تاریخ انتشار : پنجشنبه 16 آبان 1398 - 7:24
کد خبر : 67120

توطئه خانوادگی برای پنهان کردن راز یک قتل

توطئه خانوادگی برای پنهان کردن راز یک قتل

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شامگاه هفتم تیر سال گذشته جسد زن ۴۲ ساله‌ای به بیمارستان منتقل شد. خانواده‌اش مدعی بودند وی خودکشی کرده است، اما آثار خراش و کبودی روی بدنش پزشکان را به ماجرا مشکوک کرد. وقتی موضوع

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شامگاه هفتم تیر سال گذشته جسد زن ۴۲ ساله‌ای به بیمارستان منتقل شد.

خانواده‌اش مدعی بودند وی خودکشی کرده است، اما آثار خراش و کبودی روی بدنش پزشکان را به ماجرا مشکوک کرد.

وقتی موضوع به بازپرس کشیک قتل اعلام شد دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی برای مشخص شدن علت مرگ صادر شد. معاینات اولیه پزشکی قانونی حکایت از خودکشی زن جوان بر اثر خفگی بیرونی و انسداد راه تنفسی وی داشت. اما همین نظریه برای بازپرس کافی بود تا احتمال قتل را بررسی کند.

ردپای خواستگار قدیمی

در ادامه بررسی‌ها خانواده زن جوان به نام مهوش به دادسرا آمده و از مرد میانسالی شکایت کردند که خواستگار قدیمی مهوش بود آن‌ها مدعی شدند که احمد او را کشته است. بدین ترتیب بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت مرد میانسال را صادر کرد.

اما او در بازجویی‌ها گفت: من و مهوش از سال‌ها قبل به هم علاقه داشتیم، ۲۰ سال پیش می‌خواستیم ازدواج کنیم، اما خانواده‌اش نگذاشتند و او به اجبار با پسرعمویش ازدواج کرد. من هم ازدواج نکردم و حتی معتاد به شیشه شدم. تا اینکه مدتی قبل به طور اتفاقی او را در خیابان دیدم. این ملاقات‌ها تکرار شد و او برایم درد دل کرد و گفت خوشبخت نیست و می‌خواهد طلاق بگیرد. قرار شد بعد از جدایی با هم ازدواج کنیم. سند خانه و مدارکش را امانت به من داد تا برایش نگه دارم.

بدین ترتیب در ادامه تحقیقات مدارکی به‌دست آمد که نشان می‌داد احمد در این جنایت نقشی نداشته است. باتوجه به سالم بودن در‌های ورودی خانه و اختلاف مهوش با همسرش که پسر عمویش بود این احتمال قوت گرفت که یکی از اعضای خانواده در این جنایت نقش داشته باشند. دومین مظنون این حادثه همسر مهوش بود او نیز دستگیر شد، اما در ادامه تحقیقات مشخص شد وی در زمان قتل همسرش در خانه نبوده است.

دستگیری قاتل آشنا
در ادامه بررسی‌ها و در حالی که بیش از یک سال از تاریخ قتل می‌گذشت کارآگاهان این بار به ماهان برادر مقتول ظنین شدند. بدین ترتیب به دستور بازپرس غلامی، پسر جوان دوشنبه ۱۳ آبان بازداشت شد. ماهان که ابتدا منکر جنایت بود، زمانی که در مقابل مدارک پلیسی- جنایی قرار گرفت ساعاتی بعد از بازداشت به قتل خواهرش اعتراف کرد.

گفتگو با متهم
۲۰ سال دارد، حدود یکسال قبل و تنها چند ماه قبل از اینکه مرتکب جنایت شود نامزده کرده است. در تمام مدت گفتگو گریه می‌کند و از اینکه دست به قتل زده پشیمان است. ماهان در گفتگو با خبرنگار «ایران» از جزئیات قتلش گفت.

چرا خواهرت را به قتل رساندی؟‌
نمی‌خواستم او را بکشم می‌خواستم با خواهرم صحبت کنم تا از تصمیمی که گرفته است منصرف شود و با شوهرش آشتی کند.

چه تصمیمی گرفته بود؟
او می‌خواست از شوهرش طلاق بگیرد و با احمد که خواستگار قدیمی‌اش بود ازدواج کند. یک سالی می‌شد که بین او و شوهرش اختلاف بالا گرفته بود.

همسرش با این جدایی مخالف بود؟
برای اینکه به مهوش علاقه داشت. ما هم تصمیم داشتیم آن‌ها را آشتی دهیم. روز حادثه خواهرم به خانه ما آمد شوهرش هم آنجا بود، اما خواهرم تا او را دید خانه را ترک کرد و به خانه‌اش در شهرک ولیعصر رفت. من هم سوار خودروام شدم و به خانه‌اش رفتم. ساعت حدود ۷ عصر بود. می‌خواستم هر طور شده راضی‌اش کنم آشتی کند از او خواستم احمد را فراموش کند و به زندگی اش برگردد. اما خواهرم شروع به داد و فریاد کرد و من هم برای اینکه همسایه‌ها صدایش را نشنوند، دستم را روی دهانش گذاشتم. لحظه‌ای بیشتر طول نکشید که خواهرم ساکت شد. دستم را که از روی دهانش برداشتم متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد.

بعد چکار کردی؟
خیلی ترسیده بودم، از خانه خارج شدم و موضوع را تلفنی به پدرم و شوهر خواهرم گفتم. آن‌ها هم سریع خودشان را به خانه رساندند و او را به بیمارستان بردند. گفتند خودکشی کرده بیمارستان هم مرگ خواهرم را تأیید کرد. باور کنید من نمی‌خواستم خواهرم را به قتل برسانم.

چرا نمی‌خواستی خواهرت طلاق بگیرد؟
دامادمان، پسر عمویم بود او خواهرم را دوست داشت، اما مهوش به خاطر احمد حاضر به ادامه زندگی نبود. خواهرم دوتا دختر داشت از او خواستم به خاطر بچه‌هایش به این زندگی ادامه دهد، اما او دست بردار نبود. یکبار هم احمد به مغازه پدرم آمده بود و از او خواسته بود کمک کند تا مهوش طلاق بگیرد.

عذاب وجدان نداشتی؟
ترسیده بودم، عذاب وجدان لحظه‌ای مرا رها نمی‌کرد. مدام خواب خواهرم را می‌دیدم، اما ترس بازداشت باعث شده بود که راز این جنایت را برملا نکنم.

منبع: روزنامه ایران

انتت‌های پیام/

 

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد