ناگفتههایی از "یکشنبه خونین" مشهد / چرا رژیم طاغوت مردم عادی را به رگبار بست؟
– اخبار استانها – به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، دی ماه ۱۳۵۷ نقطه عطفی در مبارزات ملت ایران در برابر رژیم سفاک و ستمگر پهلوی بود. شهر همیشه در صحنه مشهد به جولانگاه تاخت و تاز و کشتار عمال رژیم تبدیل
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، دی ماه ۱۳۵۷ نقطه عطفی در مبارزات ملت ایران در برابر رژیم سفاک و ستمگر پهلوی بود. شهر همیشه در صحنه مشهد به جولانگاه تاخت و تاز و کشتار عمال رژیم تبدیل شده بود. با این وجود مردم انقلابی و روحانیون مبارز در برابر فشارها سر تسلیم فرود نیاوردند و با تقدیم شهدای چند هزار نفری گام بزرگی در پیشبرد نهضت اسلامی برداشتند.
در این زمینه در کتاب «مشهد از مقاومت تا پیروزی» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده میخوانیم:
روز دهم دی ماه، در مراسم صبحگاهی ارتش، جنازه دو دژبان از پای درآمده و نعشهای به دار کشیدهشده میدان شهدا و اجساد سوختهشده سینما شهر فرنگ به نمایش نیروهای مسلح گذاشته شد و پس از سخنان تحریکآمیز فرمانداری نظامی، نیروهای تحریکشده وارد شهر شدند و مردم را در خیابانها به رگبار بستند و تعداد زیادی را در منزل آیتالله شیرازی به شهادت رساندند. رادیو ایران زیر نفوذ سانسور حکومت نظامی ازهاری تعداد شهدا را ۲۰۵ نفر و رادیو مسکو آمار شهدا و مجروحان این دو روز را ۳۰۰۰ نفر اعلام کرد. این روز «یکشنبه خونین» نام گرفت.
در این روز خیابانهای شهر خلوت شد و مردم به خانههای خود پناه برده بودند و تعداد کمی از مردم که مشغول تهیه نیازمندیهای زندگی در مغازهها یا در حین رفتن به منازل خود بودند، نه تنها بهوسیله تانکها و خودروهای نظامی، بلکه حتی با اتومبیلهایی که تحت رهبری نظامیان و با نمره شخصی در تردد بودند، هدف قرار میگرفتند و صدای رگبار مسلسلها در همه جای شهر شنیده میشد.
کاشف حسینی که در این روز مجروح شد، میگوید: «عصر روز نهم دی، سه نفر از ارتشیهایی را که به قتل رسیده بودند، در میدان شهدا به دار آویختند. اما ظاهراً ارتش، جنازهها را شب به داخل پادگان منتقل میکند و صبح روز دهم، در معرض دید ارتشیان قرار میدهد و به آنها میگوید: «نگاه کنید؛ مردم شما را این جوری میکشند.» ارتشیان با دیدن این صحنهها به شدت عصبانی شدند.
سربازان و درجهداران با دستور فرماندار نظامی، دیگر دنبال بهانهای نمیگشتند. نیاز به صفوف فشرده راهپیمایان نداشتند؛ با اسکورتی منظم، در شکل کارناوال مرگ حرکت کردند و پادگان را به قصد آدمکُشی بیسابقه و به راهانداختن جوی خون ترک کردند. تانکها در جلو قرار داشتند، نفربرها پشت سر و نعشکشها به دنبالشان پیش میرفتند. به محض اینکه از پادگان خارج شدند، آتش گشودند، هر که را در خیابان و کوچه دیدند، به رگبار بستند و هیچ کس از گلوله دژخیمان در امان نماند.
رئیس سازمان بسیج: پیروزی انقلاب اسلامی سرآغاز جدید در تاریخ بشریت را رقم زدجانشین فرمانده سپاه همدان: هدف استکبار جهانی در فتنه ۸۸ سرنگونی انقلاب اسلامی بودجریان فتنه ۸ ماه سختی بر کشور تحمیل کرد / حماسه ۹ دی راهبرد امنیتی جدیدی برای انقلاب اسلامی شد + فیلم
آیتالله خامنهای نیز یکشنبه خونین مشهد را اینطور تعریف میکنند: «صبح دهم دی ماه که میخواستیم به مسجد کرامت برویم، به ما گفتند صبر کنید ببینیم حول و حوش مسجد چه خبر است. برای ارزیابی درستتر، یک نفر را فرستادیم. بعد از مدتی برگشت و گفت آنجا غوغایی است. ماشینهای ارتشی به میزان زیادی سر چهارراه نادری که محل مسجد کرامت است، جمع شدهاند. چهارراه نادری، حد و مرز حضور پلیس و ارتش بود. از چهارراه نادری به طرف حرم مطهر، معمولاً ارتش یا پلیس هیچوقت حضور پیدا نمیکرد…
در ایام اوج مبارزه، آنجا خط قرمز بود و دیگر نمیتوانستند به این طرف بیایند و واقعاً اگر میآمدند، برایشان خطر جانی داشت. در این قسمت خیابان، دائماً مردم در رفت و آمد بودند. شعار، گردهمایی و سخنرانی رواج داشت و اصلاً از حوزه مأموریت و دخالت دستگاه خارج بود…
شنیدیم ماشینهای ارتشی و تانکها را در همین منطقه مستقر کردهاند و هیچکس هم نیست و هرکس هم پیدا شود، او را میزنند. کسی را نمیگرفتند، فقط افراد را میزدند. عدهای در مسجد کرامت بودند و بالاخره از مسجد کرامت در خیابان شاهرضای آن روز ـ آزادی فعلی ـ که محل استقرار نیروهای دولتی بهاصطلاح مقاومت ملی یا پایداری بود، عدهای از جوانها، بالای پشتبام آنجا و عدهای هم پشتبام مسجد کرامت بودند.
اول صبح در اطراف مسجد در خیابان نادری، یک اجتماع مختصری تشکیل شده بود که عُمّال رژیم آنها را به رگبار میبندند و بعد هم با وحشیگری تمام حمله میکنند و عدهای را در همانجا به شهادت میرسانند…
در این وضعیت به ما گفتند مصلحت نیست به مسجد کرامت برویم و همینطور هم بود. اگر میرفتیم، مطمئناً خطر جانی در پیش بود و کارها متوقف میماند. سرانجام آن روز را تا شب در منزل ماندیم. آن روز، روز عجیبی بود. خبرهایی که میرسید، نشاندهنده کمال وحشیگری و جنایت دستگاه بود. از جمله خبرها این بود که ماشینهای ارتشی در خیابانها راه افتادند و هرجا صف نفت یا صف نان میبینند، که آن روزها زیاد دیده میشد، به رگبار میبندند.
عدهای از زنان و مردان، بچه و کوچک و بزرگ را در میان صفها به رگبار بستهاند که بعضی شهید و مجروح شدند. در چهارراه نادری و خیابانهای اطراف حملات سختی انجام شد. در جاهای مختلف شهر، همین طور برخورد با مردم انجام گرفت و هرکجا اجتماعی دیده میشد، با حرکت مسلحانه و بسیار خشن با مردم رفتار میکردند…»
پس از جریان نهم و دهم دی نیز شهروندان مبارزِ مشهدی به طور پراکنده در درگیریها و تظاهرات خیابانی به شهادت میرسیدند. هفتصد نفر از پزشکان خراسان با ارسال تلگرافی به کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل متحد، خواستار رسیدگی به کشتارهای اخیر نظامیان در مشهد شدند.
آیتالله شیرازی هم با صدور اعلامیهای روز دوازدهم دی ماه را عزای عمومی اعلام کرد و مجلس ترحیمی در مسجد جامع گوهرشاد برگزار شد که آیات سید عبدالله شیرازی، سید حسن طباطبایی قمی، شیخ ابوالحسن شیرازی، شیخ علی تهرانی، حسنعلی مروارید، سید ابراهیم علمالهدی، فرهنگیان، دانشجویان، اصناف، کشاورزان و کارمندان دولت در این مجلس حضور داشتند و شهید هاشمینژاد به منبر رفت.
به دستور تیمسار سپهبد اکبر یزدگردی، فرماندار نظامی مشهد، مأموران در خیابانها مراقب اوضاع بودند. علاوه بر امام خمینی آیات قم، دزفول، کرمانشاه، اصفهان، سوادکوه مازندران با تلگرام خود به آیتالله سید عبدالله شیرازی، ضمن دلجویی از مردم، تنفر خود را نسبت به سفّاکی رژیم پهلوی اعلان داشتند.
در پی حوادث خونین نهم و دهم دی مشهد، سپهبد امیر عزیزی، استاندار خراسان و نایبالتولیه آستان قدس رضوی، از پست خود استعفا کرد و با یک پیکان عازم تهران شد و آیتالله سید علی خامنهای، آیتالله عباس واعظ طبسی، علی تهرانی، عبدالکریم هاشمینژاد و محمدرضا محامی، به طور مشترک، ضمن صدورِ اعلامیهای روز جمعه، ۱۵ دی ماه بهعنوان هفتمین روز درگذشت شهدا از ساعت ۲ تا ۴:۳۰ بعدازظهر در مسجد گوهرشاد مجلس گرامیداشتی برگزار کردند.
در این مجلس آیات: قمی، شیرازی، سید کاظم مرعشی و طلبههای علوم دینی حضور یافتند و آیتالله سیدعلی خامنهای به منبر رفت. علما با مقاومت و شجاعت خود بهتدریج توانسته بودند وحشت رژیم را از دل مردم بیرون کنند و انقلاب موفق شده بود از انزوا درآید و در مسیر قوت قرار گیرد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰