چرا نگاه امام (ره) به زن با علمای همعصرشان متفاوت بود؟

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، سایت مهرخانه نوشت: من فکر نمیکنم ازدواج امام با خانم ثقفی تأثیری در این دید امام نداشته است. زیرا آنطور که من از خانم امام شنیدم، ایشان در یک خانواده کاملاً بستهای بودند. خانم ثقفی
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، سایت مهرخانه نوشت: من فکر نمیکنم ازدواج امام با خانم ثقفی تأثیری در این دید امام نداشته است. زیرا آنطور که من از خانم امام شنیدم، ایشان در یک خانواده کاملاً بستهای بودند. خانم ثقفی میگفتند که ما حتی جلوی پدرمان با چادر حاضر میشدیم. وقتی پدرم من را خواست تا خواستگاری حاج آقا روحالله را مطرح کند، من چادر سرم کردم و پیش پدرم رفتم. یعنی اینطور نبود که خانمشان از یک خانواده باز و روشنفکری باشند و روی امام (ره) تأثیر گذاشته باشند.
حجتالاسلام سید حمید حسینی روحانی، مورخ انقلاب اسلامی است. از آثار وی کتاب چهار جلدی نهضت امام خمینی است که بالغ بر ۶۰۰۰ صفحه بوده و اولین جلد این کتاب قبل از انقلاب با همین عنوان در بیروت چاپ شده است. حجتالاسلام روحانی پس از استعفا از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۸۱ بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را پایهگذاری کرد و هماکنون رئیس این بنیاد و مدیر مسئول فصلنامه ۱۵ خرداد است. با توجه به آشنایی تاریخی دقیق ایشان با زندگی امام خمینی(ره)، در آستانه سالروز رحلت امام خمینی (ره)، درخصوص زندگی امام (ره) و نحوه نگاه ایشان به مقوله زن و خانواده با حجتالاسلام روحانی به گفتوگو نشستیم.
یکی از مقولاتی که مطرح میشود این است که شرایط خانوادگی، تحصیلی، اوضاع سیاسی- اجتماعی و…. هر عالمی در نوع نگرش و بینش او تأثیرگذار است. در خصوص اندیشه متفاوت امام خمینی (ره) نسبت به علمای همعصرشان در حوزه زنان، به نظر شما چه شرایط خانوادگی، فردی، سیاسی و… در این نگاه امام تأثیر داشته است. اگر مایل باشید از زندگی خانوادگی ایشان شروع کنیم و مشخصههایی که به نظر شما توانسته در این اندیشه متعالی و مترقی امام (ره) تأثیرگذار باشد را بفرمایید.
وقتی به زندگی امام خمینی (ره) نگاه میکنیم، متوجه این امر میشویم که خانواده امام در آن عصری که ایشان قدم به عرصه وجود گذاشتند، چند ویژگی داشتند. اولین ویژگیشان این بود که مهاجر بودند. یعنی خانواده امام، خانوادهای نبودند که در آن روز و روزگار در یک روستایی زیست کنند و روستای نزدیک خودشان را نرفته باشند در آن زمان امکانات کنونی وجود نداشت و بسیاری از کسانی که در یک شهر یا روستا سکونت میکردند، ممکن بود تا آخر عمرشان هیچ شهر و یا روستای دیگری را نبینند، اما وقتی میگوییم خانواده امام یک خانواده مهاجر بودند؛ یعنی جد اعلای امام مرحوم میرحامد حسین نیشابوری در آن عصری که در ایران شیعه در تعقیب و تقیه بود و جرأت نمیکرد مذهب خود را بیان کند، ناگزیر شد از نیشابور به کشمیر که در آنجا شیعیان آزادتر بودند، مهاجرت کند. بعد از نوههای آن مرحوم سید احمد موسوی به نجف میرود و تحصیل میکند و عالم دینی و مجتهد میشود و بعد بنا به درخواست مردم منطقه کمره و خمین و مرحوم آیتالله میرزای شیرازی، به ایران میآید و در خمین مستقر میشود و در این شهر ازدواج میکند. سید مصطفی؛ فرزند او، باردیگر به نجف مهاجرت میکند و در آنجا تحصیل میکند و پس از اتمام تحصیلات به ایران باز میگردد. بنابراین خانواده امام خانوادهای دنیادیده بودند و تفکرات بستهای نداشتند.
خانوادهای دانشمند و تحصیلکرده
دومین ویژگی خانواده امام (ره) این بود که عالم بودند. اغلب بستگان و نزدیکان امام؛ چه ازطرف مادری و چه از طرف پدری، عالم دینی و تحصیلکرده بودند. به همین دلیل هم مراجعات مردم به آنها زیاد بود و آنها نیز مجبور بودند برای حل مشکلات مردم با دولت و مقامات ارتباط برقرار کنند.
پس دومین ویژگی امام این بود که در یک خانوادهای دانشمند و تحصیلکرده بودند. بهطوریکه داییها و عموها و جد امام همه از روحانیون و تحصیلکردههای علوم اسلامی بودند. در آن زمان که در ایران درس و علم و دانش نبود، کسانی که از علم و دانش برخوردار بودند خواهناخواه امتیازی داشتند و میتوانستند در درک مسائل سیاسی بهتر از کسانی که هیچ اطلاعی از مسائل علمی نداشتند، صاحبنظر باشند.
تولد امام خمینی همزمان با نهضت مشروطه بود
سومین ویژگی خانواده امام (ره) این بود که خانوادهای سلحشور، شجاع و مبارز بودند. در دوران طفولیت امام (ره) خانوادهشان با اشرار منطقه درگیر بودند و امام در همان دوران نوجوانیشان که بیش از ده سال نداشتند، تفنگ داشتند، در سنگر میرفتند و دیدهبانی میدادند. قطعاً این هم در روحیه امام مؤثر بوده است.
چهارمین مسأله که قابل توجه است این است که دوران تولد امام، دورانی است که مسائل سیاسی در ایران تقریباً اوج گرفته بود، یعنی تولد ایشان همزمان با نهضت مشروطه بود که این هم زمینهای بود که در زمنیه سیاسی زندگی ایشان نقش ایفا کند.
اما در مورد مسأله دید ایشان نسبت به زنان هم این موارد مؤثر بود. ازطرفی میبینیم که هم مادر و هم عمه امام از زنان برجسته آن محیط و منطقه بودهاند. مخصوصاً حاجآقا مصطفی از شجاعت و علم و تحصیلات عمهشان بانو صاحبه خیلی حرفها داشتند که متأسفانه ضبط نشدهاند و از دست رفتند. وقتی پدر امام شهید میشوند، بانو صاحبه به تهران میآید و در حضور مظفرالدینشاه یک سخنرانی در دفاع از خون شهیدشان و اینکه قاتل باید اعدام شود، میکند.
شناخت امام از اسلام؛ علت تفاوت فاحش نگاه امام نسبت به موضوع زن با دیگر علما
در خانواده امام (ره) وجود زنان آگاه و بیدار و هوشیار به مسائل سیاسی مسلماً در رشد و بینش امام تأثیر داشته است، اما به عقیده من آنچه که باعث تفاوت فاحش دید امام نسبت به موضوع زن با دیگر علما و بزرگان داشته باشد، مربوط به شناخت امام نسبت به اسلام میشود.
امام یک اسلامشناس به معنای واقعی کلمه بود. علاوه بر این جهانبینی خانوادهشان، باعث شده بود امام اسلام را بدور از هرگونه تعصب بپذیرد و اجرا کند. من در کتاب «نهضت امام خمینی» جلد اول به این مسئله اشاره کردهام که یکبار حدود سال ۴۱-۴۰ در یک محفل خصوصی در حضور یکی از شخصیتها بودیم (این شخصیت الان زنده است)، ایشان گفت که وجه و کفین استثناست و زن میتواند صورتش باز و بدون نقاب باشد.
در آن زمان، زنانی که نقاب به صورت نمیزدند، بدحجاب شناخته میشدند و خانوادههای متدین، مقید بودند که حتماً زنانشان با نقاب در بیرون از منزل حاضر شوند. در میان روحانیون نیز این مسأله وجه و کفین بازگو نمیشد و هیچ رسالهای در آن زمان هم به آن اشاره نکرده است. وقتی این عالم روحانی این مسئله را بیان کرد، من گفتم چرا آن را در رسالهها نمینویسید؟ گفت: غیرت من اجازه نمیدهد که همسر و دختران من بدون نقاب بیرون بروند. این یک تعصب است.
اینکه استثنابودن وجه و کفین در رسالههای علمای آن زمان نیامده است، دو جهت داشت: یا اینکه به قول این آقا غیرتشان اجازه نمیداد و یا از متدینین میترسیدند و اگر کسی میخواست چنین مسائلی را بازگو کند، باید شجاعت زیادی به خرج میداد.
بزرگترین شجاعت شهید مطهری این بود که یک انسان آزادمنش بود. وقتی قبل از دهه ۴۰ کتاب «حجاب در اسلام» را نوشت، مسأله وجه و کفین را مطرح کرد و پس از آن دیگر بسیاری از افراد در سخنرانیهایش شرکت نمیکردند و او را یک فرد منحرف میدانستند.
امام هم یک فرد آزادمنش و روشنضمیر بود و اسلام را در همه ابعاد شناخته بود و از هیچکس کوچکترین پروایی نداشت.
پاسخ امام به سؤالی درباره حدود حجاب
یاد دارم در سال ۱۳۴۳ وقتی امام از زندان آزاد شد، از دانشجویان ایرانی مقیم دانشگاه هاروارد استفتا اعزام شده بود و واسطه این استفتا هم آقای سیدهادی خسروشاهی بود. در آن از امام سؤال پرسیده شده بود. سؤال اول این بود که حجاب اسلامی چیست؟ سؤال دوم اینکه ما دانشجویان در محیط آمریکا گاهی مجبور میشویم با یک فرد نامحرم در یک اتاق زندگی کنیم، تکلیف ما و نماز ما چیست؟ چون در این مورد فتوایی که وجود دارد این است که اگر یک زن و مرد اجنبی در یک جای خلوتی باشند، نماز در آنجا باطل است.
امام در جواب سؤال اول جواب دادند حجابی که در شرق مرسوم است که عبارت از عبا و چادر باشد، ربطی به اسلام ندارد و در اسلام وجه و کفین استثنا است. و در مورد سؤال دوم هم نوشتند که اگر مطمئناید که دچار گناه نمیشوید، نمازتان اشکالی ندارد.
آن زمان بسیاری از روحانیون میخواستند این سند را از آقای خسروشاهی بگیرند تا پخش نشود، زیرا میترسیدند این جوابهای امام برای امام مشکلساز شود و عدهای نسبت به امام دید منفی پیدا کنند.
اما امام هم اسلامشناس بود و هم شجاعتش را داشت و هیچوقت نسبت به این مسأله پروا نمیکرد که چه کسی ممکن است خوشش بیاد و چه کسی بدش بیاید.
"احمد! اگر این مردم به جای "درود"، "مرگ" بگویند هیچ فرقی برای من نمیکند"
حاج احمد آقا روایت میکرد روزی در جماران با امام نشسته بودیم و صدای "درود بر خمینی" مردمی که برای ملاقات آمده بودند و منتظر امام بودند، در حسینیه جماران پیچیده بود، امام رو به من کرد و گفت: احمد! اگر این مردم به جای "درود"، "مرگ" بگویند هیچ فرقی برای من نمیکند.
در آن زمان امام وقتی خواست بنیصدر را از مقام فرماندهی کل قوا عزل کند، آقای اشراقی؛ دامادشان، به امام گفتند که بنیصدر در میان مردم محبوبیت زیادی دارد؛ این کار را نکنید، اما امام گفتند که من فقط به وظیفهام عمل میکنم.
در نجف وقتی از سازمان منافقین نزد امام آمدند و میخواستند از امام تأیید بگیرند و امام تأییدشان نکرد، آقای هاشمی رفسنجانی به ایشان پیغام داد که اگر شما اینها را تأیید نکنید، پرستیژتان در میان مردم پایین میآید و موقعیت رهبری خود را از دست میدهید؛ امام جواب دادند که من حاضرم آخر عمری در گوشه ویرانهای، غریب بمیرم، اما برخلاف تکلیفم عمل نکنم.
ازدواج امام با خانم ثقفی تأثیری در این دید امام نداشت
ازدواج امام با خانم ثقفی چطور؟ آیا شواهدی داریم درخصوص اینکه ازدواج امام نقطهعطفی در نگاه متفاوت ایشان به زن باشد؟
من فکر نمیکنم ازدواج امام با خانم ثقفی تأثیری در این دید امام نداشته است. زیرا آنطور که من از خانم امام شنیدم، ایشان در یک خانواده کاملاً بستهای بودند. خانم ثقفی میگفتند که ما حتی جلوی پدرمان با چادر حاضر میشدیم. وقتی پدرم من را خواست تا خواستگاری حاج آقا روحالله را مطرح کند، من چادر سرم کردم و پیش پدرم رفتم. یعنی اینطور نبود که خانمشان از یک خانواده باز و روشنفکری باشند و روی امام (ره) تأثیر گذاشته باشند.
در مورد شخصیت عمه و مادر و دایه امام شواهد تاریخی وجود دارد که بتوان بیشتر معرفیشان کرد؟
متأسفانه خیر؛ فکت تاریخی زیادی وجود ندارد. اگر آیتالله پسندیده زنده بودند و کسی از ایشان میپرسید، شاید فکت بیشتری به دست میآمد و تمام آنچه که در مورد ایشان شنیدهام از خود حاج آقا مصطفی بوده است. بهطوری که بانو صاحبه بسیار شجاع و دانشمند بودند و اطلاعات بسیار خوبی داشتند و در زندگی مدبر بودند. امام خودشان گفته بودند که پس از پدرشان، عمه و مادرشان در تربیت ایشان خیلی مؤثر بودند؛ یعنی در تربیت کودکان درایت و تدبیر داشتند.
دایه امام چطور؟
در مورد ننهخاور هم میگفتند که زنی بسیار مدبر و فهمیده و بافرهنگی بوده است.
به امام بگویید خانمها را از شرکت در تظاهرات منع کنند!
چند مورد از این نگاه متفاوت امام که خود را در جریان تحولات مختلف سیاسی- اجتماعی نشان میدهد را لطفاً بیان کنید.
امام واقعاً در مورد رساندن زنان مسلمان به حقوقشان خیلی زحمت کشیدند. در خاطر دارم در نوفللوشاتو که خدمت امام بودم، زنان برای اولینبار در تظاهرات شرکت کردند، سیل تلفن از اصفهان، قم، مشهد، تهران و… زده شد که میگفتند به امام بگویید خانمها را از شرکت در تظاهرات منع کنند. ما تلفنها را ضبط میکردیم و بعد نوارش را برای امام پخش میکردیم. وقتی امام این صحبتها را شنیدند، جوابی نداد و تظاهرات ادامه پیدا کرد. افرادی که تماس گرفته بودند، از منع امام در این مورد ناامید شدند و پیشنهاد دیگری دادند؛ گفتند امام دستور بدهند که خانمها در تظاهرات شعار ندهند؛ چون خوب نیست صدایشان منعکس شود. امام در یک اعلامیه جواب دادند که "ملتی که بانوان محترمهاش با شعار مرگ بر شاه در تظاهرات شرکت میکنند، این ملت پیروز است."
آقای منتظری به امام گفت دستور بدهید ملاقات زنها با شما تعطیل شود
پس از پیروزی انقلاب، امام برنامه دیدار با خانمها و آقایان را در شیفتهای صبح و ظهر برعکس داشتند. یکبار در جمع عدهای از علما، آقای منتظری به امام گفت دستور بدهید ملاقات زنها با شما تعطیل شود. اینجا هجوم و فشار شدید است و بعضیهایشان ممکن است از هوش بروند و دست و گردنشان مشخص شود. امام در جواب گفتند که فکر میکنید اعلام من و شما شاه را بیرون نکرد، همینها بودند که شاه را بیرون کردند.
"زنها باید نماینده داشته باشند و از حق و حقوق خودشان دفاع کنند"
جریان دیگری که به یاد دارم، جریان دوره دوم مجلس شورای اسلامی است. آیتالله محمدعلی گیلانی در جماران به دیدار امام آمد و عرض کرد که در دوره اول کمی هرج و مرج و بیتوجهی شد و زنان به مجلس راه یافتند، اما اگر شما اجازه بدهید، شورای نگهبان قانونی تصویب کند که زنها در انتخابات شرکت بکنند و رأی بدهند، اما رأی نگیرند. امام مخالفت کرد و گفت زنها باید در صحنه باشند و نماینده داشته باشند و از حق و حقوق خودشان دفاع کنند. بعد هم تأکید کردند که حتی اگر شورای نگهبان بخواهد در این زمینه تصمیم بگیرد، من مقابله میکنم.
ببینید خیلی دردسر داشت که امام بتواند این نگاه نسبت به زن را در جامعه جا بیندازد. آن زمان محال بود که یک دختر جوان بتواند با یک مرد مسن حرف علمی بزند. در خانوادههای متدین وقتی دختر به سن بلوغ و پسر به ۱۲-۱۳ سال میرسیدند،همدیگر را نمیدیدند، وقتی با هم روبهرو میشدند سلام هم به هم نمیکردند. در این شرایط امام این تحول را ایجاد کردند.
درخصوص رفتار امام (ره) در منزل هم توضیح دهید.
خانم امام میگفتند که که امام اجازه نمیداد که من لباسهایشان را بشویم و لباسهای کثیف را قایم میکرد و وقتی مشغول درس یا نماز میشد، من میگشتم و آنها را پیدا میىکردم و میشستم.
روشی که امام در زندگی با خانواده و خانمشان داشتند، من خودم تا این سن نمونه دومی ندیدم. روحانیونی که مجتهد میشوند، وقتی داستان زندگیشان را میخوانید یا از خانوادهشان میشنوید، صبح تا شب مشغول مطالعه و مباحثه هستند و شاید زمان اندکی برای همصحبتی با خانواده و همسر داشته باشند. دختر خانمی ملاقات یکی از خانمهای مراجع نجف رفته بود. آن خانم به دختر جوان گفته بود زن آخوند نشو. این آخواندها صبح تا عصر کلاس و درس دارند، شب هم مشغول مطالعهاند و اگر فرصتی داشته باشند با دوستانشان گعده میکنند. اما امام بعد از ازدواجشان شب بعد از برگشت به منزل با زنشان همصحبتی میکردند و حرف میزدند و میخوابیدند. وقتی خواب خانم سنگین میشد، بلند میشدند و به درسشان میرسیدند. امام کارهای خودشان را خودشان انجام میدادند. خانم میگفت هیچ وقت نشد که امام از من چیزی بخواهند. فقط وقتهایی که مهمان زنانه داشتیم و امام نمیتوانست به آشپزخانه بیاید، میگفت: چایی نداریم؟؛ یعنی حتی مستقیم نمیگفت به من چایی بدهید.
امام زمانی که ترکیه بودند نامهای به حاج آقا مصطفی فرستاده بودند و سفارش و رعایت حقوق خانمشان را کرده بودند.
نجف منطقهای کویری است و تابستانی بسیار گرم و زمستانی استخوانسوز دارد. امام سحرها خودشان با آب یخ وضو میگرفتند، اما برای خانمشان آب گرم میکردند که با آن وضو بگیرد. در نجف شبها بالاپشت بام میخوابیدند. اگر چراغی در حیاط روشن بود، امام به کسی نیمگفتند و خودشان با آن سن و سال از پلهها پایین میآمدند و چراغ را خاموش میکردند.
یکبار وقتی دختران و عروسشان رفته بودند خانه پدر، در حیاط مشغول صحبت بودند. وقتی امام از کنارشان رد شد، بهشان گفته بود که بروید به مادرتان کمک کنید که تنهایی در آشپزخانه مشغول است و زحمت میکشد.
خانم حاج آقا مصطفی گفت که در اتاق امام روی زمین مینشستند، ولی برای خانم پتو میانداختند و موقع ورود خانم به ایشان تواضع میکردند. حتی امام تا وقتی خانم سر سفره نمیآمد، دست به غذا نمیزدند.
در حال حاضر آنچه که در حوزه زنان جاری است، هم به لحاظ مشارکت سیاسی و اجتماعی و هم به لحاظ زندگی خانوادگی، چقدر با نگاه و اندیشه امام (ره) سازگار است؟
الان ازطرفی میبینیم هنوز هم در موارد زیادی زنان نتوانستهاند به حقوقشان برسند و از آن سو هم سوءاستفادههایی از برخی حقوقشان شده است.
آنچه که امام میخواست این بود که روحانیت در جهت آشناساختن زنان و مردان با فرهنگ اسلامی بکوشند و تلاش کنند که فرهنگ اسلامی را در جامعه گسترش دهند تا جوانان و دختران و پسران به وظایف اسلامیشان آشنا شوند؛ اما متأسفانه ما نتوانستیم زنان و مردان را با فرهنگ اسلامی به درستی آشنا بسازیم و این شرایطی که در حال حاضر وجود دارد، چیزی نیست که امام میخواست. امام نمیخواست این همه بیبند و باری در جامعه وجود داشته باشد. امام انتظار داشت روحانیون و مسئولین ما به جای اینکه مشت گره کنند و مرگ بر بیحجاب بگویند، راه چارهای بیندیشند. در سال ۶۴ مسئله مرگ بر بی حجابی راه افتاد و من در مقالهای نوشتم اگر با زور و سرنیزه رضاشاه توانست حجاب را از بین ببرد ما هم می¬وانیم با زور و چماق بیحجابی را ریشهکن کنیم. فرهنگ باید عوض شود؛ اما متأسفانه این کار نشد و الان هم به همین منوال است. البته من نمیگویم که باید رها شود، اما راهحل وجود دارد و کسی دنبال آن نرفته است.
مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است.
بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰