شبکه شعاعی استعاره ای «حرف عن»
۳-۱-۳.انتخاب واژه قرآن داراییک نظام منسجم برتر است. از یک سو در این کتاب برای افاده یک معنا یا مراد، واژه ای خاص در نظر گرفته شده است و از سوی دیگر، این انتخاب به دست پیام دهنده ای همانند خدا صورت گرفته که خالقِ وجود و متن است و به تمام زوایا و
۳-۱-۳.انتخاب واژه
قرآن داراییک نظام منسجم برتر است. از یک سو در این کتاب برای افاده یک معنا یا مراد، واژه ای خاص در نظر گرفته شده است و از سوی دیگر، این انتخاب به دست پیام دهنده ای همانند خدا صورت گرفته که خالقِ وجود و متن است و به تمام زوایا و سطوح آن دو واقف است. بنابراین گزینش یک کلمه به گونه ای صورت گرفته است که برای آن جایگزینی نمی توان در نظر گرفت و اگر لفظی جانشین شود، نه تنها معنای آیه تغییر می کند؛ بلکه در ساحتی بالاتر، نظم منسجم سوره و کل قرآن مختل خواهد شد (بنت الشاطی، ۱۳۷۶، ص۲۹۹).
مانند زمانی که حرف «عن» در آیه ای به کار می رود که جایگزین کردن حرفی دیگر در مقام آن باعث به هم ریختن مفهوم آیه می شود. برای مثال به این آیه دقت کنید: «وَمَا کاَنَ اسْتِغْفَارُ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن» (توبه: ۱۱۴) و استغفار ابراهیم براى پدرش، فقط به خاطر وعدهاى بود که به او داده بود.
دربارۀ معنای «عن» گفته شده که معنای تعبیر «عن موعده»، «لاجل موعده» است؛ بنابراین با توجه به مفهوم سازی این حرف، زمینه ابراهیم (ع) در موقعیت استغفار «موعده» تلقی شده تا نشان دهندۀ این مطلب باشد که منشاء استغفار حضرت وعده است که این مفهوم از همراهی عن با مفهوم لام برداشت می شود؛ اما ارتباطش با معنای پیش نمونه این طور تبیین می شود، مسیرپیما که ابتدا در این زمینه بود، به دلیل اطمینان به اینکه آزر دیگر ایمان نمی آورد از آن محیط می گذرد و دیگر تحقق وعده اش را دنبال نمی کند.
در این راستا ذکر یک نکته ضروری است، مکارم شیرازی این آیه را این طور تفسیر می کند که: «استغفار ابراهیم براى پدرش (عمویش آزر) به خاطر وعدهاى بود که به او داد؛ اما هنگامى که براى او آشکار شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست و برایش استغفار نکرد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۸، ص۱۵۶). حال جای این سوال باقی است آیا تا قبل از وعده دادن، حضرت ابراهیم نمی دانست که عمویش مشرک است که به او وعده داد؟
بنابراین بهتر است چنین تفسیر شود، همین که از ایمان آوردن وی مأیوس شد از او بیزاری جست، چنا نکه برخی از مفسران نیز به آن اشاره داشته اند و در رویکردشناختی نیز تفسیر اخیر تأیید می شود؛ زیرا حضرت به دلیل اشتیاق به هدایت عمویش درصدد ماندگاری در زمینه وعده دادن است؛ اما وقتی ایمان نیاوردن او برای ایشان آشکار شد، از آن محیط گذر می کند و دور می شود؛ به این ترتیب این حرف گذر مسیرپیما را از مرزنما (موعده) نشان می دهد.
۳-۱-۴) تقابل معنایی
این اصطلاح را برای معانی متضاد و متقابل به کار می برند که یکی از ویژگی های نظام مند زبان است و واژه هایی را که در تقابل معنایی با یکدیگر قرار می گیرند «متضاد» یکدیگر می نامند (صفوی، ۱۳۸۱، صص۱۳۷-۱۳۶). برهمین اساس گاهی حرف عن تقابل معنایی مسیرپیما و مرزنما را نشان می دهد.
مانند: «فَأَعْرِضْ عَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَلَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاه الدُّنْیا» (نجم: ۲۹)، حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مىگرداند اعراض کن. در این نمونه حرف «عن» بیان کننده تقابل بینIM و TR است. مخاطب این آیه «پیامبر(ص)» است که مسیرپیما جمله است و در طرف دیگر «مشرکان» در جایگاه مرزنما قرار دارند، به این ترتیب حرف «عن» نشان دهندۀ رابطه تقابلی آنها است که بر اثر غفلت از یاد پروردگار این تقابل ایجاد شده است؛ بنابراین گسترش معنایی این حرف در جهت متعارض نشان دادن عنصر متحرک و زمینه اش مفهوم سازی شده است.
۳-۲. منطقه فعال
در جمله های زبانی معمولاً با پدیده منطقه فعال روبرو هستیم. وقتی دو چیز در یک موقعیت با هم مشارکت دارند، تنها ابعاد خاصی از آنها به طور مستقیم با هم در ارتباطند. مثلاً وقتی گفته می شود: «ماشین را تعمیر کردم» یا گفته می شود: «ماشینم را شستم» یا زمانی که جمله «ماشینم در تصادف فقط خراش برداشت» را به کار می بریم، هریک از این جمله ها به وجوه و بخش های مختلفی از «ماشین» مربوط می شوند. در جمله اول فقط بخش مکانیکی ماشین تعمیر شده است، در جمله بعدی فقط سطح فلزی آن شسته شده است و در جمله آخر هم بخشی از بدنه آن خراش برداشته است.
این پدیده نشان می دهد که هر واژه درحقیقت با مجموعه ای از اطلاعات یا با حوزه ای از اطلاعات به هم پیوسته ارتباط دارد و در هر بافتی بخشی از آن فعال می شود (قائمی نیا، ۱۳۹۰، صص۳۱۱-۳۱۲). در این موضع به آن دسته از آیاتی اشاره می شود که کاربرد حرف عن در آنها در هرکدام از آن آیات نشان دهندۀ رخداد خاصی است.
۳-۲-۱. طراحی صحنه متفاوت
گاهی نحوه قرار گرفتن حرف «عن» در جملات باعث طراحی صحنه های متفاوتی از یک موقعیت خاص می شود، مانند کاربرد این حرف در آیات ذیل که در آن دو صحنه کاملاً مجزا از داستان حضرت آدم به نمایش در آمده است:
«… وَقالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَه إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ» (آل عمران: ۲۰) و گفت: پروردگارتان شما را از این گیاه نهى نکرد، مگر به خاطر اینکه (اگر از آن بخورید)، فرشته خواهید شد یا جاودانه خواهید بود!
«…وَناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَه وَأَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ» (آل عمران: ۲۲) و پروردگارشان آنها را ندا داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است.
در این دو آیه دو صحنه متفاوت از یک رخداد، یعنی نهی از نزدیک شدن آدم و حوا به درخت ممنوعه بازنمایی شده است و هرکدام قسمتی از این صحنه را گزارش می دهد که در تبیین شناختی آن می توان گفت: در آیه نخست که مرزنمای «عن» هذه شجره است، در لحنی خطابی شیطان به آدم و حوا می گوید: خداوند شما را از این درخت نهی نکرد؛ بنابراین مشخص است که آدم و حوا و همچنین شیطان نزدیک به درخت هستند که وسوسه شیطان مبنی بر گذر آن دو بر درخت ممنوعه است؛ اما در آیه دوم که خداوند آدم و حوا را مخاطب قرار داده است، از اسم اشاره تلکما به همراه شجره که مرزنما است، استفاده می کند که این صحنه گزارشگر زمانی است که شیطان آن دو را اغوا می کند و آنها بر درخت ممنوعه گذر کردند و درواقع از فرمان خداوند تجاوز کرده اند و خداوند با لحنی توأم با سرزنش آنها را خطاب می کند و چون آنها به وسوسه شیطان عمل کردند، از مقام قرب خداوند دور شدند.
چنانکه علامه نیز به آن اشاره کرده است و چنین تفسیر می کند: براى اینکه «ندا» به معناى صدا زدن از دور است، همچنان که «تلکما» هم که در «تِلْکُمَا الشَّجَرَه» است، این دلالت را دارد که آنها از مقام قرب دور شده اند؛ زیرا این کلمه نیز براى اشاره به دور است، به خلاف «هذا» که براى اشاره به نزدیک است و بنابراین در ابتداى ورود آدم به بهشت و قبل از اینکه آدم و حوا اغوا شوند، خداوند آنها را چنین خطاب می کند: «وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه» (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۸، ص۳۴).
۳-۲-۲. ارائه چشم انداز
گاهی گوینده کلام به منظور ساخت معنای جدید و ارائه چشم اندازهای گوناگون از یک صحنه، جایگاه حروف در عبارات را تغییر می دهد؛ بنابراین چینش و گزینش کلمات را به گونه ای انجام می دهد که میان دو حرف در مواضع مختلف رابطه تضاد برقرار شده است و طرح واره های متضادی از آن صحنه ارائه می شود، مانند زمانی که گفته می شود: «کوره با شیب تندی از بالای کوه به دره سرازیر شد» یا وقتی که گفته می شود: «کوره راه با شیب تندی از دره به بالای کوه صعود می کند» که هر دو جمله موقعیت واحدی را از دو چشم انداز متفاوت گزارش می دهند (رک: ایزوتسو، ۱۳۷۸، ص۷۶؛ قائمی نیا، ۱۳۹۰، ص۶۴).
چنا نکه چینش واژگان و انتخاب حروف در آیه زیر با این رویکرد انجام می شود و از موقعیت نگهبان بودن فرشتگان از اعمال انسان چشم اندازهای مختلفی را با حرف عن تبیین می کند، مانند:
«إِذْ یَتَلَقَّى عَنِ وَعَنِ قَعِیدٌ» (ق: ۱۷)، هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند، اعمال او را دریافت مىدارند.
در اینجا کاربرد حرف عن به جهت گزارش صحنه تجاوز و عبور دو فرشته نگهبان اعمال بر دو سمت انسان است، درواقع «عن» در این آیه صرفاً ناظر به نمایش دادن صحنه ای است که دو فرشته پیوسته در اطراف انسان حرکت می کنند؛ البته این صحنه را از دو چشم انداز و نمای مختلف گزارش می کند.
در نمونه اول موقعیت مسیرپیما در جهت راست صحنه تصویرسازی شده است و در نمونه دوم زاویه دید ناظر تغییر می کند و مسیرپیما در سمت چپ مرزنما قرار دارد و ما می دانیم وقتی شخصی همواره از جهات مختلف تحت کنترل قرار می گیرد، درواقع تحت حراست و نگهبانی آنها قرار گرفته است؛ از همین رو خداوند برای فهماندن مفهوم «حفظ و نگهدارى اعمال به دست فرشتگان» با حرف عن گذر و عبور فرشته های نگهبان را از دو جهت راست و چپ او تصویرسازی می کند تا با ارائه چشم اندازهای مختلف از این صحنه و درحقیقت با تکیه بر این صحنه به ساخت مفهوم حفظ و حراست منتقل شود و تغییر معنایی حرف عن نمود یابد و چون معنا چشم اندازی خاص به جهان خارج است، هرگاه چشم انداز تغییر کند، به تبع آن معنا نیز تغییر می کند.
۳-۳. انعطاف پذیری و پویایی معنا
یک قلمرو ترکیبی از معارف است که با توصیف معنا ارتباط دارد. گاهی برای تعیینیک چیز باید به قلمروهای مختلفی از معارف اشاره کرد، برای مثال باید به رنگ، اندازه و طعم آن اشاره کرد که هریک به قلمروی خاصی از معارف تعلق دارد. مجموعه این قلمروها برای تعیین معنای آن چیزیک شبکه معنایی را تشکیل می دهد. این شبکه های معنایی موجب می شوند که معنا انعطاف پذیر باشد و در سیاق های مختلف بخش خاصی از اطلاعات برجسته شود.
این رویکرد باعث شده است، زبان شناسان شناختی یک معنا را معنای کانونی در نظر بگیرند و معانی دیگر را شعاع ها و پرتوهای معنای مرکزی به حساب آورند که این شبکه های شعاعی معنا ابزاری برای تولیدمعانی جداگانه از معنای کانونی نیستند (قائمی نیا، ۱۳۹۰، صص۳۱۲-۳۱۳). با تکیه بر این دیدگاه توسیع معنایی حرف عن را در قرآن می توان در سه شبکه تحلیل و بررسی کرد.
۳-۳-۱. شبکه شعاعی هم معنایی
این شبکه معنایی از طریق توسعه حقیقی به بسط و توسعه معنایی حرف «عن» کمک می کند؛ به این ترتیبیک واژه ممکن است علاوه بر معنای سرنمونی معانی سایر حروف را به طور همزمان افاده کند. برای ایضاح سخن به نمونه هایی از آن می پردازیم و آن را با شاهد مثال های قرآنیتحلیل شناختی خواهیم کرد.
بر اساس کتب مختلفی چون الاتقان و مغنی اللبیب این حرف علاوه بر معنای کانونی که دلالت بر «مجاوزت و عبور» دارد، هم معنایی با سایر حروف چون ترادف با «علی»، «لام تعلیل»، «بعد»، «فی»، «من»، «باء» را هم با نام پرتوهای از معنای خود پذیرفته است ( حسینی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۱۰ – ۲۲۳؛شرتونی، ۱۴۲۹، ص۳۶۳، سیوطی، ۱۳۹۲، صص۱۷۰-۱۷۲) که در ادامه با تکیه بر مثال های قرآنی برخی از آنها را تحلیل شناختی خواهیم کرد. از جمله در آیه ۳۲ سوره ص که می فرماید: «فَقَالَ إِنىّ أَحْبَبْتُ حُبَّ عَن حَتىَ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ» گفت: «من این اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم، تا از دیدگانش پنهان شدند.
گفته می شود که کلمه «عن» به معناى «لام» است و منظور سلیمان (ع) این است که: من محبتى را که به اسبان دارم ایثار و اختیار مىکنم بر یاد پروردگارم یعنی نماز. درنتیجه وقتى اسبان را بر من عرضه مىدارند، از نمازم غافل مىشوم تا خورشید غروب مىکند (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۳۰۸). معنای عن گویا گذر دوستی اسبان از محیط ذکر ربی را نشان می دهد که موجب غفلت از نماز شده است؛ اما اگر به تعبیر «ذکر پروردگار» توجه کنیم، منظور حضرت مشخص می شود که می گوید دوستیاسبان را به خاطر یاد خدا برگزیدم.
به تعبیر دیگر، معنای «ذکر ربی» در اینجا هم «نماز» می تواند باشد و هم به معنای اصلییعنییاد پروردگار. یعنی ذکر رب مکانی است که محل نماز قرار دارد؛ اما به گفته حضرت این بار ذکر رب مکان حب الخیر قرار می گیرد، تا این معنا را برساند که هرچند ذکر و یادآوری پروردگار با توجه به آفرینش آفریده هایی چون اسب برای حضرت انجام شد؛ اما آن را جایگزین نماز کرد که جنبه دیگری برای ذکر رب محسوب می شود.
یا در آیه ۳۸ سوره محمد که حرف عن در آن به معنای «علی» به کار رفته است، می فرماید: «هَأَنتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُواْ فىِ سَبِیلِ الله و یبخل فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن» (محمد: ۳۸)، در این آیه گویی انسان فضایی است و بخل که حرکتش از بی اعتنایی به «تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُواْ» شروع شده در مسیر حرکت در زمینه (انسان بخیل) قرار گرفته و از آن عبور نکرده است؛ به تعبیردیگر، عن گذر مسیرپیما را با حالت خساست تا مستقر شدن روی مرزنما نشان می دهد، با این مفهوم سازی گویا می خواهد بگوید آثار بخل بعد از گذر از مراحلی بر شخص بخیل مستولی می شود و خیر دنیا و آخرت که از آثار انفاق است، از او گرفته می شود.
با دقت در آیات فوق دریافتیم که اگرچه این حرف معانی سایر حروف را هم در برخی نمونه ها کدگذاری کرده است؛ اما هیچ گاه آن معنی جدید از معنای کانونی عن جدا نشده است؛ بلکه با تلفیق مفهوم مجاوزت با مفاهیم آن حروف تغییر در معنای حرف «عن» رخ داده است.
۳-۳-۲. شبکه شعاعی طرح واره ای
در توسعه طرح واره ای، معانی مختلفی که در تجربه مکانی ریشه دارند، در چارچوب طرح واره های تصویری ساخته می شوند و در آن معانی مکانی نسبت به غیرمکانی در نظر سخنگویان اصلی زبان، پیش نمونه ای تر هستند و انشعاب طرح واره های دیگر از تغییر طرح واره اصلی منجر به ایجاد شبکه ای از معانی می شود (قائمی نیا، ۱۳۸۸، ص۹)؛ بنابراین تغییر حالت مسیرپیما نسبت به مرزنما مثلاً حرکت یا ایستایی آن طرز قرار گرفتن مرزنما باعث تغییر طرح واره اصلی حرف عن می شود و معانی جدید را به وجود می آورد که در ادامه به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم.
۳-۳-۲-۱. طرح واره حرکتی
در این بخش حرف جر «عن» دلالت بر عبور و حرکت دارد، انسان در زندگی با نمونه های زیادی از جابه جایی روبه رو است. او با تجربه ای که از حرکت خود و مشاهده حرکت اشیا و پدیده های اطراف خود دارد، طرح واره جابه جایی را در ذهن خود می پروراند. در این نوع طرح واره سه نکته مبدأ –مسیر- مقصد حایز اهمیت است (روشن و دیگران، ۱۳۹۲، ص۸۵؛ صفوی، ۱۳۸۲، ص۶۹).
مثلا ًدر این آیه که با قراردادن مرزنما در جهت بالا حالت گذر و مجاوزت مسیرپیما را عمودی جلوه می دهد و می فرماید: «یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ (قلم: ۴۲) روزى که (لباس) از ساق (پا)ها برطرف شود. در این نمونه «لباس» همچون مسیرپیما از «ساق» که مرزنما است، بالا زده می شود و موجب عریان شدن آن می شود؛ بنابراین حرکت و سیر لباس از پا از سمت پایین به سمت بالا ترسیم شده است که نتیجه آن آشکار شدن پا و ساق است. طبق برخی از تفاسیر که از این آیه ارائه شده است، منظور کشف حجاب از اصل و اساس چیزی (بیضاوی، ۱۴۱۸، ج۵، ص۲۳۷).
گویی نتیجه این کناررفتن حجاب، آشکارشدن اعمالشان است که کار را برایشان سخت کرده است؛ بنابراین حرف «عن» علاوه بر مجاوزت نحوه حرکت و مکان مرزنما را نیز مشخص کرده است و همین باعث تغییراین طرح واره از طرح واره اصلی شده است و درنتیجه گسترش معنای پیش نمونه را با این رویکرد بیان کرده است.
نمونه دیگری که حرف عن برای نشان دادن حرکت افقی به کار رفته در این آیه است: «…وَأَضَلُّ عَنْ» (مائده: ۶۰) و از راه راست، گمراه ترند. که در اینجا ایمان چون راه مستقیمی تصویرسازی شده است که افراد گمراه به جای حرکت در این راه مستقیم از آن منحرف شده اند، درحقیقت خداوند برای ملموس کردن ایمان و بی ایمانی از واژه هایی چون سواء السبیل و اضل استفاده کرده است که در تجارب روزمره مخاطبان بر حرکت و گذر اشیاء متحرک دلالت دارند؛ ازاین رو، ایمان راه مستقیمی تصویرسازی می شود که عن حرکت و گذر مسیرپیما را در جهتی مخالف این راه نشان می دهد تا بی ایمانی و انحرافشان را از راه ایمان مفهوم سازی کنند.
۳-۳-۲-۲. طرح واره حجمی
یکی از انواع طرح های تصوری طرح حجمی است. انسان از طریق تجربه قرار گرفتن در اتاق، تخت، خانه، غار و دیگر جاهایی که حکم ظرف پیدا می کند، بدن خود را مظروفی تلقی می کند که می تواند در ظرف های انتزاعی قرار گیرد (صفوی، ۱۳۸۲، ص۶۸) که در نمونه هایی حرف عن به این طریق گسترش معنایییافته است، چنانچه کارکرد این حرف در آیه روبرو ترسیم طرح حجمی است: «کَلاَّ عَنْیَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» (مطففین: ۱۵)، هرگز چنین نیست قطعاً در آن روز آنان از (ملاقات) پروردگارشان منع شدهاند.
در این آیه مکذوبین با انجام گناه در این دنیا حصاری به دور خود ایجاد کرده اند که آنان را از ادامه مسیر و رسیدن به پروردگار در روز قیامت باز داشته است. به تعبیر دیگر همه انسان هادرابتدافطرتاًگرایش به تقرب دارند؛ ولی در ادامه راه از حرکت باز می مانند و وارد محیط تقرب که هدف خلقتشان است، نمی شوند و از ملاقات پروردگارشان در حجم و فضای حجاب از ایشان می مانند.
نمونه دیگر گسترش معنایی حرف عن به این طریق در این آیه است که می فرماید: «وَقالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَذْهَبَ عَن…» (فاطر: ۳۴) و مىگویند: ستایش مخصوص خدایى است که اندوه را از ما برطرف ساخت. درواقع وجود انسان حجمی را تشکیل داده که غم در مسیرحرکتش در آن جای گرفته است؛ اما با توجه به موقعیت «اذهب» سرانجام غم از درونشان خارج می شود و با این خروج از غم به حمد و سپاس خدا می پردازند. با این تفسیر مشخص می شود که قطعاً آنها با اموری غمگین بوده اند؛ اما در ادامه خداوند بر آنها منت گذاشت و غم را از آنها زدود.
۳-۳-۲-۳. طرح واره قدرتی
در برخی آیات که با حرف عن همراه شده اند، مسیرپیما دارای قدرت و نیرویی است که مرزنما با نیروی مانعیت باعث ازبین رفتن نیروی مسیرپیما می شود، انگار حرکتی در مسیرپیما وجود دارد؛ اما شرایطی به وجود می آید که در برابر این سیر و عبور نیرویی مقاومت می کند و جلوی حرکت را می گیرد و به این ترتیب طرحی از این برخورد فیزیکی در ذهن انسان پدید می آید که تداعی گر طرح قدرتی است (صفوی، ۱۳۸۲، ص۶۹).
مانند این شاهد مثال قرآنی که به این منظور سامان یافته است: «وَقَالَ مَا نهَئکُمَا رَبُّ عَنْ إِلَّا أَن تَکُونَا مَلَکَینْ أَوْ تَکُونَا مِنَ الخْالِدِینَ» (اعراف: ۲۰) و گفت: پروردگارتان شما را از این گیاه نهى نکرده است، مگر به خاطر اینکه فرشته خواهید شد، یا از جاودانگان خواهید بود. گویا درخت سد و مانعی است که خداوند بر سر راه حضرت آدم قرار داده است که نباید به آن تجاوزی صورت گیرد؛ اما با وجود نهی از تجاوز که با عبارت «مَا نهَئکُمَا» و کاربرد «عن» مشخص شده است، شیطان آنها را وسوسه می کند و آنها با قدرتی که از وسوسه شیطان به دست می آورند، این مانع را کنار می گذارند، بر امر ارشادی خداوند تجاوز می کنند و از ظالمان کسانی که خود را به زحمت انداخته اند (رک: عاملی، ۱۳۶۰، ج۴، ص۱۳۱؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، ۱۳۶۳، ج۴، ص۳۵) می شود.
۳-۳-۳. شبکه شعاعی استعاره ای
گاهی حرف «عن» از طریق توسیع استعاری بسط و گسترش معنا را به دنبال دارد. این نوع توسعه در شمار توسعه های مجازییک واژه قرار می گیرد و در تعریف آن می توان گفت: استعاره ها تناظر یک به یک «مفهوم ها» و انطباق حوزه مفهومی مبدأ با حوزه مفهومی مقصد محسوب می شوند. به تعبیر دیگر، تعداد مفاهیمی هستند که خارج از حوزه مکان است و از طریق مکان مندی در اذهان جریان می یابند، پس در استعاره یک قلمرو مفهومی با قلمرو دیگر درک می شود (کردزعفرانلو، حاجیان، ۱۳۸۹، صص۱۲۰-۱۲۴).
درواقع معانی استعاری این حرف حامل یک معنای اضافی نسبت به معنای پیش نمونه است، ازهمین رو همچون مفاهیمی متفاوت در نظرگرفته می شود؛ بنابراین در خوشه استعارییک حوزه پیچیده و انتزاعی با حوزه مکانی و ساده تر درک می شود که برای تبیین آن به نمونه هایی از این نوع توسعه معنا در حرف عن پرداخته می شود.
یکی از مفاهیم حرف عن که با بسط استعاری به دست می آید، جانشینی است. در این مفهوم حرف «عن» به معنای به جای و درعوضِ به کار رفته است. مانند فرموده خدای متعال در آیه : «وَاتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی عَنْ شَیْئا» (بقره: ۴۷) و از (عذابِ) روزى حفظ کنید که هیچ کس به جاى شخص (دیگرى) چیزى (از عذاب) کیفر نمىشود. کاربرد حرف «عن» در این نمونه گذر نفس اول و جایگزین شدنش را به جای نفس دوم نشانه گذاری می کند. گویا حکایت از خواسته انسان ها دارد که دوست دارند، دیگران بار مجازاتشان را به عهده بگیرند؛ اما این اجازه به آنان داده نمی شود؛ بنابراین نفس اول نمی تواند تجاوزی به حریم نفس دوم داشته باشد و عذابی و نیازی را از دیگری برطرف کند و موجب شفاعتش شود، گویا انسان ها گمان می کنند شرایط زمانی و مکانی آخرت چون دنیا است و همان طور که نظام زندگى دنیا بر اساس اسباب و وسائط و شفاعت سامان می گیرد، عذاب روز قیامت هم به همین شیوه سامان می یابد که خداوند این گمان را با عبارت «لا تَجْزی» و کاربرد «عن» نفی می کند. معنای شناختی که از حرف عن اراده می شود، این تفسیر را از آیه به دست می دهد که با این نگاه تفسیری علاوه بر معنای بدلیت، اصالت معنای حرف عن نیز حفظ می شود.
مفهوم دیگری که به روش استعاری از حرف عن برداشت می شود، مقایسه است. در این معنای استعاری با حرف «عن» شیء متحرک در یک ویژگی خاص با یک زمینه ثابت مقایسه و سنجیده شده است (رک: زاهدی و محمدی زیارتی، ۱۳۹۰، ص۷۴)، مانند کاربردش در این آیه:
«أَوْ بِما کَسَبُوا وَ عَنْ کَثیرٍ» (شوری: ۳۴). در این آیه مقایسه ای بین دو فعل خداوند یعنی «هلاکت و نابودی» و «بخشش» انجام شده است که با حرف عن «کثرت»، زمینه عفو و بخشش قرار گرفته است، تا وجه تمایز این افعال در زمینه فراوانی عفو مفهوم سازی شود؛ بنابراین این نکته برداشت می شود که بخشش و عفو خداوند از هلاکتش بیشتر است؛ زیرا گذر «عفو» از زمینه «کثیر» اتفاق افتاده است.
یکی از مفاهیم انتزاعی و استعاری حرف «عن» آفرینش و تولید است که در این آیه به آن اشاره شده است. «وَماعَنِ» (۳/نجم) و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید.
در آیه فوق مفهوم خلق و تولید کلام از پیامبر(ص) نفی می شود و آن را به خدا نسبت می دهد. به تعبیر دیگر، نشأت گرفتن و شروع حرکت و عبور نطق را از محیط هوای نفس نفی می کند، پس حرف «عن» رابطه خلق و تولید را به همراه دارد که با «ما» این خلاقیت در کلام از پیامبر(ص) نفی شده است؛ بنابراین این معنای حرف عن، چون به ایجاد و شروع مسیرپیما از مرزنما اشاره دارد؛ درحالی که معنای پیش نمونه آن مجاوزت است، در خوشه استعاری جای می گیرد.
البته معانی استعاری حرف «عن» بیش از این نمونه ها است، مثلاً مفاهیمی چون «دربرابر»، «برعهده، وظیفه»، «متعلق به»، «به علت» و… را نیز به این روش کدگذاری می کند؛ اما چون هدف ما معرفی قواعد گسترش معنا در حروف قرآنی است، از شرح و تحلیل همه نمونه های آن معذوریم.
نتیجه گیری
نتایج حاصل از بررسی حرف «عن» در قرآن با رویکرد معناشناسی شناختی به آشکار شدن ویژگی های زبان شناسی متن قرآن کریم کمک شایانی کرده است. آنگونه که ملاحظه شد، با این رویکرد حرف «عن» به مفاهیم ذهنی اشاره دارد و در تبیین معانی آن نمی توان صرفاً به لفظ و معنای لفظی تکیه کرد؛ بلکه در نگاه شناختی، این حرف نشان دهندۀ رابطه بین شکل و پایه جمله است؛ بنابراین در بررسی قواعد گسترش معنایی آن باید تأثیر این حرف برTRو IM مدّنظر قرار گیرد، تا معنای دقیق تر و نزدیک به هدف گوینده کلام مشخص شود.
کاربرد حرف «عن» در همه نمونه ها و بافت های گوناگون یکسان نیست؛ بلکه کارکردهای متفاوت آن بر اساس قواعد گسترش معنا توسعه پذیر است که در فهم و تفسیر قرآن توجه به آنها لازم و ضروری است. در رویکرد سنتی زبان به چند معنایی حروف اشاره می شود و هرکدام از این معانی را در کاربرد جدیدش با نام معنای اصلی تلقی می کنند؛ اما طبق بررسی انجام شده در این مقاله، در حرف «عن» یک معنا با نام معنای مرکزی و پیش نمونه ای شناخته می شود که همان «مجاوزت و گذر» است و محور و نقطه اجتماع سایر معانی این حرف محسوب می شود؛ از این رو برای نشان دادن بسط و گسترش معنای پیش نمونه ای به سایر معانی، نیاز به یک مجموعه قواعد و اصول شناختی است؛ زیرا در قرآن کریم چگونگی فضاسازی حرف «عن» نکته بسیار مهمی است که در این نوشتار بر اساس قاعده انطباق، منطقه فعال و پویایی معنا که خود شامل مؤلّفه های فرعی دیگری جهت تبیین توسعه معنا است، سایر معانی حرف عن از متن آیات کشف شده است.
این روش ها می توانند همچون راهی جهت کشف معنای سایر واژه های قرآنی نیز به کار رود؛ بنابراین حاصل مباحث مطرح شده چنین شد که معنای مرکزی با نام نقطه اتصال همه شعاع های دایره معنایی حرف عن محسوب می شود که باید در بررسی معانی متعدد این حرف مدّنظر قرار گیرد و در تحلیل هر معنا ارتباطش با آن تبیین شود. نکته دیگر اینکه با طرح قواعد گسترش معنای حرف عن، برای کشف بطون معنایی قرآن کریم چند راهکار تعریف شد که نشان داد از طریق این روش ها در کوچک ترین واژه های قرآن هم می توان مفهوم های مختلفی را دریافت کرد و آن را با نام روش شناسی کشف معنای سایر مفردات قرآن به قرآن پژوهان معرفی کند.
مراجع
قرآن کریم.
ایزوتسو، توشیهیکو( ۱۳۷۸)، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، تهران: فرزان، چ۱۱.
بامشادی، پاسا؛ جواد، بامشادی؛ شادی، انصاریان (۱۳۹۴)، «بررسی معنایی سه حرف اضافه ærɑوtɑ،wælدر کردی گورانی از دیدگاه شناختی»،فصلنامه جستارهای زبانی، (صص۱-۲۵).
حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد (۱۳۶۳)، تفسیر اثنا عشرى، تهران: انتشارات میقات.
بنت الشاطی، عایشه عبدالرحمان (۱۳۷۶)، الاعجاز البیانی للقرآن الکریم، ترجمه حسین صابری، تهران: علمی و فرهنگی.
بیضاوی، عبدالله بن عمر (۱۴۱۸ه-ق)، انوارالتنزیل، ج۵، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
پورابراهیم، شیرین؛ ارسلان گلفام؛ فردوس آقا گلزاده و عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا (۱۳۸۸)، «بررسی زبان شناختی استعاره جهتی بالا / پایین در زبان قرآن رویکرد معنی شناسی شناختی»،مجله انجمن ایرانی زبان و ادبیات عربی، ۱۲، ۵۵ -۸۱.
حسینی، علی (۱۳۸۸)، ترجمه و شرح مغنی الادیب، ج۲، قم: دارالعلم.
روشن، بلقیس؛ فاطمه، یوسفی راد؛ فاطمه، شعبانیان (۱۳۹۲)، «مبنای طرح واره ای استعاره های موجود در ضرب المثل های شرق گیلان»،مجله زبان شناخت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ش۲، (صص۷۵-۹۴).
زاهدی، کیوان؛ عاطفه، محمدی زیارتی (۱۳۹۰)، «شبکۀ معنایی حرف اضافۀ فارسی «از» در چهارچوب معنی شناسی شناختی»،مجله تازه های علوم شناختی، ش۱، (۶۷-۸۰).
سیوطی، جلال الدین (۱۳۹۲)، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، مترجم: محمود دشتی، قم: دانشگاه اصول دین.
شرتونی، رشید ( ۱۴۲۹ه-ق)، مبادی العربیه، تنقیح: حمید محمدی، قم: دارالفکر.
شریفی، لیلا (۱۳۸۸ )، «رویکردی شناختی به یک فعل چندمعنای فارسی»، تازه های علوم شناختی، ش۴، (صص۱-۱۱).
صفوی، کورش (۱۳۸۲)، «بحثی دربارۀ طرح واره های تصوری از دیدگاه معنی شناسی شناختی»،مجلهنامه فرهنگستان، ش۲۱، (صص۶۵-۸۵).
صفوی، کورش (۱۳۷۹)، درآمدی بر معنی شناسی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
عاملى، ابراهیم (۱۳۶۰)، تفسیر عاملى، تحقیق: على اکبر غفارى، تهران: انتشارات صدوق.
قائمی نیا، علیرضا (۱۳۹۰)، معناشناسی شناختی قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
قائمی نیا، (۱۳۸۸)، «شبکه های شعاعی در معناشناسی قرآن»، مجله ذهن، ش ۳۸، (صص۷-۳۹).
کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه؛ خدیجه، حاجیان (۱۳۸۹)، «استعاره های جهتی قرآن با رویکرد شناختی»، فصلنامه علمی – پژوهشی نقد ادبی، س ۳، ش ۹، ۱۳۸۹ (صص ۱۱۵-۱۳۹).
گلفام، ارسلان؛ رویا، صدیق ضیابری؛ آزیتا، جعفری (۱۳۸۵)، «نگاهی به ساخت مجهول در زبان فارسی با تکیه بر دیدگاه شناختی»،فصلنامه زبان و زبان شناسی،ش۴ ، (صص۵۶-۷۶).
نویسندگان:
مریم توکل نیا: دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده علوم قرآنی زاهدان، زاهدان، ایران
ولی الله حسومی: استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
فصلنامه پژوهشهای زبان شناختی قرآن بهار و تابستان ۱۳۹۶
انتهای متن./
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰