تاریخ انتشار : جمعه 4 آبان 1397 - 13:56
کد خبر : 44880

سوء استفاده خواص دنیاطلب از رانت انقلابی خود و اطرافیان/ انقلاب برای تداوم، به عمارها و مالک اشترها نیاز دارد

سوء استفاده خواص دنیاطلب از رانت انقلابی خود و اطرافیان/ انقلاب برای تداوم، به عمارها و مالک اشترها نیاز دارد

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، شهادت امام حسین علیه السلام و ماجرای عاشورا این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که جامعه اسلامی پیامبر دستخوش چه تحولاتی شد و جریان هایی در آن نقش بازی می‌کردند که پس از او جانشینی حضرت علی علیه السلام را نپذیرفتند، منجر به شهادت حضرت زهرا علیها سلام وامام حسن

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، شهادت امام حسین علیه السلام و ماجرای عاشورا این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که جامعه اسلامی پیامبر دستخوش چه تحولاتی شد و جریان هایی در آن نقش بازی می‌کردند که پس از او جانشینی حضرت علی علیه السلام را نپذیرفتند، منجر به شهادت حضرت زهرا علیها سلام وامام حسن علیه السلام شدند و در نهایت ۵۰ سال پس از او امام حسین علیه السلام را به صورت فجیع به شهادت رساندند. در این زمینه با بسیاری از پژوهشگران و استادان حوزه و دانشگاه که مشروح آنها در اختیار مخاطبان  قرار می گیرد.

مهری طالبی، استاد حوزه که در توئیتر خود با طرح سوال «چگونه شیطان در صف نماز جماعت پشت سر حضرت علی علیه السلام قرار گرفت؟» بازخوردهای متفاوتی از خوانندگان دریافت کرد که هر کدام را به صورت جداگانه پاسخ داد.

 

در همین رابطه خبرگزاری دانشجو، نیز به گفتگوی تفضیلی با وی پرداخت. 

 

ثروت‌های بادآورده اصحاب

نمونه مثالی ثروت‌های بادآورده اصحاب کدامند؟

مسعودی درباره ثروت‌های برخی اصحاب می‌نویسد “زبیر (از جریان ناکثین و جمل) خانه‌ای در بصره داشت که تا امروز هنوز معروف است، به علاوه، در مصر و کوفه و اسکندریه خانه‌هایی جداگانه داشت. طلحه، خانه‌ای در کوفه و املاکی در عراق و سراه برای خویش فراهم آورده بود. به علاوه، خانه‌ای در مدینه فراهم ساخت که از آجر و گچ و چوپ ساج ساخته شده بود. خانه‌اش در کوفه تا زبان‌زد مردم بود و تنه به تنه قصر کوفه می‌زد. درآمدش از مایملک عراق روزی هزار دینار بود!”.

 

“سعد وقاص در عقیق خانه‌ای بنا کرد که فضایی وسیع داشت و دارای سقفی بلند و ایوان‌های متعدد بود. زیدبن‍‍ثابت از فقهای معروف عهد پیامبر صلی الله علیه و آله، یکصدهزار دینار اموال داشت. وقتی خواستند طلاهایش را پس از مرگش تقسیم کنند، تبر آوردند و با تبر آنها را تقسیم کردند”.

 

و اینها در حالی بود که این افراد در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خانه‌هایی زندگی می‌کردند که بیش از یک اتاق، آن هم با دیوار گلی و سقف با موی شتر نداشتند!

 

لذا خواص اهل حق، همان کسانی که در صدر اسلام آن همه ناملایمات و سختی تحمل کرده و رنج‌ها و مرارت‌های دوران بعثت و هجرت را به جان خریده بودند، حدود دو دهه، پس از پیروزی اسلام، رنگ باخته، حیات نویی را که متضاد با زندگی ساده دوران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، آغاز کردند.

 

لذا بسیاری از خواص اهل حق، در دوران خلفا، به سرعت تغییر روش داده، با حرص و ولع، به جمع‌آوری مال و منال پرداختند و همین امر موجب شد که نتوانند عدل و عدالت حکومت علی علیه‌السلام را تحمل کنند؛ از این رو، حضرت در خطبه شقشقیه، علت مخالفت ناکثین و مارقین و قاسطین را، دنیاطلبی آنان معرفی نموده می‌فرماید: «زرق و برق دنیا، چشم‌شان را خیره کرده و جواهراتش آنان را فریفته بود!».

 

جریان جمل و طلحه و زبیر و…را ناکثین می‌نامند چون از ابتدا به اسلام و پیامبر ایمان آوردند اما با آغاز خلافت حضرت علی علیه السلام بعد از اینکه متوجه شدند سهم‌شان از حکومت حضرت به اندازه سهم دیگر مسلمانان از بیت المال است مقابل اسلام صف‌آرایی کردند.

 

جریان نهروان معروف به مارقین و یا خوارج هم از ابتدا ایمان آوردند؛ اما به خاطر کج‌فهمی‌شان از دین حس می‌کردند، از امام علی علیه‌السلام بیشتر صلاح اسلام را می‌فهمند و در کج فهمی کارشان حتی به قتل حضرت نیز کشید.

 

جریان قاسطین هم همان کفار مکه بودند که از ابتدا با پیامبر و اسلام دشمنی داشتند و پس از مشاهده قدرت پیامبر و حکومتش به اکراه و دروغ اسلام آوردند که بنی امیه از این جمله‎اند.

 

عقب افتادن برنامه‌های اصلاحی حضرت علی علیه‌السلام

دنیاگرایی خواص چه تاثیری در امور حکومتداری حضرت علی علیه‌السلام داشت؟

وقتی حضرت علی علیه‌السلام خلافت را به دست گرفتند، برنامه‌های اصلاحی خویش را برای برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی آغاز کردند ولی هنوز شش ماه از اجرای برنامه‌های اصلاحی حضرت نگذشته بود که بسیاری از کبار اصحاب، تابعین و خواص جامعه اسلامی، یعنی کسانی که در راه اسلام جان فشانی کرده و از آسایش و هستی خویش در آن راه مایه گذاشته بودند، لب به اعتراض گشوده و هر یک به نوعی به مخالفت با آن حضرت برخاستند.

 

بزرگان و متنفذین مهاجر و انصار و فرماندهان نامدار زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله، که در میان مردم دارای نفوذ و منزلت خاصی بودند، از علی علیه السلام جدا شدند. برخی از این افراد عبارتند از: طلحه، زبیر، یکی از همسران پیامبر، سعد بن ابی وقاص، اسامه بن زبیر، عبداللّه بن عمر، ابوموسی اشعری، زید بن ثابت، حسان بن ثابت، نعمان بن بشیر، نجاشی حارثی، ابو هریره، شریح قاضی، سعید بن نمران، قدامه بن مظعون، عمروبن ثابت، کعب بن مالک، نضاله بن عبید، اسود بن یزید بن قیس نخعی، مسروق بن أجدع، طارق بن عبدالله نهدی، اشعث بن قیس.

 

علاوه بر این‌ها، ده‌ها نفر دیگر که برخی از آنان از فقها و برخی از قرّاء و روات احادیث و بعضی از قهرمانان نامدار میدان‌های بدر و احد و دسته‌ای دیگر، از برجستگان سیاسی و اجتماعی بودند، از حضرت علی علیه السلام جدا شدند.

 

کینه شخصی و منافع قبیله‌ای، اجرای عدالت و حسادت دلایل مخالفت با علی علیه‌السلام

چرا خواص دنیاطلب حضرت علی علیه السلام را مقابل خود می‌دیدند؟

جدایی این گروه از حضرت امیر علیه السلام دلایل گوناگونی داشت. برخی همچون سعد بن ابی وقاص و برخی از جملیان اختلاف و بغض و کینه شخصی با آن حضرت داشتند و به آن بزرگوار حسادت ورزیده و رابطه خوشی با آن حضرت نداشتند.

 

از این رو، وقتی سعدبن‌ابی وقاص در شورای عمر به علی علیهالسلام رأی نداده و عثمان را برگزیدند، آن حضرت علت این کارش را چنین بیان فرمود: «یکی از آنان (سعد بن وقاص) به سبب کینه‌ای که داشت به طرف دوستش (عبدالرحمن) منحرف شد، در حالیکه دیگری (عبدالرحمن) به علت دامادی‌اش با (عثمان) به نفع او رأی داد.»

 

در مورد زنی و انگیزه شرکت وی در جنگ جمل فرمود”و اما آن زن گرفتار خیالات و کینه‌ای که در سینه‌اش داشت همچون بوته آهنگران که آهن در آن ذوب می‌شود و به غلیان درمی‌آید، گردید، اگر از او می‌خواستند با شخص دیگری غیر از من چنین برخوردی بکند، نمی‌کرد”.

 

برخی دیگر همچون نجاشی، شاعر علی علیه‌السلام در جنگ صفین، و طارق‌بن‌عبداللّه نهدی به دلیل عدم تساهل حضرت در اجرای حدود و اصرار ایشان در اجرای عدالت، از آن بزرگوار جدا شدند.بعضی دیگر نیز همچون طلحه و زبیر طالب حکمرانی بصره وکوفه بوده و به دلیل تقسیم مساوی بیت‌المال، به علی علیه‌السلام اعتراض داشته و سهم افزون‌تری را می‌طلبیدند.

 

البته، لازم به ذکر است که هر یک از این افراد متنفذ، به شیوه خاصی با آن حضرت به مخالفت برمی‌خاستند: افرادی مثل سعد وقاص و ابوموسی اشعری و اسامه بن زید و محمد بن مسلمه و حسّان بن ثابت از شرکت در جنگ‌های علی علیه السلام کناره‌گیری کرده و هر یک به بهانه‌ای از شمشیر زدن در رکاب علی علیه السلام شانه خالی کردند.

 

شخصیت‌های تندروتر همچون طلحه و زبیر و… به این مقدار قانع نشده، بلکه در مقابل آن حضرت صف‌آرایی کرده، به جنگ با آن بزرگوار برخاستند و دسته سوم افرادی چون أشعث بن قیس بودند که منافقانه در صفوف یاران علی علیه‌السلام نفوذ کرده و در مواقف حساس و سرنوشت‌ساز به مقتضای منافع شخصی خویش، گاه با آن بزرگوار همراهی و گاه در میان سپاهیان مولا اختلاف و شک و تردید ایجاد می‌کردند، که بی‌شک ضربه آنان خطرناک‌تر از ضربه دو گروه نخست به شمار می‌آمد.

 

شکستن محبوبیت و اقتدار امام علی علیه‌السلام در چشم مردم

مخالفت خواص با حضرت علی علیه السلام چه تاثیری روی مردم داشت؟

کناره‌گیری و مخالفت خواص ضربه سنگینی بر پیکر نظام سیاسی علوی وارد آورد؛ چرا که در آن روزگاران سران اصحاب پیامبر صلی الله علیه‌و‌آله، اعم از مهاجرین و انصار، نفوذ بسیار زیادی در میان مسلمانان داشتند و اساسا می‌توان گفت مواضع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی آنان سرنوشت بسیاری از مسائل و مشکلات نظام اسلامی را رقم می‌زد.

 

اگر سران اصحاب با خلیفه بیعت می‌کردند، به دنبال آن سایر مسلمانان به او رأی مثبت داده و آن فرد مقبولیت اجتماعی پیدا می‌کرد؛ همان طور که با رأی سعدوقاص و عبدالرحمن بن عوف و خود عثمان، عثمان به خلافت رسید.

 

و یا عمّار به دلیل سوابق درخشان خود و شهادت والدینش، عَلَم هدایت جامعه اسلامی به حساب می‌آمد، به طوری که اصحاب در صفین سعی می‌کردند به طرفی که عمّار حرکت می‌کند حرکت کنند. حتی ابوسنان می‌گوید: علی در صفین وقتی در میان اصحاب سخن می‌گفت، دوست داشت مردم بدانند که عده زیادی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله طرفدار او هستند تا با اطمینان خاطر و اراده‌ای مصمم در جنگ او را یاری کنند.

 

این شواهد و ده‌ها شاهد دیگر بیان می‌کند که اصحاب و خواص اهل حق، یعنی کسانی که روزگاری در رکاب نبی‌مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله بوده‌اند، نفوذ در خور توجه و فزاینده‌ای در جامعه اسلامی داشتند؛ از این‌رو، وقتی از علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام فاصله گرفتند و به مخالفت با آن بزرگوار پرداختند، حمایت مردمی از آن حضرت به طور غیرمنتظره‌ای کاهش یافت.

 

به طوری که مردم بصره به پیروی از طلحه و زبیر نه تنها بیعت با آن حضرت را شکستند؛ بلکه به جنگ با آن بزرگوار پرداخته و در این راه کشته فراوانی دادند و سرانجام، با دل‌هایی مملو از بغض و کینه نسبت به مولا به خانه‌های‌شان بازگشتند و یا با کناره‌گیری ابوموسی اشعری از جنگ جمل، بسیاری از کوفیان از شرکت در جنگ منصرف شدند.

 

نافرمانی خواص از حضرت علی علیه‌السلام و شایعات و توهین‌های بی‌امان معاویه به حضرت علی علیه‌السلام و نبود کسانی که حقیقت امام را برای مردم تبیین کنند کار را به جایی رساند که وقتی حضرت در محراب شهید شد، عده‌ای از مردم پرسیدند مگر علی نماز می خواند؟ این همه بی‌اطلاعی از حقیقت تنها مختص آن روز نیست. امروز دستگاه تبلیغاتی دشمن در داخل و خارج به همان طریق عمل می‌کند و سعی دارد مردم تنها همان چیزی را بفهمند که او می‌خواهد.

 

سوء استفاده خواص دنیاطلب از رانت انقلابی خود و اطرافیان

چرا مردم به خواص دنیا طلب بیش از حضرت علی علیه السلام اقبال داشتند؟

علاوه بر سستی و دنیاطلبی خود ممردم، رمز و راز پیروی عوام از خواص این بود که مسلمانان گمان می‌کردند افرادی چون خلفا، زیدبن‌ثابت و سعد وقاص و ابوموسی اشعری و طلحه و زبیر، همچنان هویت انقلابی و اسلامی سابق خویش را حفظ کرده‌اند و تصور می‌کردند، زید بن ثابت، همان زیدی است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله کاتب وحی و احکام اسلامی بوده و یا طلحه و زبیر و ابوموسی اشعری و سعد وقاص، همان شخصیت‌هایی هستند که در رکاب نبی اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای غربت و تنهایی آن حضرت جهاد می‌کردند.

 

غافل از اینکه آنان پس ار رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله تغییر هویت داده و استحاله شده بودند. زید بن ثابت و ابوموسی اشعری و سعد وقاص و طلحه و زبیر زمان علی علیه‌السلام، هرگز زید و ابوموسی و سعد و طلحه و زبیر دوران حیات پیامبر صلی الله علیه‌و‌آله نبودند.

 

ما مشاهده می‌کنیم بسیاری از مسئولانی که فعالیت درستی در طول ۴۰ ساله عمر انقلاب اسلامی نداشته‌اند از رانت نام خود یا اطرافیان خود به خاطر حضور در ابتدای انقلاب یا جنگ و یا داشتن وجهه دینی مردم را با ظاهرنمایی همراه خود کرده و بدترین مدیریت‌ها را به نام انقلاب اسلامی پیاده کرده‌اند و برخی حتی گاه حالت اپوزیسون انقلاب اسلامی هم به خود می‌گیرند ولی هرگز از عملکرد بد خود حرفی نمی‌زنند.

 

انقلاب اسلامی برای تداوم به عمار، مالک اشتر و ابوذرهای خود نیاز دارد

از چه زمانی پشتوانه مردمی حکومت حضرت علی علیه‌السلام به شکل جدی تضعیف شد؟

عده زیادی از خواص منحرف، که در دوران خلفا به بیماری تجمل‌گرایی و دنیازدگی و مقام پرستی و ریاست‌طلبی متبلا شده بودند، نتوانستند حکومت عدل علی علیه‌السلام را تحمل کنند. از این رو، در برابر حرکت اصلاحی حضرت ایستادگی کردند. در پی مخالفت آنان، در عزم و اراده مردم برای حمایت از استمرار اصلاحات علوی خلل وارد آمد و اندک اندک پشتوانه مردمی از حکومت مولا کاهش یافت و نظام علوی دچار ضعف و ناتوانی گردید.

 

جالب این که تا جنگ صفین با حضور شخصیت‌های برجسته‌ای چون عماربن‎یاسر، مالک اشتر، ابوذر، میثم‌تمار،عمروبن‌حمق و ابوالهیثم بن تیهان و هاشم مرقال، که به دنیاگرایی مبتلا نشده بودند، مردم از علی علیه‌السلام حمایت می‌کردند، اما پس از شهادت یا تبعید این بزرگواران به دست عمّال معاویه، مردم دست از یاری حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام برداشته و آن بزرگوار را تنها گذاشتند. چرا که این یاران حقیقی، مدام مقصد اسلام را به یاد جامعه می‌آوردند، شبهات را می‌زدودند و در مقابل انحراف‌ها می‌ایستادند و فضا را برای کنش‌گری امام علی علیه‌السلام باز می‌کردند.

 

حکومت اسلامی همیشه از نداشتن عمار شکست خورده است 

امروز انقلاب اسلامی ایران به کدام یک از یاران واقعی حضرت علی علیه‌السلام نیاز بیشتری دارد؟

ما شاهد هستیم که در انقلاب اسلامی هرگاه خواصی چون عمار شبهات و شایعات را برای مردم روشن کرده‌اند و همچون مصلح اجتماعی وظایف مسئولان را به یاد آنها آورده‌اند جمهوری سامی گردنه‌های سخت را پشت سر گذاشته است.

 

در فتنه سال ۸۸ که فضا بسیار غبارآلود بود و تمام رسانه‌های آمریکا و انگلیس به حمایت از فتنه‌گران برخاستند و مطالبات غیرقانونی داشتند، امام خامنه‌ای عبارت “این عمار” را به کار بردند؛ یعنی کجایند کسانی که برای مردم حقیقت را توضیح دهند؟

 

با شهادت این یاران به خصوص عمار که در تبیین حقیقت و زودودن شبهات بسیار فعال بود کار به جایی رسید که اصحاب نه تنها برای سرکوبی و برکناری معاویه اقدامی نکردند که حتی از قلمرو خویش هم دفاع نکردند؛ لشکر معاویه به مصر و حجاز و یمن حمله کرد و مردان و زنان و فرزندان کم سن و سال را به قتل رساند و خانه‌های ایشان را ویران و اموال‌شان را غارت کرد، ولی مردم هیچ عکس‌العملِ در خور توجهی نشان ندادند؛ چرا که خواص‌شان یا در جنگ صفین به شهادت رسیده و یا به تن‌آسایی و رفاه‌طلبی و عیش و نوش روی آورده بودند.

 

می‌بینید که عده‌ای می‌گویند سردار سلیمانی از میدان مبارزه با نقض کنندگان امنیت منطقه برگردد تا مثلا آمریکا عصبانی نشود دقیقا به همان بهانه‌ها که مالک اشتر را از جنگ برده(صفین) به اجبار بازگرداندند و حتی تهدید کردند که اگر مالک دست از جنگ با معاویه برندارد حضرت علی علیه‌السلام را می‌کشند، این‌ها همان پیروان اشعث بن قیس بودند.

 

لذا یک موضوع مهم در جامعه اسلامی این است که برای خودمان شأن عماری قائل باشیم، سعی کنیم به صورت قوی و متقن و مستدل بر پیکره شبهات بتازیم و همواره در بزنگاه تصمیم و انتخاب مردم را هدایت کنیم.

 

تدوام اسلام در کلام حضرت علی علیه‌السلام وابسته به جانفشانی و آمادگی است

حفظ تداوم و اقتدار حکومت اسلامی در چیست؟

کار به جایی رسید که حضرت مستقیما زبان به شکایت از نافرمانی امت گشود و در آخرین هفته عمر پربرکت خود با دلی پر از غم و اندوه فرمودند:“ای مردم، من موعظه‌هایی را که پیامبران برای امت‌شان بازگو کرده بودند در میان شما نشر دادم و وظیفه‌ای را که اوصیای پیامبران نسبت به امت آنان پس از مرگ‌شان داشتند، در مورد شما به انجام رساندم، با تازیانه‌ام شما را ادب کردم؛ اما مستقیم نشدید، و با نواهی الهی شما را پیش راندم، ولی جمع نشدید، خدا خیرتان بدهد! آیا توقع دارید امامی غیر از من با شما همراه گردد و راه حق را به شما نشان دهد.

 

راستی برادرانمان که خونشان در صفین ریخته شد و امروز زنده نیستند چه زیان دیده‌اند؟ خوشا به حالشان که نیستند تا این غصه‌های گلوگیر را خورده و از این آب‌های ناگوار بنوشند! به خدا سوگند آنان خدا را ملاقات کردند و خدا پاداش‌شان را داده و آنان را پس از خوف در خانه امن خویش جای داد.

 

کجا هستند برادران من؟ همان‌ها که سواره به راه می‌افتادند و در راه حق قدم برمی‌داشتند. کجاست عمار؟ کجاست ابن‌تیهان؟ و کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند اشباه آنان از برادران‌شان که بر جانبازی پیمان بسته بودند و سرهای‌شان برای ستمگران فرستاده شد؟!

 

آه بر برادرانم؛ همان‌ها که قرآن را تلاوت می‌کردند و به کار می‌بستند و در واجبات تدّبر می‌کردند و آن را برپا می‌داشتند. سنت‌ها را زنده نگه داشته و بدعت‌ها را می‌میراندند. اگر به جهاد دعوت می‌شدند و می‌پذیرفتند و به رهبر خویش اعتماد و اطمینان داشته و از او پیروی می‌کردند.”

 

نوف بکایی می‌گوید: هنوز یک جمعه نگذشته بود که ابن‌ملجم (لعنت اللّه علیه) امام علی علیه‌السلام را به شهادت رساند…

 

 

 

 

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد