با هـم سـازش کنیـم
محمدمهدی رشادتی بدون تردید یکی از مهمترین شاخصهای توسعه و تعالی جوامع انسانی، رشد و تعالی خانوادههایی است که ماهیت اصلی آن جوامع را شکل میدهند. هرچقدر کانون خانوادهها از عوامل انحطاطآور و ضدتکامل دور باشد، آن جامعه در نهایت به سوی رشد، تعالی و تکامل سوق پیدا خواهد کرد. سلسله مطالبی که تحت عنوان
محمدمهدی رشادتی
بدون تردید یکی از مهمترین شاخصهای توسعه و تعالی جوامع انسانی، رشد و تعالی خانوادههایی است که ماهیت اصلی آن جوامع را شکل میدهند. هرچقدر کانون خانوادهها از عوامل انحطاطآور و ضدتکامل دور باشد، آن جامعه در نهایت به سوی رشد، تعالی و تکامل سوق پیدا خواهد کرد. سلسله مطالبی که تحت عنوان بایدها و نبایدهای روابط همسران تقدیم حضور خوانندگان محترم میگردد، حاوی احکام، وظایف و سبک زندگی همسران در تعامل با یکدیگر، در پرتو آموزههای عقلانی و وحیانی اسلام در کانون خانواده میباشد که به تفکیک ابتدا بایدها و سپس نبایدها ارائه میگردد.
هدف زندگی مشترک
به نظر میرسد که هدف اصلی از زندگی مشترک میان زن و مرد، دستیابی به «آرامش پایدار» است. گرچه در سایه این آرامش، اهداف ارزشمند دیگری نیز حاصل میشود، مانند: رشد و کمال معنوی، پخته شدن در مراتب مختلف زندگی، تربیت فرزندان صالح، تبدیل هویت فردی به هویت اجتماعی و… با این همه، براساس نظریه قرآن، هدف از تشکیل خانواده همان «آرامش و سکون پایدار» است.
و از نشانههای خدا این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان محبت و رحمت قرار داد. به یقین در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.»(روم/۲۱)
اوست کسی که همه شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنارش به آرامش برسد. (اعراف/ ۱۸۹)
از جملههای لتسکنوا و لیسکن که به صورت فعل مضارع بیان شده، پایداری و استمرار آرامش و آسایش دانسته میشود.
قانون خلقت، زن و مرد را طالب و علاقمند به یکدیگر قرار داده است اما نه از نوع علاقهای که به اشیاء دارند.
علاقهای که انسان به اشیاء دارد از خودخواهی او ناشی میشود، یعنی انسان اشیاء را برای خود میخواهد، به چشم ابزار به آنها نگاه میکند، میخواهد آنها را فدای خود و آسایش خویش کند. اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را میخواهد، از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت میبرد. (نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری(ره) ص۱۶۸)
مفهوم سازش
سازش به معنای مدارا کردن، تحملپذیری، کنار آمدن، کوتاه آمدن، همراهی، همگرایی، با هم ساختن، ملاطفت و مهربانی کردن میباشد. برای سازشپذیری در زندگی مشترک، البته روشهای فراوانی وجود دارد و تمام مباحث آینده این نوشتار تحت عنوان بایدها و نبایدها، در واقع تبیین و تشریح موضوع
سازش است.
سازشپذیری و اهمیت آن
قدر مسلم یکی از مهمترین عوامل ایجاد آرامش در زندگی ویژگی «سازشپذیری و سازگاری» است. هم مرد و هم زن باید روحیه «سازگاری» را هر روز بیش از گذشته در خود تقویت کنند تا به مرور زمان به صورت یک صفت برجسته و عادت ثانویه در وجودشان نهادینه و پایدار شود.
امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: «سلامهًْ العیش فی المداراهًْ زندگی سالم در سایه مدارا و سازگاری با یکدیگر است» «سلامه الدین و الدنیا فی مداراه الناس عامل سالم ماندن دین از آفات و نیز زندگی صحیح و درست در دنیا در سازگاری و مدارا نمودن با مردم است.»(غررالحکم ج ۱ ص ۳۵۹)
امام خمینی (ره) هنگام عقد ازدواج جوانها تنها به یک سفارش اکتفا میکرد: «بروید با هم سازش کنید».
چرایی سازش
در پاسخ به این پرسش که چرا باید همسران نسبت به یکدیگر روحیه سازگاری داشته باشند؟
باید گفت: علت اصلی آن، وجود تفاوتهای طبیعی بسیاری است که در هر یک از زن و مرد، خداوند به ودیعت گذاشته است. به عنوان مثال:
۱- تفاوت در میزان درک و فهم مسائل
۲- تفاوت در سلیقهها و ذوقها و روحیات و عواطف، مانند وجود صفات بخل و ترس و تکبر در زنها به عنوان یک ویژگی عرضی و نه یک صفت ذاتی، امری نیکو و پسندیده است. زیرا موجبات استحکام خانواده را فراهم میکند. در حالی که اینگونه خصوصیات برای مردان عیب و نقص شمرده میشود.
امام علی(ع) میفرماید: «برخی از نیکوترین ویژگیهای اخلاقی زنان، زشتترین صفات مردان است. مانند تکبر، ترس، بخل. هرگاه زنی متکبر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمیدهد و اگر بخیل باشد، اموال خود و شوهرش را حفظ میکند و چون ترسان باشد، از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند، فاصله میگیرد.» (نهجالبلاغه، حکمت ۲۳۴)
۳- تفاوت در میزان ظرفیتها و قابلیتها، مانند این که مقاومت زن در بسیاری از بیماریها از مقاومت مرد بیشتر است. زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ میرسد و زودتر از مرد هم از نظر فرزندآوری از کار میافتد. (نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری، صفحات ۱۵۹ تا ۱۷۶)
۴- تفاوت در ناحیه عادات و سنتها و باورها و فرهنگهاست. اغلب ازدواجهای دو ملیتی یا از هم جدا شدهاند، و یا دچار مشکل شده و یا یکی از آنها در فرهنگ دیگری هضم شده است. (راهنمای همسران جوان،محمد علی سادات ص ۱۱۸)
اکنون تصور کنید اگر این تفاوتها و اختلافها را در کنار کمتجربه بودن و آگاهی ناچیز پسران و دختران جوان در بسیاری از امور زندگی قرار دهیم، به نظر شما خواننده گرامی چه نتیجهای به دست خواهد آمد؟ به نظر میرسد که: چنانچه تحمل و سازشپذیری باشد، به طور یقین آن تفاوتها به «فرصت» تبدیل میشود و موجبات رشد و تعالی طرفین را فراهم میسازد. زیرا هر کدام از برتری و امتیاز دیگری برای همافزایی معنوی و کمال خویش استفاده میکنند. همانگونه که از امام علی(ع) نقل شد: «زندگی سالم در سایه مدارا و سازگاری با یکدیگر است» اما چنانچه تحمل و سازشپذیری نباشد، بدون شک، آن تفاوتها به «تهدید» تبدیل میشود و ضمن درگیری و کشمکش، هر یک مانع رشد و تعالی دیگری میگردد و چه بسا کار آنها به جدایی و طلاق منجر خواهد شد. امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: «الخلف مثار الحرب. ناسازگاری وسیله برانگیخته شدن جنگ و دعواست» (غررالحکم ج ۱ص ۳۳۱)
قدرشناسی علامه طباطبایی(ره)
از همسر سازگار خود
در روزهایی که علامه طباطبایی(ره) در سوگ همسرشان اشک میریختند، یکی از شاگردان علت این همه ناراحتی ایشان را پرسید. علامه پاسخ داد: مرگ حق است، همه باید بمیریم، من برای مرگ همسرم گریه نمیکنم، گریه من از صفا و کدبانوگری و محبتهای خانم بود.من زندگی پرفراز و نشیبی داشتهام. در نجف با سختیهایی مواجه میشدم، از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن بیاطلاع بودم، اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما، هیچگاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمیکرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود.در تمام دوران زندگی هیچگاه به من نگفت، چرا فلان عمل را انجام دادی؟ یا چرا ترک کردی؟ من این همه محبت و صفا را چگونه میتوانم فراموش کنم. (سایت صالحین)
رفتار آیتالله بهجت(ره) با همسرشان
– فرزند آیتالله بهجت، آقای شیخ علیبهجت نقل میکند: ایشان همواره مدارا را در مورد همسر خود در پیش میگرفتند. در هر شرایطی صبر و تحمل آقا بر هر چیز دیگری غلبه داشت، حتی گاهی که مادر اظهار ناراحتی میکردند، آقا اگر پاسخی هم داشتند، نمیگفتند و در هر صورت ناراحتی را با ناراحتی جواب نمیدادند و البته در اکثر مواقع پاسخی جز سکوت نداشتند.
گاهی هم که کار مثلاً بالا میگرفت، آقا در مرحله اول میگفتند: خب حالا غذایمان را بخوریم دیگر، و اگر این شیوه هم جواب نمیداد، در مرحله شدیدتر تهدید میکردند و مثلاً میفرمود: غذایم را به اتاق میبرم و آنجا میخورم و نهایت امر این بود که در بالاترین حد ممکن غذا را در اتاق خود میل میکرد، اگر چه همواره اصرار داشتند که با همسر خود بر سر سفره بنشینند.
گاه که کدورتی کوچک پیش میآمد و آقا شب به اتاق خودشان میرفت، وقتی صبح میشد، میآمد به مادر میگفت: خسته نباشید و از حال ایشان میپرسید، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است.
بسیار اتفاق میافتاد که مادر سخنانی به پدر میگفت که اشتباه بود، ایشان آنقدر صبوری میکردند که ما ناراحت میشدیم. یک بار به مادر گفتم: شما مثلا در این مورد اشتباه کردهاید و دلایل آن را ذکر کردم، وقتی خدمت آقا رسیدم، ایشان فرمود: نباید میگفتی. یعنی حاضر نبودند کوچکترین اصطکاکی در روابط خانوادگی ایجاد شود. بعضی وقتها برای مادر وسائلی را میخریدند و به عنوان هدیه میدادند. آقا به بچهها هم سفارش میکرد که همواره با مادر باید مدارا کرد و نباید به هیچوجه با تندی پاسخشان را داد.
(هفتهنامه پرتو سخن شماره ۶۴۴)
پاداش برابر
روزی پیامبر اکرم(ص) با اصحاب خود نشسته بودند که اسما دختر یزید انصاری وارد شد و گفت: پدر و مادرم فدایت یا رسولالله، من به نمایندگی از زنان حضور شما آمدهام. ما به تو ایمان داریم، اما دستورات شما، زنان را خانهنشین نموده است و دست ما را از امور اجتماعی کوتاه کرده است.
مردان به خاطر نماز جماعت، عیادت بیماران، تشییعجنازه، حج و جهاد و … بر ما برتری یافتهاند.
ما زنان در غیاب آنها اموالشان را حفظ میکنیم، کودکان را پرورش میدهیم، آیا در پاداش کارهای نیک شما شریک نیستیم؟
رسول خدا(ص) رو به اصحاب نموده و فرمود: آیا تا کنون پرسشی بهتر از سوال این بانو شنیدهاید؟
سپس به اسما فرمود: به زنان بگو: پاداش شوهرداری شایسته و تلاش برای تحصیل خشنودی همسر و پیروی از او و نیز سازگاری و موافقت با شوهر، با همه این پاداشها، برابر است.
اسما در حالی که ذکر خدا میگفت، به جمع بانوان آمد و سخن پیامبر(ص) را بازگو کرد. به این ترتیب همه خرسند شدند و از آن پس، اسما را به عنوان نماینده خودشان نزد رسول خدا برگزیدند.
(داستانهای روایی سید احمد فاضلی بیارجمندی ص ۸۶)
آستانه تحمل علامه کاشفالغطاء
در برابر همسرش
شیخ جعفر بنخضر مالکی معروف به «شیخاکبر» و «کاشفالغطاء» از تبار ابراهیم پسر مالکاشتر، از بزرگترین علمای قرن ۱۳ هجری بود. برخی از شاگردان و اهل علم پیبردند که همسر ایشان، در خانه این مرجع بزرگ را کتک میزند. ماجرا را از خودشان پرسیدند: فرمود: بله، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند، گفتند: او را طلاق بدهید، گفت: طلاق نمیدهم. گفتند: اجازه بدهید زنهای ما او را ادب کنند، گفت: اجازه این کار را هم نمیدهم. پرسیدند، چرا؟ گفت: این زن در این خانه برای من از بزرگترین نعمتهای خداست، چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمومنین(ع) میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در مقابلم تعظیم میکنند، گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذره هوای(نفس) مرا برمیدارد، همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوای نفسم بیرون میرود. این چوب الهی است، این باید باشد. (انصاریان، حسین، نفس ص ۳۲۸ به نقل از خبرگزاری فارس)
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰