تویی که نمیشناختمت
اینجا پادگان نظامی بود و باید مراعات دیگران را میکردم، لذا آهسته و نرم نرم به طرف صدا حرکت کردم تا ببینم کیست و چه می کند. خودم را به گوشه ای که صدا از آنجا بلند میشد رساندم، در آن تاریکی شب، سربازی! را دیدم که در حال واکس زدن پوتین خود بود. خودم را
اینجا پادگان نظامی بود و باید مراعات دیگران را میکردم، لذا آهسته و نرم نرم به طرف صدا حرکت کردم تا ببینم کیست و چه می کند.
خودم را به گوشه ای که صدا از آنجا بلند میشد رساندم، در آن تاریکی شب، سربازی! را دیدم که در حال واکس زدن پوتین خود بود.
خودم را به او نزدیک تر کردم تا ببینم چرا این موقع صبح و در حالی که هنوز هوا تاریک است اقدام به واکس زدن پوتین خود کرده؟ مگر نمیشد روز روشن واکس زد؟
چون تاریک بود چهره او را نمی دیدم، خودم را نزدیک تر رساندم و در حالیکه پشت او به من بود گفتم: نمیشد این کار را صبح انجام بدی برادر؟
تعجب من از این بود که او دقیقا در جایی اقدام به واکس زدن پوتین کرده بود که پوتینهای من در آنجا قرار داشت.
وقتی خود را به روبروی او رساندم و او سرش را بالا گرفت دیدم لبخندی مهربانانه بر صورت دارد و در حال واکس زدن پوتین هاست و جالب آنکه وقتی دقت کردم دیدم پوتین های خود من است!
خوب به او خیره شدم و وقتی دیدمش، تمام بدنم لرزید، خشکم زد، زبانم بند آمده بود؛ نمی دانستم چه بگویم و چه عکس العملی نشان دهم.
کسی که داشت پوتین های من را واکس میزد، فرمانده من بود؛ “حاج قاسم سلیمانی” !
بغض ، راه گلویم را بسته بود، دستهایم می لرزید و نمی دانستم چه بگویم! یادم آمد که برخی دیگر از سربازان هم گفته بودند که برخی صبح ها که از خواب بیدار می شوند یک نفر پوتین های آنها را واکس زده و آنها به شوخی به همدیگر گفته بودند فرشتگان آمدند واکس زدند و رفتند!
نمی دانستم چه بگویم و فقط گریه می کردم! اما صدای فرمانده خود را با همان لبخند همیشگی شنیدم که میگفت: برادر، الان نمازت قضا می شود، چرا داری منو نگاه می کنی؟ برو وضو بگیر و نمازت را بخوان.
و این، فقط از جوانمردی چون سپهبد حاج قاسم سلیمانی بر می آمد.
این خاطرهای بود به نقل از سرهنگ مسعود قانعی، فرمانده سابق پلیس راه استان یزد به نقل از یک سرباز سالهای دور.
سرهنگ قانعی بیان داشت: اخیرا سربازی را دیدم که در یکی از موکب هایی که در بزرگداشت شهید حاج قاسم سلیمانی در مهریز یزد برپا شده بود روبروی عکس این شهید ایستاده بود و به شدت گریه می کرد و اشک میریخت و وقتی علت این همه علاقه را سوال کردم، این خاطره را بیان کرد.
به بهانه نخستین سالگرد شهادت سردار دلها
او را زیاد در رسانهها نمیخواندیم، نمیشنیدیم و نمیدیدیم ، خیلیها ارزش شجاعت های این شهید عزیر را وقتی فهمیدند که او از میان ما رفت و ما را تنها گذاشت.
دشمنان ایران، پس از سخنرانی یا حضور او در عرصه های میدانی، ساعتها به دور هم جمع می شدند، اتاق فکر تشکیل می دادند، بودجه نظامی خود را افزایش می دادند، دست به دامان آمریکا می شدند و هزاران دروغ و تهمت به ایران و سپاه نسبت می دادند آن هم فقط به خاطر یک جمله و یک سخن کوتاه سردار ما.
آنها با یک حرف و سخن، پریشان و آشفته می شدند چون می دانستند طرف آنها کسی است که از مرگ هراسی ندارد و خود را سرباز ولایت می داند و به همین دلیل، نقشه های جنگی اش، روزها و هفته ها در اتاق های دربسته آنها تحلیل می شد.
سردار سلیمانی، فرمانده هشت سال دفاع مقدس، طراح بزرگ میدان های نبرد و نماد غیرت ملی ایرانیان ، سردار محبوبی که حتی نامش هم لرزه بر اندام دشمنان آب و خاک ایران می انداخت و می اندازد.
قاسم سلیمانی، خود را سربازی ساده می دانست، شاید نمی دانست هر وقت لب باز می کند چه شوری به پا می کند، نمی دانست وقتی سخن می گوید چه لرزه ای بر اندام کفار می اندازد و شاید نمی دانست ایرانیان تا چه اندازه به وجود او افتخار می کردند و میکنند.
وقتی در پشت ترببون، سخن می گفت، انگشتان خود را در هوا تکان می داد و چشم های نافذ و تاثیر گذارش را به مخاطب خود می دوخت، غیرت ایرانی، گل می کرد و از آن سو هم خواب دشمنان را آشفته.
عشق به ولایت و مردم ایران در کلامش هویدا بود، او خود را سربازی می دانست که فقط برای ایران و ایرانی پا به میدان می گذارد و همین او را محبوب دل ایرانیان کرده بود، سردار صادق و بی ریایی که هدفش فقط و فقط سربلندی اسلام و ایران اسلامی بود.
سردار سلیمانی، نماینده بر حق و شایسته ایرانیان در مواجهه با دشمنان نادان بود که هر وقت لازم شد، چه در پشت تریبون و چه در میدان جنگ، ضرب شست ایرانیان را به بدخواهان این ملت نشان داد.
محبوبیت سردار بی ادعا اما شجاع ایرانی، چپ و راست و ایرانی و خارجی نمی شناخت و نمی شناسد، همه او را دوست دارند و به او افتخار می کنند، او نماد وحدت و شجاعت ملت قهرمان ایران است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰