شناخت قرآن به فراخور استعداد انسانها متفاوت است/ انکار قرآن؛ دورکننده شفاعت در قیامت

درک عظمت قرآن کریم، منوط به معرفت قرآن در تمامی ابعاد است، یعنی شناخت حقایق و معارف غیبی، اسرار و حکم، شرایع و احکام، قصص و امثال، محکم و متشابه، تأویل و تنزیل و ظاهر و باطن آن که هر کدام بُعدی از ابعاد و جلوهای از جلوههای قرآن کریم هستند. قرآن کریم در برگیرنده
درک عظمت قرآن کریم، منوط به معرفت قرآن در تمامی ابعاد است، یعنی شناخت حقایق و معارف غیبی، اسرار و حکم، شرایع و احکام، قصص و امثال، محکم و متشابه، تأویل و تنزیل و ظاهر و باطن آن که هر کدام بُعدی از ابعاد و جلوهای از جلوههای قرآن کریم هستند. قرآن کریم در برگیرنده عالیترین معارف الهی در زمینه شناخت خداوند متعال، اسما و صفات الهی، اسرار توحید، ویژگیهای سفیران و پیامبران الهی، اسرار جهان غیب، سنتهای حاکم بر جامعههای بشری، شناخت انسان و فرجام کار او، اخبار غیبی مربوط به گذشتگان و آیندگان است و همچنین حاوی نظامهای اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و سیاسی است که بشر برای سعادت و خوشبختی جاودانه خود به آن نیاز دارد.
قرآن کریم نشانگر راهی است که پیمودن آن انسان را از یوغ بردگی ستمگران نجات میدهد و از اسارت در زنجیر جهل، خرافه و هواهای شیطانی میرهاند و او را در مسیر سلامت قلب، پاکی ظاهر و باطن و پیشرفت مطلوب انسانی و معنوی قرار میدهد. قرآن حاوی معیارهای جاودانه برای شناخت حق از باطل و سره از ناسره است، با شناخت این ویژگیها و خصوصیات است که درک عظمت و رفعت ذاتی قرآن کریم و برتری آن بر دیگر انوار الهی روشن میشود. علاوه بر همه این ویژگیها، اتصال قرآن به معدن عظمت الهی، عظمت و رفعتی فراتر از اندیشههای عادی به آن بخشیده، و این کتاب را دارای برکات و آثار خاصی در جسم و روح انسان بلکه در تمام جهان هستی قرار داده است. از آنجا که شناخت و استفاده از این کتاب الهی به فراخور استعداد انسانها متفاوت است، درک عظمت قرآن نیز متناسب با این درک متفاوت خواهد بود. در این میان عدهای هم هستند که به طور کامل از درک حقیقت و عظمت قرآن محروماند و به این کتاب آسمانی ایمان نمیآورند و حقایق و عظمت و معجزات آن را انکار میکنند و از آن روی گردانند. چنین افرادی به فرموده قرآن کریم از هرگونه شفاعتی در روز قیامت محروم هستند و آن روز است که برای آنان یومالحسره به معنای واقعی کلمه میباشد.
معنای کلمه انکار
انکار[۱] به معنی منکر چیزی شدن میباشد و منکر یعنی انکار کننده؛ کسی که چیزی یا دیگری را نشناسد.[۲] راغب اصفهانی معتقد است: در واقع انکار نوعی از جهل و نادانستن است[۳] ابنفارس و علامه مصطفوی مینویسند: و نَکِرَ الشَّیء و أنکَره: لم یَقْبَلْه قلبُه و لم یعترِفْ به لسانُه[۴] هم چنین در قاموس آمده است: انکار عدم قبول است.[۵]پس انکار قرآن به معنی نپذیرفتن آن و قبول نداشتن خبرها و احکام آن است.
قرآن کریم انکار و رویگردانی از خودش را یکی از موانع شفاعت بیان میفرماید: «وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ، هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْویلَهُ یَوْمَ یَأْتی تَأْویلُهُ یَقُولُ الَّذینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا…؛ و براى آنان کتابى [عظیم و با ارزش] آوردیم که آن را از روى دانشى [گسترده و دقیق] بیان کردیم، در حالى که براى گروهى که ایمان آوردند، سراسر هدایت و رحمت است،آیا [منکران قرآن براى باور کردن آن] جز تحقّق وعدههایش را انتظار مىبرند؟! روزى که حقایق بیان شده در آن [به صورتى ظاهر و آشکار] بیاید، کسانى که از پیش، آن را فراموش کرده بودند، مىگویند: یقیناً فرستادگان پروردگارمان حق را آوردند [ولى ما آن را نپذیرفتیم،] پس آیا [در چنین روزى] شفاعت کنندگانى براى ما هست که ما را شفاعت کنند…»[۶]
ظاهر آیات شریفه صراحتاً بیان میدارند کسانی که منکر قرآن کریم بوده باشند در روز قیامت با حسرت تمام بیان میدارند که آیا برای ما شفیعانی هست که نجاتمان دهند؟ که پاسخ آنان قطعاً منفی است و وارد دوزخ خواهند شد. ناگفته نماند این در حالی است که ضمیر مفعولی «نسوه» به قرآن برگردد چنانکه نظر بعضی مفسران همین است:
تفسیر آیه شریفه
شیخ طبرسی در تفسیرش مینویسد: وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ … تا آخر آیه: قرآن را به آن عالم بردیم، براى آنها بیان و تفسیر کردیم تا رهنمایى باشد که آنها را بحق ارشاد کند و از گمراهى نجات دهد و براى مؤمنین که از آن بهرهمند مىشوند. نعمتى باشد، علم بر عالم دلالت مىکند، چنان که وجود بر موجود. هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ: حسن و مجاهد و قتاده و سدى گویند: آیا انتظار آنها غیر از این است که سرانجام کارها و نتایج رفتارهاى زشت خود را بنگرند. بدیهى است که آنها چنین انتظارى ندارند، زیرا منکر بآن هستند. این مردم مؤمن هستند که در انتظار سرانجام و نتایج کارها هستند و به آن ایمان و اعتراف دارند. پس نسبت انتظار به آنها مجازى است. جبائى گوید: مقصود از تأویل، وعدههایى است که درباره بعث و نشور و حساب و عقاب، بآنها داده شده است. یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِ: آنان که دستورات ما را بدست فراموشى سپردند و از آنها اعراض کردند، در آن روز اعتراف مىکنند که فرستادگان خدا بر حق بودهاند و عقل به درستى گفتار آنها گواهى مىدهد. فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ: آرزو مىکنند که شفیعانى پیدا شوند و آنها را از کیفر نجات دهند یا اینکه بدنیا باز گردند و دست از شرک و معصیت بردارند.[۷]
در تفسیر مواهب علیه نیز آمده است: هَلْ یَنْظُرُونَ آیا انتظار مىبرند کافران یعنى نمىبرند و منتظر نیستند إِلَّا تَأْوِیلَهُ مگر عاقبت کتاب و حقیت آن را از وعده و وعید یعنى منتظراند آنچه خداى تعالى وعده کرده است در این کتاب از ثواب و عقاب تا ببینند که راست مىشود یا نى یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ روزى که بیاید عاقبت کار یعنى ظاهر شود آثار وعده و وعید و آن روز قیامت باشد یَقُولُ الَّذِینَ گویند آنان که نَسُوهُ ترک کردند کتاب مفصل را مِنْ قَبْلُ پیش از این در دنیا یعنى چون کافران که بقرآن نگرویدند در آن روز ظاهر گردد صدق سخن خداى تعالى گویند قَدْ جاءَتْ به درستى که آمده بودند رُسُلُ رَبِّنا فرستادگان آفریدگار ما بِالْحَقِ به راستى و درستى و ما تکذیب کردیم و آن خطاى عظیم بود فَهَلْ لَنا پس آیا هستند ما را مِنْ شُفَعاءَ درخواستکنندگان فَیَشْفَعُوا لَنا تا شفاعت کنند براى ما امروز.[۸]
محمد جواد مغنیه نیز مینویسد: کسى که از قرآن روى برتابد و از هواى نفسانىاش پیروى کند، سرنوشت او دوزخ خواهد بود. هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ. «یَنْظُرُونَ» به معناى «ینتظرون» است و ضمیر «تَأْوِیلَهُ» به «کتاب» برمىگردد. معناى «تَأْوِیلَهُ» در اینجا آن است که هرچه را که قرآن خبر دهد، به ناچار به وقوع مىپیوندد. یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ. با وقوع آنچه قرآن خبر داده تأویل آن آشکار و درستى آن براى کافران روشن خواهد شد. یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ. این سخن را پس از آنکه عذاب را مشاهده کنند مىگویند. آنان پیشتر به پیامبران «ساحران دروغگو» مىگفتند. همچنین آنها پس از دیدن عذاب مىگویند: فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا؛ آیا شفاعتکنندگانى هستند که براى آمرزیدن گناهانمان در پیشگاه خدا شفاعت کنند، تا با ذلّت و مجازاتى که استحقاقش را داریم با ما برخورد نکند.[۹]
در تفسیر نمونه هم آمده است: آیه نخست اشاره به این است که محرومیت کفار و سرنوشت شومشان نتیجه کوتاهیها و تقصیرات خودشان است وگرنه از ناحیه خداوند هیچگونه کوتاهى در هدایت و رهبرى و ابلاغ آیات و بیان درسهاى تربیتى نشده است لذا مىگوید ما در هدایت و راهنمایى آنها چیزى فروگذار نکردیم کتابى براى آنها فرستادیم که تمام اسرار و رموز آن را با آگاهى کامل تشریح کردیم (وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ). کتابى که مایه هدایت و موجب رحمت براى ایمان آورندگان بود اگر چه افراد لجوج و خودخواه از آن بىبهره مىمانند (هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). در آیه بعد اشاره به طرز تفکر غلط تبهکاران و منحرفان در زمینه هدایتهاى الهى کرده مىگوید: گویا آنها انتظار دارند که سرانجام و نتیجه وعدهها و وعیدهاى الهى را با چشم خود ببینند (بهشتیان را در بهشت و دوزخیان را در دوزخ مشاهده کنند) تا ایمان بیاورند! (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ). اما چه انتظار نابجایى است، زیرا هنگامى که نتائج و سرانجام این وعدههاى الهى را مشاهده کنند، کار از کار گذشته است و راهى براى بازگشت باقى نمانده است در آن هنگام آنها که کتاب خدا و برنامههاى آسمانى او را به دست فراموشى سپردند، اعتراف مىکنند، که فرستادگان پروردگار به حق مبعوث شده بودند و گفتار آنها نیز همه حق بود (یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِ). اما در این هنگام در وحشت و اضطراب فرو مىروند، و به فکر چارهجویى مىافتند و مىگویند: آیا شفیعانى یافت مىشود که براى ما شفاعت کنند؟! (فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا).[۱۰] علامه طباطبائی نیز همین معنا را اختیار کردهاند.[۱۱]
احتمال دیگر در تفسیر آیه شریفه
اما یک احتمال دیگر وجود دارد و آن اینکه ضمیر مفعولی «نسوه» به «یوم» برگردد و معنا اینچنین بشود که کسانی که روز قیامت را فراموش کنند شفیعانی برای خود نیابند، که بیان کننده این است که مشرکان و کافران و منکران قرآن کریم روز قیامت را فراموش کردهاند و در نتیجه میگویند: آیا شفیعانی برای ما هست که ما را نجات دهند؟ که پاسخشان در قیامت منفی خواهد بود:
با دقت در آیه ۵۳ سوره مبارکه اعراف عبارت یَقُولُ الَّذینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْل بنا بر نظر بعضی از مفسران منظور این است: کسانی که آن (روز قیامت) را از قبل فراموش کردهاند میگویند: یقیناً فرستادگان پروردگارمان حق را آوردند [ولى ما آن را نپذیرفتیم،] پس آیا [در چنین روزى] شفاعتکنندگانى براى ما هست که ما را شفاعت کنند… که قطعاً پاسخ منفی است و هیچیک از شافعان آنانی که قیامت را فراموش کرده و در دنیا مرتکب هر عمل زشتی شدهاند و از اوامر و نواهی پروردگار تبعیت نکردهاند را شفاعت نخواهند کرد.
همچنین در تفسیر جامعالبیان ذیل این آیه آمده است: حدثنی محمد بن سعد، قال: ثنی أبی، قال: ثنی عمی، قال: حدثنی أبی، عن أبیه أب جد سعد، عن ابن عباس، قوله: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ قال: یوم القیامه.[۱۲]
ادامه دارد…
احمد گلستانی عراقی
پینوشتها:
[۱] .ریشه ی این کلمه «نُکر» می باشد.
[۲] .انیس ، ابراهیم و دیگران ، المعجم الوسیط ، پیشین ، ج ۲ ، ص ۲۰۳۱.
[۳] .راغب اصفهانی ، حسین بن محمد ، مفردات فی غریب القرآن ، پیشین ، ص ۶۵۹.
[۴] .مقاییس اللغه ، پیشین ، ج ۵ ، ص ۴۷۶ التحقیق ، پیشین ، ج ۱۲ ، ص ۲۳۹.
[۵] .قرشی بنایی ، علی اکبر ، قاموس قرآن ، پیشین ، ج ۷ ، ص ۱۰۹.
[۶] .سوره اعراف ، آیات ۵۲ و ۵۳.
[۷] . طبرسی ، فضل بن حسن ، تفسیر مجمع البیان ، پیشین ، ج9 ، ص ۱۲۶.
[۸] . کاشفی ، حسین بن علی ، تفسیر حسینى (مواهب علیه) ، کتابفروشی نور ، ایران ، سراوان ، چاپ اول ، بی تا ، ص ۳۳۱.
[۹] . مغنیه ، محمد جواد ، تفسیر کاشف ، پیشین ، ج3 ،ص ۵۲۰.
[۱۰] . مکارم ، ناصر و دیگران ، تفسیر نمونه، پیشین ، ج6، ص: ۱۹۷.
[۱۱] . طباطبائی ، محمد حسین ، تفسیر المیزان ، پیشین ، ج8 ، ص ۱۶۷.
[۱۲] . طبری ، محمد بن جریر ، جامع البیان فى تفسیر القرآن ، دار المعرفه ، بیروت ، چاپ اول ، ۱۴۱۲ ق ، ج8 ، ص ۱۴۵.
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰