بردباری شهید ملا محمد ذبیحی در برابر اذیت و آزار گروهک کومله
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، چند ماهی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که احزاب و گروه های سیاسی با اهداف و ایده های مختلف از هر کوی برزنی خود را به کردستان رساندند
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، چند ماهی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که احزاب و گروه های سیاسی با اهداف و ایده های مختلف از هر کوی برزنی خود را به کردستان رساندند و هر کدام به نحوی اعلام موجودیت کردند. دولت مرکزی در منطقه کردستان حاکمیت نداشت و دولت موقت هم نتوانسته بود با مردم مسلمان منطقه تعامل خوبی برقرار کند.
در این اوضاع و احوال نابسامان طبیعی بود که عده ای با سوءاستفاده از احساسات مردم، سنگ طرفداری از حقوق خلق را به سینه بزنند و با هزار وعده و وعید توخالی مردم منطقه را به سوی خود جلب نمایند.
وجود بقایای رژیم و وابستگان به نظام شاهنشاهی در منطقه، به ایجاد و فعالیت این گروه ها دامن می زد و معاندین نظام سعی می کردند در زیر یک پوشش جدید چهره واقعی خود را مخفی سازند؛ به همین خاطر عده ای ناسیونالیست دو آتشه شدند و گروهی هم خود را کومونیست تر از مارکس و لنین معرفی می کردند.
پس از شهرهای متعدد کردستان، این روستاها بودند که به عنوان کانون فعالیت احزاب و گروه ها مورد توجه گروهک های ضد انقلاب قرار گرفتند. هواداران گروهک های ضد انقلاب، هر کدام برای خود در یکی از روستاها مقر و ستادی تشکیل دادند و به فعالیت مشغول شدند.
هتک حرمت به مساجد، تبلیغ علیه دین اسلام، سوءاستفاده از مساجد روستایی برای انجام کارهای تبلیغی، باج گرفتن از مردم و به بیگاری بردن آن ها تنها بخشی از اقدامات غیر انسانی گروهک های الحادی بود که مردم منطقه را به ستوه آورده و باعث ابراز تنفر و انزجار مردم مظلوم منطقه از گروهک های ضد انقلاب می شد.
گروهک های ضد انقلاب برای تأسیس پایگاه و مقر نظامی(بنکه) هر روستایی را انتخاب نمی کردند، بلکه روستاهای صعب العبور و کوهستانی که از مناطق شهری فاصله داشتند همواره مورد توجه آن ها قرار می گرفت. این گونه روستاها دارای اهمیت استراتژیک و سوق الجیشی بود و گروهک های ضد انقلاب را از حملات نیروهای دولتی در امان قرار می داد.
روستای بیساران زادگاه شهید ملا محمد ذبیحی به خاطر داشتن موقعیت و شرایط خاص جغرافیایی، از جمله نقاطی بود که توسط گروهک های ضد انقلاب برای تأسیس بنکه در نظر گرفته شد و گروهک کومله وارد این روستا شد.
گروهک کومله سعی در به انحراف کشانیدن جوانان و تخریب عقاید دینی آنان را داشت؛ سران گروهک سعی می کردند با ایجاد شبهه، عقاید دینی مردم را متزلزل سازند. اما شهید ملا محمد ذبیحی که به اهداف شوم آنان پی برده بود با استناد به آیات قرآن و احادیث نبوی به دفع شبهات می پرداخت و جوانان را از افتادن در دام اعتقادات مارکسیستی برحذر می داشت و وظیفه روشنگری خود را به نحو احسن انجام می داد. از همین رو مورد کینه و نفرت گروهک های ضد انقلاب قرار داشت.
گروهک های ضد انقلاب به محض ورود به روستای بیساران جهت تأسیس پایگاه و مقر نظامی، خطر وجود شهید ملا محمد ذبیحی را برای خود احساس می کردند و به همین جهت مقدمات آزار و اذیت ملا محمد و خانواده اش را فراهم کردند. آنان در این شیوه سعی کردند از مردم روستا استفاده کنند تا بتوانند همبستگی میان مردم روستا را متزلزل نمایند و از این طریق به اهداف شوم خود برسند.
تعدادی از افراد ساده لوح و فریب خورده در مسیر خانه ملا محمد تا مسجد و گاهی بر روی پشت بام خانه ها کمین می کردند و هنگامی که آن شهید بزرگوار از نماز جماعت و یا جلسات بحث و تدریس به خانه باز می گشت، بر سرش خاک و زباله می ریختند و گاهی ایشان را مورد اهانت قرار می دادند. ما ملا محمد با سعه صدر از کنار آن ها می گذشت؛ زیرا به خوبی می دانست که راه مبارزه همین است و باید در این راه به پیامبر خدا (ص) اقتدا کند.
گروهک های ضد انقلاب گاهی شیوه اذیت و آزار ملا محمد را از فیزیکی به روانی تبدیل می کردند و دست نوشته هایی مبنی بر تهدید به قتل خود و خانواده اش را به حیاط منزلش می انداختند که اگر دست از تبلیغ دین و انقلاب اسلامی نکشید حتماً شما را خوهیم کشت. گاهی شبانه به خانه اش تیراندازی می کردند، گاهی سعی می کردند ملا محمد را از مردم جد کنند. اما هیچ کدام از این تهدیدات کارساز نبود و ملا محمد همچنان به راه خود ادامه می داد و علاوه بر نماز جماعت، کلاس درس تفسیر قرآن برای جوانان دایر می کرد و از روشنگری و هشدار پیرامون خطرهای ناشی از حضور احزاب و گروهکهای غیرقانونی در منطقه لحظه ای کوتاهی نمی کرد.
پاییز سال ۱۳۵۸ بود که برای اولین بار که پای گروهک های ضد انقلاب به روستای بیساران باز شد؛ در آن روزها انقلاب اسلامی هم چون نهالی نو پا بود و حاکیت دولت مرکزی به صورت کامل در منطقه دیده نمی شد. در آن روزها نه تنها روستای بیساران بلکه بسیاری از روستاهای استان کردستان عرصه تاخت و تاز گروهک های مسلح غیر قانونی بود و احدی از مردم توانایی مقابله با گروهک های ضدانقلاب را نداشت.
در چنین اوضاع و احوالی، صدای اعتراض تنها از زبان ماموستایان و روحانیون به گوش می رسید؛ زیرا آنان آگاهتر از دیگران بودند و از طرف دیگر رهبری مردم را نیز بر عهده داشتند. گروهک های ضد انقلاب به محض رسیدن به روستای بیساران خانه ملا محمد و مسجد روستا را به اشغال خود درآوردند و قصد داشتند ملا محمد را به اسارت ببرند که با مقاومت مردم مواجه شدند ـ تشکیل دادگاه به اصطلاح خلقی، اسارت و شکنجه، تهدید و ارعاب مردم تنها بخشی از جنایات گروهک های ضدانقلاب در منطقه محسوب می شد ـ .
از طرف دیگر ملا محمد هیچ گاه حاضر نبود راه جهاد و مبارزه را ترک کند و از آرمان ها والای اسلام عدول کند. از همین رو عناصر گروهک کومله تصمیم گرفتند ملا محمد را به شهادت برسانند. ملا محمد ۲ سال تمام، اذیت، آزار، توهین و شکنجه گروهک های ضد انقلاب را تحمل کرد.
اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ اذیت و آزار گروهک های ضدانقلاب به اوج خود رسید؛ گروهک های ضد انقلاب مدام ملا محمد را با دستانی بسته به ستاد فرماندهی خود می بردند تا در دادگاه به اصطلاح خلقی خود ایشان را محاکمه نمایند، اما ملا محمد در برابر تهدیدات و توهین های گروهک کومله ندای الله اکبر و مرگ بر کومونیست و مرگ بر لنین و مارکس سر می داد و از تهدیدات آنان هراسی به دل راه نمی داد.
ملا محمد در روز بیست و پنجم دیماه سال ۱۳۶۰ آخرین نماز جمعه را در مسجد روستای بیساران به همراه مردم روستا اقامه می کند و در خطبه های نماز جمعه ضمن افشای ماهیت گروهک های الحادی، خطاب به مردم می گوید: « من کشته می شوم و با شما خداحافظی می کنم، اما شما دینتان را حفظ کنید».
سحرگاه روز بیست و ششم دیماه سال ۱۳۶۰ که ظلمت شب کم کم جای خود را به سپیده فجر صادق می داد و سکوت بر همه جا سایه افکنده بود؛ شهید ملا محمد ذبیحی برای اقامه نماز صبح از منزل خارج می شود. ملا محمد می دانسنت که شب پرستان سیه دل در تعقیب ایشان هستند، اما دلش می خواست با مرغ سحر هم آواز شود. ملا محمد از شط سرخ شهادت وضوی عشق گرفت و هنگام بازگشت از مسجد مورد هجوم گروهک های ضد انقلاب قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاک و مطهرش در صحن مسجد جامع در جوار آرامگاه پیر عرفان ـ بابا شیخ بیساران ـ مدفون شد.
شهید ملا محمد ذبیحی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰