قرآن؛ خط رابطه بین خدا و انسان
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، چه موهبتی بالاتر از اینکه «کلام خدا» در اختیار توست؟ خداوند، با تو هم صحبت میکند، برای توهم «پیام» میفرستد، تو هم اگر بخواهی، میتوانی همچون حضرت موسی(ع)، «کلیم خدا» شوی.چگونه؟ با خواندن «نماز» و
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، چه موهبتی بالاتر از اینکه «کلام خدا» در اختیار توست؟ خداوند، با تو هم صحبت میکند، برای توهم «پیام» میفرستد، تو هم اگر بخواهی، میتوانی همچون حضرت موسی(ع)، «کلیم خدا» شوی.چگونه؟ با خواندن «نماز» و «قران».
وقتی با طهارت جسم و جان، با نورانیت وضو و با «نیت قرب»، به نماز میایستی و آنگاه که با دهانی پاک، دلی روشن، ضمیری خداجوی و قلبی خاشع، به «تلاوت» میپردازی، در هر دو حال، کلیم خدا شدهای.آنجا تو با «او» سخن میگویی، اینجا، او با «تو» سخن میگوید.
وقتی به نماز قامت میبندی، چنین تصور کن که در پیشگاه و محضر آن رب جلیل و خدای هستیآفرین ایستادهای و نیازت را با آن بینیاز در میان میگذاری.
وقتی به تلاوت مشغولی، چنان تصور کن که جبرئیل امین، از سوی خدا، این کلمات را هماینک بر تو نازل میکند و تو شنونده سروش آسمانی و وحی خدایی هستی.
آهنگ دلنشین، بر زیبایی قرائت میافزاید، اما هرگز مباد، که شیوه تلاوت و اسلوب قرائت، تو را از معنی و توجه به پیامهای آیات، بازدارد.بکوش تا «الفاظ»، حجابِ «معانی» نشود و «کیفیت»، فدای «کمیت» نگردد.
«قرآن»، گنجینه معارف خدایی است و «قرائت»، کلید گشایش این گنج است. مگر میشود کسی گنجینهای را بگشاید ولی ننگرد که در آن چیست و به چه کار میآید؟. «نماز»، وسیله ارتباط با خالق است مگر زیبنده است که کسی نماز بخواند، اما رشته ارتباط با معبود، همچنان گسسته بماند؟ وقتی میتوان دل را در «چشمه یاد» شستوشو داد، چرا ماندن در نیرنگ غفلت؟! وقتی میتوان با «تلاوت» و «عبادت»، با خدا انس گرفت، چرا دوری و مهجوری؟! او، خواستار «وصل» است، ما چرا «قطع» کنیم؟ کمااینکه نشاط «روح» جسم را هم بانشاط میسازد.
تاثیر حالات روحی و درونی بر حالات جسم و ظاهر، بسیار جدی است.اثر ظاهر بر باطن نیز در جای خود محل تامل است.
شادابی و طراوت جوانان بخشی هم به روحیه، قوا، غرایز و نیروهای نهفته در جوان بازمیگردد.اگر جوانی افسرده دل و گرفته خاطر شد، توان و تحرک ظاهری و اجتماعی خویش را از دست میدهد.
آنن که سحرخیز و متهجدند و «خواب» را بر دیده خود راه میدهند و «بیحالی» را از خود طرد میکنند، از نیروی روحی ایمان و محبت به محبوب و معبود برخوردارند.این «عشق برتر» خواب و تنبلی را فراری میدهد.
انس با «یاد محبوب»، میزان تحمل و ظرفیت انسان را نسبت به بیخوابی و بیدار ماندن و نیایش شب و استغفار سحر و بهرهگیری از لحظات ملکوتی «سحر» میافزاید.عشق به خدا، لحظات خلوت نیمهشب و صبحدم را، برای «شبزندهداری»، دوست داشتنی و لذتبخش میسازد کمااینکه در آیه ۱۷ سوره آلعمران در این رابطه میخوانیم: «المستغرین بالاسحار» ویژگی بندگان عارف و عاشق است که از «فیض سحر» بهرهمندند.
یکیاز راههای کسب این توفیق، «زود خوابیدن» برای «زود برخاستن» است آنان که تا دیروقت و تا ساعتی از نیمه شب گذشته، همچنان در شبنشینی و گردش و گفتوگو و تماشای فیلم و مسابقات ورزشی به سر میبرند، روشن است که توفیق «سحرخیزی» ندارند.
جسم نیز استراحت و آسایش میطلبد، تا بتواند بار روح را بکشد.نباید «مدیون جسم» بود.این بدهکاری به بدن، سبب میشود نتوانیم از این مرکب، برای «سفر شبانه» و «اسراء معنوی» استفاده کنیم و دریغا از محرومیت از این نعمت روحبخش و شادابیآفرین.نگویید «نمیشود!» اگر بخواهید، خیلی از این «نمیشود»ها «میشود».
یادداشت: پرویز پرنیان، نویسنده لرستانی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰