من محبوب نسل جوان هستم/ اکبر گنجی موها را قیچی میکرد و ما قانون برخورد با بی حجابی را تصویب کردیم
گروه سیاسی جهان نیوز: هادی غفاری از فعالین فتنه ۸۸ در گفتگویی دیدگاه های جدید خود را مطرح کرده است. او در این گفتگو از محبوبیت خود در میان نسل جوان و مبارزه اش با بی حجابی در اول انقلاب سخن گفته است. به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان
گروه سیاسی جهان نیوز: هادی غفاری از فعالین فتنه ۸۸ در گفتگویی دیدگاه های جدید خود را مطرح کرده است. او در این گفتگو از محبوبیت خود در میان نسل جوان و مبارزه اش با بی حجابی در اول انقلاب سخن گفته است.
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از جهان نیوز، در ذیل گزیده ای از اظهارات وی در گفتگو با سایت نزدیک به علی لاریجانی -خبرآنلاین – را می خوانید:
*فساد به دلیل بیکاری و تنفروشی های فراوان به دلیل وجود مسائل مالی در جامعه خیلی زیاد شده است. چون شماره موبایل من رند است بعضی مواقع تنها برای ۵ هزار تومن شارژ موبایل به من زنگ می زنند، من هم در جواب به آنها میگویم که من این کاره نیستم، خداحافظ شما. میگویند باشد، حداقل ۵ هزار تومان کمک مالی بکنید
*من در بین دانشگاهیان و نسل امروز جایگاه دارم. با اینکه سنم نزدیک به ۷۰ سال است اما جوانان ۲۰ ساله بشدت هوادار من هستند. یکی دوبار، نه محض رضای خدا بلکه از سر ریا!، آمدم به خیابان تا تاکسی بگیرم. گفتم ببینم چه خبر است؟ اصلا فرصت نشد که تاکسی پیدا کنم. شاید اغراق بدانید اما ۲۰ تا ماشین ایستادند و صدا میکردند که حاج آقا سوار شوید. چند جوان بودند، دختر و پسر هم بودند میگفتند آقای غفاری تشریف بیاورید. گفتم که خانم من گروه خونم به تیپ شما نمیخورد. گفتند گروه فکری شما به ما میخورد. ما دنبال شرف ملی خودمان هستیم. مذهبی هم نیستیم. ما به ایران مستقل می اندیشیم و ما شما را به این عنوان که خواهان ایران بدون استبداد هستید، قبول داریم. وقتی سوار ماشین شان شدم، همه شان روسریهایشان را مرتب کردند. بدون اینکه من کلمه ای در این مورد حرف بزنم. خودشان مراعات کردند. یکبار آمدم مترو سوار بشوم تا سوار شدم، در مترو تظاهرات شد. هرکسی یک شعاری میداد.
*ما بداخلاقی میکنیم. خوش اخلاق نیستیم. گمان میکنیم که اسلام با بداخلاقی رشد کرده است. اصلا و ابدا اینگونه نیست. برخوردهای ائمه ما با اعتراضات مردم بینهایت صمیمانه و مهربان بوده است. روزی برای سخنرانی بالای منبر رفتم. پا منبریها هم اکثرا از نسل جوان بودند. یک آقایی بعد از سخنرانی به من گفت که آقای غفاری من ۲۰ سال است که با دین و اسلام و مذهب قهر بودم بعد از صحبتهای امروز شما با دین آشتی خواهم کرد.
*اولین کسی که در ایران قیچی را راه انداخت و موهای زنان را خودش قیچی میکرد، اکبر گنجی بود. اکبر گنجی که امروز سوپر مدافع آزادی شده، فقط دروغ میگوید. گنجی سیستم و مانیفست فکری سالم و درستی ندارد. از چی دفاع میکند نمیدانم! تعبیر سیاسی این حرکت میشود، آنارشیست. آقای اکبر گنجی آنارشیست واقعی است. من مشکل شخصی با او ندارم و او نیز مشکل شخصی با من ندارد. ایشان کسی بود که قیچی دست میگرفت و جلوی دانشگاه و مجلس موهای هر خانمی را که میدید پیداست قیچی میکرد.انصار حزبالله بود. در میان حزبالهیها بود. قیچی دستشان بود. اما ما هیچوقت این کار را نکردیم. همان موقع هم دفاع نکردیم. ما معتقد بودیم که باید قانون در این مورد صحبت کند. من از کسانی بودم که خواستار طرح موضوع حجاب در قانون بودم. طرح دادیم و بیحجابی را جرم تلقی کردیم. به همراه تعداد دیگری از نمایندگان، این موضوع را به مجلس آوردیم و قانونی کردیم. گفتیم رای بدهید و اگر هم از سوی شورای نگهبان رد شد ایراد ندارد. اما به تصویب رسید. حرف ما این بود که این نظام باید با بد حجابی و بی حجابی برخورد کند.
*فکر میکنم خود من ۱۴ تا ۱۵ بار ترور شدم. نزدیک به ده بار هم مورد ضرب و شتم جدی قرار گرفتم که مجموعا میشود ۲۶ بار. اما با اسلحه ۱۵ بار به من حمله شد. حالا اینکه خودم مقداری زرنگ بودم و دورههای چریکی دیده بودم بماند.
*نفر اول کنکور کشور شدم. خودم هم خبر نداشتم. روزنامه اطلاعات و یا کیهان بود که عکسم را چاپ کرده بود. یادم نمی رود؛ یک خانمی روبه روی منزل ما سکونت داشت، خانم بی حجابی هم بودند اما برای نماز به مسجد میآمدند. مذهبی به آن معنا که گمان کنیم نبودند اما برای نماز میآمدند و پای صحبتهای پدر من هم مینشستند. در خیابان وقتی من را دیدند اگر مانع نشده بودم من را در بغل میگرفتند. گفت ببین این روزنامه را. در صفحه اول اسم و عکس من بود. شاگرد اول کنکور کل کشور شده بودم. حال مردم از یک آخوند در این زمان چه انتظاری دارند. آن آخوند را دیدند که به انقلاب روی آوردند. آن آخوند را دیدند که میگفتند توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد. در ۱۷ شهریور جلوی چشم من هزاران نفر را کشتند. من اگر در جوی نخزیده بودم زنده نمیماندم. مامور شهربانی اسلحه اش را گرفته بود و به داخل جوی شلیک میکرد. اینکه چطور تیرش به من نخورد را نمیدانم. مردم این آخوندها را دیده بودند. ناگهان میبینند که ما به شکل دیگری زندگی میکنیم
*خیلی از مسائل را نمی توانم باز کنم. ما با یک روش هایی عمل کردیم که به شدت هم بیمایه شدیم. روحانیت ما به شدت بی مایه می شود. هیچکس ما را نقد نمیکند اما خودمان میتوانیم که خودمان را نقد کنیم. الان در هر شهری یک حوزه علمیه راه انداختیم. معلوم است که آخوند بیسواد تربیت می کنیم. سابق بر این تنها در چند شهر حوزه داشتیم. مشهد، شیراز، تبریز، اصفهان، تهران و قم. الان تنها در تهران ۵۰ حوزه علمیه است. اما آیا ۵۰ استاد داریم؟ نداریم. درس ما هم تمجید و تعریف از این آقا و آن آقا و …پیرو فرمایش ملوکانه است. رای همین ما آخوند بیسواد تربیت میکنیم. مردم مگر بیکارند که به دنبال آخوند بیسواد راه بیفتند؟ مگر مردم اینقدر سطح شان پایین است؟ آن هم در زمانی که علم اینقدر پیشرفت کرده و میتوان گفت که هر کسی از اخبار دنیا خبر دارد. مگر ما میتوانیم با آخوند بیسواد دین مردم را حفظ کنیم؟ مگر با آخوند کم سواد میتوانیم عشق مردم به روحانیت را حفظ کنیم؟ باید به سمت آخوند درس خوانده برویم و آرام آرام هم قدرت را به صاحبان قدرت واگذار کنیم.
*من موقعی خدمت مقام رهبری رفته بودم این داستان البته برای سال ۸۴ است. آقایی از اصفهان آمده بود و به همراه خود دیوان شعری داشت که شعری هم برای آقای خامنهای گفته بود، با این ابیات شروع می شد که« علی ای اعلاتر از اعلا/ ولی ای والاتر از والا» آیت الله خامنه ای هم موضع خوبی گرفتند و فرمودند این چرت و پرت ها چیست که گفتی؟ دفترت را جمع کن.
*این بار برنامه انتخابات آقای روحانی که بود من به شدت عصبی شده بودم. هیچ کدام حتی آقای روحانی برنامه های سایر کاندیداها را نقد نکردند. اصلا هیچ کدام برنامه ای نداشتند. این به آن گفت تو گازانبری برخورد کردی، آن یکی گفت سال ۸۸ تو خودت همه کاره بودی، آن یکی گفت تو لوله کردی و اگر امروز ما به حرف تو گوش کرده بودیم کشور پر از لوله شده بود و …
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰