ویژگیهای گرایش اجتماعی درتفسیر المیزان
۵ـ۲) اولویّت امر به معروف، نهی از منکر و اصلاح امور مردم و جامعه قرآن کریم به منظور برپایی جامعهای سالم و سرشار از فضایل و تهی از رذایل، بر نظارت عمومی و همگانی همه افراد جامعه بر رفتار یکدیگر تأکید میکند و میفرماید که این نظارت با امر به معروف و نهی از
۵ـ۲) اولویّت امر به معروف، نهی از منکر و اصلاح امور مردم و جامعه
قرآن کریم به منظور برپایی جامعهای سالم و سرشار از فضایل و تهی از رذایل، بر نظارت عمومی و همگانی همه افراد جامعه بر رفتار یکدیگر تأکید میکند و میفرماید که این نظارت با امر به معروف و نهی از منکر محقّق میشود. در قرآن کریم، امر به معروف و نهی از منکر مورد تأکید قرار گرفته است و به عنوان دو واجب در میان فروع دین مطرح شده است و وظیفهای است که مسلمانان در برابر یکدیگر در محدوده جامعه اسلامی و برای تضمین سلامت جامعه از زشتیها ایفا میکنند.
هدف اصلی رسالت انبیاء تربیت و تزکیه انسانهاست و امر به معروف و نهی از منکر کارکرد مؤثّری در تربیت انسان دارد. پیامبران و اولیای الهی نیز برای اینکه جامعه را از آفتها و انحرافها پاک نمایند، همواره قوم خود را از منکرات نهی میکردند و آنها را به کارهای پسندیده و حسنه دعوت مینمودند و بدین ترتیب، امر به معروف و نهی از منکر را سرلوحه دعوت خود قرار میدادند.
امر به معروف و نهی از منکر یکی از سنّتهای مهمّ همه ادیان الهی، بهویژه دین مبین اسلام است (الأعراف/ ۶۵، ۸۰، ۸۱و ۸۵؛ هود/ ۵۰، ۶۲ و ۸۴؛ النّمل/ ۴۵؛ الأنبیاء/ ۵۶ و …) و نباید گمان کرد که این امر فقط در عرصه اصلاح فردی و اخلاقی جریان دارد، بلکه در اصلاح و سامانبخشی عرصههای اجتماعی بسیار مؤثّر است. البتّه تقدّم اصلاح خویش بر اصلاح جامعه، الزاماً تقدّم زمانی نیست، بلکه تقدّم رُتبی هم هست. لذا دستاندرکاران امور جامعه هر اندازه به اصلاح خود پرداخته باشند، توفیق بیشتری را در اصلاح جامعه به دست خواهند آورد و همزمان باید به هر دو مقوله توجّه و اهتمام داشته باشند.
خداوند متعال درباره ویژگی مؤمنان میفرماید: ﴿التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ: توبه کنندگان، عبادتکاران، سپاسگویان، سیاحتکنندگان، رکوعکنندگان، سجده آوران، آمران به معروف، نهىکنندگان از منکر و حافظان حدود (و مرزهاى)الهى، (مؤمنان حقیقى اَند) و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان﴾ (التّوبه/۱۱۲).
علاّمه در تفسیر این آیه بیان میدارد که این جمله مؤمنان را به نیکوترین صفات آنان توصیف مى کند. مؤمنین بهخاطر اینکه از غیر خدا به سوى خدا بازگشتند، تائبان، چون او را مى پرستند عابدان، و چون با زبان حمد و سپاس او گویند، حامدان، چون با قدمهاى خود از این معبد به آن معبد مى روند، سائحان و بهخاطر رکوع و سجود خود راکعان و ساجدان هستند. این وضع ایشان در حال انفراد است، امّا وضع ایشان نسبت به حال اجتماع بدین صورت است که آنها مانند دیدبانانى هستند که اجتماع خود را به سوى خیر سوق مى دهند؛ یعنى امر به معروف و نهى از منکر نموده، حدود خدایى را حفظ مى نمایند، نه در حال انفراد، نه در حال اجتماع، نه در خلوت و نه در ظاهر از آن حدود تجاوز نمى کنند.
علاّمه در ادامه مینویسد: «خداوند متعال در این آیه ابتدا اوصاف فردی مؤمنان را ذکر نمود و بعد اوصاف اجتماعی آنها را که ناشى از ایمان آنان است ، بیان نموده است و میفرماید که مؤمنان با امر به معروف و نهى از منکر اجتماع صالحى را به وجود مى آورند» (طباطبائی، ۱۳۷۴، ج ۹: ۵۴۰). علاّمه طباطبائی در تفسیر آیه ۱۰۴ سوره آلعمران مینویسد: «امر به معروف و نهى از منکر از لوازم و واجبات اجتماع معتصم به حبلاللَّه است» (همان، ج 3: 577).
دین اسلام علاوه بر اینکه قواى حکومت اسلامى را حافظ و مراقب تمام شعایر دینى و حدود آن کرده است و فریضه دعوت به خیر، امر به معروف و نهى از تمام منکرات را بر عموم واجب نموده است، براى حفظ وحدت اجتماعى هدف مشترکى را ـ که همان سعادت حقیقى، (نه خیالى) و رسیدن به قرب و منزلت نزد خدا است ـ براى جامعه اعلام نموده است (ر.ک؛ همان، ج 4: 155).
دعوت به خیر باعث ثبات و استقرار عقاید حقّه در دلها مى شود و امر به معروف و نهى از منکر موانعى را که نمى گذارد عقاید حقّه در دلها رسوخ کند، از سر راه بر مى دارد (ر.ک؛ همان: ۲۰۳).بنابراین، خداى سبحان امر به معروف و نهى از منکر را یکى از مشخّصات روحى اسلام، بلکه یکى از پایههایى نامیده که دین خود را بر اساس آن بنا نهاده و استوار ساخته است (ر.ک؛ همان، ج ۶: ۲۴۲).
۳ـ ویژگیهای گرایش اجتماعی درتفسیر المیزان
تفسیر المیزان به عنوان یکی از بارزترین تفاسیر معاصر با گرایش اجتماعی است که برخی از ویژگیهای آن به شرح ذیل است (ر.ک؛ همان: ۲۵ـ۱۸):
۱ـ۳) عقلگرایی در تفسیر المیزان
عقلگرایی یکی از ویژگیهای تفسیر با گرایش اجتماعی است. دکتر ذهبی ضمن اشاره به گرایش اجتماعی در تفسیر، امتیازهایی را برای آن برمیشمرد و اشکال آن را آزادی زیاد عقل در تفسیر میداند که برخی حقایق شرعی را به صورت مجاز یا تمثیل ارایه میکند و به سوی روش معتزله پیش میرود (ر.ک؛ ذهبی، ۱۴۲۴ق.، ج ۲: ۴۴۷ـ۴۰۱). این در حالی است که محمّدهادی معرفت، گسترش عقلگرایی در این گرایش را از امتیازات آن میداند که جلوی روایات ضعیف و جعلی را در تفسیر میگیرد (ر.ک؛ معرفت، ۱۴۱۸ق.، ج ۲: ۴۵۳).
با توجّه به اینکه عقلگرایی یکی از مشخّصههای بارز تفاسیر معاصر با گرایش اجتماعی است، لذا علاّمه طباطبائی نیز تبحّر کمنظیری در تفکّر عقلى داشتند. لذا هر آیه مورد بحث را طورى تفسیر مى نمودند که اگر در بین مبادى بیّن یا مبیّن عقلى دلیل یا تأییدى وجود داشت، از آن در خصوص معارف عقلى و نه احکام تعبّدى به عنوان استدلال یا استمداد بهرهبردارى شود.
ارزشگذاری مصلحان اجتماعی به عقل سبب شد تا در فهم قرآن نقش مهمّی را به عقل واگذار کنند و همچنین برداشت آنان از قرآن در جستجوی پاسخگویی به نیازهای مردم و اصلاح امور جامعه اسلامی بود و رنگ اجتماعی داشت، بهگونه ای که حتّی از آیات به ظاهر اخلاقی، تاریخی، عبادی، مسائل اجتماعی را استنباط می کردند. آمیختگی این دو ویژگی که محصول دو اصل مهمّ اندیشه اصلاحی، یعنی عقل گرایی و جامعه نگری بود، موجب پدید آمدن مکتب عقلی ـ اجتماعی در تفسیر شد و پیروان بسیاری یافت.
تفسیر عقلی در هر زمانی ممکن است جهتگیریها و گرایشهای خاصّی داشته باشد. گاهی این گرایشها در پاسخگویی به شبهات و یا طرح مباحث کلامی، سیاسی و حرکتهای آزادیبخش و ضدّ استبدادی است و گاهی تفسیر عقلی به صورت طرح مباحث عرفانی، اشاری و یا علمی، اجتماعی و فرهنگی عصر مفسّر است.
علاّمه طباطبائى معتقد است آیات قرآن با تأکید تمام، به تدبّر، تعمّق و کوشش در معرفت خدا و آیات الهى بهوسیله تفکّر، تذکّر، نظر و استدلالهای عقلى دعوت مىکند و روایات متواتر معنوى نیز در همین معنى آمده است. معنى ندارد به مقدّمهاى که نتیجهاى را در پى دارد، امر شود، امّا خود نتیجه ممنوع باشد. لذا دعوت به تذکّر و تفکّر، براى معرفت و شناخت و دستیابى به حقیقت است، نه براى چیز دیگر (ر.ک؛ طباطبائی، ۱۴۱۷ق.، ج ۸: ۱۵۳).
۲ـ۳) علمگرایی در تفسیر المیزان
از ویژگیهای تفاسیر معاصر با گرایش اجتماعی، علمگرایی است. بنابراین، از آنجا که علاّمه طباطبائی آشنایى کاملی نسبت به مبادى برهان و شرایط مقدّمات آن داشتند، در تفسیر آیات قرآن کریم هیچ گاه براى فرضیّه علمى، ارج برهانى قایل نبودند و از استناد به هر گونه فرضیّه غیرمبرهن در تفسیر آیه پرهیز مى نمودند و پیشرفت علوم و صنایع را سند صحّت آن فرضیّه نمى دانستند و همواره خطر احتمال تبدّل آن فرضیّه را به فرضیّه دیگر در نظر داشتند و مى فرمودند ثابت را که قرآن کریم است، نمى توان به متغیّر که فرضیّههاى زودگذر علمى است، تفسیر نمود و یا بر آن تطبیق داد (ر.ک؛ همان، ۱۳۷۴: ۲۲).
در تفسیر المیزان علاوه بر تفسیر اجمالی و فشرده آیات، گاهی مباحث علمی، اجتماعی، تاریخی، فلسفی و … بحثهای بسیار عمیق و مهمّی را که به مناسبتی با بعضی از آیات تناسب دارد، آورده است (ر.ک؛ کلانتری، ۱۳۷۷: ۱۰). به عنوان نمونه در سوره مائده از آیه ۲۷ به بعد داستان دو فرزند حضرت آدم (ع) نقل شده است و جریان به کشته شدن یکی از آن دو به دست دیگری منتهی میشود. خداوند متعال در آیه ۳۱ بیان میکند که فرزند آدم چگونه از دیدن یک کلاغ که زمین را میکاوید، به این نکته پی برد که باید جسد را دفن کند. علاّمه طباطبائی در ذیل این آیه یک بحث علمی پیرامون «معناى احساس و اندیشیدن» را آورده و میگوید: «علم، هدایت است و هر هدایتى از ناحیه خداست. پس تمام علوم به تعالیم الهى است» (طباطبائی، ۱۴۱۷ق.، ج ۵: ۳۰۶).
همچنین وی در ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره مباحث علمی مفصّلی از جمله درباره آغاز پیدایش انسان، ترکیب یافتن انسان از تن و روان، ادراک واقعی انسان و ارتباط او با جهان، علوم عملی انسان، اینکه انسان موجودات دیگر را به سود خود استخدام میکند، انسان طبعاً مدنی است، پدید آمدن اختلاف در میان انسانها، رفع اختلاف بهوسیله دین، زندگی انسان بعد از دنیا، و … را بیان کرده است (ر.ک؛ کلانتری، ۱۳۷۷: ۱۱).
۴ـ آگاهی مؤلّف از مسائل اجتماعی و تحوّلات آن
هدف اصلی مفسّرانی که قرآن را از بُعد اجتماعی هم تفسیر کردهاند، بازگشت به آموزهای قرآن و آوردن این کتاب به متن زندگی مردم است. بینش مفسّران اجتماعی ارایه یک نظام دینی است که حرکت، سازندگی و مسئولیّت در جامعه را القا کند (ر.ک؛ ایازی، ۱۳۸۴، ج ۳۴: ۷۶ـ۷۴). علاّمه طباطبائی نیز ضمن آگاهی نسبت به مسائل و نیازهای جامعه در صدد ارایه راه حل آنها از قرآن کریم است.
وی با چنین درکی از جامعه در ترسیم وضعیّت حوزههای علمیّه چنین میگوید: «وقتی به قم آمدم، مطالعهای در وضع تحصیلی حوزه کردم و یک فکری درباره نیاز جامعه اسلامی، بین آن نیاز و آنچه موجود بود، چندان تناسبی ندیدم. جامعه ما احتیاج داشت که به عنوان جامعه اسلامی، قرآن را درست بشناسد و از گنجینههای علوم این کتاب عظیم الهی بهرهبرداری کند، ولی در حوزههای علمیّه حتّی یک درس رسمی تفسیر قرآن وجود نداشت. جامعه ما برای اینکه بتواند عقاید خودش را در مقابل عقاید دیگران عرضه کند و از آنها دفاع نماید، به قدرت استدلال عقلی احتیاج داشت.
میبایست درسهایی در حوزه وجود داشته باشد تا قدرت تعقّل و استدلال دانشجویان را بالا ببرد. چنین درسهایی در حوزه تدریس نمیشد. روحانیّت به عنوان قشری از جامعه که عهدهدار رهبری معنوی مردم است، باید آراسته به فضایل اخلاقی و آشنا به رموز معنوی باشد. چنین تعلیم و تربیت معنوی و اخلاقی هم وجود نداشت» (یادنامه علاّمه طباطبائی(ره)، ۱۳۶۳، ج ۱: ۱۹۶).
از دیگر ویژگیهای علاّمه طباطبائی به موارد زیر میتوان اشاره نمود که عبارتند از:
علاّمه طباطبائی مسائل احکام اسلام و فقه را تنها از زاویه احکام فردی نمیبیند. وی ضمن درک نیازها و مشکلاتی که گریبانگیر جامعه است، به دنبال ارایه راه حلهای برگرفته از آیات قرآن کریم است. ایشان تلاش نموده تا آیات قرآن را بر زندگی و نیز اوضاع و احوال و نیازهای عصر جدید مردم تطبیق نماید. همّ و غمّ وی ایجاد ارتباط میان آیات الهی و موقعیّت اجتماعی و تمدّن و تحوّلات روز است (ر.ک؛ ایازی، ۱۳۸۱: ج۳۴: ۷۶ـ۷۴).
توجّه به دیدگاههای قرآن درباره روابط اجتماعی مسلمانان با هم با گفتارى پیرامون مرابطه در جامعه اسلامى (ر.ک؛ طباطبائی، ۱۴۱۷ق.، ج ۴: ۱۳۳ـ۹۱)، توجّه به مسأله وحدت و همبستگی امّت اسلامی (ر.ک؛ همان، ج ۳: ۳۷۲ـ ۳۶۹) و اهتمام نسبت به مسأله ارتباط مسلمانان با ملل دیگر و اصل نفی سبیل در سیاست خارجی اسلام (ر.ک؛ همان، ج 5: 116).
نتیجهگیری
در حالی که مفسّران متقدّم تلاش میکردند تا با تفسیر رهنمودهای اخلاقی فردی قرآن کریم رسالت خود را انجام دهند، با مطالعه و بررسی تفاسیر اجتماعی ـ که کتاب ارزشمند المیزان فی تفسیر القرآن از جمله آنهاست، بدین نتیجه میرسیم که بهرهمندی از آموزههای قرآن در سراسر زندگی مردم در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، از اهداف اصلی مفسّرانی است که قرآن را از بُعد اجتماعی تفسیر کردهاند.
علاّمه طباطبائی ضمن تفسیر آیات قرآن کریم، حرکت، سازندگی و مسئولیّتپذیری را در جامعه مورد تأکید قرار داده است و به این نکته اشاره مینمایند که قرآن هدف رسالت خود را برقراری قسط و عدالت و ایجاد نظام اسلامی، اصلاحطلبی، تلاش، مبارزه و دفاع از مسلمانانمعرّفی میکند. با بررسیهای به عمل آمده به این نتیجه میرسیم که علاّمه طباطبائی مانند دیگر مفسّرانی که با گرایش اجتماعی به تفسیر آیات قرآن کریم پرداختهاند، نسبت به تفسیر آیاتی از قرآن که مسائل اجتماعی را بیان میکنند، توجّه و اهتمام داشته است و ضمن آگاهی از مشکلات مسلمانان و تطبیق آیات قرآن بر زندگی مردم، به دنبال ارایه راهکارهایی برای درمان مشکلات اجتماعی است.
وی به آموزههای تربیتی و ارشادی قرآن نیز توجّه داشته است و متذکّر میشود که وجود سنّتهای تاریخی و اجتماعی در قرآن و توجّه به آنها موجب هدایت و تربیت انسان میشود. ایشان علاوه بر پاسخگویی به شبهات و اشکالهایی که مخالفان نسبت به اسلام و قرآن مطرح کردهاند، بیان مینمایند که اسلام دین عقل، قانون و مصدر خیر ، برکت و اصلاح جامعه است.
از جمله اهداف علاّمه طباطبائی مانند هر مفسّر اجتماعی دیگری، بازگشت آموزههای قرآن به متن زندگی مردم است. وی بر این باور است که قرآن کتاب هدایت و زندگی است و در این هدایت شایسته است که تفسیر به سمت و سوی نزدیک کردن قرآن با واقعیّتها و عینیّت بخشیدن به مفاهیم هدایتی و اصلاحی آن در ابعاد مختلف پیش برود. از همین روی، تکیه بر پیوند قرآن با واقعیّتهای محسوس زندگی بشر مورد اهتمام و توجّه علاّمه طباطبائی(ره) میباشد.
مراجع
قرآن کریم. (۱۳۷۳). ترجمه ناصر مکارم شیرازی. چاپ دوم. قم: دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى).
ابنفارس، ابوالحسین احمد. (۱۴۰۴ق.). معجم مقاییس اللّغه. تصحیح و تعلیق عبدالسّلام محمّد هارون. قم: حوزه علمیّه قم؛ مکتب الأعلام الإسلامی.
ابنمنظور، ابیالفضل جمالالدّین محمّد. (۱۴۰۸ق.). لسان العرب. تعلیق و تهیّه فهارس علی شیری. الطبعه الاولی. بیروت: دار الإحیاء التراث العربی.
اوسی، علی. (۱۴۰۵ق.). روش علاّمه در المیزان. ترجمه سیّد محمّدحسین میرجلیلی. تهران: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
ــــــــــــ . (۱۴۰۵ق.). الطباطبائی و منهجه فی تفسیر المیزان. طهران: منظمه الأعلام الإسلامی، معاونیّه الرئاسه للعلاقات الدولیّه.
ایازی، سیّد محمّدعلی. (۱۴۱۴ق.). المفسّرون؛ حیاتهم و منهجهم. چاپ اوّل. تهران: مؤسّسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ــــــــــــــــــــــ . (۱۳۸۱). «اندیشههای اجتماعی در تفسیر المیزان». فصلنامه بیّنات. شماره ۳۴.
بستانی، فؤاد افرام. (۱۳۷۰). فرهنگ ابجدى. تهران: انتشارت اسلامی.
جوهرى، اسماعیل بن حمّاد. (۱۹۸۵م.). صحاح الجوهری. تحقیق احمد عبدالغفور عطّار. بیروت: امیری.
خرّمشاهی، بهاءالدّین. (!۹۹۱م.). التّفسیر و التّفاسیر الحدیثه. تعریب عصام حسن. الطبعه الأولی. بیروت: دار الروضه للطّباعه و النّشر و التّوزیع.
ذهبی، محمّد حسین. (۱۹۶۱م.). التّفسیر و المفسّرون. القاهره: دار الکتب الحدیثه.
راغب اصفهانی، حسین بن محمّد. (۱۳۶۲). المفردات فی غریب الفاظ القرآن الکریم. چاپ دوم. تهران: انتشارات کتابفروشی مرتضوی.
رضایی اصفهانی، محمّدعلی. (۱۳۸۵). منطق تفسیر قرآن ۲: روشها و گرایشهای تفسیر قرآن. چاپ دوم.قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
رومی، فهد بن سلیمان. (۱۴۱۸ق.). اتّجاهات التّفسیر فی القرن الرابع عشر. الطبعه الثالثه. بیروت: مؤسّسه الرّساله.
ــــــــــــــــــــــــ . (۱۴۲۲ق.). بحوث فی أصول التّفسیر و مناهجه. الطبعه السادسه. ریاض: مکتبه التوبه.
زبیدی، محمّد مرتضی. (۱۴۱۴ق.). تاج العروس مِن جواهر القاموس. دراسه و تحقیق علی شیری. بیروت: دار الفکر.
زرقانی، محمّد عبدالعظیم. (۱۴۱۷ق.). مناهل العرفان فی علوم القرآن. حقّقه و اعتنی به فواز احمد زمرلی. بیروت: دار الکتاب العربی.
زرکشی، بدرالدّین. (۱۴۱۰ق.). البرهان فی علوم القرآن. بیروت: دارالمعرفه.
زمامه، عبدالقادر. (۱۴۱۷ق.). معجم تفاسیر القرآن الکریم. منشورات المنظمّه الإسلامیّه للتّربیه و العلوم و الثّقافه لایسسیکو.
سیوطی، جلالالدّین. (۱۳۷۳). الاتقان فی علوم القرآن. تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم. قم: الشّریف الرضی.
ــــــــــــــــــــ . (۱۳۶۳). الاتقان فی علوم القرآن. ترجمه سیّد مهدی حائری قزوینی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (بیتا). الف. اسلام و اجتماع. قم: انتشارات پیام اسلام.
ـــــــــــــــــــــــــــــ . (بیتا). ب. فرازهایی از اسلام. تنظیم سیّد مهدی آیتاللّهی. قم: انتشارات جهان آرا.
ـــــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۷۴). المیزان فی تفسیر القرآن. ترجمه سیّد محمّدباقر موسوی همدانی. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم .
ــــــــــــــــــــــــــــــ . (۱۴۱۷ق.). المیزان فی تفسیر القرآن. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم .
طبرسی، فضل بن حسن. (1426ق.). مجمع البیان فی تفسیر القرآن و الفرقان. تهران: سازمان اوقاف و امور خیریّه، انتشارات اسوه.
علوی مهر، حسین. (۱۳۸۱). روشها و گرایشهای تفسیری. چاپ اوّل. تهران: انتشارات اسوه.
فیروزآبادى، محمّد بن یعقوب. (۱۴۲۶ق.). قاموس المحیط. بیروت، المؤسّسه الرّساله.
قرشی، علیاکبر. (۱۳۶۷). قاموس قرآن. تهران: دار الکتاب الإسلامیّه.
کلانتری، الیاس. (۱۳۷۷). راهنما و فهرست تفسیر المیزان. چاپ چهارم. تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار.
گلدزیهر، ایگناس. (۱۳۸۳). گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان. ترجمه سیّد ناصر طباطبائی. تهران: انتشارات ققنوس.
یادنامه علاّمه طباطبائی(ره). (۱۳۶۳). تهران: انجمن اسلامیحکمت و فلسفه ایران.
مطهّری، مرتضی. (۱۳۶۲). حقّ و باطل به ضمیمه احیای تفکّر اسلامی. تهران: صدرا.
معرفت، محمّدهادی. (۱۴۱۸ق.). التّفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب. مشهد: الجامعه الرّضویّه للعلوم الإسلامیّه.
ـــــــــــــــــــ . (۱۳۸۰). تفسیر و مفسّران. ترجمه علی خیّاط. چاپ اوّل. قم: انتشارات مؤسّسه فرهنگی التّمهید.
معلوف، لویس. (۱۹۹۲م.). المنجد فی اللّغه. الطّبعه الثّالثه و الثّلاثون. بیروت: دار المشرق.
مهدویراد، محمّدعلی. «جایگاه المیزان در میان تفاسیر». نشریّه کیهان فرهنگی. سال ششم. شماره ۸.
Ali, Syed Ameer. (1891). the spirit of Islam or The life and teachings of Mohammed. London: W. H. Allen.
نویسنده:
فاطمه حسینی میرصفی: استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره)، شهر ری
دو فصلنامه اندیشه علامه طباطبایی – بهار و تابستان ۱۳۹۴.
انتهای متن/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰