من بچه طلاقم …
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایسنا، امروز من کودکی حاصل این تصمیم هستم. نامم «نادیا»ست، کودکی که میتوانست همچون کودکان دیگر والدینش در کنار هم باشند و دست پدر و مادرش را همزمان در دستانش بفشارد و درخواست تاب سواری بر روی دستانشان را داشته باشد
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایسنا، امروز من کودکی حاصل این تصمیم هستم. نامم «نادیا»ست، کودکی که میتوانست همچون کودکان دیگر والدینش در کنار هم باشند و دست پدر و مادرش را همزمان در دستانش بفشارد و درخواست تاب سواری بر روی دستانشان را داشته باشد اما افسوس…
حسرت با هم دیدن و در کنار هم بودنشان بر روی دلم مانده، مادر جدیدی که پدر برایم آورده اصلا شبیه مادرم نیست. نگاه، خندهها و حتی عصبانیتهای مادرم اصلا قابل قیاس با زنی که روبرویم قرار گرفته، نیست. دنبال شباهتها هستم تا شاید بتوانم راحتتر وجودش را در زندگیم به عنوان عضوی جدید بپذیرم اما نه تنها چیزی نمییابم، حتی کشش نگاهش را هم حس نمیکنم. وقتی دخترجان صدایم میکند و فرزندان خود را با اسم و پسوند جانم صدا میزند، میفهمم که دیگر در خانه مهرمادری را تجربه نخواهم کرد. مادرم را شاید هفتهای یا ماهی یکبار ببینم اما مهرش را نمیتوانم هر زمان داشته باشم و دلم را به آن خوش کنم. دلی که اینک به سردی میگراید و کم کم مهربانی را به فراموشی میسپارد.
امسال کلاس اولی هستم و همه دست در دستان پر مهر پدر و مادر یا مادرشان راهی مدرسهاند اما من باید با مادربزرگم از خانه خارج شوم. دلم مادرم را میخواهد. نگاه گرم و مهربانش را، نگاهی که بدرقهکنندهام باشد و به امید دیدارش سختی بودن در محیط جدید را تحمل کنم.
عجیب است اما بودن در کنار همسن و سالانم و دیدن گریه برخی از آنها هیچ حسی به من تزریق نمیکند. غم عجیبی در قلبم لانه کرده، قلبی که دیگر با دیدن مادر نمیتپد بلکه فقط فشرده میشود، آرزوی بودن در کنارش را حتی به زبان هم نمیتوانم بیاورم چون پدر زنی را جایگزین مادرم کرده و مادر دیگر هیچ جایی نه تنها در خانه که در قلب پدرم ندارد.
بعد از اینکه زنگ مدرسه به صدا درمیآید، همچون همکلاسانم عجله و ذوق و شوق رسیدن به خانه را ندارم چون در خانه کسی انتظارم را نمیکشد… با فکرش بغضم را قورت میدهم و به سمت مادربزرگ پیرم که به سختی بر روی پاهایش ایستاده و منتظرم هست، میروم…
شبها با اشک چشم میخوابم در حالیکه وقتی مادرم بود با لالایی او و دستهایی که بر روی موهایم کشیده میشد به خوابی شیرین و عمیق فرو میرفتم. دیگر فرارسیدن شب و رفتن به رختخوابی سرد و بیروح برایم جاذبهای ندارد. هر چند پدرم را خیلی دوست دارم و او هم مرا میستاید اما گرمی دستان و محبت مادر چیز دیگریست …
دلم لک زده برای رفتن به شهربازی به همراه پدر و مادرم، اما گویا مادر مرا فراموش کرده که حتی به دیدنم نمیآید، وقتی به پدر میگویم او توصیه میکند که مادرم را فراموش کنم چون او دیگر مرا دوست ندارد… واقعا میشود مادری که روزی عاشقانه مرا دوست داشت، امروز آنقدر راحت مرا رها کرده و فراموشم کند.
آری، طلاق به معنای جدا شدن دو زوج و بریده شدن پیوند آنها و یا به تعبیری دیگر فروپاشی و به بنبست رسیدن یک زندگی است. زندگیای که شاید عاشقانه و مشتاقانه شکل گرفته اما با تنفر خاتمه یافته. امروز قبح این واژه شکسته و نامش خیلی عادی بر زبان هر کسی جاری شده و به راحتی از آن صحبت میشود. آنقدر عادی که حتی برخی چندین بار دست به چنین کاری میزنند. جدایی نه تنها دو تن را از هم جدا میسازد که گاهی قربانی هم بر جای میگذارد، قربانیانی همچون فرشته با روحیاتی لطیف و دوست داشتنی…
یک کارشناس خانواده در گفتوگو با ایسنا، درباره عوارض طلاق سخن به میان میآورد و معتقد است: از میان عوارض موثر بر کودک میتوان به عوارض عاطفی و اجتماعی اشاره کرد که دامنه این عوارض بسیار است و این آسیبها به صورت ترس، اضطراب، انتقامجویی، افسردگی و بسیاری از مشکلات دیگر بروز میکند.
آرام آزادپور با تأکید بر تأثیر بد و منفی طلاق بر روی کودکان، میگوید: طلاق یکی از عوامل مهمی است که میتواند سرنوشت یک کودک را به خطر بیندازد چرا که تأثیرات منفی طلاق قبل از والدین بر روی کودک نمایان میشود.
وی اظهار میکند: وقتی موقعیت کودک به خطر بیفتد، او دچار ترس و اضطراب میشود چرا که موقعیت ثابتی ندارد. والدینی که درگیر طلاق شدهاند خواسته یا ناخواسته زمینههای اختلال اضطرابی را در کودکان به ویژه دختران ایجاد میکنند و وقتی که فرزند موقعیت امنی نداشته باشد و شرایط زندگیاش به خطر بیفتد عصیانگری را میآموزد.
آزادپور ادامه میدهد: متأسفانه در جامعه، بسیاری از کودکان شاهد جدایی پدر و مادر به عنوان دو ستون برای تکیه فرزند خود هستند و این مسأله باعث ایجاد پرخاشگری در کودکان و سرکشی آنها میشود چرا که کودکان، قوه درک بالایی دارند و از تمام مسائل خانواده با خبر هستند به همین علت طلاق میتواند راه را برای انحراف و عصیانگری آنان باز کند.
وی تأکید میکند: باید با این کودکان منطقی صحبت کرد و آنها را با حرفها و تخیلات دروغین فریب نداد چرا که آنها به خوبی از واقعیت مطلع هستند و معنای طلاق را میدانند. در برخورد با این کودکان باید صبر و بردباری را پیشه کرد چرا که پرخاشگری و لجبازی آنها تا مدتی طبیعی و عادی است.
این کارشناس خانواده در پایان توصیه میکند: کودکان طلاق بسیار حساس و نیازمند محبت و توجه فراوان هستند بنابراین از والدین این کودکان میخواهیم در تربیت آنها کوتاهی نکنند چرا که بسیار آسیبپذیرند.
این سرانجام تلخ قصه فرزندان و کودکان طلاقی است که خود خالق خویش نبوده و نقشی در جدایی والدین خود نداشته و نسبت به سرنوشت آنها بدون توجه به احساسات، خواستهها و انتظارشان سنگدلانه برخورد شده است.
گزارش از: مینا رضایینصیر، خبرنگار ایسنا، منطقه همدان
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰