اشتباهات تربیتی که منجر به گریز از خانواده و ازدواج میشود
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا؛ سیزدهمین نشست از سلسله نشستهای بررسی آسیبهای اجتماعی در ایران با موضوع خانه و خانوادهگریزی از سوی خانه مهر امام رضا(ع) برگزار شد. در این نشست کارشناسانی همچون؛ باقر ساروخانی، مدیر گروه علمی تخصصی جامعهشناسی خانواده و سیما فردوسی،
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا؛ سیزدهمین نشست از سلسله نشستهای بررسی آسیبهای اجتماعی در ایران با موضوع خانه و خانوادهگریزی از سوی خانه مهر امام رضا(ع) برگزار شد.
در این نشست کارشناسانی همچون؛ باقر ساروخانی، مدیر گروه علمی تخصصی جامعهشناسی خانواده و سیما فردوسی، استاد گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، با اجرای راحله امینیان به ارائه نظرات خود پیرامون موضوع خانه و خانوادهگریزی پرداختند.
فردوسی خانوادهگریزی را معضلی اجتماعی ــ خانوادگی خواند که روند رو به افزایشی یافته است و گفت: تحقیقات نشان میدهد که این معضل در تمام جوامع وجود دارد، بنابراین در بررسی علل تأثیرگذار بر این امر مهم که منجر میشود فرد امنترین مکان ممکن را ترک کند و به سوی اجتماعی رود که خطرات متعددی را برای وی پدید خواهد آورد، باید به عوامل و منظرهای متفاوت نگریست تا تصویری همه جانبه نقش بندد.
وی با بیان اینکه خانوادهگریزی در تمام مقاطع سنی و برای دو جنس دختر و پسر رخ میدهد، گفت: با این حال فراوانی تعداد دختران نوجوانانی که خانه را ترک میکنند بیشتر از پسران است.
ساروخانی در دو معنا خانوادهگریزی را مورد توجه قرار داد و گفت: گاهی فرد خانواده را ترک و به سمت جامعه مخاطرهآمیز میرود، اما گاهی افراد تمایل خود را به تشکیل خانواده از دست میدهند.
وی به بیان سابقه تاریخی ازدواج پرداخت و گفت: در ابتدا انسانها در کوه و غار با یکدیگر رابطه غریزی داشتند و ازدواج شکل نمیگرفت، در نتیجه انسانها امنیت ارتباطی نداشتند و پیوند آنان ناپایا بود، اما از زمانی که انسانها اسکان پیدا کردند، امری تازه با عنوان فرهنگ پدید آمد، که به ارتباط انسانها شکلی خاص بخشید و ازدواج شکل گرفت. در واقع ازدواج برخورد طبیعت با فرهنگ است. فرهنگ غریزه را مهار، کنترل و هدایت و گاهی نیز سرکوب میکند. در چنین شرایطی قواعد ازدواج تعیین شد و ممنوعیتها و مناسک مرتبط با آن شکل گرفت تا مردم این پیوند را به رسمیت بشناسند و جامعه سامان تازهای یابد و براساس ایجاد خویشاوندی انتظام تازهای در شهرها شکل گیرد. بدین ترتیب آرام آرام شاهد هژمونی فرهنگ بودیم به طوری که افراد آزادی خود را از دست دادند و حاکمیت فرهنگ آنان را به انجام امور مختلف وادار میکرد که از جمله میتوان به سنت «خون بس» اشاره کرد.
مدیر گروه علمی تخصصی جامعهشناسی خانواده پیدایش رنسانس را سبب مهار کردن فرهنگ و ایجاد فردیت دانست و گفت: اصحاب دایرهالمعارف در اروپا به تدریج فردیت را مطرح و نقطه تعادل بین فرد و اجتماع را مشخص کردند. اما در حال حاضر فردیت بر فرهنگ غلبه یافته است که مثال واضح آن شکلگیری ازدواجهای سفید است. در چنین شرایطی افراد چگونه باید آموزش ببینند که به ازدواج رغبتی پایدار پیدا کنند و خانواده دچار طلاق در ابعاد مختلف نشود و خانوادهای را شکل دهد که میراث آن را نیز از طریق فرزندان منتقل کند.
در ادامه کارشناسان به علل جمعگریزی افراد و روی آوردن به فردیت اشاره کردند. فردوسی در تبیین این موضوع چنین گفت: اگر به این موضوع از منظر نیاز بنگریم باید گفت که نیاز به ارتباط در انسانها از ابتدای زندگی به وجود آمده است و امری فطری محسوب میشود، بهطوریکه نوزاد دو ماهه لبخند میزند و آن را لبخند اجتماعی مینامند، چرا که نوزاد علاقه به ایجاد ارتباط دارد و در چهار ماهگی دستهای خود را به سمت مادر دراز و در سنین بالاتر صداسازیها را افزایش میدهد؛ بنابراین انسان موجودی اجتماعی محسوب میشود که احتیاج به ایجاد ارتباط دارد.
تغییر در نحوه ارضای نیاز انسان به ارتباط اجتماعی
وی با بیان اینکه امروز نحوه ارضای نیاز انسان به ارتباط تغییر پیدا کرده است، گفت: در گذشته خانوادههای گسترده وجود داشت اما امروز خانوادهها شکل هستهای پیدا کرده است، در این شرایط روابط کاهش مییابد، اما این امر نباید به استحکام روابط لطمه وارد کند، بلکه روند زندگی باید چنان رو به پیشرفت و امنیت و دارای جذابیت باشد که اعضای خانواده نیاز به فرار از خانواده نداشته باشند و روی به عزلت و انزواطلبی نیاورند.
فردوسی با اعتقاد بر اینکه در برابر فرار از خانه اولین موضوعی که باید بدان توجه داشت حالت روحی و روانی فرد است، تصریح کرد: در چنین شرایطی باید بررسی کرد که آیا فرد در خانواده تحت فشار قرار ندارد؟ هر چند که در برخی موارد افراد چنان از مهارت حل مسئله برخوردار هستند که با بروز فشار نیز پای به فرار نمیگذارند، چرا که شرایط مبارزه و حل مشکل را آموختهاند.
در ادامه این نشست امینیان، مجری برنامه به گسست در خانواده و سردی ارتباط زوجین و والدین و فرزندان اشاره کرد و از ساروخانی درخواست کرد تا به چرایی این موضوع بپردازد.
ساروخانی نیز با تأکید بر اجتماعی بودن انسانها گفت: انسان به جامعه و جمع علاقهمند است و این امر جزو سرشت وی محسوب میشود، اما گاهی در ارتباطگیری دچار مشکل میشود. برای بررسی این موضوع ابتدا باید به شرایط خانواده نگریست. زمانی که عاطفه در خانواده کاهش یابد، فرد در دل خانواده خود تنها میماند و این امری وحشتناک برای افراد به حساب میآید. پناه آوردن افراد به خانواده و احساس امنیت نیازمند آن است که فرد خانه را محلی امن بیاید، در غیر این صورت با مشاهده الگویی ناقص از خانواده فعلی خود درصدد ازدواج و ایجاد خانوادهای جدید برنمیآید.
ضرورت مدیریت انگیزش در مدارس
مدرسه دومین مکانی بود که ساروخانی بدان اشاره و بیان کرد: گاهی به اشتباه تصور میکنیم که کودکان و نوجوانان باید در مدرسه سرشار از علم و دانش شوند در صورتی که مدرسه جایگاه عشق، مهر و شادمانی است و باید مدیریت انگیزش در مدارس شکل گیرد. در چنین محیطی افراد، ایجاد ارتباط انسانی و نحوه زندگی کردن را میآموزند و میتوان نسبت به خانواده و ازدواج تبلیغ کرد و کارکردهای آن را متذکر شد، به طوری که به مانگار شدن در این محیط رغبت پیدا کنند. گاهی رسانههای جمعی بیشتر به جنبه نمایش خشونت در خانواده میپردازند، اگرچه آن را واقعیتگرایی مینامند اما امنیتی که در خانواده تولید میشود را نادیده میانگارند.
در ادامه این نشست، مجری از سیما فردوسی درخواست کرد تا به تبیین جنبههای مختلف تمایل به استقلالطلبی نوجوانان و گرایش بیشتر آنان به گروه همسالان بپردازد. وی گرایش به گره دوستان را امری طبیعی خواند و گفت: نوجوان تمایل دارد که خود را صاحب عقل جلوه دهد، در این شرایط خانواده باید به نظرخواهی از نوجوان بپردازد و از اعمال فشار و سختگیریهای افراطی پرهیز کند و در پارهای از مسائل با نظارت دورادور به او استقلال عمل دهد تا اعتماد به نفس فرزند نوجوان نیز بالا رود. نوجوانی که دچار اضطراب و خشم فروخورده باشد، روی به خانوادهگریزی میآورند.
وی به ازدواجهای اجباری که بدون علاقه و سنخیت شکل میگیرد اشاره و بیان کرد: در گذشته بسیاری از زنان و مردان به این شکل از زندگی ادامه میدادند، اما پیشرفت ارتباطات و بروز رسانههای جمعی و بالا رفتن آگاهیهای مردم سبب میشود که افراد با راهکارهای جدیدی آشنا شوند و جرأت و جسارت برای اعلام اعتراض پیدا کند و اگر تحت فشار قرار گیرد دست به ترک خانه بزند. به همین دلیل است که جوانان را از ازدواجهای شتابزده و صرفا عاطفی برحذر میداریم و از دستگاههای آموزشی همچون مدارس و رسانه میخواهیم تا روح زندگی را به افراد بیاموزند.
ساروخانی نیز در ادامه اظهار کرد: خانواده در سنتهای تاریخی ایرانیان دارای قداست است و افرادی بالغ و بزرگسال محسوب میشدند که ازدواج کرده و دارای فرزند باشند. امروز دچار جابجایی ارزشها شدهایم و نیاز به آشتی با دنیای جدید داریم. در گذشته خانواده پدرسالار بود و فرزندان جرأت پرسش و اعترض نداشتند، اگر مردان امروز نیز درصدد برآیند تا همچون پدرانشان عمل کنند، نسلی سرخورده میآفرینند اما میتوانند با حق رأی و انتقاد قائل شدن برای فرزندان، سبب کاهش طلاق عاطفی در خانواده شوند.
چهار ستون لازم برای ازدواج
وی برای ازدواج موفق چهار ستون متصور شد و گفت: ازدواج نباید صرفا تابع قلب انسان باشد چرا که زمینههای فرسایشی را ایجاد میکند. اگر چه در مرحله اول باید قلب انتخاب کند اما در مرحله دوم عقل باید به میدان بیاید و میزان وجاهت و معقول بودن این ارتباط را بسنجد و عقل و احساس در فراخوانی مشترک دست به انتخاب بزنند. در این میان علاوه بر عقل و احساس، باید از خرد جمعی که همان خانواده است نیز بهره برد؛ چرا که گاهی افراد دچار هیجان میشوند و نتیجه عقلانی شکل نمیگیرد؛ در چنین شرایطی باید نگاهشان را به نگاه خرد جمعی بدوزند و در این میان از مشورت و هدایت سایرین استفاده کنند. این سه جز باید با عاملی به نام دانش همراه باشد تا انتخاب فرد و خانواده از مقبولیت برخوردار شود.
وی با اشاره به اینکه در دنیای امروز ازدواج تنها شیوه زندگی نیست و ارتباطات شکل گستردهای پیدا کرده است، به تبیین راهکارهای روی آوردن به اصیلترین ارتباط که همان تشکیل خانواده و پایداری آن است پرداخت و گفت: ما نمیتوانیم جوانان را مجبور به ازدواج کنیم ولی میتوانیم با تربیت صحیح، تصویری زیبا از خانواده در نظر آنان ترسیم کنیم تا خودشان مایل به ایجاد این ارتباط صحیح و پایدار باشند.
تشریفات ازدواج؛ مانع تشکیل خانواده
ساروخانی تشریفاتی شدن ازدواجها و توقعات بالای زوجین را سبب دلسردی نسبت به تشکیل این نهاد دانست و گفت: نهاد خانواده باید به شکل مدنی شکل گیرد، یعنی زوجین با یکدیگر مذاکره داشته باشند و از تحصیلات و اشتغال در جهت بالندگی خانواده بهره گیرند. برای پایدار کردن افراد در خانواده ابتدا باید از کودکی ترسیمی زیبا و منطقی از این نهاد اجتماعی در ذهن کودکان ایجاد کرد و با وجاهت بخشیدن به خانواده الگوی عملی پیش روی فرزندان قرار داد. چنین فرزندانی در بزرگسالی به اهمیت نهاد خانواده و کارکردهای آن آگاه هستند و خود نیز درصدد تشکیل خانواده برمیآیند. در جامعهای که اهمیت ازدواج به خوبی درک نشود، با افزایش فرزندان طلاق، تکفرزندی و کمبود جمعیت مواجه میشویم.
وی کنترل خانواده بر فرزندان را دارای اصولی خواند که اگر رعایت نشود سبب به بیراهه رفتن و عزلتطلبی نوجوانان و جوانان و بیزاری از خانه میشود و گفت: روابط بین والدین باید طوری باشد که فرزندان خواستههای خود را با والدین مطرح کنند و به عنوان مشاور از آنان بهره گیرند. در کلام حضرت امیر(ع) نیز آمده است که فرزندانتان را منطبق با مقتضیات روز تربیت کنید.
در بخش دیگری از این نشست امینیان، مجری برنامه به نوعی دیگر از خانهگریزی نوجوانان که صرفا به حضور فیزیکی آنان در محیط خانه محدود میشود اشاره کرد و از کارشناسان خواست تا در زمینه علل شکلگیری چنین روندی به ارائه نظر بپردازند.
فردوسی نبود ارتباط عاشقانه بین والدین را سبب به تنهایی و عزلت کشیده شدن فرزندان دانست و گفت: تبعیض قائل شدن بین فرزندان، تضعیف اعتماد به نفس و مقبول نشمردن نیز سبب میشود، فرزند علاقهای به ارتباطگیری با والدین خود نداشته باشد. در خانوادههایی که طلاق عاطفی شکل گرفته است نیز فرزندان احساس امنیت عاطفی نمیکنند و همین امر آنان را به انزوا میکشد. فرزندان امروز بسیار آگاهتر و کنجکاوتر هستند و اعضای خانواده باید مهارت گفتوگو در خانواده را بیاموزند تا بتوانند روابط فیمابین را مدیریت و فضای خانواده را برای نوجوانان و جوانان جذابتر کنند.
استاد گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی با تأکید بر اینکه انسان در جستجوی رفع نیازهای عاطفی است و خانواده بهترین ملجأ برای رفع این نیاز است، تصریح کرد: برخی افراد از چنین نعمتی برخوردار نیستند، اما به نوعی خردگرایی رسیدهاند و تعهدات را میشناسند و دچار انحراف در تأمین نیازهای عاطفی خود نمیشوند. در این میان برخی افراد دچار لغزش میشوند و به واسطه ضعف در شناخت ارزشها، روابط خود را به سمتی سوق میدهند که برای خود و خانواده دچار مشکل کنند. نمیتوان به فردی که در خانواده دچار مشکل است مجوز داد که در خارج از خانواده و به شکل غیراصولی دست به تأمین نیاز عاطفی خود بزند؛ در چنین شرایطی با آسیب دیدن خانواده، جامعه نیز دچار آسیب و لغزشهای اساسی میشود. بنابراین باید اقدام به پیشگیری اولیه و ثانویه در قالب انتخاب صحیح در ازدواج و حل مشکل در زندگی خانوادگی، به محض بروز زد تا به مرحله طلاق عاطفی نرسیم.
گریز از خانواده در پی اشتباهات تربیتی
ساروخانی گریز از خانواده را متفاوت از ترک خانواده دانست و گفت: در این جریان از یک سو والدین حضور دارند که باید از گشودگی کامل، انتقادپذیری و پذیرش مخاطب برخوردار باشند تا جاذبه ارتباطات به صفر نرسد. والدین نباید صرفا نقش خود را تأمین نیازهای مادی فرزندانشان بدانند، بلکه باید درصدد تربیت فردی عاطفهمحور باشند. اشتباهات تربیتی حادثهساز هستند و به گریز از خانواده میانجامد. از سویی فرزندان نیز باید تحت تربیتی باشند که به بلوغ ارتباطی، عاطفی و عقلانی برسند تا هم برای خانواده، هم جامعه و هم خود فرد نعمتی بزرگ محسوب شوند.
وی ادامه داد: گریز از ازدواج و خانواده، فردای جامعه را به خطر میاندازد. اگر انسان بالغ در درون خانواده، مدرسه و از طریق رسانه تربیت نشود، توسعه پایدار جامعه نیز دچار خلل میشود چرا که نیروی انسانی مهمترین شاخص در این زمینه محسوب میشود.
در پایان این نشست فردوسی به تبیین راههای پیشگیری از خانه و خانوادهگریزی پرداخت و تصریح کرد: والدین باید شناخت کافی از ظرفیتهای ژنتیکی و محیطی فرزندان خود داشته باشند و حد و حدود پیشرفت او را بدانند و انتظارات بیش از حد نداشته باشند. وقتی نوجوان تصور کند از قابلیت و توانمندی برخوردار نیست، نه تنها از خانواده بلکه از جامعه نیز گریزان میشود. باید مسیر را برای پیشرفت فرزندان در حوزههایی که بدان علاقهمند هستند مهیا کنیم و آنان را عاملی برای تحقق آروزهای بر باد رفته خود نپنداریم. سرکوب و سرخوردگی نتیجه نبود عاطفه و احترام در خانواده است.
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰