تلفن ناشناس، راز خیانت را برملا کرد
روزنامه شرق: تلفن ناشناس خیانت زن و مردی را برملا کرد و همسران این دو از دادگاه درخواست طلاق کردند. یک سال قبل مردی همسرش را به خیانت متهم کرد و با شکایت از او مدعی شد هرچند تازه از این خیانت مطلع شده، اما مدتهاست که همسرش با مرد دیگری رابطه دارد. این مرد گفت: با
روزنامه شرق: تلفن ناشناس خیانت زن و مردی را برملا کرد و همسران این دو از دادگاه درخواست طلاق کردند. یک سال قبل مردی همسرش را به خیانت متهم کرد و با شکایت از او مدعی شد هرچند تازه از این خیانت مطلع شده، اما مدتهاست که همسرش با مرد دیگری رابطه دارد. این مرد گفت: با مردی که مربی رزمیکار من است سالها دوست بودم. ابتدا در باشگاه با هم آشنا شدیم و بعد رابطه ما نزدیکتر شد و با هم رفتوآمد هم داشتیم تا اینکه مدتی قبل فردی با تلفنم تماس گرفت شماره تماس غریبه بود و چون از یک تلفن عمومی تماس گرفته شده بود، قابل ردیابی نبود. آن فرد به من گفت بهتر است بیشتر مراقب همسرت باشی و به زندگیات توجه کنی. زنت به تو خیانت میکند. من و همسرم با هم اختلافی نداشتیم و زندگی خوبی هم داشتیم. بااینحال این تماس زندگی من را بههم ریخت و تصمیم گرفتم همسرم را تعقیب کنم. بعد از چند روز تعقیب متوجه شدم تلفنی که به من شده کاملا درست است و همسرم با مربی رزمیکار من ارتباط دارد. از آن دو نفر وقتی با هم بودند عکس گرفتم و چند عکس هم وقتی همسرم در ماشین مربی رزمیکار بود، گرفتم. بعد از اینکه موضوع را به همسرم گفتم متوجه شدم این همه ماجرا نیست و او از سالها قبل با مرد رزمیکار ارتباط داشته. او در تمام این مدت به من دروغ میگفته است. بعد از گفتههای این مرد مأموران مرد رزمیکار و همسر شاکی را بازداشت کردند. هر دو متهم به داشتن رابطه اقرار کردند اما مدعی شدند تماس آنها فقط تلفنی بوده است. بااینحال متهمان برای تحقیقات بیشتر به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شدند. آنها پای میز محاکمه رفتند و اینبار علاوه بر همسر زن، همسر مرد رزمیکار هم از شوهرش شکایت کرد و گفت: من و شوهرم زندگی خوبی داشتیم، همهچیز خیلی خوب بود تا اینکه یک روز مأموران به خانه ما آمدند و شوهرم را به اتهام رابطه نامشروع بازداشت کردند. تازه آنموقع فهمیدم چه اتفاقاتی در زندگیام افتاده است و دلیل رفتارهای اخیرش را متوجه شدم. این زن گفت: من زن تحصیلکردهای هستم و برای خودم درآمد دارم و بخشی از بار اقتصادی زندگی بر دوش من بود و هیچوقت به خاطر این مسئله گلایه نمیکردم. مدتی قبل شوهرم اصرار کرد خانه را بفروشیم و خانه تازهای بخریم. هرچه به او گفتم که در همین خانه راحت هستیم و چرا باید این کار را بکنیم قبول نکرد و درنهایت خانه را فروختیم و جای دیگری خانه خریداری کردیم. بعد از اینکه وسایل را بردیم چند قطعه فرش باارزش داشتیم که شوهرم گفت دیگر اینها را لازم نداریم و پولش را هم نیاز نداریم پس بهتر است آنها را به یک خیریه بدهیم و صدقه بچههایمان کنیم. من هم قبول کردم اما چند روز بعد دیدم که فرشها شسته شده آویزان در خانه روبهروی ماست. به شوهرم گفتم فرشهای ما در خانه همسایه چه میکند زیر بار نرفت و گفت دچار توهم شدهای. این زن گفت: بعد از اینکه شوهرم دستگیر و متهم به رابطه با زنی شد، متوجه شدم آن زن همان کسی است که در خانه روبهروی ما زندگی میکند و شوهرم برای اینکه به او نزدیک باشد، خانه را فروخته و فرشها را هم به آن زن داده است و من هم از شوهرم درخواست طلاق دارم و خواستار مجازات او هستم. بعد از گفتههای دو شاکی پرونده، متهمان در جایگاه حاضر شدند. آنها اتهام رابطه نامشروع را قبول کردند و گفتند ما در حدی که با هم تماس تلفنی داشته باشیم، رابطه داشتیم و اتهامات دیگر را قبول نمیکنیم. این مسئله هم آنقدر جدی نبود که زندگی ما را نابود کند.
با پایان گفتههای متهمان هیئت قضات هر دو متهم را به ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند و برای درخواست طلاق که دو شاکی مطرح کردهاند، پرونده را به دادگاه خانواده ارسال کردند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰