایم. جان گاتمن که او را «انیشتین عشق» هم میشناسند. او و تیمش سالهاست درباره روابط تازهعروسودامادها و زوجهای دیگر تحقیق میکنند. آنها در طی این تحقیقات به یک نتیجه رسیدهاند: سرنوشت یک ازدواج به این بستگی دارد که چطور هر کدام از زوجین به اظهار نظرهای گاهوبیگاه نفر مقابل واکنش نشان میدهد و در آن شریک میشود. برای مثال شوهری را در نظر بگیرید که درباره ماشینی که بیرون خانهشان پارک شده است، نظر میدهد. همسر او میتواند انتخاب کند. او یا باید به شکلی مثبت در گفتوگوی او مشارکت کند و مثلا بپرسد که اگر بودجهات بینهایت بود چه ماشینی میخریدی. یااینکه هیچ واکنشی به این نظر نشان ندهد یا خیلی کم دربارهاش حرف بزند.
این تیم تحقیقاتی ۶ سال بعد به زوجها مراجعه کردند و دیدند زوجهایی که ۸۷ درصد مواقع به اظهارنظرهای یکدیگر واکنش مثبت نشان داده و در بحث مشارکت کرده بودند، هنوز مشغول زندگی با هم بودند. زوجهایی که طی این مدت از هم جدا شده بودند آنها بودند که فقط ۳۳درصد به اظهارنظرهای هم واکنش نشان داده بودند. چه رفتارهایی طلاق را پیشبینی میکند؟ گاتمن طی سالها تحقیق دریافت که ۴ چیز در یک رابطه بسیار ویرانگر از هر چیز دیگری است: تحقیر، خودبرتربینی، انتقاد و رفتن در لاک دفاعی.
به نظر او منفیترین رفتار تحقیر کردن است که شامل کاربرد توهینهای مستقیم و طعنهزدن است. اما آنچیزی که طلاق را پیشبینی میکند خودبرتربینی و وجود این احساس در هر یک از طرفین است که برتر از نفر مقابل است. انتقاد و توجیه یا رفتن در لاک دفاعی نیز نشان میدهند که یک ازدواج راه به جایی نخواهد برد. منظور از توجیه کردن پاسخ دادن به یک شکایت با خشم و ناراحتی شدید است. فردی که به این شکل رفتار میکند درواقع هیچ مسئولیتی در قبال مشکلی که ایجاد شده نمیپذیرد.
ضمناً کسانی که توجیه میکنند معمولاً وارد تعامل عاطفی با طرف مقابل نمیشوند. آنها به جای آنکه به شریک خود نگاه کنند به سمت دیگر نگاه میکنند. چه پرسشهایی قبل از شروع رابطه از خودم بپرسم؟ پرسش این است که چطور میتوان از همه این تلههای منفی پرهیز کرد؟ گاتمن و تیمش بعد از سالها تحقیق به این نتیجه رسیدهاند که شما باید در آغاز هر رابطهای چند سوال از خودتان بپرسید و اگر پاسختان به تمام این سوالها بله است، شما خیلی احتمال دارد که برای مدت طولانی در کنار فردی که انتخاب کردهاید، زندگی کنید: آیا با شما با عشق، محبت و احترام رفتار میشود؟
آیا فکر میکنید حمایت و مراقبت دوطرفه است؟
آیا واقعاً از وقت گذراندن با این فرد رضایت دارید طوریکه که انگار زمان در چشمبههمزدنی میگذرد؟
آیا در کنار او بودن برایتان آسان است؟
وقتی کنار این فرد هستید خودتان را دوست دارید؟ چطور عذرخواهی کنم و اوضاع را سامان دهم یکی از رازهای رابطه موفق به نحوه درست کردن اوضاع بعد از یک دعوا بستگی دارد. اما هرگز فکرش را هم نکنید که یک عذرخواهی ساده میتواند همه چیز را دوباره درست کند. کلیدیترین نکته در اینجا پذیرفته شدن و پذیرفتن عذرخواهی است. افرادی که عذرخواهی شرکای زندگیشان را میپذیرند، فارغ از اینکه این عذرخواهی چقدر کفایت میکند، بیشتر احتمال دارد که نسبت به سایرینی که این عذرخواهی را به رسمیت نمیشناسند در کنار هم بمانند. چاره قلب شکستهام چیست؟ تلخ است، اما گاهی مهم نیست که شما چقدر بخواهید اتفاقی بیفتد، گاهی نمیشود که نمیشود. من هم مثل خیلی از شما قلب شکسته را تجربه کردهام. من هم دچار وضعیتی بودم که شبها زیر پتو اشک بریزم و پیامهای طولانی به طرف مقابل بفرستم.
وقتی که قلب میشکند، هیچچیزی ویرانگر و خانمانبراندازتر از درد عاطفی و جسمی عشق یک-طرفه نیست. چرا چنین وضعیتی تا این حد صدمه میزند؟ باید بگویم عاشق بودن درست مانند معتاد بودن است؛ در هر دو وضعیت سیستم پاداش در مغز فعال میشود؛ بنابراین شگفتیآور نیست که برایمان از دست دادن ابژه مطلوب [شخصی یا شیء یا هر چیزی که به آن وابسته شدهایم]و برحذر داشتن خودمان از دیدنش، شنیدن صدایش و لمس کردنش، تااینحد سخت باشد. وقتی هلن فیشر، انسانشناس، روی افرادی مطالعه کرد که به تازگی توسط شرکای عاطفیشان ترک شده بودند، متوجه یک ناحیه از مغز آنها درست شبیه مغز فرد معتاد به مواد مخدر یا قمار فعالیت میکند.
اجازه ندهید هیچ کسی به شما بگوید که این درد واقعی نیست؛ زیرا تیم فیشر همچنین فعالیتهایی را در نواحیای از مغز کشف کرد که مسئول دردهای جسمی و اضطراب بودند. یک داروی معمولی و رایج وجود دارد که میتواند این دردها را کاهش دهد: داروی مسکن پاراسِتامول [استامنیوفن].
شاید به نظر برسد که این دارو نمیتواند درد ناشی از شکستگی قلب یا سردردهای ناشی از درد این اتفاق را تخفیف دهد، اما علم چیز دیگری به ما میگوید. دلیلش این است که دردهای جسمی و اجتماعی مانند دردهای ناشی از طرد اجتماعی توسط سیستمهای عصبیِ همپوش کنترل میشوند.
پاراستامول از طریق مسدود کردن پیامرسانهای شیمیایی در مغز درد را کاهش میدهد، پس منطقی به نظر میرسد که قلب شکسته را درمان کند. برطبق مطالعات افرادی که به مدت سه هفته روزی یک عدد پارستامول مصرف کرده بودند نسبت به کسانی که در طی این مدت شبهدارو مصرف کرده بودند، احساس آسیبدیدگی کمتری را گزارش میدادند.
اگر در طی این مدت روزانه وقت بگذارید و به بخشیدن فردی که مسبب رنجهایتان بوده فکر کنید دارو هم سریعتر جواب میدهد.
یک هشدار جدی: تحقیقات نشان میدهد که مصرف پاراستامول همدلی نسبت به رنجهای دیگران را کاهش میدهد. ازآنجایی که همدلی از ما انسانهایی شریف میسازد و برای زندگی اجتماعی ضروری است، باید نسبت به مصرف طولانیمدت این دارو احتیاط کنید.
ضمناً مصرف هر دارویی مضراتی دارد که آن را نیز باید در نظر داشته باشید. پس با در نظر گرفتن همه اینها، شاید باید روشی ایمنتر و سادهتر برای کنار آمدن با مسئله پیدا کرد.
درست مانند هر معتادی که برای بهبود باید از منبع تأمین مواد فاصله بگیرد، شما هم باید از برقراری هر تماس، فرستادن هر متن یا تماشای هر عکسی از طرفی که ترکتان کرده خودداری کنید. برای اینکه بتوانید اوضاع را درست کنید باید این رفتارها را با رفتارهای دیگری جایگزین کنید که هورمونهای احساسِ خوب شامل دوپامین و اوکسیتوسین را را در شما افزایش میدهند.
ورزش کردن هورمون دوپامین و سایر فعالیتها مانند لمس کردن (مثل در آغوش گرفتن دیگران) و تعاملات اجتماعی مانند (دیدن دوستان نزدیک) میزان اکسیتوسین را در خون شما افزایش میدهد. علاوه بر همه این موارد، با گذشت چند ماه نواحیای از مغز که مسئول احساس وابستگی است فعالیتشان را کم میکنند.
در نهایت، زمان درمان دردهاست. این چیزی بود که مادرم همیشه میگفت و اثبات شده که درست است.
نویسنده: Helen Thomson/The Daily Mail
ترجمه: سایت فرادید /عاطفه رضواننیا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰