تاریخ انتشار : یکشنبه 11 فروردین 1398 - 11:05
کد خبر : 54063

ضرورت حفظ نظام اسلامی از دیدگاه قرآن کریم

ضرورت حفظ نظام اسلامی از دیدگاه قرآن کریم

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا؛ به دلیل اطلاق حق حاکمیت به خداوند متعال در تفکر شیعی، نظام سیاسی در اسلام توحیدی است. چون اصل و پایه حفظ اسلام است و در ‌واقع تمایزی بین اسلام و حکومت اسلامی نیست، پس حکومت اسلامی جزء جدایی‌ناپذیر

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا؛ به دلیل اطلاق حق حاکمیت به خداوند متعال در تفکر شیعی، نظام سیاسی در اسلام توحیدی است. چون اصل و پایه حفظ اسلام است و در ‌واقع تمایزی بین اسلام و حکومت اسلامی نیست، پس حکومت اسلامی جزء جدایی‌ناپذیر اسلام است. تشکیل حکومت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) موضوعی فرعی و عرضی نیست، بلکه تجلی ذات و ماهیت اسلام است که حفظ آن به‌مثابه حفظ اسلام قلمداد شده است. بنابراین ایشان نظام اسلامی را در عصر حاضر امانت الهی تلقی کرده و حفظ آن را از واجبات شرعی اولی و عینی می‌داند. بر این اساس نه تنها حفظ نظام بر همه فرعیات دینی و واجبات شرعی مقدم است، بلکه اهمیت حفظ آن نسبت به جان امام زمان (عج) ارجح است.

فاطمه میرکی در پایان‌نامه خود با عنوان «بررسی قاعده حفظ نظام» به مطالعه لزوم صیانت از موجودیت نظام از نظر فقه اسلامی پرداخته است. وی در بخشی از اثر پژوهشی خود، آیاتی از قرآن کریم را که به این موضوع اشاره دارند گردآوری کرده و مورد تحلیل قرار داده است. در همین بخش می‌خوانیم: «به طور کلی ‌آیاتی‌ را که با استفاده از آن‌ها می‌توان به اهمیت تشکیل و حفظ اجتماع اسلامی ‌در قرآن پی‌برد به چند دسته می‌توان تقسیم کرد: آیاتی ‌که از طریق پیروی ‌از صراط مستقیم دعوت به وحدت می‌کند؛ مانند آیات زیر که می‌فرماید: «وَ أنَّ هَذَا صِراطی‌مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم»؛ «وَاعتَصَمُوا بِحَبلِ اللّهِ جَمِیعَاً وَلَا تَفَرَّقُوا»؛ تا آن جا که می‌فرماید: «وَلا تَکُونُوا کَا الَّذینَ تَفَرّقُوا وَاختَلَفُوا مِن بَعدِ ما جاءَتهُمُ البَیِّناتُ؛ مانند کسانی نباشید که تفرقه کردند و دچار اختلاف شدند پس از آنکه بیناتی برای آن‌ها آمد» که به مسئله حفظ جامعه از تفرق و انشعاب اشاره کرده است.

یکی ‌از نکاتی ‌که در ذیل این آیات مطرح می‌شود این است که خداوند سبحان امر به اعتصام جمعی‌ کرده است و نه صرفاً اعتصام فردی؛ زیرا اعتصام فردی، ‌هدفی ‌را که از بیان چنین حکمی ‌مورد نظر است تأمین نخواهد کرد. بنابراین عدم اجتماع بر این حکم، از علل تفرق، اختلاف و وقوع در مهالک است که همان از بین رفتن نظام اجتماع است. در این آیه خداوند هم مردم را به اتحاد دعوت کرده و خط مشی ‌و اصول آن را بیان می‌کند و هم از اختلاف و تفرقه نهی ‌می‌کند تا ضرورت وحدت روشن شود؛ لذا مفاد آیه این است که هر فردی ‌از افراد جامعه لازم است مسلمان و مؤمن باشد در حالی‌که مساعد، معاضد و معاون یکدیگر باشند. دستور قرآن به ایمان و شهادت به صدق رهاورد وحی ‌و رسالت یک مسئله فردی ‌است، اما وقتی‌ می‌فرماید: «و َاعتصَمُوا بِحَبلِ اللّه جَمیعاً وَلا تَفَرَّقوا؛ به ریسمان خدا چنگ بزنید و از تفرقه بپرهیزید» و قید جمعیاً را می‌آورد یعنی‌ همگان باید چنین باشند. و آیه «وَلا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذ هَبَ ریحُکُم» که به اثرات مخرب تفرقه و اختلاف اشاره دارد.

بنابراین با در نظر گرفتن این نکته که ظهور اختلاف در آراء و عقاید امری ‌ضروری ‌است و جلوگیری ‌افراد از آن ممکن نیست، برطرف شدن آن هم به وسیله اجتماع ضروری ‌است و اجتماع بدن‌ها با یکدیگر به خوبی ‌می‌تواند این اختلاف را بر طرف سازد و در این جاست که به ضرورت حفظ نظام اسلامی ‌می‌توان پی‌برد.

آیه دیگری ‌که در این دسته قرار دارد این آیه شریفه است: «إنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُم وَ کانُوا شِیَعاً لَستُ مِنهُم فِی ‌شَیءٍ». بر طبق این آیه شریفه می‌توان استنباط کرد که اساس دعوت پیامبر اکرم بر وحدت کلمه و اجتماع است، زیرا اساساً آن دینی‌که مایه اختلاف باشد، دین خدا نیست. آیات فوق و آیات دیگر، به طور مطلق، عموم مردم را به اصل اتحاد و اجتماع دعوت می‌کند.

قرآن در کنار دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرقه با امر به نظارت عمومی ‌به عنوان عامل ولایت و پیوند مشترک، امر به معروف و نهی ‌از منکر را لازم شمرده است تا با اجرای‌ آن هم از وقوع فساد و تبهکاری ‌پیشگیری‌ شود و هم در مقام مبارزه با فساد و تبهکاری، همه کارها برای‌ قضاوت و داوری ‌به محاکم رسمی ‌واگذار نشود؛ از این رو فرمود: «وَلتَکُن مِنکُم أُمَهٌ یَدعُون إلی‌الخَیرِ و یأمُرُون بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عنِ المنکَرِ وَ اولئکَ هُمُ المُفلِحون وَ لا تَکُونوا کَاالَّذینَ تَفَرَّقُوا و اختَلَفُوا مِن بَعدِ ما جاءتهُمُ البَیِّناتُ و اولئکَ لَهُم عَذابٌ عَظیم». در این آیات پس از فراخوانی ‌دعوت به خیر و امر به معروف و نهی ‌از منکر و نظارت عمومی، با سبک گفتاری‌ خاصی‌ و با شدیدترین لحن به خطر تفرقه و اختلاف اشاره می‌کند. دعوت دیگران به این امور و نهی ‌از کارهای ‌ناشایست از مهمترین عناصر برای ‌جلوگیری ‌یک جامعه از فروپاشی ‌و انحطاط و حفظ آن است؛ زیرا قوانینی ‌که برای ‌یک جامعه وضع می‌شوند، اجرا نمی‌شوند مگر با تحقق دو عامل: عمل افراد به آن قوانین و این که افراد یکدیگر را ترغیب به عمل به آن‌ها کنند و به عبارت دیگر عامل اجرایی‌قوانین، دعوت به آن‌هاست که از آن تعبیر به امر به معروف و نهی ‌از منکر می‌شود که اگر این عامل وجود نداشته باشد، موجب اختلال نظام و تعطیلی ‌احکام خواهد شد.

بخشی ‌از احکام و دستورهای‌ اسلام که در آیات قرآن به آن‌ها اشاره شده است، به گونه‌ای ‌است که اجرا و اقامه آن‌ها بدون شکل‌گیری ‌جامعه و حضور مردم در اجتماع، مقدور و میسور نیست؛ نظیر جهاد، حج، نماز جمعه، که این دسته از تعالیم، صرفاً اجتماعی‌اند: «إنَّ اللهَ یَأمُرُکُم أن تُؤَدُوا الأماناتِ إلی‌أهلِها وَ إذَا حَکَمتُم بَینَ النَّاسِ أن تَحکُمُوا بِالعَدلِ» و «وَ أذَّن فی‌النَّاسِ بِالحَجِّ یأتوکَ رِجالاً و عَلَی‌کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عمیقٍ». در برخی‌از تعالیم اسلام به اجتماع تصریح نشده است؛ لکن شارع نا مستقیم حضور مردم را لازم شمرده است؛ مانند نماز جماعت، رسیدگی‌به مشکلات دیگران، تعاون بر قسط و عدل. ظهور این دسته از تعالیم الهی، اجتماع انسانی ‌را طلب می‌کند. لذا حفظ نظام برای ‌حفظ و بر پایی ‌تعالیم دینی ‌لازم است.

از آن جایی ‌که حفظ نظام اجتماع، مقدمه برقراری ‌عدالت است و اساساً عدالت بدون نظام اسلامی ‌محقق نمی‌شود، پس می‌توان تمام آیاتی ‌که به برقراری‌ عدالت حکم می‌کنند را مؤید لزوم حفظ نظام اسلامی ‌دانست: «یا أیُّها الَّذین آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّه…»؛ «یا أیُّهَا الذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی‌ألّا تَعدِلُوا إعدِلُوا هُوَ أقرَبُ لِلتَّقوی ‌و…»؛ «إنَّ اللّه یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسان وَ إیتاء ذِی‌القُربی ‌و …». از مجموع این آیات و دیگر آیات قرآن، می‌توان  به اهمیت تشکیل اجتماع در اسلام و به همان دلایل به اهمیت حفظ نظام اجتماعی ‌اسلام پی ‌برد. لذا مهم‌ترین شاهد برای ‌اجتماعی ‌بودن دین اسلام این است که در آیات قرآن، مطالب اخلاقی ‌به صورت اجتماعی ‌تشریع شده است. پس بی‌تردید اهتمام اسلام به جامعه از امور بدیهی ‌بوده و نیاز به استدلال ندارد.

در بخش دیگری از پایان‌نامه به روایاتی اشاره شده که بر لزوم حفظ نظام اشاره دارند. به اعتقاد نگارنده، بدون تردید، اصول اولیه و ریشه‌های ‌اصلی ‌فقه حکومتی‌ اسلام، مانند هر مسئله اسلامی‌دیگر در قرآن مجید و سنت رسول خدا و ائمه معصومین قرار دارد و از لحاظ تاریخی ‌پیدایش و شکل‌گیری ‌فقه حکومتی ‌همزمان و همزاد با پیدایش «فقه عمومی ‌اسلام» است. چرا که همه دستورات اسلام در عصر نبوت با نزول آیات الهی ‌و سنت شخص پیامبر اکرم  تدوین و تکوین یافته است چنانچه در موثقه ابوحمزه ثمالی ‌از امام محمد باقر(ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود: پیامبر اکرم(ص) در حجهالوداع برای‌ مردم خطبه‌ای ‌ایراد فرمود و ضمن آن بیان کرد: ای‌مردم هیچ چیز از آن چه شما را به بهشت نزدیک و از آتش دور گرداند وجود ندارد، مگر این که شما را به آن مأمور کردم و هیچ چیز از آن چه شما را به آتش نزدیک و از بهشت دور سازد وجود نداشت، مگر این که شما را از آن نهی‌ کردم. در اعصار بعدی ‌با سیره و روایات ائمه معصومین(ع)، فقه اسلام در همان مسیر بنیان‌گذاری‌شده و بر پایه همان اصول و ملاک‌ها توسعه و تطور یافته است.

فقهای ‌اسلام نیز در عصر غیبت کبری، طبق دستور خود ائمه معصومین که فرموده‌اند: «عَلَینا إلقاءُ الأُصُول و عَلَیکُمُ التَّفریِع»، تنها تفریع فروع بر اساس اصول القائی‌ائمه  را انجام داده و از این رهگذر به تعمیق و گسترش مباحث و مسائل فقهی ‌پرداخته‌اند .

پس از جمله شئون و اختیارات «ولی‌فقیه» در عصر غیبت تأسیس و القای‌قواعد و اصول فقه سیاسی ‌و حکومتی، در بعد امامت و رهبری ‌است و هم چنین مسائل و اصول کلی ‌زیادی‌ نیز در دیگر مسائل اجتماعی ‌و سیاسی‌در متن قرآن مجید و یا سنت پیامبر، سیره و روایات ائمه معصومین مطرح شده و ارکان و اصول فقه حکومتی ‌اسلام را پدید آوردند که از جمله آن ها می‌توان به مسئله حفظ نظام اشاره کرد.

روایاتی‌امامت را نظام‌دهنده جامعه و لازمه آن می‌داند، چنان که از پیامبر اسلام(ص)  نیز نقل شده است که فرموده اند: «إسمَعوا و أطیعُوا لِمَن وَلّاهُ الأَمر فإنّهُ نظامُ الأسلام». از کسی ‌که خداوند کارها را به دست او سپرده اطاعت کنید، زیرا او نظام دهنده احکام اسلام است. حضرت امیر(ع) نیز می‌فرمایند: «فَرَضَ اللهُ … والإمامهُ نظاماً للأٌمه و الطاعهُ تعظیما للإمامه»؛ «خداوند امامت را برای ‌نظام یافتن و انسجام امت و اطاعت از امام را برای‌ بزرگداشت و عظمت امامت قرار داد».

انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد