تاریخ انتشار : چهارشنبه 13 تیر 1397 - 0:04
کد خبر : 35745

تسنن دوازده امامی

تسنن دوازده  امامی

  چکیده با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف در سده های ۸ و ۹ هجری و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم ،شاهد تغییر نگرش تسنن خراسانی-با محوریت صوفیان نقشبندی- هستیم . فضای فرهنگی میان اهل سنت خراسان دراین قرون به جز موارد استثنایی ، بر این باور بود که می توان

 

چکیده

با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف در سده های ۸ و ۹ هجری و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم ،شاهد تغییر نگرش تسنن خراسانی-با محوریت صوفیان نقشبندی- هستیم . فضای فرهنگی میان اهل سنت خراسان دراین قرون به جز موارد استثنایی ، بر این باور بود که می توان میان چهار خلیفه و دوازده امام شیعیان جمع کرد و به همه آن ها اعتقاد داشت. عنوانی که به این گرایش و جریان می توان داد، «تسنن دوازده امامی»است. بررسی مجموعه داده های تاریخی و آگاهی های موجود، نشان داددر سده های هشتم و نهم هجری، تلاش های گسترده ای شروع شد تا این فکر را ترویج کند که می توان ضمن پای بندی به کتاب و سنت ، در پینشان دادن معرفتی باطنی و عرفانی از کتاب و سنت بود تا برآورنده نیاز های فکری زمان باشد.

این فکر،برخی از علمای اهل سنت خراسان را برآن داشت تا ضمن جلوگیری از رویارویی با تسنن خراسانی، به نوعی با عقب نشینی-به اقتضای زمانه- گرایش به تسنن دوازده امامی را اتخاذ نمایند . دراین گرایش، عواملی چون: توجه نظری و عملی علمای اهل سنت به اهل بیت:، علاقه پادشاهان تیموری به دوازده امام شیعیان، فعالیت چشم گیر علویان، برآمدن خیزش های تصوفی،عالمان شیعی،مداحان و منقبت خوانان خراسان، نقشی اساسی داشته اند و موضوع بررسی این مقاله هستند.

کلیدواژه ها

تسنن دوازده امامی، خراسان، زمینه ها، علل

پس از حمله مغولان در قرن هفتم هجری، فقیهان از رهبری نهاد دینی کنار رفتند و رهبری افکار عمومی، به دست مشایخ و متصوفان افتاد. این وضعیت، موجب تحول در باور عمومی جامعه و تغییر در گفتمانعالمان دینیگردید، به نحوی که گزاره های مذهبی جدیدیمطرح شد که دربردارنده عناصر شیعی-صوفی بود.

تحولاتی مانند سقوط خلافت عباسی، حضور اجتماعی تشیع و پیوند آن با تصوف که طی سده های هفتم و هشتم هجری رخ داد و تسنن خراسانی هرچند تلاش می کرد میدان داربماند، در انطباق با تغییراتی که رخ داده بود، ناکام ماند. با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم، شاهد تغییر نگرش تسنن خراسانی با محوریت صوفیان نقشبندی هستیم.آنان ضمن جلوگیری از رویارویی با تسنن خراسانی، بر این باور شدند که می توان به دوازده امام: به عنوان اولیای خدا در کنار حقانیت خلفای راشدین، اعتقاد داشت . عنوانی که به این تغییر نگرش و گرایش می توان داد،«تسنن دوازده امامی» است.

پرسشی که در مورد تسنن دوازده امامی به ذهن متبادر می شود این است که زمینه های گرایش به این تسنن، چه بود و علل مؤثر در این گرایش کدامند؟

به کوتاهی می توان گفت، اگرچه گرایش معنوی به تسنن دوازده امامی به قبل از حمله مغول (۶۱۷ ق) برمی گردد، این امر در خراسان قرن نهم هجری عمومیت یافت. زمینه ها و عواملی چند در این گرایشنقش اساسی داشتند که تحول فرهنگ اهل سنت در سایه تحول اعتقادی تصوف سنی به تصوف شیعینتیجه آن است که با ظهور صفویه تبلور سیاسی نیز یافت.

تسنن دوازده امامی و چگونگی گرایش به آن، توجه تاریخ نگاران را جلب کرد. اگرچه آگاهی های پراکنده و ناکافی در این مورد در برخی نوشتارها آمده، نه تنها در این مورد نگاه جامعی وجود نداشته و یا به نگارش درنیامده، بلکه همان آگاهی های پراکنده نیز درخور نقد و بررسی است.

زمینه ها

با حاکمیت غزنویان وسلجوقیان ، تسنن محور مذهبی خراسان در دو قرن پنجم و ششم هجری شد. تسنن خراسانی این زمان، ضمن تقابل عقیدتی با عراق به عنوان پناهگاه تشیع، در دوران مقبولیت و مشروعیت خود به سر می برد. بازتاب این تقابل را می توان در کتاب خواجه نظام الملک (م ۴۸۵ق) دید؛ آن جا که به سلطان سلجوقی هشدار می دهد که باید «دبیران خراسانی حنفی مذهب یا شافعی مذهب پاکیزه باشند» و باید از نفوذ «دبیران و عاملان بدمذهب عراق » به بدنه دیوان سالاری سلجوقی جلوگیری شود.(نظام الملک طوسی،۱۳۸۳، ص۲۱۵)

 اما با تحولاتی مانند سقوط خلافت عباسی(۶۵۶ق)، حضور اجتماعی تشیع و پیوند تشیع و تصوف که طیسده های هفتم و هشتم هجری رخ داد ، به تدریج مشخص شد که قبای تسنن خراسانی بر قامت سیاست و فرهنگ جامعه ایرانی تنگ شده است. (فیاض انوش ، ۱۳۹۲، ص ۸۳) تسنن خراسانی هرچند به واسطه دیوانیانی چون جوینی ها و رشید الدین فضل الله، تلاش می کرد میدان دار بماند،می توان پذیرفت که در انطباق با تغییرات رخ داده، ناکام ماند .

نهضت سربداران خراسانو بازتاب آن در سایر شهرهای ایران ، دلیلی بر ناکامی تسنن در سده های هشتم و نهم هجری است. اگرچه تکاپوهایی در دوران پس از تیمور برای بازگشت به تسنن خراسانی توسط حاکمان تیموری مشاهده می شود، با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم ، شاهد تغییر نگرش صوفیان نقشبندی خراسان- به عنوان تنهاطریقت صوفیانه سنی بنیاد- و حاکمان تیموری هستیم .

در این زمان، تلاش های گسترده ای شروع شده بود تا این فکر را ترویج کند که می توان ضمن پای بندی به کتاب و سنت ، در پینشان دادن معرفتی باطنی و عرفانی از کتاب و سنت بود تا برآورنده نیاز های فکری زمان باشد و چون میراث علوم اهل بیت:، غنی ترین دست مایه ها را در این زمینه عرضه می کرد ، برخی از علمای اهل سنت خراسان هم چون خواجه پارسا و عبدالرحمان جامی را بر آن داشت تا ضمن جلوگیری از رویارویی با تسنن خراسانی، به نوعی با عقب نشینی در مقابل اقتضای زمانه ، گرایشی به نام تسنن دوازده امامی را اتخاذ نمایند.

حاکمان تیموری نیز برای توسل به الگویی که ثبات را به همراه داشته باشد ، از این گرایش به عنوان مطلوب خود حمایت می کردند ، هرچند با گروه ها و افرادی که در مقابل تسنن خراسانی مانعی تلقی می شدند ، برخورد قهری می شد.

این جریان از گرایش معنوی- نه عقیدتی و مذهبی- به اهل بیت:قبل از حمله مغول سرچشمه می گیرد؛ مثلاً افرادی مانند عطار نیشابوری (م۶۰۷ ق) هم خلفای چهارگانه را به یکسان می ستودند و هم «حسنین»را «پیشرو ده معصوم» می دانستند .(عطار نیشابوری ، ۱۳۷۵، ص ۹۰)

اما در خراسان قرن نهم، این امر عمومیت یافت، زیرا پس از حمله مغولان در قرن هفتم هجری ، فقها از نهادهای هدایت گر جامعه عقب رانده شدند و راه برای رشد صورت های دیگری از دین ورزی اسلامی باز شد (مشکوریان ، ۱۳۹۳، ص ۱۱۶) که رویمر آن را نوسان میان تشیع و تسنن ، بسط طریقت های صوفیانه و به ویژه رواج گسترده تکریم و تقدیس ائمه اهل بیت می داند.(رویمر، ۱۳۸۵، ص۲۵۴-۲۵۵) مزاوی هم بر این نظر است که رشد اندیشه های اسلامی قشری که حد و مرزی نمی شناخت ، به بهای زوال اسلام سنتی، هم در صورت تألیفی سنی آن و هم گونه اثناعشری آن تمام شد.(mazzaoui,1972, p.83).

به هر حال ، فضای فرهنگی میان اهل سنت در سده های ۸ و ۹ هجری به جز موارد استثنایی ، بر اساس این باور بود که می توان میان چهار خلیفه و دوازده امام جمع کرد و به همه آن ها اعتقاد داشت . عنوانی که به این گرایش و جریان می توان داد ،«تسنن دوازده امامی» است. (جعفریان ، ۱۳۷۷، ج۳ ، ص ۲۵۵)

چند عامل در گرایش به این نوع تسنن، نقش اساسی داشتند که عبارتند از:

 الف) توجه نظری و عملی علمای اهل سنت به اهل بیت:

اهل سنت در سده های ۸ و۹ هجری، بر اثر تحولاتی هم چون پیوند تشیع و تصوف ونفوذ اجتماعی تشیع، به طرف پذیرش مقام و منزلت امامان شیعه پیش می رفتند؛ یعنی در عین اعتقاد به خلافت شیخین و عثمان ، درباره مقام و مرتبت امامان شیعه هم اعتقادگونه ایداشته و در منقبت آنان سخن می گفته اند؛ حال آن که این وضع را در دوره های قبل به عکس می بینیم .در این دوره تسنن به تدریج به تشیع نزدیک شد و اندک اندک شرح حال امامان شیعه در کتاب های اهل سنت وارد گردید وبه جز مسائل فقهی ، امامت و ولایت اهل بیتنیز پذیرفته شد . از جمله نمونه های نزدیکی اهل سنت با تشیع را می توان در نوشته ابوالمفاخر یحیی باخرزی ، صوفی قرن هشتم هجری جست وجو کرد که در کتاب خود می نویسد:

جمیع این دعوات مروی است که از رسول صلی الله علیه و سلم و از صحابه رسول و از پیشوایان دین و ائمه هدی و یقین. (باخرزی ، نسخه عکسی، ۱۳)

نمونه دیگر نزدیکی اهل سنت با تشیع در این دوره را می توان در کتاب تاریخ بناکتی، نوشته فخرالدین محمد بناکتی، (م۷۳۰ ق) جست وجو کرد. وی سنی مذهب بوده ولی با انعطاف بسیار با اقوال و آرا و آثار شیعه رویارو شده است. (شادان ،۱۳۸۰،ص ۱۵۵) بناکتی کتاب خود را به نه بخش تقسیم کرده و در بخش سوم ، ضمن بیان نسب پیامبر اسلام۹تا حضرت ابراهیم۷،به شرح حال خلفای راشدین و ائمه مهدیین تا مستعصم آخرین خلیفه عباسی ، پرداخته است. بناکتی کتاب خود را با «الحمد لله حق حمده و الصلوه علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین »(بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱) آغاز می نماید ودر کتابش همه ائمه دوازده گانه – علیهم السلام- را به امامی و پیشوایییاد می کند . (شادان ، ۱۳۸۰ ،ص ۱۵۷) وی در مورد نحوه شهادت امام دوم شیعیان ومدفن مادرش حضرت فاطمه"می نویسد:

معاویه، جعده بنت اشعث بن قیس الکندی را که از اهل حرم حسن بن علی بود، صد هزار درم قبول کرد تا حسن را زهر دهد و شهیدکرد و در بقیع پیش مادرش فاطمه دفن کردند. (بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱۰۴)

هم چنین درباره امام مهدی(عج) نوشته است:

مادرش ام ولد بود ، نامش نرجس بنت یشوعابن قیصر ملک روم ، پیش از طلوع صبح شب نیمه ماه شعبان سنه خمس و خمسین و مأتین (۲۵۵) به سر من رأی در وجود آمد و او را از دشمنان پنهان می داشتند … و اعتماد اهل شیعه اثناعشریه چنان است که تا اکنون هنوز زنده است و خروج خواهد کرد.(بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱۱۶)

همان گونه که از فحوایاین مطالب برمی آید، بناکتی بسیاری از آرای شیعی را در مذهب خویش جذب می کند و با مسائل مذهبی برخوردی منصفانه و خالی از تعصب و طرف داری دارد. این امر، نشان دهنده فاصله گرفتن از تسنن خراسانیسده های پنجم و ششم هجری است.

در این میان، نقش صوفیان نقشبندی خراسان را در گرایش به تسنن دوازده امامی نمی توان نادیده انگاشت .خواجه محمد پارسا (م۸۲۲ ق)، رهبرصوفیان نقشبندی، در کتاب فصل الخطاب خود، شرح حال امامان شیعه را مفصل آورده است . (جعفریان ، ۱۳۷۷، ص ۲۵۵ )در این کتاب، عمده ترین مطالبی که به طور مفصل و مستند بحث گردیده و شواهد و توضیحات بسیار از کتب معتبر برای تبیین موضوع آورده شده ، مربوط به دو مطلب است:یکی«اهل البیت »که از آیه تطهیر و تفسیر آن شروع می شود (خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص۴۸۹)و دیگری حدیث معروف در جریان غدیر خم که وی عین جریان و اقوال گوناگون را ذکر می کند.

 اوپس از ذکر آیه تطهیر(سوره احزاب، آیه ۳۳)، آورده : «انما هم علی و فاطمه و الحسن و الحسین – رضی الله عنهم – و هی لهم خاصه». (خواجه پارسا،۱۳۸۱، ص ۴۸۹) خواجه در بیان مودت اهل بیتنیز به آیه معروف «قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی …»(شوری ،۲۳) و تفسیر آن رو می کند(خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص ۵۰۵) ودر این باره حتی از تفسیر سلمیبهره می گیرد که روایتی از تفاسیر منسوب به امام ششم شیعیان است.(مسگرنژاد، ۱۳۷۸، ص ۱۱۹) هم چنین در فضایلاهل بیت، از زیدبن ارقم نقلی آورده که رسول خدا۹ فرمودند:

«العلی و فاطمه و الحسن و الحسین – رضی الله عنهم – انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم». (خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص۵۰۷)

وی هم چنین در فصل الخطاب آورده:قال رسول الله صلی الله علیه وسلم : «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا …و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رایحه الجنه». (خواجه پارسا ، ۱۳۸۱، ص ۵۰۷)

خواجه در این کتاب ، به بحث در مسائل و مدعاهای شیعه درباره ولایت و معصومان و اهل بیت و مسأله غیبت اهتمام ورزیده است. او اگرچه در میان نقشبندیان ، در زمینه پرداختن به زندگانی امامان شیعه پیشگام است، بیش تر کوشیده تا نکات اخلاقی ، معنوی و تاریخی زندگانی امامان شیعه را بیان کند.

عبدالرحمان جامی (م۸۹۸ق) نیز از جمله نویسندگان و صوفیان نقشبندی این دوره است که در کنار پذیرش خلفای نخست و صحابه کرام، به امامان شیعه نیز احترام گزارده، ایشان را صاحبان کرامت و خوارق عادات می داند. او در کتاب شواهد النبوه لتقویه یقین اهل الفتوه که به درخواست امیرعلیشیرنوایی(م ۹۰۶ ق)نگارشته، شواهدی بر نبوت رسول خدا۹ آورده و سپس به کرامات سه خلیفه نخست پرداخته و در ادامه، کرامات دوازده امام را آورده که امام علی اولین ایشان است.(جامی ، ۱۳۷۹، ص۳۲۶) وی کراماتی را در مورد ائمه شیعه گرد آورده است.(جامی، ۱۳۷۹،ص۳۵۲- ۴۰۵) او هنگام ورود به شرح حال هر امام ، ابتدا تاریخچه ای از ایشانشامل ولادت ، وفات و برخی مقاطع مهم زندگیامام را در چند صفحه به صورت محدود می آورد.(داداش نژاد، ۱۳۹۰، ص ۵۶)

جامی در مورد امام نهم شیعیان نیز می نویسد:

امام محمد بن امام علی بن امام موسی بن جعفر ـ رضی الله عنهم ـ وی امام نهم است و کنیت وی ابوجعفر است. در کنیت و نام، موافق امام محمد باقر است ـ رضی الله عنه ـ و لهذا وی را «جعفر ثانی» گفته اند و لقب وی تقی و جواد است.( جامی ، نسخه خطی ، ص۳۰۳) نکته آخر در مورد کتاب شواهدالنبویه این که رویکرد جامی، بیش تر تقریب به نظرشیعیاندر مورد امامان شیعه بوده ،به همین علت کرامات وخوارق عادت ائمه را به صورت گسترده نقل کرده است. او هم چنین سروده فرزدق در ستایش امام زین العابدین را به شعر فارسی برگرداند (جامی ، ۱۳۸۵، ص ۱۴۱) و با الهام از اشعار شافعی درباره محبت اهل بیت چنین سرود:

رفض اگر هست حب آل نبی

رفض فرض است بر ذکی و غبی

(جامی، ۱۳۸۵، ص ۱۴۶)

هم چنین زمانی که عازم سفر حج شد (۸۷۷ ق)، در مسیر راه به زیارت مرقد امام حسین رفت و این شعر را سرود:

کردم ز دیده پای سوی مشهد حسین

هست این سفر به مذهب عشق فرض عین

خدام مرقدش به سرم گر نهند پای

حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین

(نظامی باخرزی ، ۱۳۷۱ ، ص ۱۷۶)

نمونه دیگر گرایش به تسنن دوازده امامی،کتاب وَسیله الخادم إلی المَخدوم،در شرح صلوات چهارده معصوم:، اثر فضل بن روزبهان خُنجی(۹۲۷ ق) ، عالم اهل سنت قرن نهم ودهم هجری است. او کتاب را با موضوع صلوات آغاز کرده و مباحث بعدی را در شرح حال چهارده معصوم نگاشته است. وی در شرح صلوات، از مطالب اختلافی سخن نگفته و خلفای مورد احترام خود را هم متعرض نشده است.خنجی در انگیزه نگارش کتاب می نویسد:

طریق نجات از بلیات و سبیل حصول مقاصد و حاجات را منحصر در این توجه و ابلاغ صلوات دیدم… صورت ترکیب صلواتی مرتب که مشتمل بر شمه ای از جلایل مناقب و جزایل مأثر و مفاخر ایشان بود در خاطر ورود یافت؛ فی الحال آن را از لوح ضمیر به اعانت کلک تحریر تصویر کردم… چون ترکیب آن صلوات مشتمل بود بر بسی از احوال و مناقب و اوصاف به این اجلّه کرام و ذکر القاب و واقعات قبور و مراقد ایشان در فحوای آن اندراج داشت، یکی از دوستان که به مطالعه آن مشرف شده بود، التماس نمود که آن صلوات را شرحی نوشته گردد که متضمن بیان لغات و حل اشارات به احوال و واقعات و اسباب وفات و بیان وجه تلقب ایشان به آن القاب باشد و فی الجمله مجمل سیر آن چهارده معصوم از فحوای آن معلوم گردد.(خنجی ،۱۳۷۵، ص۴۲)

او درباره فضایل امام علی می گوید:

و اتفاق علماست که در فضیلت هیچ کس آن مقدار احادیث ثابت نشده که در فضیلت آن حضرت؛ و درین مقام تفاصیل آن آیات و احادیث اگر یاد کنیم، این مجلد برنتابد و ان شاء اللّه در کتابی علی حده جمع کنیم. (خنجی،۱۳۷۵، ص۴۳)

خنجی هم چنین در شرح صلوات امام جواد می‏نویسد:

اللهم صل و سلم علی الإمام التاسع، الاواب السجاد الفائق فی الجود علی الأجواد مانح العطایا و الاوفاد لعامه العباد. ماحیالغوایه و العناد، قامع
أرباب البغی و الفساد، صاحب معالم الهدایه و الإرشاد الی سبل الرشاد، المقتبس من نور علومه الافراد من الأبدال و الأوتاد أبی‏جعفر محمد التقی الجواد ابن علی الرضا، ساکن روضهالجنه بأنعم العیش،المقبور عند جده بمقابر قریش.

وی به کثرت عبادت آن حضرتاشاره نموده، چنان که روایت کرده‏اند بعد از امام زین‏العابدین، هیچ کس به کثرت عبادات آن حضرت نبوده، و در بخشش بر همه بخشندگان فایق و غالب است. آن حضرت در بخشش سرآمد روزگار بود تا آن جا که او را «جواد» لقب کرده‏اند. بحر از عطای او قطره و باران از کرم او بهره داشت. پناه ضعیفان و ملاذ سائلان در وقت حاجات بود:

«اللهم صل علی سیدنا محمد و آل سیدنا سیما الإمام السجاد محمد التقی الجواد»، (خنجی،۱۳۷۵،ص۲۴۹)

اظهار علاقه علمای اهل سنت به اهل بیت، در سده های هشتم ونهم هجری، نشان دهنده این واقعیت است که آنان به واسطه گسترشاجتماعیتشیع وپیوند تشیع و تصوف، به طرف پذیرش مقام و منزلت امامان شیعه پیش رفته و در منقبت آنان سخن می گفته اند .

ب) نقش پادشاهان تیموری

 اعتقادات مذهبی این دوره، متنوع و به طور کلیمجموعه ایسازگار بود، اما فقط جنبه هایی از اعمال و عقاید ، مشخص و برجسته شده بودند. احترام به اولاد پیامبر یکی از این اعمال و اعتقادات بود که به صورت ارادت به امام علی۷و سایر امامان شیعه تبلور می یافت .(manz, 2007, p.209)احترام به اولاد پیامبر۹، موضوعی است که از دوره تیمور (۷۳۶ـ۸۰۷ ق) به بعد ، همواره با آن مواجه می شویم. سیاست مذهبی تیمور در برخورد با پیروان مذاهب مختلف اسلامی ، شیوخ و عرفا ،اهل بیت و سادات، قابل بحث و بررسی است، به طوری که وی در تزوکات، به جانشین خویش سفارش کرد:

و مرتبه آل محمد را از جمیع مراتب برتر داری و تعظیم و احترام ایشان به جا آری و افراط در محبت ایشان اسراف ندانی که هر چه از برای خدا باشد، در آن اسراف نباشد.(حسینی تربتی، ۱۳۴۲، ص۲۰۲)

تیمور هنگام حمله به مصر و شام ، انگیزه مساعدو مثبتی نسبت به امام علی و شیعیان از خود بروز داد (رفیعی، ۱۳۷۵، ص ۱۳۲) «تا آن جا که دمشق را با شعار انتقام امام حسین از نسل یزید گشود». (میرجعفری ، ۱۳۷۹، ص۶۱) تیمور درباره اقدامات مذهبی خود می نویسد:

امر کردم که به روضه مقدسه امیرالمؤمنین شاه مردان ، علی بن ابی طالب و امام حسین و شیخ عبدالقادر و ابوحنیفه و امام موسی کاظم و امام محمد تقی و امام علی بن موسی، در طوس فرش روشنایی و آش یومیه مقررسازند. (حسینی تربتی، ۱۳۴۲، ص ۳۵۸)

نویسنده منتخب التواریخ می نویسد:

چون تیمور در سال ۸۰۳ هجری به فتح شام رفت و غارت مشهور خود را در آن جا انجام داد، هرچه سرداران خراسان و مازندران که همراه بودند، به تعصب تشیع حفره گورخانه معاویه و یزید و شمر ذی الجوشن و سایر ملاعین بنی امیه را با خاک هامون گردانید و به لوث و روث بینباشتند. (نطنزی ، ۱۳۳۶، ص۳۷۹)

اقدام های تیمور اگرچه از روی سیاست ، تزویر یا دروغ بوده، در اهل زمان وی مؤثر افتاد و باعث شد در دوره جانشینانش، احترام به امامان شیعه ، مشایخ و سادات باب شود؛به طوری که شاهد زیارت شاهرخ از مرقد امام علی بن موسی الرضا۷در سال های ۸۱۴ و ۸۲۱ هجری هستیم. (خواندمیر ، ۱۳۳۳، ج۳، ص ۵۵۳ ) حتی همسر شاهرخ، گوهرشاد بیگم، مسجد جامعی در کنار مرقد امام هشتم شیعیان بنا کرد و فرزندش بایسنقرمیرزا نیز کتیبه های معروف مسجد گوهرشاد را با خط ثلث نوشت. (میرجعفری، ۱۳۷۹، ص ۱۲۵)

نکته قابل ذکری که برخیتاریخ نگاران هم چون خانم منز به آن اشاره کرده اند،این است که «احترام به زیارتگاه امام رضا، سیاستی جدید از سوی شاهرخ و گوهرشاد نبود، بلکه به رسمیت شناختن اعتبار رو به افزایش زیارتگاه، به واسطه تکریم گسترده و عمومی به خاندان پیامبر بود.»(manz, 2007, p.220)بنابراین می توان گفت: شاهرخ و سایر حاکمان تیموری ، ناگزیر بودند به جریان های اعتقادی زمانه و مقامات مذهبی پیرامون خود ارج و احترام نهند.

شاهرخ با علاقه ای که به اهل بیت:، سادات و زیارت عتبات مقدسه ، از جمله آستان مقدس امام رضا از خود نشان می داد، اگرچه علل سیاسی و عقیدتی داشت، به طور غیرمستقیم در جهت ترویج تشیع و گرایش به تسنن دوازده امامی حرکت می کرد. برای مثال، در مراسم ترحیم و سوگواری فرزندش «بایسنقر»، از مداحان و شاعران خواست که در مجلس سوگ وی مرثیه خوانی کنند. (ناصری داوودی، ۱۳۷۸،ص۱۷۳) عبدالرزاق سمرقندی در این باره می نویسد:

…و آن حضرت[شاهرخ]مدت چهل روز بر مسند خلافت و سلطنت می نشست و مشاهیر ایران و توران و اعاظم ربع مسکون و مهتران خراسان، بر درگاه همایون جمع بودند.هرروز یکی دو شاعر ماهر، مرثیه ها به موقف عرض و محل آن ها می رسانیدند. مولانا سیف الدین نقاش اصفهانی، مرثیه نیکو گفته است و مرثیه این است:

چندان که چرخ گشت به دوران روزگار

نقش وفا نیافت بر ایوان روزگار …

یا رب به حق حرمت اولاد فاطمه

صبری بده به بیگم غمگین ناتوان…

(سمرقندی ،۱۳۸۳، ج۲، ص ۵ )

یادکرد آل محمد با تعبیر«طیبین و طاهرین» و نیز تأکید بر نام امیر مؤمنان ، در کتیبه مسجد جامع یزد آن هم در کنار نام سلطان شاهرخ با تاریخ ۸۱۹ هجری و شهادت به ولایت امیرمؤمنان علی۷ بر کاشی کاری محراب مسجد ورزنه، واقع در یکصد کیلومتری شرق اصفهان، نشان از اعتبار بالای امامان شیعه در میان مردم این روزگار دارد. ( جعفریان ، ۱۳۷۷، ص ۲۹۷ و ۳۱۰) همسر میرانشاه ، پیش از مرگ در کنار زیارتگاه امام رضا۷ سکنا گزید تا در آن جا بمیرد . وی در سال ۸۱۴ هجری در همین مکان درگذشت و مدفون شد.(manz, 2007, p.220)

الغ بیگ برای جلب حمایت و نظر سادات و اعاظم شیعه ، مرقد امام هشتم را زیارت کرد و «صلات و نذورات به مجاوران آن عتبه کعبه مرتبه رسانید». (خواند میر، ۱۳۳۳، ج۴، ص ۲۸)

ابوالقاسم بابر پسر بایسنقر(۸۵۲ـ۸۶۱ ق) نیز سکه به اسم دوازده امام: زد و آن را منافی پیروی اش از مذهب تسنن و ابوحنیفه نمی دانست .میرزاابوالقاسم بابر «روزی با خواص و مقربان نشسته بود و تنگی[زر و سیم مسکوک] در دست دریاعطا گرفته بود و نوشته آن را خوانده، فرمود: «دوازده امام است». یکی از حضار گفت: «در کدام
زمان بوده باشد؟» میرزا گفت: «به نام من است». همان شخص گفت: «هرجا شما را نوعی اعتقاد دارند». آن پادشاه نیک اعتقاد گفت: «هرکس هر نوع اعتقاد دارد گو می دارد؛ من بر طریق سنت و جماعت ثابتم و مذهب امام اعظم ابوحنیفه دارم». (سمرقندی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۸۲ـ۱۸۳)

 بابر به سبب علاقه به اهل بیت، رواقی در جوار حرم امام هشتم ساخت و در سال ۸۶۱ هجری اورا در همان رواق به خاک سپردند.( سمرقندی ، ۱۳۶۶، ص ۳۲۵)
سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش علیشیر نوایی نیز ارادت بسیاری به امامان شیعه از خود بروز می دادند، به طوری که سلطان حسین دستور داد تا در مسجد جامع شهر هرات ، خطبه به نام دوازده امام بخوانند . (سمرقندی ، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۰۲۱) او هم چنین هر ساله در روز عاشورا، نذری شامل صد گوسفند را «جهت شادی روح حسین بن علی تصدق می کرد».( سام میرزا ، ۱۳۱۴، ص ۱۲)

ایوان طلای صحن عتیق حرم امام رضا مشهور به ایوان طلای نادری ، از بناهای امیرعلیشیر نوایی است که بعد ها در زمان نادرشاه افشار ، طلاکاری شده است. (میرجعفری ، ۱۳۷۹، ص ۱۳۱) سکه هایی نیز با شعار شیعی از اواخر دوره تیموری در دست است که نشان می دهد، ابوالقاسم بابر ، ابوسعید و حسین بایقرا، در ضراب خانه شهرهای عمدتاً شیعه نشین مثل استرآباد، اسامی ائمه و شهادت بر ولایت حضرت علی را بر سکه ها ضرب می کرده اند.(Darley-doran, 2000. P.525-6)

مهم ترین چیزی که بستر رشدتشیع و گرایش به تسنن دوازده امامی را حتی در خراسان شرقی فراهم کرد ، احترام فوق العاده امیران و شاه زادگان تیموری به شخصیت امامان شیعه بود؛ زیرا اهل بیت:از احترام عمومی مردم برخوردار بودند و زیارتگاه ها از جمله مرقد امام رضا، از کانون ها و مراکز قدرت مذهبیبه شمار می آمد.

مراجع

الف) منابع فارسی

۱٫ آملی ، سیدحیدر، جامع الاسرارو منبع الانوار، چاپ دوم ، با دو مقدمه هنری کربن و عثمان اسماعیل یحیی ، تهران: نشر علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۸٫

۲٫ ابن عربشاه ، احمد،زندگی شگفت آور تیمور،ترجمه محمد علی نجاتی ، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۳۹٫

۳٫ بناکتی، فخرالدین محمدبن داوود، تاریخ بناکتی (روضه اولی الالباب فی معرفه التواریخ و الانساب)،به کوشش جعفر شعار، چاپ دوم، تهران: نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ،۱۳۷۸٫

۴٫ بیانی، شیرین ،دین و دولت در ایران عهد مغول ، ج۲ .تهران: مرکز نشر دانشگاهی ،۱۳۷۱٫

۵٫ پارسا، خواجه محمد، فصل الخطاب لوصل الاحباب ، تحقیق جلیل مسگرنژاد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۱٫

۶٫ جعفریان ،رسول ،تاریخ ایران اسلامی ،ج۳،( از یورش مغولان تا زوال ترکمانان)، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر ،۱۳۷۷٫

۷٫ جامی ، عبدالرحمان، مثنوی هفت اورنگ ، تصحیح مرتضی مدرس گیلانی ، تهران: اهورا، ۱۳۸۵٫

۸٫ ـــــــــــــــــــــ ،شواهد النبوه، به کوشش سیدحسن امین ، تهران: میرکسری ، ۱۳۷۹٫

۹٫ حسینی  تربتی ، ابوطالب، تزوکات تیموری ،چاپ اول ، تهران: کتاب فروشی اسلامی،۱۳۴۲٫

۱۰٫ خنجی اصفهانی، فضل الله، وسیله الخادم الی المخدوم، به کوشش رسول جعفریان ، قم: نشر انصاریان ،۱۳۷۵٫

۱۱٫ خواندمیر، غیاث الدین ،تاریخ حبیب السیر، ج۳ ، با مقدمه جلال الدین همایی ، تهران: کتاب فروشی خیام ،۱۳۳۳٫

۱۲٫ ـــــــــــــــــــــ، ج۴ ، تصحیح محمد دبیرسیاقی ،تهران، کتاب فروشی خیام ،۱۳۳۳٫

۱۳٫ رویمر،هانسروبرت ،ایراندرراهعصرجدید،ترجمهآذرآهنچی،تهران: دانشگاهتهران، ۱۳۸۵٫

۱۴٫ زمچی اسفزاری ، معین الدین محمد، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات ،ج ۲ ، با حواشی سیدمحمدکاظم امام ، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۹٫

۱۵٫ سمرقندی ، دولتشاه ،تذکرهالشعرا ،به همت محمد رمضانی ، تهران: نشرخاور،۱۳۶۶٫

۱۶٫ سام میرزا صفوی ،ابونصر ،تحفه سامی ، به کوشش وحید دستگردی ، تهران: مطبعه ارمغان ،۱۳۱۴٫

۱۷٫ سلیمی تونی، تاج الدین حسن ،دیوان اشعار ، به کوشش سیدعباس رستاخیز ، مقدمه رسول جعفریان ، تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۰٫

۱۸٫ شوشتری ،قاضی نورالله ،مجالس المومنین ، ج۲ ، تهران: نشر الاسلامیه،۱۳۶۵ و۱۳۷۷٫

۱۹٫ عطار نیشابوری ، فریدالدین،مختارنامه ، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: نشر سخن ، ۱۳۷۵٫

۲۰٫ فخر رازی، محمدبن عمر ،الشجره المبارکه فی انساب الطالبیه ، تصحیح محمودبن شهاب الدین مرعشی ، قم: نشر کتابخانه مرعشی نجفی،۱۴۱۹٫

۲۱٫ قمی، شیخ عباس ،فوائد الرضویه در احوال علما مذهب جعفریه، تهران: نشر مرکزی ،۱۳۲۶٫

۲۲٫ واعظ کاشفی، ملاحسین،روضه الشهدا، ج۱،مصحح: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم: نشر نوید اسلام ، ۱۳۸۲٫

۲۳٫ ـــــــــــــــــــــ، تفسیر مواهب علیه ، ج۱ ، به اهتمام محمدرضا جلالی نایینی، تهران: نشر اقبال ، ۱۳۱۷٫

۲۴٫ کامل الشیبی، مصطفی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری،ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، چاپ دوم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۴٫

۲۵٫ مدرس تبریزی ، محمدعلی،ریحانه الادب،ج۳ ، به کوشش میرمحمود موسوی ، تهران: نشر خیام ،۱۳۲۶٫

۲۶٫ میرجعفری ،حسین ،تاریخ تیموریان و ترکمانان ،چاپ اول، تهران: سمت، ۱۳۷۹٫

۲۷٫ ناصری داوودی،عبدالمجید، تشیع در خراسان عهد تیموری،مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس ،۱۳۷۸٫

۲۸٫ نطنزی ، معین الدین، منتخب التواریخ ، به تصحیح ژان اوبن ، تهران: کتاب فروشی خیام ،۱۳۳۶٫

۲۹٫ نظامی باخرزی ،عبد الواسع ،مقامات جامی ،مقدمه و تصحیح: نجیب مایل هروی، تهران: نشر نی،۱۳۷۱٫

۳۰٫ نظام الملک طوسی، ابوعلی حسن، سیرالملوک، به کوشش هیوبرت دارک ، تهران: علمی و فرهنگی ، ۱۳۸۳٫

۳۱٫ نوربخش، بهاء الدوله سیدحسن،هدیهالخیر، تحقیق سیدمحمد عمادی حائری، دفتر نهم، قم: میراث حدیث شیعه ،۱۳۸۲٫

۳۲٫ نوربخش، سیدمحمد،غزلیات، تصحیح مولوی محمد شفیع ،ضمیمه مجله اورینتل مگزین،شماره۱، سال ۱۹۲۵٫

۳۳٫ واصفی،زین الدین محمود ،بدایع الوقایع ،ج۲ ، به تصحیص الکساندر بلدروف، تهران: نشر بنیاد فرهنگ،۱۳۴۹٫

۳۴٫ ولی، شاه نعمت ا…،دیوان، با مقدمه سعید نفیسی، تهران: نشر نگاه ،۱۳۷۵٫

ب) منابع دست نوشته

۳۵٫ اردبیلی، حسین بن عبد الحق، تاج المناقب فی فضائل الائمه الاثناعشر ، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، شماره ۲۳۹۸ .

۳۶٫ اردبیلی، حسین بن عبد الحق، شرح گلشن راز ، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی ، شماره ۱۰۵۶۱ .

۳۷٫ افچنگی ، بیاض خطی شماره ۱۳۷۰۷، کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی .

۳۸٫ باخرزی، ابوالمفاخریحیی، اورادالاحباب و فصوص الاداب، نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.

۳۹٫ جامی، عبدالرحمان،شواهدالنبویه لتقویته اهل الفتوه، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی ، شماره ۱۳۹۵۳٫

۴۰٫ کاشفی، فخرالدین علی، حرز الامان من فتن الزمان ،نسخه خطی کتابخانه ملی تهران ،۱۳۱۶٫

۴۱٫ نوربخش، سیدمحمد، رساله اعتقادیه، نسخه خطی کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، شماره ۷۴۱۵٫

ج) مقالات

۴۲٫ امداد، توران،«اعتقاد نامه های امامیه »، نشریه هفت آسمان،ص۱۶۷ـ۱۹۲، تهران: شماره ۵۲، سال ۱۳۹۰٫

۴۳٫ حسین پور، سید علی ،«تاریخ اجتماعی شیعیان ایران در نیمه نخست قرن نهم هجری» ، مجله تاریخ در آینه پژوهش، ص۵۹ـ۸۲، قم: مؤسسه پژوهشی امام خمینی ،شماره ۱۶، سال ۱۳۸۶٫

۴۴٫ داداش نژاد، منصور، «زندگانی دوازده امام در کتاب شواهد النبوه جامی»، نشریه تاریخ و فرهنگ، ص۵۱ـ۶۷، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی ، شماره ۸۷، سال ۱۳۹۰٫

۴۵٫ رفیعی، امیرتیمور ،«سیاست مذهبی امیرتیمور گورکانی »، نشریه ایران شناسی ، ص۱۲۵ـ۱۳۳، تهران: بنیاد مطالعات ایران،شماره ۱ ، سال ۱۳۷۵٫

۴۶٫ شادان، جبریل، «تاریخ نامه بناکتی حلقه ای از نگارش های تسنن دوازده امامی»، نشریه حوزه اصفهان ، ص۱۵۲ـ۱۶۶، اصفهان: حوزه اصفهان، شماره ۴ و ۵ ،سال ۱۳۸۰٫

۴۷٫ فیاض انوش، ابوالحسن ،«صائن الدین ترکه و شاهرخ تیموری »، فصل نامه مطالعات تاریخ فرهنگی، ص۷۹ـ۱۰۸، تهران: انجمن ایرانی تاریخ ، شماره ۱۸ ، سال ۱۳۹۲٫

۴۸٫ گوهری، مصطفی، «روضه الشهدا از روایات مجعول تا تأثیرگذاری»،فصل نامه مطالعات اسلامی، ص۹۵ـ۱۲۰ ، مشهد: دانشگاه فردوسی،شماره ۴۳،سال ۱۳۹۰٫

۴۹٫ مسگرنژاد، جلیل ،«در معرفی کتاب فصل الخطاب»،نشریه معارف، ص۱۱۲ـ۱۲۰، تهران: شماره ۲ ، سال ۱۳۷۸٫

۵۰٫ مشکوریان ، محمدتقی و فریدون الهیاری، «تغییر خطبه به نام ائمه اثناعشر: قدرت سیاسی ودین در آغاز حکومت سلطان حسین بایقرا » ،دوفصل نامه جستارهای تاریخی، ص۱۰۹ـ۱۲۶، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی ،سال پنجم، شماره ۱ ،سال ۱۳۹۳٫

۵۱٫ ولی زاده، حمید رضا ،«نظری اجمالی بر اوضاع خراسان بعد از حمله مغول»، نشریه تاریخ پژوهی، ص۱ـ۲۴، تهران، شماره ۱۹، سال ۱۳۸۳٫

د) منابع انگلیسی

۱٫Darly-doran.Re, «Timurids:numismatics», E12,Vol. 10,Brill,Leiden, 2000.

۲. Manz, Beatrice Forbes,power,politicsandreligion in Timurid Iran,NewYork,CambridgeUnivercityPress, 2007.

۳. Mazzaoui, Michel M,the Origins of the Safavids, Weisbaden: Franz Steiner Verlag Gmbh, 1972.

نویسندگان:

علی امینی زاده: دانشگاه علوم پزشکی سبزوار

محمد علی رنجبر: گروه تاریخ ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه شیراز ، ایران 

فصلنامه شیعه شناسی شماره ۵۷

ادامه دارد…

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد