اصفهان| زنانی که نان آور شدند؛ برشی از زندگی یکی از زنان موفق سرپرست خانوار
– اخبار استانها – به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، مادر بودن و زن بودن احساس زیبایی است که خداوند به همه دختران سرزمینم داده است؛ زمانی که از خانه پدری خداحافظی میکنند و به خانه بخت میروند پر از حس نابی
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، مادر بودن و زن بودن احساس زیبایی است که خداوند به همه دختران سرزمینم داده است؛ زمانی که از خانه پدری خداحافظی میکنند و به خانه بخت میروند پر از حس نابی میشوند که آغاز یک راه دیگر است، راهی است که تا کنون وارد آن نشدهاند اما خوب میشناسند رسم و رسومش را.
دختری که وارد زندگی مشترک میشود دانستههای خود را آنچنان پیاده میکند که زندگی سرشار از آرامشی میسازد و کمی بعد نیز مادر میشود و این زیبایی را دو چندان میکند. زن و مرد در کنار یکدیگر به قشنگیهای زندگی میافزایند و با هم و در کنار هم خانه و کاشانه را اداره کرده و از با هم بودن نهایت لذت را میبرند.
زنان سرزمین من دختران، مادران و همسرانی آگاه و مهربانند که تا پای جان از داشتههای خود محافظت میکنند؛ مگر اینکه خللی در این زندگی وارد شود که آنها و همسرانشان را وارد راهی کند که شاید بیراهه باشد.
از استثناها گذر میکنیم و به زنانی میرسیم که زندگیشان را عاشقانه و دلسوزانه دوست دارند و برای حفظش از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. برخی از این زنان در میانه راه همسران خود را به هر دلیلی مانند مرگ و طلاق از دست میدهند و از آن پس باید به تنهایی از پس یک زندگی بربیایند.
هر کار و اقدامی که تاکنون به صورت مشترک انجام میشد از این پس به تنهایی باید انجام شود و کار آنجا سختتر میشود که از همسرش چیزی برای او نمانده باشد؛ مستمری ماهانه و هر چیزی که بتوان با آن چرخ زندگی را چرخاند.
این زن بعد از همسرش نان آور و سرپرست خانواده میشود و بار یک زندگی را به تنهایی به دوش میکشد و آن چنان فرزندان خود را زیر بال و پر میگیرد که خلایی برای آنها به وجود نیاید.
در این راه، سختیهای فراوان و دردهای بیشماری هست و تنهایی را نیز به این درد اضافه کنید. زن سرپرست خانوار تنهایی یک زندگی را اداره میکند و دم نمیزند.
برشی از زندگی یک زن سرپرست خانوار
اکرم یکی از همین زنانی است که نام سرپرست خانوار را دارد؛ او زمانی که ۲۵ سال داشت و صاحب سه فرزند بود همسر خود را بر اثر یک سانحه تصادف از دست داد، همسرش کارگری بود که درآمد چندانی نداشت و در زمان حیاتش نیز به سختی زندگی را اداره میکرد. اما پس از فوت همسر مشکلات بیشتری برای اکرم و فرزندانش که دو دختر و یک پسر بودند پیش آمد.
اکرم نمیدانست چه باید بکند، سوادش آنقدری نبود که امیدوار باشد بتواند کاری برای خود دست و پا کند، چند ماهی با کمکهای خانواده پدری و فامیل زندگی کرد اما کم کم این کمکها هم قطع شد و اکرم ماند و سه فرزند و یک سفره خالی.
با این زن سرپرست خانوار که امروز یکی از زنان موفقی است که در زمینه کاری خودش به پیشرفت رسیده است؛ به گفتوگو نشستم. او با اشاره به زندگی سختی که پس از فوت همسرش داشت، گفت: حدود ۹ ماه خانواده من و همسرم و برخی از فامیلها به ما کمک میکردند و زندگی بخور و نمیری داشتیم، اما بعد از آن کمکهای آنها قطع شد و ما ماندیم و یک سفره خالی و سه بچه و هزار خرج و هزینههای زندگی. به آنها حق میدادم، مگر تا کی میتوانستند ما را حمایت کنند. من تا آن روز به جز خرید روزانه و روزمره اصلا از خانه بیرون نرفته بودم؛ برایم سخت بود که به کار فکر کنم، سوادم هم در حدی نبود که از کسی بخواهم برایم کاری پیدا کند.
وی افزود: تا مدتها به این فکر میکردم که چه کنم، از چه راهی وارد شوم که هم بتوانم کار کنم و درآمد داشته باشم و هم از بچههایم مراقبت کنم. یک سال که گذشت مردی به خواستگاریام آمد که همسرش را طلاق داده و دو فرزند نیز داشت، وضع مالی خوبی داشت. خانوادهام اصرار داشتند که قبول کنم تا او از من و بچههایم حمایت کند. اما من زیر بار نرفتم و گفتم هیچ وقت حرف ازدواج را نزنید.
فکری که آغازگر یک راه جدید شد
اکرم ادامه داد: اما زندگی خرج داشت و من مانده بودم که چه کنم. یک روز که برای خرید سبزی از خانه بیرون رفته بودم زنی از مغازهدار سراغ سبزی تمیز شده و بسته بندی شده را گرفت، مغازهدار این جنس را نداشت و همان موقع جرقهای به ذهن من زده شد که من این کار را انجام دهم، سبزی بخرم، تمیز و بسته بندی کنم و بفروشم. همان موقع با مغازه دار حرف زدم و به او گفتم که من میتوانم این کار را انجام دهم اما هیچ پولی ندارم که شروع کنم.
وی بیان کرد: مغازه دار از پیشنهادم استقبال کرد اما چون نمیدانست این سبزیهای بسته بندی شده چقدر طرفدار ممکن است داشته باشد گفت که از مقدار خیلی کم شروع کنیم، چون مرا میشناخت سبزی را رایگان به من داد و مقداری پول که بتوانم کیسه مخصوص خریداری کنم. با خوشحالی به خانه رفتم، دخترم آن موقع ۸ سالش بود با کمک هم سبزیها را تمیز کرده و بسته بندی کردیم. یادم است که ۸ بسته سبزی آماده کردم و به مغازه دار دادم. فردای آن روز که نزد مغازهدار رفتم گفت که ۶ بسته از سبزیها به فروش رفته است و از این به بعد میتوانی همین کار را انجام دهی.
اکرم گفت: در نهایت من از تمیز کردن سبزی برای یک فروشنده شروع کردم، خدا را شکر به اندازه تامین مایحتاج روزمرهمان بود اما دخترم به مدرسه میرفت و پسرانم کم کم به سن مدرسه میرسیدند و من نیاز داشتم که بیشتر کار کنم و پس انداز داشته باشم. خیلی فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که در خانه مربا، ترشی، سبزیهای خشک، میوه خشک و هرچیزی که مورد نیاز یک خانواده است تهیه کنم و به فروش برسانم.
معاون سازمان بهزیستی: نرخ طلاق هر سال رو به گسترش استنقش هنر دست بانوان بهبهانی روی اجسام؛ حضور ۶۰ غرفه در نمایشگاه صنایع دستی بانوان+فیلماز دست رفتن فرصت مادر شدن در سایه فقدان حمایتهای دولت
ادامه و پیشرفت در کار پس از سالها تلاش
وی ادامه داد: از مقدار کم شروع کردم و وقتی دیدم که مردم خریدار هستند مقدارش را بیشتر کردم. خانمها به تمیزی و خوشمزگی کارم اعتماد داشتند و مرا به دیگران هم معرفی میکردند به طوری که از نقاط دیگر شهر هم سفارش میگرفتم و برایشان میفرستادم. البته کار سختی بود و من دست تنها بودم، دخترم با وجود سن کم و درس خیلی به من کمک میکرد اما بچه بود و دلم برایش میسوخت اما چارهای نداشتیم.
اکرم خاطرنشان کرد: چند سالی در خانه کار میکردم و وضع بدی نداشتیم، سفارشهایم بیشتر شده بود و گاهی حتی از شهرهای اطراف هم با واسطه مشتریهایم سفارش داشتم و پول خوبی هم میدادند. بعضی از آنها که وضع زندگی مرا میدانستند پول بیشتری به من میداند و میگفتند دستمزد دخترت است. البته این را میگفتند که من خجالت زده نشوم.
وی اظهار داشت: زن بودن و مادر بودن کار سختی است اما زمانی که تنها باشی خیلی سختتر میشود، فقط خدا میداند که من چقدر سختی کشیدم، چقدر اشک ریختم و چه روزها و شبهایی که اصلا نمیتوانستم استراحت کنم و یا غذایی بخورم. تنها خواستهام این بود که یک زندگی آبرومند با نان حلال داشته باشم که خدا یاری کرد و به هدفم رسیدم اما تا رسیدن به این هدف خیلی زحمت کشیدم، اما روی پای خودم ایستادم و ادامه دادم.
اکرم گفت: چند سال از آن روزها گذشت و من حالا یک مغازه بزرگ در شهر اجاره کردهام، وام گرفتم و هرچه داشتم برای این مغازه هزینه کردم. چهار نفر همکار دارم که به آنها حقوق میدهم. ما در این مغازه انواع سبزیهای تازه و خشک، ترشیجات، مربا، پیاز داغ، لواشک خانگی، ذرت، لوبیای تازه و هرچیزی که مورد نیاز یک خانواده است را به مردم عرضه میکنیم و چون کارمان را تمیز و خوب انجام میدهیم مشتریهای زیادی هم داریم.
کمک به نیازمندان و برکت در کار؛ اشتغال به کار ۴ زن دیگر
وی در ادامه افزود: من خودم یک زن زجر کشیده هستم برای همین مشتریهایم را خوب میشناسم، بعضیها به مغازه ما میآیند، میبینم که وضع خوبی ندارند، میگویند اندازه ۵ هزار تومان به ما فلان چیز را بده در صورتی که ۵ هزار تومان واقعا هیچی نمیشود اما دلم نمیآید دست خالی آنها را راهی کنم، مقداری از چیزی که لازم دارند را به آنها میدهم، چند برابر پولی که دادهاند و همیشه برکت این کار هم نصیبم شده است. به یاد خودم میافتم که زمانی هیچ چیز نداشتم اما خدا کمک کرد و امروز هم کار دارم و هم چهار نفر در کنارم صاحب شغل شده و درآمد دارند. حقوقشان را پرداخت میکنم و زندگیام را اداره میکنم. حالا دخترم ۲۰ سال دارد و دانشگاه دولتی تحصیل میکند و پسرانم هم دانش آموز هستند و من خدا را شکر میکنم که توانستم نان حلال سر سفره بگذارم و از آن سفره خالی به اینجا رسیدم.
وی بیان کرد: من یک زن سرپرست خانوار هستم، زندگی برای ما خیلی سختتر است اما هیچ وقت از پا ننشستیم و نا امید نشدیم، برخی از زنان امثال من خیاطی میکنند، بعضیها فرش میبافند، عدهای حبوبات و مواد غذایی بسته بندی میکنند و خلاصه هر کس هرکاری از دستش بربیاید انجام میدهد تا چرخ زندگیاش را بچرخاند.
اکرم گفت: از مسئولان میخواهم که زنان سرپرست خانوار را بیشتر حمایت کنند، به آنها در ایجاد اشتغال کمک کنند، البته شنیدهام که کمکهایی صورت میگیرد اما اطلاع زیادی از آن ندارم. به زنان مشابه خودم نیز توصیه میکنم که هرگز نا امید نشوند و فکر نکنند که خدا آنها را تنها گذاشته است. هرکاری که میتوانند انجام دهند و تکیهشان به بازو و زانوی خودشان باشد و مطمئن باشند که خدا هم به آنها کمک میکند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰