بالاترین اعمال نزد خداوند/ چرا باید نماز بخوانیم؟
خبرگزاری فارس- گروه فعالیتهای قرآنی: آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه ۴۵ سوره مبارکه «عنکبوت» به اهمیت نماز و عملی بالاتر از نماز اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ
خبرگزاری فارس- گروه فعالیتهای قرآنی: آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه ۴۵ سوره مبارکه «عنکبوت» به اهمیت نماز و عملی بالاتر از نماز اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ؛ آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار، که نماز (انسان را) از زشتىها و گناه باز مىدارد و یاد خدا بزرگتر است و خداوند مىداند شما چه کارهایى انجام مىدهید». (عنکبوت/ ۴۵)
«نماز» باز دارنده از زشتىها و بدىها
بعد از پایان بخشهاى مختلفى از سرگذشت اقوام پیشین و پیامبران بزرگ، و برخورد نامطلوب آنها با این رهبران الهى، و پایان غمانگیز زندگى آنها، روى سخن را، براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشى کلى و جامع، به پیامبر کرده، دو دستور به او مىدهد:
نخست مىگوید: «آنچه را از کتاب آسمانى (قرآن) به تو وحى شده، تلاوت کن» (اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ).
این آیات را بخوان، که هر چه مىخواهى در آن است: علم و حکمت، نصیحت و اندرز، معیار شناخت حق و باطل، وسیله نورانیت قلب و جان، و مسیر حرکت هر گروه و هر جمعیت.
بخوان، و در زندگیت به کار بند، بخوان و از آن الهام بگیر، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن کن. بعد از بیان این دستور، که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مىپردازد که شاخه اصلى پرورش است، مىگوید: «و نماز را بر پا دار» (وَ أَقِمِ الصَّلاهَ).
چرا باید نماز بخوانیم؟
سپس، به فلسفه مهم نماز پرداخته، مىگوید: «زیرا نماز انسان را از زشتىها و منکرات باز مىدارد» (إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ).
از آنجا که طبیعت نماز، انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده، یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منکر است.
انسانى که به نماز مىایستد، تکبیر، مىگوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مىشمرد، به یاد نعمتهاى او مىافتد، حمد و سپاس او مىگوید، او را به رحمانیت و رحیمیت مىستاید، به یاد روز جزاى او مىافتد، اعتراف به بندگى او مىکند، از او یارى مىجوید، صراط مستقیم از او مىطلبد، راه کسانى که به آنها نعمت داده شده، غضب بر آنها نشده و گمراه نگشتهاند (مضمون سوره حمد).
بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق، و حرکتى به سوى پاکى، و جهشى به سوى تقوا پیدا مىشود. براى خدا «رکوع» مىکند، و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مىنهد، غرق در عظمت او مىشود، و خودخواهىها و خود برتربینىها را فراموش مىکند.
شهادت به یگانگى او و گواهى به رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىدهد. بر پیامبرش درود مىفرستد، و دست به درگاه خداى بر مىدارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام).
همه این امور، موجى از معنویت در وجود او ایجاد مىکند، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه، محسوب مىشود. این عمل، چند بار در شبانهروز، تکرار مىگردد، هنگامى که صبح از خواب برمىخیزد، در یاد او غرق مىشود.
در وسط روز، هنگامى که غرق زندگى مادى شده، ناگهان صداى تکبیر مؤذن را مىشنود، برنامه خود را قطع کرده، به درگاه او مىشتابد، و حتى در پایان روز و آغاز شب، پیش از آن که به بستر استراحت رود، با او راز و نیاز مىکند و دل را مرکز انوار او مىسازد.
از این گذشته، به هنگامى که آماده مقدمات نماز مىشود، خود را شستشو مىدهد، پاک مىکند، حرام و غصب را از خود دور مىسازد، و به بارگاه دوست مىرود، همه این امور، تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد.
منتها هر نمازى، به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهى از فحشاء و منکر مىکند، گاه، نهى کلى و جامع و گاه، نهى جزئى و محدود.
نماز تأثیرگذار چگونه نمازی است؟
ممکن نیست، کسى نماز بخواند و هیچ گونه اثرى در او نبخشد، هر چند نمازش صورى باشد، هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز، تأثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمىخواندند، از این هم آلودهتر بودند.
روشنتر بگوییم: نهى از فحشاء و منکر، سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى، به نسبت رعایت شرایط، داراى بعضى از این درجات است.
از آنچه در بالا گفتیم، روشن مىشود، سرگردانى جمعى از مفسران، در تفسیر این آیه، و انتخاب تفسیرهاى نامناسب، بىجهت است، شاید آنها به همین دلیل که دیدهاند بعضى، نماز مىخوانند و مرتکب گناه مىشوند، و آیه را در معنى مطلقش بدون سلسله مراتب دیدهاند، گرفتار شک و تردید شدهاند، و راههاى دیگرى را در تفسیر آیه برگزیدهاند.
از جمله، بعضى گفتهاند: نماز انسان را از فحشاء و منکر باز مىدارد، مادام که مشغول نماز است! چه حرف عجیبى؟ این مزیتى براى نماز نیست، بسیارى از اعمال چنین است.
بعضى دیگر گفتهاند: اعمال و اذکار نماز، به منزله جملههایى است که هر یک انسان را از فحشاء و منکر نهى مىکند، مثلا تکبیر، تسبیح هر کدام به انسان مىگوید: گناه مکن، حال انسان گوش به این نهى مىدهد، یا نه؟ مطلب دیگرى است.
آنها که آیه فوق را چنین تفسیر کردهاند، از این حقیقت غافل شدهاند که نهى در اینجا فقط «نهى تشریعى» نیست، بلکه «نهى تکوینى» است، ظاهر آیه این است که، نماز اثر بازدارنده دارد، و تفسیر اصلى همان است که در بالا گفتیم، البته مانعى ندارد که بگوییم نماز هم نهى تکوینى از فحشاء و منکر مىکند و هم نهى تشریعى.
به چند حدیث توجه کنید:
۱ـ در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) چنین مىخوانیم: مَنْ لَمْ تَنْهَهُ صَلاْتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللّهِ اِلاّ بُعْداً: «کسى که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، هیچ بهرهاى از نماز، جز دورى از خدا نبرده است»!
۲ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت چنین آمده: لا صَلوهَ لِمَنْ لَمْ یُطِعِ الصَّلوهَ، وَ طاعَهُ الصَّلوهِ أَنْ یَنْتَهِىَ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ: «کسى که اطاعت فرمان نماز نکند، نمازش نماز نیست، و اطاعت نماز آن است که نهى آن از فحشاء و منکر به کار بندد».
۳ـ و در حدیث سومى از همان بزرگوار، چنین مىخوانیم: جوانى از «انصار» نماز را با پیامبر(صلى الله علیه وآله) ادا مىکرد، اما با این حال آلوده گناهان زشتى بود، این ماجرا را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرضه داشتند، فرمود: اِنَّ صَلاتَهُ تَنْهاهُ یَوْماً مّا: «سرانجام روزى نمازش او را از این اعمال پاک مىکند».
۴ـ این اثر نماز به قدرى اهمیت دارد، که در بعضى از روایات اسلامى به عنوان معیار سنجش نماز مقبول و غیر مقبول از آن یاد شده، چنان که امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَقُبِلَتْ صَلوتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ؟ فَلْیَنْظُرْ: هَلْ مَنَعَتْهُ صَلوتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ!:«کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده، یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز او را از زشتىها و منکرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است»!.
عملی که از نماز هم بالاتر است
در دنباله آیه اضافه مى فرماید: «ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است» (وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ).
ظاهر جمله فوق این است که: بیان فلسفه مهمترى براى نماز میباشد، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز، که حتى از نهى از فحشاء و منکر مهمتر است، آنست که انسان را به یاد خدا مىاندازد، که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منکر نیز، همین «ذکر اللّه» مىباشد، در واقع برترى آن، به خاطر آنست که علت و ریشه محسوب مىشود.
اصولاً، یاد خدا، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است، و هیچ چیز، به پایه آن نمىرسد: أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: «آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است»
اصولاً، روح همه عبادات ـ چه نماز و چه غیر آن ـ ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقیبات نماز، همه و همه، در واقع، یاد خدا را در دل انسان زنده مىکند.
قابل توجه این که: در آیه ۱۴ سوره «طه» اشاره به این فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مىگوید: أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرِی: «نماز را بر پا دار، تا به یاد من باشى».
ولى مفسران بزرگ، براى جمله بالا تفسیرهاى دیگرى ذکر کردهاند، که در بعضى از روایات اسلامى نیز اشاراتى به آن تفسیرها شده، از جمله این که: منظور از جمله فوق، این است که: «یاد خدا از شما به وسیله رحمت» برتر از «یاد شما از او به وسیله طاعت» است.
دیگر این که: ذکر خدا از نماز برتر و بالاتر است، چرا که روح هر عبادتى ذکر خدا است.
این تفسیرها که بعضاً در روایات اسلامى نیز آمده، ممکن است اشاره به بطون آیه، بوده باشد، و گرنه، ظاهر آن با معنى اول، هماهنگتر است، زیرا در اکثر مواردى که «ذکر اللّه» به کار رفته، منظور یاد کردن مردم از خدا است، و آیه فوق، نیز همین معنى را تداعى مىکند، البته یاد کردن خدا از بندگان مىتواند، به عنوان یک نتیجه مستقیم براى یاد بندگان از خدا بوده باشد، و به این ترتیب تضاد میان دو معنى بر طرف مىشود.
در حدیثى از «معاذ بن جبل» چنین آمده: هیچ یک از اعمال آدمى براى نجات او از عذاب الهى، برتر از «ذکر اللّه» نیست، از او پرسیدند: حتى جهاد در راه خدا؟ گفت: آرى، زیرا خداوند مىفرماید: «وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ».
ظاهر این است که، «معاذ بن جبل» این سخن را از کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) استفاده کرده، زیرا خود او نقل مىکند: از پیامبر خدا پرسیدم: کدام عمل از همه اعمال برتر است، فرمود: أَنْ تَمُوتَ وَ لِسانُکَ رَطْبٌ مِنْ ذِکْرِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ: «این که به هنگام مردن، زبانت، به ذکر خداوند بزرگ مشغول باشد».
و از آنجا که نیات انسانها و میزان حضور قلب آنها در نماز، و سایر عبادات، بسیار متفاوت است، در پایان آیه، مىفرماید: «و خدا مىداند چه کارهایى را انجام مىدهید» (وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ). چه، اعمالى را که در پنهان انجام مىدهید، یا آشکار، چه، نیاتى را که در دل دارید، و چه سخنانى که بر زبان جارى مىکنید.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰