تاریخ انتشار : شنبه 13 مهر 1398 - 3:11
کد خبر : 65414

خانه پدری که خُنکای نسیمش عطر گلاب می‌دهد/این دختران زیبا حتما ایرانی هستند؛تعارف خانم نماینده که یخمان را آب کرد/دانش‌آموزان عراقی بلای جانی به نام”کنکور” ندارند

خانه پدری که خُنکای نسیمش عطر گلاب می‌دهد/این دختران زیبا حتما ایرانی هستند؛تعارف خانم نماینده که یخمان را آب کرد/دانش‌آموزان عراقی بلای جانی به نام”کنکور” ندارند

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،زهرا مهران راد؛ ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است و شیعیان و محبان اهل بیت (ع)، این ماه را از ایام سوگواری می‌دانند، زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین (ع) و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام کردند و آنان را در فشار روحی

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،زهرا مهران راد؛ ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است و شیعیان و محبان اهل بیت (ع)، این ماه را از ایام سوگواری می‌دانند، زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین (ع) و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام کردند و آنان را در فشار روحی و روانی قرار دادند. براساس این واقعه تاریخی در اسلام، ده سالی است که در عراق همایشی با هدف بزرگداشت ارزش بانوان و نگاهی به جایگاه رفیع زن در اسلام با هدف جذب نگاه جهانیان به مبارزه اسلام با خشونت علیه بانوان در عراق برگزار می شود.   موعد مقرر:
برنامه ریزی سفر برای روز‌های پنجم تا هفتم مهر برابر با ۲۷ تا ۲۹ محرم الحرام و در آستانه آغاز ماه صفر انجام شده.
پرواز ما به سمت نجف اشرف حوالی ساعت هشت صبح با حضور نمایندگان پنج رسانه رسمی کشور آغاز می‌شود. هدف از سفر شرکت در همایش« مبارزه با خشونت علیه زنان » بود که ۱۰ سالی است به پیشنهاد مرحوم سیدعبدالعزیز حکیم (پدر سیدعمار حکیم رهبر جریان حکمت ملی عراق) و در آستانه ورود اسرای کربلا به شام با محوریت مدیریت بانوی کربلا حضرت زینب سلام الله علیها در شهر‌های مختلف عراق با مرکزیت بغداد برگزار می‌شود.   ساعت به وقت محلی نجف ۹:۳۰
ورودمان به عراق با تاخیر مختصری حوالی ساعت ۹:۳۰ به نجف آغاز می‌شود، شهری که بافت سنتی آن حکایت از قدمت و پیشینه تاریخی دارد. گرمایی که طراوت جانت را در بدو ورود بی درنگ می‌رباید، اما حرارت و شیدایی درونت را به دلیل شوق دیدار” حضرت یار” چنان می‌افزاید که تمام احساسات سرد و گرم و بی قرار کننده ات را از هر جنس که باشد، به باد فراموشی می‌سپاری.

سیدضرغام حسینی، نماینده جریان حکمت ملی عراق در ایران با اطلاعات نابی که از وضعیت عراق در حوزه‌های مختلف دینی، فرهنگی و سیاسی دارد، هرازگاهی غافل گیرمان می‌کند. می‌گوید نجف به اعتبار امیرالمومنین علیه السلام آبرو گرفت و در زمان حیات حضرت شان بیابانی بی آب و علف بیش نبود؛ محل خلافت و زندگی حضرت، کوفه بوده و نجف جزو بیابان‌های اطراف کوفه محسوب می‌شده، اما به دلیل قداست این سرزمین حضرت علی علیه السلام به پشت کوفه (نجف امروز) نظر افکنده اند و فرمودند: «عجب منظر زیبا و جایگاه نیکویی داری پروردگارا قبر من را در این سرزمین قرار ده» و بعد از دفن امیرالمومنین علیه السلام در این سرزمین قداست نجف دو چندان شد؛ نجف، شهری پرهیاهو، کوچک و با خیابان‌های شلوغ است.
وادی السلام قبرستانی مخوف و پررمزوراز در قلب نجف
در مسیر حرکت به سمت حرم از قبرستان وادی السلام می‌گذریم. قبرستانی پر رمزوراز در شمال حرم علی ابن ابی طالب با مساحت ۱۴۸۶ هکتار که بزرگترین قبرستان جهان محسوب می‌شود. با سنگ قبر‌هایی ایستاده و معماری خاص مقبره‌ها که آن را منحصربفرد کرده است.       موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/  

در حقیقت شهرت این قبرستان به دلیل روایاتی است که می‌گویند «هر مومنی که در هر جای جهان از دنیا برود ملکی روحش را به این قبرستان می‌آورد و هر کس در این قبرستان به خاک سپرده شود عذاب قبر از او برداشته می‌شود» و اساسا این خاصیت تربت حضرت امیر است که کسانی که در این سرزمین دفن شوند عذاب قبر و سوال نکیر و منکر از آن‌ها برداشته می‌شود.

قبرستان هیبتی مخوف دارد از آقای حسینی پرسیدم آیا دولت عراق برنامه‌ای برای بازسازی آن ندارد، تا قدری از جنبه خوفناک آن کاسته شودمی گوید: امتیاز این قبرستان به خوفناکی آن است، قبرستان باید انسان را به یاد مرگ بیاندازد.         موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/     از جمله شخصیت‌های ایرانی مدفون در این قبرستان می‌توان به مقدس اردبیلی، آیت الله قاضی (استاد آیت الله بهجت و علامه طباطبایی) و همچنین رئیس علی دلواری به عنوان چهره‌های ملی -مذهبی مدفون در این قبرستان نام برد.

کم کم به حرم شاه مردان نزدیک می‌شویم، رویت گنبد مطهر یگانه پناه عالم ناخداآگاه این حس را برایت تداعی می‌کند که نگاه آشنایی در حال نظاره توست، بی اختیار در برابرش دست ادب بر سینه می‌گذاری و سلام می‌دهی.           موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/     چه خوش گفتند که ایوان نجف عجب صفایی دارد، اینجا بوی بهشت را نه فقط با مشام که با جان و تن می‌توان حس کرد، خانه پدری است و خُنکای نسیمش عطر گلاب می‌دهد، این بارگاه ایوانی است که با اقتدار گلدسته‌های بلند و همه آنچه دارد، ابهت و امنیت پدرانه را برایت یادآور می‌شود، اصلاگوئی لال مادرزادی که بخواهی، کمبودهایت را به زبان بیاوری، نمی‌دانم شاید هم این ابهت را که می‌بینی خشکت می‌زند.

ناودان طلا، چتر‌های سفید پهن شده در سینه کش آفتاب سوزان نجف، همه این‌ها می‌شود همان امن و امان پدر مثل مرغ بی پر و بالی که قرار گرفته باشد. در این حرم حتی اگربرای اولین بار بار مشرف شده باشی، حس غریبگی نمی‌کنی اینجا فقط دیدارهاست که تازه می‌شود.   موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند
ساعت به وقت محلی ۱۲:۳۰ بعد از زیارت کوتاهی از نجف عازم کربلا می‌شویم. همان جاده پرهیاهو، پوشیده از نخل‌های سرفراز که منشاء توجه جهان خواهد شد؛ تا چند روز آینده.
کم کم موکب‌ها سرپا می‌شوند، یکی مشغول برقکاری است، دیگری داربست‌ها را آماده می‌کند و آن یکی در حال تعمیرات است تااین جاده، مهیای میزبانی ازبزرگترین تجمع جهان شود.
تا ۱۰ روز آینده این موکب‌ها هستند که آماده فرصت توقف‌های کوتاه می‌شوند. یک دوش، یک غذای گرم یا چند لیوان نوشیدنی یا حتی لختی برای خُنک شدن. انصافا عراقی‌ها هم رسم میهمان نوازی را خوب بلدند و تدارک موکب‌ها حکایت از آن دارد که مثل هر سال برای زائر امام حسین علیه السلام سنگ تمام خواهند گذاشت و با روی گشاده و دست باز پذیرای میهمانان حضرت ارباب از اقصی نقاط جهان می‌شوند.

چیزی که در این جاده بیشتر به چشم می‌آید عکس جوانانی است که بر عمود‌ها نصب شده، شهادت فصل مشترک زندگی همه آنهاست، عکس‌هایی که آفتاب قداره کش نجف تا کربلا چنان آن‌ها را گرفتار کهولت کرده که در مورد قدمتشان می‌پرسم. می‌گویند: این‌ها شهدای مبارزه با داعش یا همان مدافعین حرم هستند.

قدم‌های تند و تیز ماشین کم کم ما را به عمود‌ ۶۰۰ می‌رساند یعنی تقریبا مسیر نصف شده است. به کربلا می‌رسیم و در بدو ورود مهمان عتبه العباسیه می‌شویم یا همان «سفره خانه حضرت عباس علیه السلام» مهمانخانه‌ای در مجاورت حرم، پله‌هایی با سنگ مرمر و پوشیده با فرش‌های قرمز، میز‌هایی پشت به پشت هم، خدمه‌ای مودب با لباس‌هایی هم رنگ، تقریبا به رنگ خاکی و پاپوش‌هایی یکدست مشکی، با لهجه شیرین عربی و مهمان نوازی نشئت گرفته از مرام عراقی به ما خوشآمد می‌گویند، دیوار‌ها پوشیده از پرچم‌های مشکی به نشانه ماه محرم و جمله نوشته‌هایی با مخمل قرمز و به زبان عربی است.   ناهار “خورش فاصولیا “است، غذایی عربی متشکل از لوبیا سفید و گوشت و در کنار آن ترشی منحصربفرد با طعم ملس و قالبیت مزه انبه. بعد از ناهار قهوه خوردیم در همان مهمانخانه حضرت عباس علیه السلام، طعم تلخ و غلظت زیاد حکایت از عربی بودنش دارد، باید با دست راست آن را بگیری تا بی احترامی به میزبان نکرده باشی، در موقع تحویل نیز تکانی به فنجان بدهی به معنی اینکه دیگر میل نداری؛

از آنجا به سمت حرم حضرت عباس علیه السلام مشرف می‌شویم، امامزاده بزرگی که پناه امام معصوم شد، این جمله را در روایات شنیدم اینکه امام حسین علیه السلام روز عاشورا به حضرت ایشان پناه آوردند. سرم را که بلند می‌کنم ضریحش حکایت از قدرتمندی و بزرگی دارد، با همان هیبتی که همیشه در ذهن مان نشسته است. زیارت کوتاهی می‌کنیم و از آنجا راهی بین الحرمین می‌شویم، دسته‌های مشغول عزاداری اند با همان حرارت روز‌های اول محرم، گریه می‌کنند، زنجیر می‌زنند و راه می‌روند.

به حرم “حضرت قرار” می‌رسیم، از توصیف عاجزم، ناتوانم و مستاصل، فقط یک جمله به ذهنم می‌رسد امام حسین علیه السلام هر بار نسبت به دفعه قبل در نظرم  نورانی‌تر می شوند.

صبح روز شنبه بغداد؛ مراسم «روز اسلامی مبارزه با خشونت علیه بانوان»
همایش با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید با محوریت نکوهش زنده به گور کردن دختران آغاز می‌شود سپس سرود ملی عراق پخش می‌شود که طبق عرف همگی به احترام آن می‌ایستند. در این همایش نمایندگان کشورهای مختلف از جمله:ایران، هند،مصر،سوریه،عربستان،تونس،لبنان،موریتانی،افغانستان،چین،پاکستان، رومانی،بلغارستان و فرانسه نیز حضور داشتند.پرچم هرکشور روی میز و جلو نماینده آن کشور قرار داده شده بود.         موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/     محل همایش “سالن همایش‌های جریان حکمت ملی عراق “است، سالنی بزرگ و گرد که صندلی‌هایی با روکش مخمل قرمز، کف پوشیده شده از موکت کرم وهوای متبوعی که گرمای بغداد را از یادمان می‌برد، فضای آن را متمایزو شاید منحصربه فرد کرده است.

میهمانان عمدتا خانم هستند، از قشرهاو قومیت‌های مختلف عراق، عرب، عشایر و با لباس‌های محلی، کردی، پوشش‌های عمامه طورپوشیده شده با سنگ و پولک.       موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/  
مدعوین اختلاف زیادی در پوشش دارند عده‌ای کاملا محجبه و چادر پوشیده اند وعده‌ای کت و شلوار یا دامن به تن دارند و عده‌ای بی حجاب، البته خانم‌های محجبه اکثریت سالن را تشکیل می‌دهند، سخنرانان اصلی مراسم از جمله “سید عمار حکیم” رهبر جریان حکمت ملی عراق، “محمد الحلبوسی “رئیس مجلس عراق و خانم “آلاء طالبانی” نماینده مجلس عراق هستند.

بنر بزرگی پشت آن‌ها روی دیوار و سایر دیوار‌های سالن خودنمایی می‌کند روی آن جمله “تمکین‌ها مستقبل وطن” نوشته، توجهم را جلب می‌کند، ظاهرا شعار جریان حکمت ملی است به معنی “توانمندسازی آینده وطن”     موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/      اولین سخنران سید عمار حکیم است،وی سخنان خود را در خصوص نقش زنان در تاریخ اسلام آغاز می‌کند و به نقش حضرت زهرا (سلام الله علیه) در کنار حضرت علی (علیه السلام) و هم چنین نقش بی نظیر حضرت زینب (سلام الله علیه) در کناربرادر بزرگوارشان اشاره می‌کند. رهبر جریان حکمت عراق می‌گوید حقوق برابر زن و مرد در اسلام مد نظر نیست.
وی نقش زن در جامعه اسلامی را به مثابه یک ستون استوار اجتماعی می‌داند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
سخنران بعدی الحلبوسی رئیس جوان مجلس عراق است که بیشتر پیرامون مسائل داخلی عراق صحبت می‌کند.
پس از اونماینده ای از سازمان ملل و دختر ایزدی گرفتار در چنگال داعش به سخنرانی می‌پردازد و از مصائب اسارت خود می‌گوید.   “این دختران زیبا حتما ایرانی هستند”؛تعارف خانم نماینده که یخمان را آب کرد
سخنران بعدی “آلاءطالبانی” نماینده پارلمان عراق است، خوش برخورد و مبادی آداب، با مو‌هایی تقریبا نسکافه ای رنگ، شومیز شلواری مشکی و دستمال گردنی سفید، فارسی را با لهجه شیرین عربی خوب حرف می‌زند، می‌گوید: یک سال و نیم در ایران زندگی کرده، وقتی فهمید ایرانی هستیم در آغوش گرفتمان و مفاصحه کرد، گفت: از دور که شما را دیدیم با خود گفتم، “این دختران زیبا حتما ایرانی هستند”، این جمله شاید تعارف بود، اما هم به دل همه ما نشست و هم یخ گفتگو بین مان را آب کرد.معتقد است: ایران در مبارزه با تروریست از عراق حمایت کرده و لذا نمی‌پذیریم از طریق عراق تعدی به این کشور شود.       موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/    

وی در سخنرانی رسمی خود در همایش مبارزه با خشونت علیه زنان نیز بیشتر از نقش زنان در جامعه عراقی و مسائل مربوط به این کشور سخن گفت.

جلسه تمام شد، عکس یادگاری گرفتیم.بعد از همایش مشغول تنظیم اخبار شدیم، مدیر رسانه‌ای جریان حکمت ملی عراق در ایران سراغ مان آمد،خانمی مهربان است و پایه شیطنت خبرنگاران، خبر از دیدار خصوصی با “سید عمار حکیم” رئیس جریان حکمت ملی عراق می دهد.
مهمان نوازی شخص سید عمارحکیم از خبرنگاران
برای ساعت ۵ باید به دفتراو می‌رفتیم، در بدو ورود به اتاق از ما خواستند که به عنوان میهمان سمت چپ اتاق بنشینیم، اتاق همان بود همان که همیشه در عکس‌های خبری می‌دیدیم، نرم و آرام بوی عطر تند عربی و شاید هم عود خونمایی می کند، رهبر جریان حکمت پس از ورود به اتاق با صمیمیت با تک تک مان سلام واحوالپرسی می کند و ورودمان به عراق را خوش آمدمی گوید، از حال و هوای همایش مبارزه با خشونت علیه زنان پرسید بچه‌ها نظر دادند، من هم گفتم “صادقانه فکرش را هم نمی‌کردم همایشی در این سطح در عراق برگزار شود”.

گفتگوهایمان صمیمی شد از دلایل نزدیکی دو کشور پرسیدم و از تجاربی که  دو کشور در سطوح مختلف می‌توانند با یکدیگر به اشتراک بگذارند گفتیم و شنیدیم. پس از پایان دیدارشخصا جلوی در ایستاد و خبرنگاران را  بدرقه  کرد.
 خانه سابق خواهر صدام و جاذبه ای که نداشت
ساعت حوالی ۱۹ به وقت محلی بغداد عازم موسسه حکیم شدیم دیدار با” ابوسجاد حیدری “موسس، موسسه حکیم،موسسه بشیر و چند موسسه دیگر، محل دفترشان خانه‌ای با معماری عربی شبیه آنچه در فیلم‌های سوری است.     موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/     ظاهرا این ساختمان سابق خانه خواهر صدام بوده که اکنون به دفتر موسسه حکیم تغییر کاربری داده است، قدری تاریک و دلگیر است در وسط راهرو راه پله ای است که ساختمان را دوبلکس کرده و طبقه بالا بایک بالکن دورتادوری به طبقه هم کف مشرف است .       موکب هائی که کم کم رونق می گیرند و زنده می شوند/    
دانش‌آموزان عراقی بلای جانی به نام”کنکور” ندارند/ نمراتشان هم به جای ۲۰ از ۱۰۰ است
ابوسجاد با روی خوش ما را به داخل دفتر راهنمایی می‌کند، چای به سبک ایرانی و کم رنگ برایمان می‌ریزد، شخصا تعارفمان می‌کند و کنارمان می‌نشیند با شور و هیجان از برنامه‌ها و عملکرد موسسه می‌گوید، این که موسسه حکیم ۸ مرکز درمانی و ۲۸ مرکز آموزشی در بغداد تاسیس کرده و خدمات درمانی به مردم ارایه می‌دهد، می‌گوید مردم عراق بعد از صدام حسابی اهل گردشگری و سفر شده اند و پرواز‌های خارجی معمولا با تمام ظرفیت خود حرکت می‌کنند، می‌گوید عراقی‌ها کنکور ندارند، رشته‌های دبیرستانی شان هم به دو دسته تقسیم می‌شود علمی و ادبی.

علمی‌ها دکتر و مهندس می‌شوند و ادبی‌ها سیاستمدار و تاریخ دان و احیانا روانشناس خواهند شد. سال آخر دبیرستان امتحاناتشان سراسری برگزار می‌شود و نمراتشان به جای ۲۰ از ۱۰۰ است، نمرات ۹۶ به بالا خانم‌ها و آقایان دکتر می‌شوند و به همین نسبت سایر رشته‌ها براساس نمره کسب شده، وارد دانشگاه می‌شوند.
حیدری از منطقه خضراء در بغداد هم برایمان گفت: محدوده‌ای به وسعت ده کیلومتر در مرکز پایتخت که مراکز دولتی و ادارات مهم و سفارت خانه‌ها در آنجا واقع شده و براساس نام آن پوشیده از درخت و سرسبز است دور تا دور منطقه خضراء دیوار‌های بتنی بلند کشیده شده و تا قبل از نخست وزیری عادل عبدالمهدی مردم عادی حق عبور و مرور به آنجا نداشتند، فقط مقامات اجازه آمدوشد داشتندآن هم با کارت شناسایی.البته بعضا مردم می‌توانستند با پرداخت مبالغی برای چند ساعت از این کارت استفاده و آن را اجاره کنند و از این طریق کار‌های فوری و اداری خود در این منطقه را پیگیری کنند.

ابوسجاد از نفوذ موسسه حکیم در سازمان ملل هم می گوید: این که گاهی با استفاده از نفوذ این موسسه ، عراقی‌ها درخواست کرسی با جایگاه مناسب تری در سازمان ملل را می‌دهند، ابوسجاد شیرین سخن می‌گفت و دل کندن از حرف هایش سخت بود.

صبح روز یکشنبه
آخرین روز سفر ما به عراق بود، سرانجام سفر سه روزه مان به این کشور و به منظور شرکت در همایش” مبارزه با خشونت علیه زنان” و البته آشنایی سطحی با فرهنگ مردم کشور دوست و همسایه عراق به همت جریان “حکمت ملی عراق در ایران” به پایان رسید.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد