۵۱۳/ شهید جلال امیدی: حجاب زنان همتراز خون شهداست
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
تبرک لحظاتمان با شهید جلال امیدی
شهید جلال امیدی در تاریخ دهم دی ماه سال ۴۵ در تهران چشم به جهان گشود. وی تا مقطع سیکل تحصیل کرده و سپس به عضویت سپاه درآمد و در زمان جنگ به عنوان رزمنده از طرف سپاه به جبهه اعزام شد، در تاریخ ۲۹ خردادماه سال ۶۶ در شهر بانه بر اثر اصابت ترکش دشمن بعثی به سرش به شهادت رسید. برادر وی جواد امیدی نیز از شهدای جنگ تحمیلی است. اکنون پیکر پاکش در گلزار شهدای همدان آرام گرفته است.
آنچه میخوانیم وصیتنامه شهید است:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به نام او که نامش درمان دلهای خسته است و ذکرش شفای قلبهای شکسته و معرفتش معراج عارفان. سلام بر امام زمان(عج). سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان و سلام بر نایب بر حقش این اسطوره مقاومت و سلام بر تمام شهدای انقلاب و سلام بر تمام خانوادههای معظم شهدا و سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم.
هدف از نوشتن این چند خط وصیتنامه نیست بلکه چند کلمه صحبت و درد دل است. آرزو عیب نیست و شاید هم خداوند این آرزوی من که شهادت در راهش است را نصیب من بکند. چند سال از شروع جنگ تحمیلی میگذرد و خداوند شهادت را نصیب من نکرده شاید سعادت نداشتم و یا شاید گناهانم زیاد بوده است.
امیدوارم خداوند به بنده حقیرش لطفی کند و در شهادت را به رویم بگشاید. من از تمام اقوام و دوستان و آشنایان میخواهم امام را تنها نگذارید و سلام من را به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نکرده و نخواهم کرد.
شما را قسم میدهم بروید و جبههها را پر کنید، الان جنگ به مرتبهای رسیده که نیاز به نبرد است، بروید تا به فرمان کوبنده امام لبیک گفته باشید. همیشه دعاگوی امام باشید که همین دعاهاست که تا به حال جنگ را پیش برده لااقل اگر توانایی رفتن به جبهه را ندارید پشت جبهه را محکم نگه دارید و نگذارید این روباهصفتان به اسلام ضربه بزنند.
خواهران عزیزم برای من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید، حجابتان را محکم کنید که حجاب شما همتراز خون شهداست. امیدوارم برادر شهیدم جواد، شفیع من باشد، برادرم رضا شما سفارش شده الهی هستید و فقط از شما حلالیت میخواهم.
مادرم برایم گریه نکن و لباس سیاه نپوش و اگر هم سر بریده من را برای شما آوردند آن را به سوی دشمن پرت کن. از همسرم هم حلالیت میخواهم که حق همسری را خوب ادا نکردم، مرا عفو کن و از من درگذر.
از تمام اقوام و دوستان طلب مغفرت کرده و میخواهم مرا حلال کنند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰