راز فاطمه
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از اصفهان، در یادداشتی به قلم داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان آمده است« شب قدر، لیله القدر؛ و تو چه می دانی چیست این شب؟شب؛ بستری که محمل راز است و پنهانی ، محیطی که در
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از ایکنا از اصفهان، در یادداشتی به قلم داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان آمده است« شب قدر، لیله القدر؛ و تو چه می دانی چیست این شب؟
شب؛ بستری که محمل راز است و پنهانی ، محیطی که در آن پنهان میشوند و زمانی که موجودات را میپوشاند (واللیل اذا یغشی)؛ محل و زمانی رازآمیز. و شب قدر، شبی پنهان؛ مفهومی پیچیده با راز! رازی که از دل قدر و اندازه بیرون میآید. عالمی (ملک) که از کوچکترین و ریزترین ذراتش تا عظیمترین کهکشانهایش، هندسه و اندازه دارد و بر این اندازهها و قدرهایش قوانین و روابطی حاکم است (ملکوت)، و صاحبی دارد (مالک) و به سوی هدفی روان است، لاجرم از سوی انسان و از دید او به عنوان شناسندهای مقدر و مقدور و واجد و مقیدِ اندازهها، با راز و رمز همراه خواهد شد؛ رمزهایی که گشودنیاند و رازهایی که ناگشودنی! رمزهایی که با هوش و علم و دانایی گشوده و ظاهر میشوند و به توانایی و ظرفیت او بر میگردند و رازهایی که به ذات هستی بر میگردند و پنهاناند چون به باطن عالم بر میگردند. که «راز، معنی باطن است» (استاد دینانی)؛ و باطن در مقابل ظاهر، آنچه ناپیداست و نمیتوانش گشود.
چرا برای این تقدیر، شب رابرگزیدهاند؟ شب قدر، یعنی قدرها و اندازهها را در دل این تاریکی رازآمیز گذاردهاند و این یعنی قدرها پنهانند، عیان نیستند، حتی در همین جهان مادی، قدر و اندازه زندگیها و طول و بعد و مدت و فرصت و تعداد و مقدار و …این قدرها عیان نیستند و برای دانستنشان باید اندازه گیریشان کرد و آشکارشان ساخت و همین که بخواهی به دقت و مطابق واقع اندازه گیریشان کنی از تو رخ خواهند پوشاند و دور خواهند شد که برای اندازه گیری مجبوری در آنها مداخله کنی و آنها را به هم بزنی و بنابراین چیزی دیگرگون بدست آوری ! و از آن بیشتر عدم قطعیتی است که در ماهیت شناخت جهان است، مانند ذره یا موجی که اگر بخواهی موقعیتش را با دقت تعیین کنی اندازه انرژیاش را از دست میدهی و بالعکس؛ امری که از تاریکی فراگیر بر قدرها حکایت میکند. رازی که با این ترفندها راهی به گشودنش نیست؛ عنقاست اسیر هرکس نشود. آیا این قاموس هستی و تدبیر مالک آن نیست؟ ابهام و عدم تعیّن در قدرها و اندازهها از چشم انسان، و تو حتی اگر پیامبر هم باشی چه میدانی که این شب حاکم بر قدرها چیست؛ و ما ادریک ما لیله القدر! همین است که برای قدر، شب آمده است، شبِ ابهام و راز و پوشیدگی در مقابل روزِ وضوح و روشنایی و تعیّن؛ و تنها راه بازگذارده شده بر بشر همان راه وحی است و حاملان آن.
این قدرها ظاهر نیستند چون در باطناند؛ قدرهای متیقن در نزد او اما نامتعین در نزد ما؛ اندازههایی پوشیده و در حجاب. قدر هر چیز، بهرهایست که از وجود به او دادهاند و وجود، باطن است و در آثارش تجلی میکند و این است که خود در پسِ پرده میماند و در حجاب و از چشم ما در شب! اما درخشش وجود در باطن و در دل تاریکیِ شب! نقطه وقوع یک راز میشود، یک پنهانی ناگشودنی؛ راز فاطمه!
فاطمه قدر انسان است؛ شب قدر هستی است
این شب را به فاطمه (س) تفسیر کردهاند و چه تفسیر زیبایی! سرّی مستور، شب و راز و پنهانی ! اما چگونه میتوان چنان زهره درخشانی را به شب تفسیر کرد جز آن که این شب شبِ قدر باشد؟ وجودی درخشان پنهان در دل شب. در او اسرار قدرها را گذاردهاند و او آنها را با عظمتی رازآمیز در خود نگاه داشته است. پوشیده است و حتی مدفنش را نیز پنهان کردهاند تا تاییدی دیگر شود بر مستوری این سرّ عظیم. او چون باطن است قدرها دراوست. حاملان قرآن، در دامان او متولد میشوند و در سپیده او به هستی سلام میدهند.
او چون به باطن هستی راه یافته است مستور شده است، که به شهادت قدر انسان و اندازههای او واستعدادهایش، انسان برای حرکت آفریده شده است * و بنابراین هستی راه و مسیر حرکت او میشود و نه محل ماندن و تفریحش، و همین است که با این دید به هستی، در راه نباید گردی به پا کرد، باید گذارد تا هدف را ببینی و دیگران نیز ببینند و این با گرفتن چشمها به خود نمیسازد و به همین دلیل است که مستور و در حجاب میشود تا از حجاب بیرون آید! و گاه که به ظاهر و ظهور عالم و جامعه میآید تجلی ظهورش پردههای شبهای دیجور و ظلمانیِ ظلم را میدرد و تابشش آنها را میسوزاند و محو میکند حتی اگر به ضخامت هزار ماه رسیده باشند!
فاطمه (س) اندازه و قدر است، قدری که حد واقعی آن پوشیده و پنهان است. او اندازه یک فرزند است در مقابل یک پدر که تا مادریِ پدر رفعت و ظرفیت دارد، و قدر یک همسر است در مقابل شریک زندگیاش که میتواند تا یک مدافع فعال حقانیت او پیش رود و اندازه و حد اعلای یک مادر است در مقابل فرزندانش که از آنها امام و حاملان وحی تربیت میکند و دختری تربیت میکند که عرصه دفاع از حق را جانانه فرو نمیگذارد و در سختترین عرصههای اجتماعی حضور دارد. آری او قدر و اندازه یک انسان مسئول در مقابل اجتماعش، حد یک متفکر مسئول در مقابل سرنوشت آینده مکتبش و مردمش و قدرو اندازه یک انسان و نه فقط یک زن، و نه فقط در محیط خانه یا جامعه یا تاریخ که در عرصه گستردهتر و بینهایت هستی و وجود و در مقابل خداوند است. آری، فاطمه قدر انسان است؛ شب قدر هستی است!
*برای شناخت هدف و دلیل وجودوسپس یافتن حقوق و وظایف هر موجودی ،شناخت قدر و اندازهها و حدود او شرط اصلی است. وقتی که به امکانات و موجودی اتاقی نگاه میکنیم میتوانیم بفهمیم که برای چه منظوری است و از آن چه انتظاری میرود ؛ظرف و وسایل پخت و پز خبر از آشپزخانه میدهد و مبل و میز و… خبر از میهمان خانه و..؛ نگاهی به انسان و موجودیهایش که قدرت تدبر (جمع و گردآوری اطلاعات) دارد و حافظه (ذخیره اطلاعات) و همچنین تفکر(نتیجه گیری و حل مسئله و یافتن راه ) و سپس تعقل (سنجش و ارزیابی) راه حلها و برخورداریش از میل کمال جویی و بهتر طلبی، ما را به این برداشت میرساند که این ترکیب خاص برای حرکت طرح ریزی شده و همین است که در طول تاریخ زندگیش درجا نزده و تمدنش را تا این نقطه رسانده است.
انتهای پیام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰