تاریخ انتشار : دوشنبه 12 شهریور 1397 - 5:06
کد خبر : 40514

ماجرای پسر رئیس ثروتمند کارخانه مشروب سازی که شهید حجاب شد/ آرایشی که در غرب نشانه بی‌فرهنگی است، در دانشگاه‌های ما نشانه فرهنگ شده‌است

ماجرای پسر رئیس ثروتمند کارخانه مشروب سازی که شهید حجاب شد/ آرایشی که در غرب نشانه بی‌فرهنگی است، در دانشگاه‌های ما نشانه فرهنگ شده‌است

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حسن قدیری ابیانه که مدت‌ها به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در برخی کشورها حضور داشته و کتاب‌هایی در خصوص حجاب و عفاف از جمله «زن در اسلام و غرب» تألیف کرده، معتقد است: «در

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حسن قدیری ابیانه که مدت‌ها به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در برخی کشورها حضور داشته و کتاب‌هایی در خصوص حجاب و عفاف از جمله «زن در اسلام و غرب» تألیف کرده، معتقد است: «در جوامع اسلامی جذابیت جنسی، یک ارزش صرفاً زناشویی و در محدوده حلال شرعی است اما در غرب یک ارزش اجتماعی هم محسوب می‌شود. یعنی ارزش و احترام زن در جامعه غربی به زیبایی ظاهری او هم منوط می‌شود. درحالیکه این موارد نباید به یک ارزش اجتماعی تبدیل بشود. ارزش اجتماعی زن نباید به قد و وزن، رنگ پوست و ظاهر او باشد، بلکه باید به علم، ایمان، عمل صالح، نقش مادری، کارهای خیر، ساعات مفید مطالعه و این‌گونه موارد باشد، نه به ظاهر او.»

برای ورود به بحث عفاف و حجاب، خوب است از ارزش زیبایی شروع کنیم. روایت داریم که «الله جمیل و یحب الجمال» به این معنا که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ اما این پرسش مطرح است که محدوده عفاف و حجاب کجاست؟ چرا اسلام نمایش زیبایی را به درون خانواده محدود کرده و جوامع غربی آن را تا بطن جامعه گسترش داده‌اند؟

اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ درستی بدهیم و به مسئله حجاب بپردازیم، لازم است که به روابط زوجیت و زناشویی بپردازیم و به جذابیت‌ها اشاره کنیم. خدا جذابیت‌هایی در مرد و زن قرار داده که این جذابیت‌ها را باید نعمت الهی دانست. زن هر چه زیباتر و جذاب‌تر باشد جای شکر خدا را دارد. اسلام نگاه روان‌شناسانه به موضوع خانواده دارد و این زیبایی که در وجود زن و مرد گذاشته برای استحکام خانواده و بقای نسل انسان است. حتی می‌توان گفت در اسلام جذابیت و زیبایی یک ارزش محسوب می‌شود و به آن اهمیت زیادی داده شده است. چراکه این‌ها نیاز بشر اعم از زن و مرد است. پس در اسلام جذاب بودن مهم است و بهره بردن از این جذابیت به طور حلال بسیار تأکید شده و یک ارزش است.

طبق گفته شما، این‌ها در جامعه اسلامی یک ارزش است. در حالی که در جوامع غربی و در خانواده آن‌ها هم یک ارزش محسوب می‌شود.

بله؛ اما ما یک تفاوتی با غربی‌ها داریم. تفاوت ما این است که در جوامع اسلامی جذابیت جنسی، یک ارزش صرفاً زناشویی و در محدوده حلال شرعی است اما در غرب یک ارزش اجتماعی هم محسوب می‌شود. یعنی ارزش و احترام زن در جامعه غربی به زیبایی ظاهری او هم منوط می‌شود. در حالی که این موارد نباید به یک ارزش اجتماعی تبدیل بشود. ارزش اجتماعی زن نباید به قد و وزن، رنگ پوست و ظاهر او باشد، بلکه باید به علم، ایمان، عمل صالح، نقش مادری، کارهای خیر، ساعات مفید مطالعه و این‌گونه موارد باشد، نه به ظاهر او.

اگر بخواهیم یک تفاوت اساسی میان فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی عنوان کنیم، به این نکته می‌رسیم که در کشورهای غربی علاوه بر اینکه زیبایی یک ارزش زناشویی است یک ارزش اجتماعی هم به حساب می‌آید.

به طور مشخص می‌خواهیم بدانیم چنین رویکردی در غرب و نمایش زیبایی زنان در سطح جامعه، چه پیامدها و عواقب بدی برای آن‌ها به دنبال داشته که جامعه اسلامی از این لحاظ در امان مانده است؟

اگر ما می‌خواهیم یک کشور پیشرفت بکند یا آن عوامل پیشرفت را به عنوان یک ارزش تبلیغ و ترویج کنیم، آیا پیشرفت علمی و صنعتی اقتصادی کشور به ظاهر زنان ما بستگی دارد یا به علم و ایمان و عمل آن‌ها؟ ما می‌گوییم عامل پیشرفت علم است، یعنی اگر کشوری می‌خواهد پیشرفت کند باید علم‌آموزی ترویج بشود، باید خوب کار کردن و درست کار کردن ترویج شود، باید قناعت از مصرف ترویج شود، باید ساعت مفید کار و ساعت مفید مطالعه افزایش پیدا کند و اموری از این قبیل که تفاوتی در آن‌ها در میان زن و مرد وجود ندارد.

اگر این موارد ارتقا پیدا کند و بینش اخلاقی میان مردم تقویت شود، زمینه‌های جلب احترام اجتماعی هم تغییر می‌کند. در این صورت اگر کسی بخواهد احترام اجتماعی را به خودش جلب کند و مورد احترام دیگران قرار گرفته و ارزشمند تلقی شود، باید با علم خودش را معرفی نکند، نه ظاهرش.

امروز در غرب عده زیادی از زنان، خود را با ظاهر معرفی کرده و کسب درآمدشان از این طریق است. این کار ستون خانواده‌های آن‌ها را متزلزل کرده است. اما در جامعه اسلامی به دلیل غیرت مردانگی و حیای زنانگی، این آسیب دیده نمی‌شود.

در اینجا زنان اگر بخواهند دارای منزلت اجتماعی شوند، باید باحیا و موقر باشند. باید به کارهای خیرش و به مطالعات خود بیفزایند. اما اگر جامعه‌ای علاوه بر این‌ها، جذابیت را یک ارزش اجتماعی قرار بدهد، آن وقت اگر بخواهند احترام اجتماعی را کسب کند باید خودآرایی کند و خودش را از جنبه ظاهر نشان دهد. حالا مثلاً شما توجه کنید در بیمارستان نقش چه کسی بین خانم‌ها مثلاً مؤثرتر است، زنی که خودآرایی و خودنمایی می‌کند یا زنی که جراح است؟ مسلماً زنی که پزشک یا پرستار است نقش مهمی دارد، چون در بیمارستان درمان نیاز است. پس آن کسی که سواد و تخصص درمان دارد، اعم از پرستار تا جراح، در آنجا ارزشمند است. به همین دلیل در بیمارستان‌ها کمتر می‌بینیم پزشک یا پرستار خانم آرایش کند.

به هر حال علم ارزش باطنی است که به نوعی در رفتار هم تأثیرگذار است.

درست است. هر چه علم فرد بیشتر است، آرایشش کمتر است. چون احترام و ارزشی که می‌خواهد برایش قائل شوند از طریق علم به دست می‌آورد. اما اگر در جامعه جذابیت یکی از محورهای ارزشی شد، آن وقت میل به خودنمایی زیاد می‌شود که در جوامع غربی این اتفاق می‌افتد.

آن طور که شما در کشورهای غربی دیده‌اید، آسیب‌هایی که از ناحیه خودنمایی و تظاهر به زیبایی ایجاد شده، چیست؟

یک بیماری روانی در غرب مطرح بود که من در ایتالیا عنوان این بیماری را زیاد شنیدم که بیماری زنان ۴۰ ساله نام دارد. این یک بیماری روحی و روانی است و زنان در ۴۰ سالگی دچار آن می‌شوند. چون در آنجا، جذابیت جنسی یک ارزش اجتماعی است، طبیعتاً در ۴۰ سالگی زنان در سراشیبی از دست دادن زیبایی‌ها می‌افتند، چین و چروک‌ها پیدا می‌شود، اندامشان بر هم می‌خورد و درنهایت احترام اجتماعی آن‌ها کسر می‌شود. زنان در این سن احساس می‌کنند که دیگر آن ارزش سابق را ندارند. به همین دلیل در این سن زنان زیاد به روان‌پزشک مراجعه می‌کنند. هرچند که بعدها در مکزیک شنیدم که این سن به ۳۰ سالگی کاهش پیدا کرده است.

پس اگر زیبایی ارزش باشد، حتماً از بین خواهد رفت. تا چند سال زنان می‌توانند زیبا باشند؟ تا چند سال می‌توانند در رقابت با جوان‌تر از خودشان حرفی برای گفتن داشته باشند؟ به همین دلیل در این ایام احساس می‌کند که آن زیبایی سابق را ندارند. این یک واقعیت موجود است.

با این توضیح می‌توان حجاب زن و ارزش علم‌آموزی و دانش‌پژوهی او را در اسلام، ارزش حقیقی تلقی کرد.

بله. در اسلام این گونه جذابیت‌های ظاهری تنها یک ارزش زناشویی است. پس هرچه تجربه و دانش زن بالاتر برود، تجربه زندگی‌اش بیشتر شده و احترام اجتماعی او بیشتر است. حتی زنان خانه‌دار هم هر اندازه در همسرداری و تربیت فرزندان موفق‌تر عمل کنند، باارزش‌تر خواهند بود.

اما در غرب می‌گویند از یک زن پا به سن گذاشته نباید سن او را پرسید، به این دلیل که عار دارد از اینکه بگوید ۵۰ سال دارم. چرا؟ چون در ۵۰ سالگی آن جذابیت جوانی را ندارد. خود زن هم ناراحت می‌شود که به او بگویند ۵۰ سال دارد. اما اگر در جامعه‌ای تجربه و ارزش بود با افتخار می‌گوید ۵۰ سال دارم.

آرایشی که در غرب نشانه بی‌فرهنگی است، در دانشگاه‌های ما نشانه فرهنگ شده!

امروزه متأسفانه بخشی از فرهنگ غربی در جامعه ما هم رواج پیدا کرده و نمایش زیبایی به عنوان نقطه قوت برای عده‌ای محسوب می‌شود. حتی برخی رسانه‌ها مانند تلویزیون گاهی بر این فرهنگ تهی دامن می‌زنند. چه باید کرد که تهی بودن این فرهنگ غلط را همه مردم بدانند؟

امروز متأسفانه فرهنگ غربی نه‌تنها در خیابان‌ها دیده می‌شود، حتی جای تأسف است که دانشگاه‌ها مکانی برای خودنمایی عده‌ای از دانشجوها شده است. من با توجه به شناخت مستقیمی که دارم، در دانشگاه‌های غربی و اروپایی دیده‌ام و دانشگاه‌های کشور خودمان را می‌بینم، دانشجوها در آن کشورها آن‌قدری آرایش نمی‌کنند که در دانشجوهای ما آرایش می‌کنند.

در دانشگاه‌های ما مُد ارزش است، نه علم‌آموزی. اما آن‌ها به این نکته رسیده‌اند که اگر دنبال علم می‌روند نباید مانند زنان بی‌هویت باشند. ممکن است در مهمانی شب لباس‌‌های نامناسب بپوشند، اما در دانشگاه پوشش مناسب دارند. این خانم‌هایی که در دانشگاه‌های ما لباس نامناسب و آرایش دارند، متوجه نیستند که این کارشان چه اثری دارد. اسلام می‌گوید نه مرد و نه زن نباید به عنوان یک عنصر جنسی تحریک‌آمیز وارد روابط اجتماعی شوند. درواقع اسلام می‌خواهد جذابیت جنسی به عنوان یک ارزش زناشویی وارد روابط اجتماعی نشود و به یک ارزش اجتماعی تبدیل نشود.

عفاف و حجاب برای مرد و زن هر دو یکسان است. اما چرا نوع پوشش فرق دارد؟

برای اینکه نوع خلقت فرق دارد. مرد لذت بینایی بیشتری دارد پس زن باید ظاهر خود را بیشتر و کامل‌تر بپوشاند تا از نگاه‌های مسموم در امان بماند. همه این‌ها روابط اجتماعی را کنترل می‌کند. خداوند اول به مرد می‌گوید نگاهت را کنترل کن و وقتی زن بی‌حجاب یا بدحجابی را دیدی، مراقب نگاه خود باش. در ادامه به زن می‌گوید خود را از نامحرم بپوشان.

به گفته شما، حجاب برای جلوگیری از ورود یک ارزش زناشویی به یک ارزش اجتماعی است. درست است؟

بله. زنی که حجاب دارد، در حقیقت نمی‌خواهد عامل تحریک جنسی دیگران شود و نمی‌خواهد به کسی اجازه بدهد که از دید ظاهری به او نگاه شود. این رویکرد خیلی زیباست.

بعضی خانم‌ها می‌گویند که رعایت حجاب سخت است، چرا من زجر بکشم و خودم زحمت بدهم تا آقایان گناه نکنند؟

بله، بالاخره نگه داشتن حجاب سخت است. باید مراقب باشی اصلاً موهایت پیدا نباشد. هوا که گرم باشد اذیت می‌شود. بله این دردسرها را دارد، اما چتر زیر باران دست گرفتن هم دردسر دارد. بالاخره یک دست انسان باید چتر را نگه دارد و بالاخره این دست خسته می‌شود. اما با وجود این، زیر باران چتر نگه می‌دارد؟ اگر یک نفر به او بگوید که چتر را کنار بگذار، قبول نمی‌کند، چون می‌داند اگر چتر را کنار بگذارد زیر باران خیس می‌شود و این خیسی موجب مریضی‌اش می‌شود.

اگر ما بتوانیم فایده حجاب برای زن را آن‌طور که اثر چتر برایش روشن است، مشخص کنیم آن وقت همه زنان و دختران حجاب خود را رعایت می‌کنند. همان طور که در سؤال اشاره کردید، بعضی‌ها می‌گویند چرا ما خودمان را زحمت بدهیم، مردان خودشان را کنترل کنند. اما باید بدانیم اینکه برخی مردان سراغ زنان خودفروش می‌روند، در اثر نمایش بدحجابی در جامعه است. بنابراین زنان بدحجاب یا خودنما، مشتری‌یاب‌هایی برای زنان خودفروش هستند. هرچند که خودشان خودفروش نیستند و نیتشان این نیست. ولی بدون اینکه بدانند، برای زنان خودفروش مشتری جلب می‌کنند.

بدحجابی عده‌ای از زنان، عامل ترویج تجاوز به عنف است

آسیب دیگر در جامعه، تجاوز است. مردانی که دین محکمی ندارند، تحت تأثیر نمایش زنان بدحجاب تحریک شده و به زنان و دختران بی‌گناه و حتی محجبه تجاوز می‌کنند.

چرا؟

چون همان زن بدحجاب زمینه این ظلم بزرگ برای این خانم را فراهم کرده است.

پس به اعتقاد شما بدحجابی عده‌ای از زنان، عامل ترویج تجاوز به عنف است؟

بله. عده زیادی از مردان هستند که در اثر تجاوز به عنف دستگیر شده یا حتی اعدام شده‌اند. اگر زندگی این افراد را بررسی کنیم، مشاهده می‌کنیم که از اول به این صورت نبودند. زمانی شده که روزی هزار مورد از این تیرهای بدحجابی و نمایش ظاهر به سمت مردان شلیک می‌شود. یعنی هر کسی یک زیبایی‌ای دارد سعی می‌کند آن را در معرض دید و نمایش مردم بگذارد. البته دیدن با نگاه کردن فرق دارد. دیدن این است که شما چه بخواهید چه نخواهید کسی از جلوی‌تان رد می‌شود، نگاه دوم را نمی‌کنی. نگاه کردن این است که آن را با چشم دنبال کنی، عمداً بروی و نگاهش کنی. اگر یک مورد بود می‌گوییم دیده است، اما اگر هزار مورد به چشمش خورد چه؟ حالا باید حجاب را ترویج کنیم یا به تجاوز به عنف برسیم؟

پس اگر بخواهیم تجاوز در جامعه نباشد یا خودفروشی گسترش پیدا نکند چاره کار بیش از هر کسی دست خانم‌هایی است که با هر نیتی، حجاب کاملی ندارند؟

همین طور است. خانمی می‌گوید من خودم این‌گونه دوست دارم و خوشم می‌آید. باید به او گفت ممکن است تو دوست داشته باشی ولی ممکن است دیگران هم دوست داشته باشند تو را تماشا کنند. می‌گوید بدن خودم است! این مطلب عجیبی است. همان خانم اگر مبلغی پول داشته باشد، آن را مخفی نگه می‌دارد تا از او دزدیده نشود، اما چطور زیبایی‌اش را ثروتی عطا شده از جانب خداوند است، در معرض دزدیده شدن قرار می‌دهد؟! امروز پلیس آموزش می‌دهد که کیف خود را چگونه حمل کنید تا موتورسواران آن را به سرقت نبرند. در این حالت اگر شما مبلغ زیادی پول را در کیسه پلاستیکی گذاشتید تا به بانک بروید، اگر از شما دزدیدند خودتان باید مورد ملامت قرار بگیرید. چون باید احتیاط در حمل آن می‌کردید.

با این توضیح، شما معتقدید که قربانی‌های تجاوز به عنف، معمولاً کسانی نیستند که خودشان خودنمایی کردند؟

بله. گاهی کسانی هستند که در این زمینه خودنمایی نکرده‌اند. بلکه این افراد آسیب بدحجابی عمدی یا غیرعمدی دیگران را می‌بینند. حال این سؤال را باید از زنان و دختران بدحجاب و بی‌حجاب پرسید که شما چه حقی دارید که دیگران را تحریک کنید تا دیگران از آن آسیب ببینند؟

سست شدن بنیان خانواده‌ها هم یکی دیگر از آسیب‌های بدحجابی است. این اتفاق در غرب هم افتاده است؟

همین طور است. این هم یک نکته است که مرد چه بخواهد چه نخواهد وقتی این زن‌های بدحجاب یا بی‌حجاب را می‌بیند، حتی اگر ازدواج کرده باشد ممکن است در ذهن خود آن‌ها را با همسر خودش مقایسه کند. طبیعتاً چون زنان در خیابان بیشتر از زنان در خانه خودآرایی می‌کنند، پس ممکن است بعضی مردان تصور کنند همسرشان چندان زیبا نیست. حتی حداقل این است که به همسر خودش عادت کرده و آن چیز جدیدی است. به این صورت، چسب زندگی سست می‌شود. آن نگاهی که مردم به همسرش به عنوان زنی زیبا و جذاب داشته، کمرنگ می‌شود تا جایی که به سست شدن یا به طلاق می‌انجامد. چون درنهایت عدم رضایت بین همسران ایجاد شده و دردسرها شروع می‌شود.

اگر کسی مخالف طلاق است، نباید خودنمایی و خودآرایی کند. بعضی خودشان آن زیبایی را ندارند و با آرایش آن خودنمایی را انجام می‌دهند. می‌گویند دروغ زشت است، من می‌گویم آرایش یک دروغ است. چون آن چیزی که نیست به عنوان آن چیزی که هست جلوه می‌دهد. مثل جعبه میوه‌ای می‌ماند که بر روی آن میوه‌های سالم و تازه و زیر آن میوه‌های خراب است. آرایش و خودنمایی یک نوع دروغ است و دروغ هم زشت است. پس اگر تو با آرایش باعث سست شدن پایه زندگی زناشویی بین مرد و زن در سنین مختلف می‌‌شوی و این موجب طلاق و آواره شدن بچه‌ها می‌شود و عواقبی که دارد، همان زن بدحجاب مقصر است.

ما گاهی می‌بینیم که زن‌های متأهل هم بدحجاب هستند و به همراه همسرشان بیرون می‌آیند. این‌ها که قصد بدی ندارند!

او ترسیده است که در چشم شوهرش در مقابل دیگران کم بیاورد. برای اینکه کم نیاورد به خودش می‌رسد و همراهش می‌رود که نگوید مثلاً مقابل زن دیگری کم آورده‌ای و بعد آن شوهر سست بشود و آرام‌آرام مسائل دیگر در زندگی پیش بیاید. پس من می‌توانم بگویم که عامل خودآرایی عمومی در ملأعام توسط زنان شوهردار بخصوص آن‌هایی که با همسرشان بیرون می‌روند، نگرانی درونی آن‌ها است. آن‌ها احساس خطر می‌کنند که از چشم شوهرشان بیفتند.

اما خب چه عاملی باعث می‌شود که خانم‌ها روی به آرایش بیاورند؟ من می‌گویم خودکم‌بینی، یعنی خودش احساس می‌کند ارزش کافی را ندارد. همین احساس باعث می‌شود که بخواهد جبران کند، چون در جامعه غربی جذابیت جنسی یک ارزش است. می‌خواهد کمبودش را با آرایش جبران کند، بگوید من هم حرفی برای گفتن دارم.

به نظر می‌رسد بدحجابی و خودنمایی از فرهنگ نادرست نشاءت می‌گیرد. آن طور که شما در دانشگاه‌های مختلف و حتی کشورهای دیگر دیده‌اید، چه رابطه‌ای میان فرهنگ و حجاب یا حداقل ساده بودن ظاهر وجود دارد؟

من بارها به مدرسه دولتی دخترانه و مدرسه تیزهوشان دخترانه رفته‌ام. جالب است این را بگویم که در مدرسه تیزهوشان کسانی بودند که با چادر بودند و کسانی هم بودند که حجابشان کامل نبود و کمی موهایشان پیدا بود، اما در این مدارس تیزهوشان ندیدم مثل بقیه مدارس معمولی دخترانه آن اندازه دخترها به خودشان برسند و به دنبال خودنمایی باشند؛ حجابشان کامل نبود ولی ساده بودند.

چرا؟

چون آن‌ها همین‌که مدارس تیزهوشان هستند احساس ارزشمند بودن می‌کنند. به خاطر همین لازم نمی‌بینند که خودشان را به نمایش بگذارند. اگر ما می‌خواهیم حجاب را در جامعه ترویج دهیم باید خودباوری را در دخترانمان تقویت کنیم.

هر چه آرایش زن در ملأعام بیشتر باشد نشانه خودکم‌بینی بیشتر اوست. دچار عقده خودکم‌بینی است و احساس می‌کند در جامعه آن ارزش و احترام را ندارد. ‌بعضی‌ها هم می‌گویند برای خودمان آرایش می‌کنیم! بله تو می‌خواهی واقعیت خودت را از خودت پنهان کنی. اگر خودت را زیبا می‌دیدی که احتیاج به خودآرایی نداشت.

به نظر شما چگونه باید فرهنگ حجاب را در جامعه نهادینه کرد؟

اگر بخواهیم حجاب را ترویج بکنیم من معتقدم واقعاً باید خودباوری را در افراد تقویت کنیم. ارزش‌های واقعی را تقویت کنیم. مثلاً این فرهنگ را ترویج بدهیم که ساعت مفید مطالعه ملاک یک ارزش است، مادر خوب بودن و خیر بودن ارزش است. اگر کسی خیر بود مورد احترام همه قرار بگیرد.

در غرب وقتی می‌خواهیم حجاب را مطرح کنیم نمی‌توانیم بگوییم چون اسلام گفته، او می‌گوید من که قبول ندارم. آنجا شما باید با منطق پیش بروید، آنجا باید ثابت کنید که حجاب به نفع زن و به نفع جامعه است بعد بگویید چون قرآن روی حجاب تأکید کرده و حجاب به نفع زن است. پس اسلام بر حق است. گاهی لازم است این گونه با زنان بدحجاب در کشور خودمان صحبت کنیم.

البته باید احادیث و دستورات اسلامی از همه نظر مطرح شود. ما حدیث داریم از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله که فرمودند بهترین زنان امت من زنانی هستند که خودشان را برای شوهرشان می‌آرایند اما خود از نامحرم می‌پوشانند. حتی تأکید شده که مرد باید به همسر خود بگوید که دوستش دارد، این چیزی است که هرگز از قلبش خارج نمی‌شود. حتی در اسلام تأکید شده که اسباب و شرایط ازدواج را برای جوانان فراهم کنید.

این چیزی نیست که در کلیساها دیده می‌شود. افراد به ظاهر مؤمن در کشورهای غربی، از ازدواج پرهیز دارند.

بله. در آنچه به نام مسیحیت رواج دارد، روابط زناشویی را یک امر بد می‌دانند. اما می‌دانیم که ازدواج برای بقای نسل بشر ضروری است. در حالی که در اسلام امر خوب ضروری است. به همین دلیل آنجا کشیش‌ها و راهب‌ها که از همه مؤمن‌تر هستند و ازدواج نمی‌کنند. حتی طلاق در مسیحیت وجود ندارد. اگر کشف کردی که شوهرت یک جنایتکار است حق طلاق نداری لذا تنها کاری که آنجا باقی می‌ماند یک خیانت است یا اینکه همسرت را بکشی. این‌ها رایج بود و مثلاً راهبه‌ها و کشیش‌ها که این نیاز طبیعی را که منع کرده‌اند، پر از فساد هستند. به این ترتیب هر روز می‌بینیم که در رسانه‌های گروهی خبرش می‌آید که کشیش‌های آنجا تا چه اندازه مرتکب تجاوز شده‌اند.

نظر آن‌ها همه درباره پوشش چیست؟ به هر حال عده‌ای هم هستند که هرچند حجاب کامل ندارند، اما سعی می‌کنند خود را بپوشانند.

در دانشگاه‌ها وقتی پرسیدم آیا به نظر شما به نفع زن و به نفع جامعه است که جذابیت فیزیکی و زیبایی یک ارزش اجتماعی باشد یا نباشد، همه می‌گفتند به نفع زن و جامعه است که ارزش اجتماعی نباشد. همان‌هایی که خودشان را آراسته‌اند و به این شکل درآوردند، بر این نکته تأکید می‌کردند. این نکته مهم است که باید در نظر گرفت. ما در تبلیغ حجاب باید تبلیغات اغنایی داشته باشیم.

اما اصل دین مسیحیت هم نیست. درست است؟

بله. حجاب حضرت مریم سلام‌الله علیها را همه می‌شناسیم. در تصویرها ایشان کاملاً پوشیده است. اتفاقاً در مسیحیت و انجیل به حجاب خیلی تأکید شده است. انجیل روی حجاب تأکید زیادی دارد، حتی انجیل می‌گوید حجابت نباید آراسته باشد. اسلام می‌گوید خودت را بپوشان.

بعضی‌ها می‌گویند که جامعه غربی پیشرفت علمی داشته، چون آزادی روابط اجتماعی و آزادی در پوشش در آنجا حاکم است! شما چه جوابی برای این ادعا دارید؟

این گفته مثل آن می‌ماند که پدر و مادری به فرزندشان بگویند که ببین فلانی شاگرد اول شد. او می‌گوید آن عینک دارد که شاگرد اول شد، برای من هم عینک بگیرید تا من هم شاگرد اول شوم! این بچه نمی‌داند که او از بس درس خوانده عینکی شده، نه اینکه چون عینک دارد شاگرد اول شده. این مثال مانند کسانی است که می‌گویند غرب پیشرفت کرد به خاطر آزادی پوشش و آزادی روابط اجتماعی.

اتفاقاً این‌ها از عوامل عدم پیشرفت است. در ژاپن که عفاف و حجاب قوی‌تر بود، پوشش بیشتر بود، پیشرفتشان هم سریع‌تر بود. چرا؟ چون در جامعه‌ای که جذابیت جنسی یک ارزش نباشد بلکه علم‌آموزی و کار و تلاش ارزش باشد، این جامعه بیشتر پیشرفت می‌کند. ما هم در این مسیر گام برمی‌داریم. این‌ها را مشخص کنیم که به اصطلاح چه عواملی باعث پیشرفت می‌شود. فسادها پیشرفت نمی‌آورد، بلکه عقب‌افتادگی می‌آورد.

ماجرای پسر رئیس ثروتمند کارخانه مشروب سازی که شهید حجاب شد

شما با افراد غیرمسلمان زیادی درباره اسلام و حجاب برخورد داشته‌اید. یکی از افرادی که بعد از مدتی به شهادت رسید، کنت لوکا بود. لوکا چه شخصیتی داشت و چگونه با او صحبت کردید که متوجه حقانیت اسلام شد؟

قبل از اینکه با کنت لوکا آشنا شوم، مدتی با شهید ادواردو آنیلی روابط دوستانه داشتیم. ادواردو سوپر میلیاردر ایتالیایی بود که مسلمان و شیعه شد و در راه اسلام به شهادت رسید. پدرش صاحب کارخانه‌های فیات و لامبورگینی و کارخانه‌های بزرگ بسیاری بود که دارای ثروت افسانه‌ای بودند. اما ادواردو در دوران انقلاب اسلامی به اسلام روی آورد.

یک‌بار که ادواردو به ایران سفر کرده بود، کنت لوکا را هم به همراه خود آورده بود. لوکا هم از خانواده‌ای اشرافی بود و پدرش کارخانه مشروب سازی داشت و از این راه ثروت بسیاری به دست آورده بود. ادواردو به من گفت که من با لوکا صحبت کرده‌ام و او را تا مرز اسلام آورده‌ام اما نتوانستم مسلمانش کنم. من هم یک ملاقات حدود دوساعته در هتل آزادی تهران با کنت لوکا گذاشتم. آنجا متوجه شدم که لوکا مشکلی راجع به توحید و معاد و اصول دین اسلام ندارد. ولی یک چیزی مانعش می‌شد که وارد اسلام شود. وقتی که احساس کردم شناخت دارم نسبت به جامعه غربی می‌دانم که آن‌ها حجاب را نمی‌توانند هضم کنند که چه فلسفه‌ای دارد. بدون اینکه از من بپرسد من شروع کردم راجع به حجاب گفتم.

با این مطالب کنت لوکا مسلمان شد؟

بله. او قانع شد و مشکلی درباره اسلام نداشت. او را خدمت مرحوم آیت‌الله هاشمی گلپایگانی بردیم. آنجا مراسم تشرف به تشیع انجام شد. اما بعد از مدتی لوکا را هم به شهادت رساندند. لوکا در حالی مسلمان شده بود که پدر و خانواده‌اش به عنوان سلطان شراب معروف بودند.

در کشورهایی که ادعای آزادی دارند می‌بینیم که با حجاب مخالف هستند. می‌گویند ما آزادی بیان و آزادی عمل داریم ولی مانع حجاب خانم‌ها می‌شوند. مثلاً در کشور فرانسه با همه ادعاهای آزادی و حقوق بشر، زنان حق ندارند با حجاب در جامعه حاضر شوند. چرا آن‌ها حجاب را با سیاست‌های خود متضاد می‌دانند؟

این کشورهایی که منع می‌کنند چند مشکل دارند. عده‌ای از آن‌ها واقعاً فکر می‌کنند که زن اسیر است و چون مجبور است حجاب می‌کند. یعنی فکر می‌کنند چون فشار خانواده روی فرد است، او حجاب سر می‌کند. به این طریق می‌خواهند آزادی را به آن‌ها بدهند. از طرف دیگر با اسلام مشکل دارند و نمی‌خواهند فرهنگ اصیل وارد جامعه آن‌ها شود. همین‌ها که دم از آزادی می‌زنند، مدارسی برای هم‌جنس‌بازها به طور ویژه گذاشتند تا این‌ها احساس انزوا نکنند! مثلاً وزیر فرهنگ فرانسه با افتخار می‌گفت من هم‌جنس‌باز هستم!

مرحله بعدی در جوامع غربی ازدواج با محارم هست که در آینده نزدیک این کار هم یک قانون می‌شود. کما اینکه شاخه جوانان یک حزب سوئدی که رابطه با محارم آزاد است. منطق آن‌ها چیست؟ می‌گویند وقتی که فردی می‌تواند بگوید اجازه می‌دهم با بدن من هم رابطه داشته باشید، دین که کنار برود همه‌چیز مجاز است. ما باید کمبودها و مشکلات غرب را در این باره مطرح کنیم تا مردم مسلمان بدانند که حجاب نداشتن و روابط آزاد چه صدمه‌هایی به آن‌ها زده است. این‌ها را اهالی تلویزیون هم می‌توانند در فیلم‌های سریالی بگنجانند.

گفتگو از: مریم مرتضوی

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد