۲۰ سال طول کشید قدر زندگی را بدانیم، شما زودتربفهمید + فیلم

گروه‌خانواده؛عطیه‌همتی:یک ماه قبل در خبرگزاری فارس گزارشی نوشتیم از زن و شوهری که در طول ۲۰ سال زندگی ۲۷ بار برای طلاق به دادگاه مراجعه کردند و هربار دل‌شان نیامد با همه سختی‌ها و آشوب‌هایی که داشتند از هم طلاق بگیرند. اما دست آخر یک دعوا و آشوب دیگر بهانه محکمی می‌شود که مسیر دادگاه را کامل طی کنند و بالاخره برای این زندگی شلوغ پرسروصدا یک نقطه بگذارند. اما بعد از طلاق به جای آنکه آرام‌تر شوند، دلتنگی‌هایشان آغاز می‌شود و هرکدام به گوشه‌ای پناه می‌برند و دست به دعا می‌شوند تا خدا مسیری پیش پای‌شان باز کند و بتوانند زندگی از دست رفته‌شان را طور دیگری آغاز کنند. آقای محمدی پیش مشاور می‌رود و مدت زیادی تحت نظر مشاور قرار می‌گیرد تا به خودشناسی برسد. خانم مبینی نیز بعد از جدایی شب احیا به گلزار شهدا می‌رود و آنجا از خدا می‌خواهد که اتفاقی بیفتد و همسرش تغییراتی کند تا دوباره زندگی را آغاز کنند.

حرفهای دل این خانواده که این روزها خوشبخت هستند در تلویزیون، کاملا نصفه نیمه ماند و تیغ تیز فضای مجازی در چندروز اخیر با یک فیلم یک دقیقه‌ای آزارشان داد تا بهانه‌ای شود که ما دوباره به خانه‌شان برویم و خیال‌مان راحت باشد که برخلاف همه آدم‌هایی که از دور قضاوت‌شان می‌کنند حالشان خوب است و هیچکدام از این حرفها روی زندگی‌شان تاثیری نگذاشته‌است.

این بار وقتی پا به خانه گذاشتیم خیلی چیزها تغییر کرده بود. خانم خانه می‌گفت خانه‌تکانی عید کرده‌ایم. هانیه دختر بزرگ خانه سرکار بود، هلیا مدرسه رفته بود و هدیه تازه از خواب بیدار شده بود و همه تلاشش را می‌کرد از ما پذیرایی کند.

آقای محمدی می‌گوید من آبرویم را روی دست‌هایم گذاشتم و روبروی ۸۰ میلیون آدم نشستم که بگویم ۲۰ سال غلط رفتم. قدر زنم را ندانستم، قدر زندگی‌ام را ندانستم شما زودتر بدانید. زودتر بفهمید که زن ستون خانه است. ستون خانه را اگر برنجانید تمام خانه روی سرتان آوار می‌شود.

باهم کامنت‌های فضای مجازی را خواندیم. از چندتایش حسابی خندیدیم. از بازخوردها پرسیدیم. آقای محمدی گفت چندین نفر به او پیام داده‌اند که بعد از شنیدن حرفهایش می‌خواهند پایشان را روی غرورشان بگذارند و دنبال همسرشان بروند تا او را به خانه برگردانند. خانم مبینی چندین بار گفت با دوربین رودربایستی دارد و همین برایش کلی حرف و حدیث در آورده و گفت حالا بیست و چندسال است که تجربه زندگی دارد که  ۵ سال است که دارد طعم واقعی خوشبختی را می‌چشد و برخلاف اینکه این چند روز حرفهای تلخی درباره بی‌پناهی خودش شنیده، محکم به ما گفت که گرفتن تصمیم به آن سختی جسارت زیادی می‌‌خواست که خیلی‌ها آن را نداشتند. اما او این تصمیم را گرفته و این ۵ سال دارد نتیجه آن را می‌بیند.

در خانه را نشان دادند و گفتند این در به روی به کسانی که مشکلی در زندگی‌شان دارند باز است و آنها حاضرند همه تجربیات‌شان را در اختیارشان قرار بدهند. دوست دارند چیزی را که بعد از ۲۰ سال به آن رسیده‌اند بقیه زودتر برسند. خیلی زودتر.