تاریخ انتشار : جمعه 1 اردیبهشت 1396 - 3:06
کد خبر : 5294

قرآن؛ خط رابطه بین خدا و انسان

قرآن؛ خط رابطه بین خدا و انسان

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، چه موهبتی بالاتر از این‌که «کلام خدا» در اختیار توست؟ خداوند، با تو هم صحبت می‎کند، برای توهم «پیام» می‏فرستد، تو هم اگر بخواهی، می‎توانی همچون حضرت موسی(ع)، «کلیم خدا» شوی.چگونه؟ با خواندن «نماز» و

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، چه موهبتی بالاتر از این‌که «کلام خدا» در اختیار توست؟ خداوند، با تو هم صحبت می‎کند، برای توهم «پیام» می‏فرستد، تو هم اگر بخواهی، می‎توانی همچون حضرت موسی(ع)، «کلیم خدا» شوی.چگونه؟ با خواندن «نماز» و «قران».
وقتی با طهارت جسم و جان، با نورانیت وضو و با «نیت قرب»، به نماز می‎ایستی و آن‌گاه که با دهانی پاک، دلی روشن، ضمیری خداجوی و قلبی خاشع، به «تلاوت» می‎پردازی، در هر دو حال، کلیم خدا شده‌ای.آن‌جا تو با «او» سخن می‌گویی، این‌جا، او با «تو» سخن می‎گوید.
وقتی به نماز قامت می‎بندی، چنین تصور کن که در پیشگاه و محضر آن رب جلیل و خدای هستی‎آفرین ایستاده‌ای و نیازت را با آن بی‎نیاز در میان می‎گذاری.
وقتی به تلاوت مشغولی، چنان تصور کن که جبرئیل امین، از سوی خدا، این کلمات را هم‌اینک بر تو نازل می‎کند و تو شنونده سروش آسمانی و وحی خدایی هستی.
آهنگ دلنشین، بر زیبایی قرائت می‎افزاید، اما هرگز مباد، که شیوه تلاوت و اسلوب قرائت، تو را از معنی و توجه به پیام‌های آیات، بازدارد.بکوش تا «الفاظ»، حجابِ «معانی» نشود و «کیفیت»، فدای «کمیت» نگردد.
«قرآن»، گنجینه معارف خدایی است و «قرائت»، کلید گشایش این گنج است. مگر می‎شود کسی گنجینه‌ای را بگشاید ولی ننگرد که در آن چیست و به چه کار می‎آید؟. «نماز»، وسیله ارتباط با خالق است مگر زیبنده است که کسی نماز بخواند، اما رشته ارتباط با معبود، هم‌چنان گسسته بماند؟ وقتی می‎توان دل را در «چشمه یاد» شست‌وشو داد، چرا ماندن در نیرنگ غفلت؟! وقتی می‎توان با «تلاوت» و «عبادت»، با خدا انس گرفت، چرا دوری و مهجوری؟! او، خواستار «وصل» است، ما چرا «قطع» کنیم؟ کمااینکه نشاط «روح» جسم را هم بانشاط می‎سازد.
تاثیر حالات روحی و درونی بر حالات جسم و ظاهر، بسیار جدی است.اثر ظاهر بر باطن نیز در جای خود محل تامل است.
شادابی و طراوت جوانان بخشی هم به روحیه، قوا، غرایز و نیروهای نهفته در جوان بازمی‌گردد.اگر جوانی افسرده دل و گرفته خاطر شد، توان و تحرک ظاهری و اجتماعی خویش را از دست می‎دهد.
آنن که سحرخیز و متهجدند و «خواب» را بر دیده خود راه می‎دهند و «بی‌حالی» را از خود طرد می‎کنند، از نیروی روحی ایمان و محبت به محبوب و معبود برخوردارند.این «عشق برتر» خواب و تنبلی را فراری می‎دهد.
انس با «یاد محبوب»، میزان تحمل و ظرفیت انسان را نسبت به بی‎خوابی و بیدار ماندن و نیایش شب و استغفار سحر و بهره‌گیری از لحظات ملکوتی «سحر» می‌افزاید.عشق به خدا، لحظات خلوت نیمه‌شب و صبحدم را، برای «شب‌زنده‌داری»، دوست داشتنی و لذت‌بخش می‎سازد کمااینکه در آیه ۱۷ سوره آل‎عمران در این رابطه می‎خوانیم: «المستغرین بالاسحار» ویژگی بندگان عارف و عاشق است که از «فیض سحر» بهره‌مندند.
یکی‌از راه‌های کسب این توفیق، «زود خوابیدن» برای «زود برخاستن» است آنان که تا دیروقت و تا ساعتی از نیمه شب گذشته، هم‌چنان در شب‌نشینی و گردش و گفت‌وگو و تماشای فیلم و مسابقات ورزشی به سر می‎برند، روشن است که توفیق «سحرخیزی» ندارند.
جسم نیز استراحت و آسایش می‎طلبد، تا بتواند بار روح را بکشد.نباید «مدیون جسم» بود.این بدهکاری به بدن، سبب می‎شود نتوانیم از این مرکب، برای «سفر شبانه» و «اسراء معنوی» استفاده کنیم و دریغا از محرومیت از این نعمت روحبخش و شادابی‌آفرین.نگویید «نمی‎شود!» اگر بخواهید، خیلی از این «نمی‎شود»ها «می‎شود».
یادداشت: پرویز پرنیان، نویسنده لرستانی

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد