تاریخ انتشار : پنجشنبه 21 اردیبهشت 1396 - 8:12
کد خبر : 5971

باید اخلاق عدالت و اخلاق احسان را در حوزه سیاست بازتولید کنیم

باید اخلاق عدالت و اخلاق احسان را در حوزه سیاست بازتولید کنیم

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار مهر، اولین پیش نشست کنگره بین المللی توسعه و تعالی علوم بر پایه عقلانیت وحیانی (با تاکید بر اندیشه های علامه جوادی آملی) و با موضوع توسعه و تعالی علم سیاست و اخلاق در پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار مهر، اولین پیش نشست کنگره بین المللی توسعه و تعالی علوم بر پایه عقلانیت وحیانی (با تاکید بر اندیشه های علامه جوادی آملی) و با موضوع توسعه و تعالی علم سیاست و اخلاق در پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی قم برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام مهدی علیزاده با اشاره به اینکه مباحث خود را در سه محور عقلانیت وحیانی، اقتضائات علم اخلاق در چارچوب عقلانیت وحیانی و نسبت بین اخلاق و سیاست در پارادایم عقلانیت وحیانی، بیان خواهد کرد به ایراد سخنرانی پرداخت.

حجت الاسلام علیزاده گفت: از یک منظر مولفه های عقلانیت وحیانی را می توان به دو ساحت بینشی و انگیزشی تقسیم کرد. در ساحت بینشی هدایت انسان در دستگاه عقلانیت وحیانی، برخلاف عقلانیت اومانیستی، در کنار خرد خودمختار، منبع دیگری را به نام کتاب های آسمانی را به رسمیت می شناسد. در این عقلانیت، خرد سائق است و نه قائد. خرد نیازمند وحی است که عقلانیت را تربیت کند.ساحت انگیزشی به ساحت اراده برمی گردد. در عقلانیت سکولار انسان دارای اراده خودبسنده است. انسان (چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی) می تواند خود تشخیص دهد و خود بخواهد حتی اگر تشخیص ندهد. می تواند هرآنچه که می پسندد طلب کند، حتی اگر مجاری ادراکی او هم این را نپذیرد. فرد با اینکه می داند چیزی خطاست، آن را انتخاب می کند و بدان عمل می کند. اما در عقلانیت وحیانی که منطقی برای حیات است، در ساحت انگیزشی اراده انسان تکوینا و تشریعا در طول اراده الهی و مقید به قیود فرامین و خواست الهی است. انسان در حوزه منطقه الفراغ می تواند دست به گزینش بزند.

وی اضافه کرد: دوگانه عقل کاشف و مفسر وجود دارد. برای توسعه علوم انسانی اسلامی در چارچوب عقلانیت وحیانی، لازم است به بازنگری های مستمر به نسبت عقل و نقل بپردازیم. در چارچوب اندیشه سنتی رایج تر در محافل دینی، مباحث بیشتر نقل محور پیش می رود. و گاهی با اینکه از عقل یاد می کنیم اما در عمل یک فرمول و روش شناسی مشخص برای تعاضد ادله و منابع معرفتی، یا ارائه نمی کنیم و یا به یک مدل منقح تعاضد منابع معرفتی نرسیدیم.باید این سوالات مطرح شود که استقلال عقل تا کجا به رسمیت شناخته می شود؟ نسبت دقیق عقل مفسر با نصوص و قرائن متنی چگونه است؟ کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، رهنمودهای موثری در این حوزه می دهد.

مدیر گروه اخلاق دانشگاه مجازی بین المللی المصطفی با اشاره به محور دوم موضوع سخنرانی خود گفت: آیت الله جوادی آملی معتقد است حکمت در اندیشه دینی چونان علمی است که ما را به آن دانایی رهنمون می کند که وسیله تخلق به اخلاق الله شود. یعنی غایت اندیشه ورزی تخلق به اخلاق الله است. برخی از قدمای حکمای مسلمان مانند زکریای رازی، مدخل حکمت را نیز اخلاق می دانند. برخی از نوصدراییان معاصر تاکید کرده اند که این نفس مطمئنه است که معارف را درمی یابد. شاید بتوان گفت که در سنت حکمت متعالیه، مراتب دانیه اخلاق پیش نیاز ورود به عرصه حکمت است و مراتب عالیه آن غرض و هدف حکمت ورزی است.

علیزاده ادامه داد: دومین آورده عقلانیت وحیانی، آورده بدیع استاد جوادی آملی است. ایشان در یک چهارگانه معتقدند مراتب خلافت انسان چهارمرتبت دارد. خلافت در دنیا، در برزخ، در قیامت و در بهشت. ایشان این چهارگانه آفاقی را با یک چهارگانه انفسی متناظر کرده اند. می فرمایند گاهی اتصاف به اخلاق کمالیه در حد حال است. حال امری است درونی اما به سرعت زوال پذیر. گاهی در حد ملکه است، این هم زوال پذیر است اما بطی الزوال است. گاهی در طور تقرر ماهوی است. این طور هم زوال پذیر است اما بسی عمیق تر از فضائل است. تا ماهیت فرد موجود باشد، به عنوان جز متقوم ماهیتی که خود ممکن و قابل زوال است، این خصلت کمالیه با او هست. اما اگر ارتقا یافت تا تقرر وجودی، در این طور پایانی ارتقا وجودی، کمالات حسنه جزو متقوم وجود می شوند. به تعبیر دقیق جناب استاد اینجا عین وجود می شوند و اتحاد وجودی با فرد می یابند. لذا زوال پذیر نخواهند بود.

وی افزود: جناب استاد معتقدند نقطه آغاز بسیاری از توسعه های علوم انسانی را باید جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا دانستن تمامی عالم تلقی کرد. می فرمایند که این فقط نه در بعد وجود و روح انسان، بلکه در بعد شناسایی عالم وجود دارد. حقیقت علم هم جمسانیه الحدوث و روحانیه البقا است. می فرمایند در مورد تقرب سیاست، استقرار سیاست، نهاد سیاست و پرورش سیاست هم باید نگره ما باید بر اساس این نگره قرار بگیرد. و باید نظام پرورش اخلاقی ما نیز باید بر این اساس بازتعریف شود.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به چهارمین آورده پارادایم عقلانیت وحیانی، ادامه داد: چهارمین آورده پارادایم عقلانیت وحیانی، فرمایشی است که جناب استاد درباره اعتباریات دارند. جامعه ما هنوز به گذاری از فرمایشات علامه در باب اعتباریات نیازمند است. ایشان می گویند چگونه می شود که امر سیاست که امری اعتباری است به حکمت متعالیه ره می یابد؟ ایشان در جواب می فرمایند اعتباریات بر دو نوع است. اعتبارات محضه انسانیه که برخاسته از عالم وهم و اراده انسان است و اعتباریات برتر که اعتبارات الهیه هستند که محفوف به حقایق اند. این اعتبارات برآمده از حقایق اند و به مصب حقایق هم می ریزند. اینها طوری از حقیقت اند، ولو حقیقت ضعیفه ولی حقیقت اند. این سرنخی است که نیازمند پیگیری محققین و فضلا است تا بسط پیدا کند.

علیزاده در بخش سوم از سخنرانی خود درباره نسبت سیاست و اخلاق در عقلانیت وحیانی گفت: سیاست و اخلاق می توانند توصیفی و تجویزی باشند. وقتی به مباحث هنجاری می رسیم، سیاست باید سر سفره دانش هایی بنشیند که اولا و بالذات ارزشها را مشخص می کنند. تجلی این نکته در نظام آموزشی ما این است که باید در رشته های علوم سیاسی واحدهایی که به اخلاق می پردازند اضافه شوند. اگر اخلاق غایت سیاست است، باید از گوشه انزوای فردیت بیرون بیاید و به اخلاق جمعی پرداخته شود. اخلاق جمعی نه فقط اخلاق اجتماعی به معنای رابطه من و دیگری. بلکه به معنای بسط اخلاق در حوزه خرده نظام های اجتماعی، اخلاق نهادهای مدنی، اخلاق گروه ها و جماعت ها.

وی افزود: ما باید اخلاق عدالت و اخلاق احسان را در حوزه سیاست بازتولید کنیم. فارابی دوگانگی اخلاق و سیاست را منکر شد و گفت اخلاق و سیاست، دو فصل از یک دانش اند و الحکمه المدنیه را پایه ریزی کرد. اگر بخواهیم این حوزه را بسط بدهیم باید توجه کنیم به ایجاد دیالوگ جدی بین اخلاق و سیاست و از ابزارهای هردو استفاده کنیم.

علیزاده در پایان گفت: عقلانیت سیاسی، عقلانیت ابزاراندیش است ولی عقلانیت اخلاقی، عقلانیت غایت گذار است. ما باید بدانیم که همواره ابزار بر مدار غایت می چرخد. باید دید اخلاق عدالت و احسان در نظریات دولت به کجا ختم می شود. اخلاق عدالت، پیرو قانون نقره ای است و می گوید برای دیگران آنچه را نپسند که برای خود نمی پسندی. یعنی به دیگران ظلم نکن. این اخلاق در صورت بندی نظریه های دولت سر از دولت امنیت سخت درمی آورد. در اخلاق احسان که پیرو قانون طلایی است می گوید آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند. در اینجا سر از حوزه نیکوکاری و ایثار درمی آورد. اینجا به دولت حداکثری می رسد. دولت حداکثری باید بر اساس اخلاق احسان صورت بندی بشود.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد