تاریخ انتشار : شنبه 5 فروردین 1396 - 10:28
کد خبر : 4463

شهیدی که مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت می‌دانست

شهیدی که مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت می‌دانست

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از ندای تفرش، ۵ فروردین سالروز شهادت سردار شهید حسین عسگری است. شهیدحسین عسگری در سال ۱۳۳۲ در محله زاغرم تفرش در خانواده‌ای مستضعف، مومن و متدین دیده به جهان گشود. این شهید عزیز

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از ندای تفرش، ۵ فروردین سالروز شهادت سردار شهید حسین عسگری است.

شهیدحسین عسگری در سال ۱۳۳۲ در محله زاغرم تفرش در خانواده‌ای مستضعف، مومن و متدین دیده به جهان گشود. این شهید عزیز در دامن مادری مومنه‌ پرورش و تربیت یافت که این والده مکرمه در شرح ولادت این شهید والامقام چنین می گفت: «در طول دوران بارداری روزه داشتم. حسین در آخرین روز از ماه مبارک رمضان متولد شد. در ماه‌های آخر بارداری من روزه گرفتم» و بر همین اساس بود که از همان دوران طفولیت و جوانی این شهید بزرگوار دلی مملو از عشق و معرفت رحمانی و آکنده از محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت.

همسر این شهید در این زمینه می‌گوید: «بسیار ساکت و محفوظ بر حیا بود گویا با دنیای دیگری در ارتباط است. یک روز به بهشت زهرا(س) و زیارت قبور شهدا رفته بودیم در همان قطعه‌ای که خودش به خاک سپرده شد وضو گرفت و همان ‌جا نماز خواند». 

این شهید عزیز هیچ‌ گاه مجذوب زرق و برق دنیا نشد و به خاطر آن انفاس الهی و ضمیر پاک و روحانی اش بود که ساده‌ زیستی و دوری از تجملات را سرلوحه رفتار و کردارش قرار داده بود. ایشان فقط به سعادت واقعی و فضلیت‌‌های آسمانی می‌اندیشید و به دنبال حیات جاودانه و فداکاری در راه خدا بود و همیشه آرزوی شهادت و عروج آسمانی داشت.

شهید عسگری دوران کودکی و نوجوانی خود را در شهرستان تفرش سپری کرد. برای اینکه کمک حال پدر در گذراندن امور زندگی باشد برای کار به تهران رفت و در یک نانوایی مشغول به کار شد، با گذشت دو سال کارگری، خانواده خود را به تهران منتقل و در آنجا ساکن شدند. 

این رزمنده غیور در دوران انقلاب اسلامی و همراه با مبارزان مردمی و اعتراضات امت مسلمان علیه رژیم منحوس پهلوی شجاعانه در این فعالیت‌ها شرکت می کرد و در دفاع از نهضت اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه و سربازی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) سر از پا نمی شناخت و در این راه از تمام هستی خود گذشت و همیشه می گفت: «در دفاع از اسلام عزیز باید بذل جان و مال کرد و حتی از خانواده و دوست داشتنی ترین موهبت‌ها و فرزندان باید گذشت و خود را فدای اسلام و مکتب آسمانی اش کرد».

شهید حسین عسگری در دوران پیروزی انقلاب اسلامی مدتی را به همراه خانواده در تفرش ساکن شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت دینی و تشکیل نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برای پاسداری از این نهضت قرآنی و حراست از ثمرات ارزشمند انقلاب و خون شهیدان، عاشقانه لباس سبز پاسداری را بر قامت خود کرد و در طول سال‌های خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مشاغل مختلف مدیریتی و فرماندهی فعالیت داشت و در آخرین واحدهای خدمتی در پادگان امام علی(ع) در قسمت آموزش نظامی در سمت فرماندهی گردان فعالیت می کرد و پاسداران و بسیجیان، مقامات لشکری و کشوری مختلفی در تحت فرماندهی این شهید عزیز دوره‌های آموزش نظامی را سپری کردند.

 شهید حسین عسگری(تصویر سمت چپ)

حضور در جبهه‌ها و دفاع از اسلام را یک تکلیف می‌دانست

سردار شهید حسین عسگری در سال ۱۳۶۱ موفق شد رضایت فرماندهان خود را برای حضور در جبهه‌ها جلب کند و در نهایت از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران عازم جبهه‌های جنوب شد. این سردار رشید اسلام در عملیات غرورآفرین کربلای ۵ در منطقه شلمچه مجروح شد ولی با عزمی راسخ‌تر در عملیات کربلای ۸ حضور پیدا کرد و به مقابله با دشمن بعثی پرداخت.

شهید حسین عسگری در آخرین ماموریت جنگی خود در سال ۱۳۶۶ عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد و در لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله(ص) (گردان حبیب بن مظاهر) مشغول به خدمت شد. او حضور در جبهه را یک تکلیف الهی و وظیفه شرعی می دانست و اظهار می کرد: «این امر یک وظیفه دینی و تعهدی است که بر عهده افراد گذاشته شده و بایستی در این راه ادای تکلیف نمایند»

در نامه‌ای که برای خانواده خود ارسال داشته چنین بیان کرده است: «تا بدین لحظه خدا را شکر که توفیقی دوباره یافتم که در کنار رزمندگان اسلام قرار بگیرم؛ باشد که لحظه لحظه‌های آن اندوخته برای من و همگی شما باشد».

شهید عسگری در امور نظامی و تاکتیکی استادی زبردست و ماهر بود و از این حیث بارها مورد تشویق و قدردانی فرماندهان قرار گرفت. در واقع ضرورت حضور وی در تربیت و آموزش نیرو برای مناطق جنگی بسیار ملموس بود اما نگه‌داشتن عاشقی دلباخته و رها شده از قید و بند دنیا در حصارهای شهری بسیار سخت و ناممکن بود.

این سردار دلاور با وجود توانمندی‌های مختلف‌ در امور آموزشی و اثربخشی بالا در کادرسازی و تربیت نیروهای رزمنده و داشتن مشاغل مختلف (فرماندهی گردان، فرماندهی پایگاه های بسیج و…) سر انجام بار دیگر در سال ۱۳۶۶ عزم دیار عاشقان کرد و خود را به کاروان مجاهدان و رزمندگان جان برکف رساند.

او در راه دفاع از آرمان‌های دینی و انقلابی سر از تَن نمی شناخت و آماده ارائه هرگونه ایثار بود. این شهید بصیر و آگاه به شرایط زمان و تکالیف الهی در این زمینه اظهار می کرد: «ما باید برویم تا اسلام عزیز باقی بماند، درخت اسلام برای بارور شدن نیاز به خون دارد پس خون خود را اهدا کن تا نام اسلام عزیز در جریده عالم ثبت شود».

شهید عسگری در ایام باقی مانده عمر خویش تنها یک دغدغه داشت و همیشه نگران بود که نکند فیض عظمای شهادت را خدا از او سلب کند و مرگش به صورت طبیعی و در بستر باشد؛ از این رو بسیار دعا می کرد و از درگاه خداوند منان توفیق شهادت را طلب می‌کرد و سرانجام خداوند متعال دعای این شهید عزیز را به اجابت رساند و این وجود نازنین را در ایام پایانی سفر دنیوی اش مجذوب و دلباخته لقاء خود کرد و در روز  پنجم فروردین سال ۱۳۶۷ در عملیات افتخارآفرین والفجر ۱۰ در منطقه حلبچه و در ارتفاعات شاخ شمیران عراق در حالی که قسمتی از محور عملیاتی را فرماندهی می کرد و شجاعانه منطقه را از لوث وجود بعثی های کافر پاکسازی می کرد به سوی خویش دعوت کرد.

پیکر مطهر این شهید والا مقام و فرمانده دلاور در تاریخ ۱۱/ ۱/ ۱۳۶۷ طی مراسم با شکوهی بر دست همسنگرانش و با حضور انبوهی از برادران و خواهران مسلمان به سوی بهشت زهرا(س) تشییع و در همان قطعه‌ای که روزی بر روی آن نماز بجا آورده بود(قطعه ۴۰) به خاک سپرده شد.

توصیه به صبر و استقامت؛ مهمترین سفارش‌ شهید به خواهرش

سردار شهید حسین عسگری در آخرین نامه‌ای که برای خواهر خود (۲۷/۱۲/ ۱۳۶۶) نوشته، خواهرش را به تحمل مشکلات و صبر و استقامت فرا خوانده و سفارش کرده است: «امیدوارم که سالی پر بار و موفقی را پشت سر بگذارید و برای اسلام و قرآن افتخارآفرین باشید و بر خود ببالید و سرفراز باشید که چنین فرزندان دلیری در دامان خود پروراندید تا چون شیر خروشان برخصم بتازند و انتقام خون مظلومان جهان تشیع و شهیدان را بگیرند و هم چنان در صحنه‌های نبرد انتقام گلوله باران شهرهای مظلوم و موشک باران تهران قهرمان را از عدوالله بگیرند. افتخار کنید بر چنین شیرانی. مبادا دل نگران باشید از این که در این ایام سال نو در کنار شما نیستند چون الان وقت درنگ نیست و مجال را باید از دشمنان اسلام گرفت و دین خداوند و قرآن محمدی را حفظ و نگهداری کرد. امیدوارم در این برهه از زمان که مورد آزمایش الهی هستیم مردود نشویم. برای رسیدن به نتیجه باید صبر و استقامت کرد و امروز ارزش و عزت هر شخصی به جهاد اوست و ارزش نماز و روزه شما هم بستگی به صبر و استقامت و ایمان شما دارد. امیدوارم در همه حال به یاد خدا باشید همه چیز از آن خداست، متعلق به خداست لذا نتیجه می‌گیریم که حتی بمباران هواپیماهای مزدوران عراقی و موشک باران آنها هم نمی‌تواند در تصمیم و عقیده ما خللی ایجاد نماید و امیدوارم امت شهید پرور از این آزمون الهی پیروز به درآیند».

بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید عسگری

 «ان الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوافی سبیل‌الله اموالــهم وانفسهم اعظم درجه عنـدالله واولئک هم الفائزون/  همانا آنان که ایمان آوردند و در راه خدا هجرت گزیدند و جهاد کردند بالاترین مقام را در نزد خداوند دارند و آنان رستگارانند».(توبه:۲)

با سلام و درود به منجی عالم بشریت امام عصر(عج) و با درود و سلام برنایب برحق‌اش خمینی کبیر و با درود و سلام به شهدای گلگون کفن و به خون خفته راه دین و شهادت و با درود و سلام بر دلاوران بسیجی این زاهدان شب و شیران همیشه هوشیار جبهه‌ها و با درود و سلام  بر جهادگران خداجوی  و مسافران کربلا.

عزیزانم، در دنیا مسافروار زندگی کنید (الدنیا مزرعه‌الاخره) که این دنیا  محل امتحان و کشت است برای آخرت. مدام نگوییم این چه وضعی است؟ چرا این قدر شهید میدهیم؟ و چراهای دیگر. عزیزانم، شما اگر به تاریخ صدر اسلام بنگرید می بینید که آن مسلمانان چقدر فداکاری کردند و مقاومت کردند و شهید شدند تا این اسلام را به ما شناسانند. این انقلاب هم به خون احتیاج دارد تا بارور شود و این خون و مقاومت و ایثارخط سرخ شهادت و خط‌ آل محمد(ص) و علی(ع) است و این افتخار از چهارده معصوم(سلام‌الله علیهم) و پیروان آنها بر ما  به ارث رسیده و ما باید ادامه دهنده راه آن بزرگواران و راه شهیدان باشیم و از مرگ و کشته شدن نهراسیم.

در راه خداوند سر دادن بهتر از این است که  در برابر دشمن سر فرود آوریم و زیر سلطه جنایتکاران شرق و غرب برویم. ما هرگز نباید تسلیم شویم و باید تا آخرین قطره خون از اسلام و قرآن دفاع کنیم. امام خمینی(ره) را هرگز نبایستی تنها بگذاریم که آن دنیا نمی‌توانیم جواب دهیم. این یک تکلیف است که در این برهه از زمان بر دوش ما مسلمین گذاشته شده و اگر ما و شما در زمان امام حسین (ع) نبودیم که به ندایش لبیک گوییم، حال که در کنار فرزند خلف‌اش روح خدا هستیم بایستی دین خود را ادا نماییم. لبیک به ندای امام خمینی(ره) لبیک به همان ندای امام حسین(ع) است و شکر خداوند را که در این جهت حرکت  می نمایم و مرا  پیرو راه شهیدان قرار داد، از خداوند می خواهم  که من  را یک  آن به حال خود وا مگذارد و هم چون سرور شهیدان، آقا ابا عبدالله الحسین(ع) شهید بنماید تا در آن دنیا خجل نباشم. ما از شهادت باکی نداریم و مردن و شهادت برای ما از عسل شیرین‌تر است آنهایی باید از مردن بترسند که مرگ را فنا و پایان یافته می دانند.

خدمت پدر و مادرم سلام عرض می کنم امیدوارم زحماتی را که در این مدت متحمل شدید به بزرگواری خودتان ببخشید که نتوانستم وظیفه فرزندی را نسبت به شما انجام بدهم و اگر خداوند نظری و توجهی به این حقیر نمود ناراحت نشوید، گریه نکنید که دشمن شاد شود. خوشحال باشید از اینکه امانت‌ خود را در این راه  به خداوند و صاحب اصلی تحویل داده‌اید و مطمئن باشید که خود خداوند و عده داده که این امانت به عنوان ذخیره درآخرت برای شماست. این راه را همگی باید طی کنیم چه بهتر است توأم با شهادت باشد و امیدوارم مرا ببخشید و حلالم کنید خدا نگهدار.

سلام به برادران و خواهرانم، امیدوارم حالتان خوب باشد و بعد از شهادت من ادامه دهنده  راه حضرت زینب(س) باشید و این رسالت را بر دوش بکشید و حجاب خود را حفظ کنید که از خون شهیدان هم کوبنده‌تر و تیری است بر چشم دشمنان اسلام و در این مدت که در کنار شما بودم اگر ناراحتی از بنده دیدید ببخشید و برایم طلب مغفرت کنید.

شادی ارواح مطهر شهدا صلوات

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد