خاطره شنیدنی از مهدکودک دو نوه رهبری

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ ۴ سال پیش زهرا یِ مهدکودکی تو خیابون خراسون میرفت. هرشب که میومدم خونه از اتفاقات مهد میگفت. بین خاطراتش همیشه قربون صدقه هدی وبشری میرفت و از شیطنتهای حسین میگفت. یه روز این عکس
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ ۴ سال پیش زهرا یِ مهدکودکی تو خیابون خراسون میرفت. هرشب که میومدم خونه از اتفاقات مهد میگفت. بین خاطراتش همیشه قربون صدقه هدی وبشری میرفت و از شیطنتهای حسین میگفت. یه روز این عکس و توگوشیم دید. گفت: عه بابا بابا حسین باقری! گفتم مطمینی؟ گفت: اره باباجون خودشه حسینِ خانمم هم تایید کرد و گفت: خودشه هر روز با مادرش میاد. مادرش از مربیای مهد هم هست. ولی پیش آقا چی کار میکنه؟! برای من خیلی باورش سخت نبود، ولی خانمم خیلی تعجب کرد و مرتب سوال میکرد. میگفت: اخه خیلی ساده میاد و میره، با مربیا و مادرا هم خیلی گرم میگیره و از نظر حجاب هم چادری معمولیه تازه فهمیده بودیم که همبازی این ۲ سالِ زهرا و اون پسر شیطون مهد، نوهی دختری آقاست.
خدارو شاکرم که دختر رهبری که دنیا رو تکون داده مثل یه معلم ساده و بدون الایش وتکلف رفت و امد میکنه. البته که، باید فرزندان همهی مسؤولینمون اینچنین باشن .

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰