مرگ مرموز زن جوان؛ قتل یا خودکشی؟
مرد جوانی که متهم است همسرش را در پی یک مشاجره به قتل رسانده است، ادعا کرد آنچه اتفاق افتاده خودکشی بوده و او نقشی در مرگ زنش نداشته است. این حادثه خرداد سال ۹۴ اتفاق افتاد و در پی آن، خانواده زن جوانی به پلیس گزارش دادند دخترشان به دست دامادشان به قتل
مرد جوانی که متهم است همسرش را در پی یک مشاجره به قتل رسانده است، ادعا کرد آنچه اتفاق افتاده خودکشی بوده و او نقشی در مرگ زنش نداشته است. این حادثه خرداد سال ۹۴ اتفاق افتاد و در پی آن، خانواده زن جوانی به پلیس گزارش دادند دخترشان به دست دامادشان به قتل رسیده است. مادر مقتول به پلیس گفت: شب حادثه دامادم با من تماس گرفت و گفت: ژیلا بدحال است. او گفت: ژیلا از ماشین به بیرون پرت شده است. گفتم تو بالاخره کار خودت را کردی. او هم جواب داد این کار را کردم اگر توانستی ثابت کن.
با شکایت این زن، پلیس مرد جوان را که بهروز نام دارد، بازداشت کرد. بهروز در بازجوییها ادعا کرد همسرش خودکشی کرده و او نقشی در قتل نداشته است. این در حالی بود که فرزند مقتول به پلیس گفت: شاهد مشاجره مادروپدرش در ماشین بوده و پدرش چند سیلی به او زده است. در نهایت با توجه به نظریه پزشکی قانونی که اعلام کرد مقتول بر اثر شکستگیهای متعدد در قسمت چپ بدنش جان باخته، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی که روز گذشته برگزار شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد. در ادامه پدرومادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند و اعلام کردند تفاضل دیه و سهم صغیر را هم میپردازند.
سپس مادر مقتول به توضیح درباره زندگی دخترش پرداخت و گفت: بهروز شش سال بود که داماد ما بود. او با دخترم رفتار خوبی نداشت و مدام دعوا و درگیری بین آنها بود. چندباری دخترم را کتک زده و دخترم با حالت قهر به خانه ما آمده بود و هربار خانواده بهروز واسطه میشدند و او را بازمیگرداندند. شب حادثه دخترم و بچهاش و دامادم در خانه ما بودند. نوهام چیزی خواست و دخترم با او دعوا کرد و سیلی به او زد بهروز ناراحت شد و به سمت دخترم حمله کرد که چرا بچه را کتک میزنی. من سعی کردم واسطه شوم، اما بهروز عصبانی شد و گفت: من همین الان تکلیف تو را روشن میکنم بهزور دست دخترم را گرفت تا با خودش ببرد. شب بود و قرار بود آنها خانه ما بمانند، اما بهروز عصبانی شد و دست ژیلا را گرفت تا با خودش ببرد. من تا دم ماشین دنبالش رفتم و التماس کردم که کاری نکند. او گفت: من باید امشب تکلیف دخترت را روشن کنم. حدود ساعت دوونیم شب بود که تماس گرفت و گفت: ژیلا از ماشین پرت شده است. من گفتم بالاخره کار خودت را کردی. گفت: خوب کردم اگر میتوانی ثابت کن. دیگر جواب تلفن من را نداد و چند ساعت بعد داماد دیگرم با او تماس گرفت و فهمیدیم دخترم در کدام بیمارستان است.
این زن گفت: دخترم در کما بود و ما نتوانستیم با او صحبت کنیم تا اینکه یک روز بعد گفتند او فوت شده است. بهروز خیلی دخترم را کتک میزد هربار او با سروصورت کبود به خانه ما میآمد و چند روز بعد خانواده بهروز برای وساطت میآمدند و میخواستند که او را ببخشیم و ژیلا برگردد، اما بهروز دستبردار نبود. او خیلی عصبی و پرخاشگر بود.
این زن در پاسخ به این سؤال که آیا ممکن است دخترش خودکشی کرده باشد، گفت: دخترم خودکشی نکرده. او زنی امیدوار به زندگی بود ضمن اینکه خیلی معتقد بود و اصلا به مرگ فکر نمیکرد. البته از زندگیاش راضی نبود، چون شوهرش خیلی او را کتک میزد و خیلی فحاشی میکرد و دخترم تحقیر میشد. این زن همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا دخترش برای طلاق اقدام نکرده بود، گفت: در خانواده ما طلاق وجود نداشت و ما اصلا به طلاق فکر نمیکردیم.
در ادامه وکیل اولیایدم در جایگاه حاضر شد. او گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده شکستگیهای عمیق در قسمت چپ بدن مقتول وجود داشته است. مقتول سوار بر خاور بوده و قسمت چپ او سمت شوهرش بوده است و با اینکه متهم منکر شده، اما پسر پنجساله او گفته پدرومادرش با هم مشاجره کردهاند و پدرش مادرش را کتک زده است. با توجه به شکستگیها و سابقه خشونتی که متهم داشته است، درخواست صدور حکم قصاص داریم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من زنم را نکشتم و او خودکشی کرد. ما با هم مشاجرهای کردیم، بعد او ساکت شد و سرش را به در ماشین تکیه داد. من از پاکدشت به سمت خانه میرفتم. ما در راه صبحانه خریدیم و بعد که سوار ماشین شدم، در میدان که میپیچیدم زنم خودش را از ماشین به بیرون پرت کرد. من اصلا ندیدم که او چطور در را باز کرد فقط دیدم که افتاد. بعد او را به بیمارستان بردم که فایدهای نداشت.
متهم گفت: ماشین خاور بود و من با آن کار میکردم آن روز هم بعد از دعوایی که در خانه مادرزنم اتفاق افتاد تصمیم گرفتم به خانه برگردم البته مسئله خاصی بین من و ژیلا نبود. در واقع من با برادرزنم درگیر شدم و به زنم گلایه کردم چرا به برادرش نمیگوید که در رابطه ما دخالت نکند بعد هم دیگر حرفی با هم نزدیم تا اینکه او خودکشی کرد.
بعد از گفتههای متهم و وکلای مدافع او، قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰