نگاهی تطبیقی به دامنه حجیت اخبار آحاد در تفکر اهل سنت و ابنتیمیه

چکیده به نظر میرسد یکی از مهمترین مبانی فکری، که منجر به اختلاف بین مسلمانان و پیدایش گروهای تکفیری داعشی شده، نوع نگاه آنها در خصوص حجیت اخبار آحاد در عقاید است. اصول و مبنای بخش اعظمی از احکام و عقاید اخبار آحاد است. تقریباً حجیت این اخبار در فروع و فقه محل اجماع مسلمانان
چکیده
به نظر میرسد یکی از مهمترین مبانی فکری، که منجر به اختلاف بین مسلمانان و پیدایش گروهای تکفیری داعشی شده، نوع نگاه آنها در خصوص حجیت اخبار آحاد در عقاید است. اصول و مبنای بخش اعظمی از احکام و عقاید اخبار آحاد است. تقریباً حجیت این اخبار در فروع و فقه محل اجماع مسلمانان است. ولی حجیت آنها در عقاید و اصول دین محل بحث و گفتوگوست. حجیت یا عدم حجیت این نوع احادیث منجر به پذیرش یا رد بسیاری از احکام و عقاید شده است.
این مقاله به مطالعه حجیت اخبار آحاد در بین اهل سنت پرداخته، آن را در قالب چهار نظریه مطرح کرده است. سپس با بیان دیدگاه ابنتیمیه، نظریهپرداز تکفیریها، و تطبیق آن با اهل سنت به این نتیجه میرسد که عموم سلفیان اهل حدیثی، از جمله ابنتیمیه، اخبار آحاد را علمی، یقینی، و اثباتپذیر در اصول دین و عقاید میدانند. این در حالی است که بخش اعظمی از اهل سنت، که نوعاً از ماتریدیان حنفیمذهباند، اخبار آحاد را ظنآور میدانند و قائل به عدم حجیت ظنون در عقایدند.
کلیدواژگان
حجیت، خبر واحد، اهل سنت، سلفیان، ابنتیمیه
مقدمه
جامعه جهانی، خصوصاً خاورمیانه، امروزه شاهد جنایتکارانهترین رفتارهایی است که توسط گروهایی با نامهای سلفی تکفیری در قالب و پوشش دینی صورت میگیرد. با مشاهده رفتارهای جنایتآمیز این گروها نخستین پرسشی که به ذهن میرسد این است که اگر اسلام دین عقلانیت و رحمانیت است، و پیامبر آن رحمهللعالمین است، آیا این گروهای تکفیری برای تفسیر و قرائت خود از دین دلیلی هم دارند.
مبانی فکری آنها که منجر به تکفیر دیگران میشود چیست؟ نگارنده با مطالعه سطحی در عقاید و ادله این گروهها به این نتیجه رسیده است که یکی از مهمترین مبانی فکری، که منجر به شکلگیری و قرائت خاص تکفیریها از دین شده، نوع نگاه آنها به اخبار روایی، خصوصاً دامنه و حجیت اخبار آحاد در عقاید است. اخبار آحاد مبنا و دلیل بخشی از عقاید این گروهها را تشکیل میدهد. چنانکه میدانیم تقریباً همه مسلمانان حجیت اخبار آحاد را در فروع و فقه پذیرفتهاند. اما نظر به اهمیت اصول دین و اعتقادات، میبینیم که پذیرش این اخبار در عقاید، در بین جامعه اهل سنت، با اختلافات فراوانی همراه است.
یکی از مسائل اصلی در این زمینه این است که آیا جامعه اهل سنت اخبار آحاد را در عقاید حجت میدانند؟ اصولاً چند دیدگاه در بین علمای اهل سنت درباره حجیت اخبار آحاد وجود دارد؟ بعد از فارغ شدن از پاسخ به پرسشهای فوق، پرسش دیگری مطرح میشود و آن اینکه دیدگاه سلفیها و تکفیریها درباره حجیت اخبار آحاد در عقاید چگونه است؟ آیا جامعه اهل سنت دیدگاه آنها را تأیید میکنند یا خیر؟
نظر به اینکه ابنتیمیه یکی از برجستهترین متفکران و نیز نظریهپرداز اندیشه تکفیری است، دیدگاه او، به عنوان شاخص عقاید تکفیریها، انتخاب شد تا به مقایسه آن با عقاید اهل سنت بپردازیم. منشأ تفکر وهابیها را باید در فتاوای ابنتیمیه جستوجو کرد. او یکی از فقها و متکلمان حنبلیمذهب است که در قرن هفتم و هشتم زندگی میکرد. وی در کتاب الحمویه الکبری با عقاید عمومی اهل سنت اشعری به مخالفت پرداخت. در کتابهای منهاج السنه النبویه و الزیاره عقاید خاصی درباره زیارت قبور، توسل، شفاعت و تقدیس اولیا مطرح کرد، که به زندانی شدنش انجامید (فرمانیان، ۱۳۸۸: ۶۲۳؛ ابوزهره، ۱۳۸۴: ۳۴۶).
درباره فتاوای ابنتیمیه این پرسش مطرح است که آیا او دلیلی هم دارد؟ آیا عقیده تکفیریها به رهبری ابنتیمیه مطابق عقیده عموم اهل سنت است؟ بررسی ادله ابنتیمیه و مقایسه آن با دیدگاههای اهل سنت میتواند نشان دهد که، اولاً، عقاید و فتاوای او تا چه حد متقن است؛ ثانیاً، میتوان فهمید که میزان قرب و بعد عقاید سلفیها در مقایسه با اهل سنت چقدر است. اهمیت این مسئله زمانی آشکارتر میشود که ببینیم تکفیریها در سایه حمایت امپریالیسم غرب و درآمدهای نفتی و تبلیغات، خود را نماینده اهل سنت معرفی میکنند. آیا پیروان ابنتیمیه میتوانند خود را نماینده اهل سنت معرفی کنند؟
بر همین اساس، تحقیق پیش رو با دغدغه یافتن مبانی فکری گروهای تکفیری به مطالعه یکی از این مبانی، یعنی دامنه حجیت اخبار آحاد در عقاید، میپردازد و این مبنا را به صورت تطبیقی بین ابنتیمیه و جامعه اهل سنت بررسی میکند. بدینمنظور، پس از اشاره به برخی مفاهیم کلیدی، دیدگاههای علمای اهل سنت درباره اخبار آحاد را در قالب چهار نظریه تدوین کرده، سپس به عقیده ابنتیمیه اشاره میکنیم. روش تحقیق هم، روش اسنادی کتابخانهای و تحلیل عقلی است.
مفهومشناسی
حجیّت: حجت و دلیل به یک معناست. حجیت در لغت به معنای دلیل و برهان است و معنای اصطلاحی آن شبیه و نزدیک به معنای لغوی آن است. حجیت چیزی است که به وسیله آن صحت ادعایی اثبات میشود (صحافی، بیتا: ۱۵۷؛ جرجانی، ۱۴۰۵: 112).
خبر: به نظر میرسد خبر در اصطلاح تعریفناپذیر باشد. سختی تعریف خبر به دلیل روشنی آن است؛ چراکه توضیح واضحات خود از مشکلات است. ولی در لغت به معنای «هو ما أتاک من نبأ عمّن تستخبر» و در اصطلاح، کلامی است که ذاتاً احتمال صدق و کذب داشته باشد (ابنمنظور، بیتا: ۲/۱۰۹۰، ماده خبر؛ رازی، ۱۹۹۵: ۱۳۱). خبر نزد محدثان مرادف با حدیث است (ابنحجر، ۱۴۲۲: ۳). یعنی آنچه حکایت از فعل، قول و تقریر پیامبر میکند.
آحاد: در لغت جمع أحد است. اصل آن «وَحَد» بوده که واو مبدل به همزه و تبدیل به أحد شده است. به همین دلیل گفته میشود خبر الواحد، خبر الآحاد، اخبار الآحاد. خبری که یک نفر از دیگری نقل میکند (ابنمنظور، بیتا: ۸/۴۷۷۹؛ جرجانی، ۱۴۰۵: ۹۶). در اصطلاح خبر واحد، خبری است که به حد تواتر نرسیده باشد؛ خواه روات آن یک نفر باشد یا بیشتر.
تعداد ناقلان در خبر واحد ملاک نیست، بلکه هر خبری که قطع به صدق و کذب آن نباشد، آن خبر واحد است. اعم از اینکه ناقل آن خبر یک نفر باشد یا بیشتر. گاهی از خبر یک نفر مانند پیامبر علم قطعی حاصل میشود. پس خبر او واحد نیست؛ و گاهی از خبر چندین نفر علم حاصل نمیشود (برای تعریف اصطلاحی خبر نک.: ابنحجر، ۱۳۷۹: ۹/۱۵؛ ابنحجر، ۱۴۲۲: ۵۵؛ جوینی، ۱۳۹۹: ۱/۵۸۳؛ ابنحیان، بیتا: ۱/۲۵۵؛ بزدوی، بیتا: ۱۵۴؛ ابنحزم، ۱۴۰۴: ۲۳۵؛ غزالی، ۱۹۹۷: ۱/۱۴۵؛ آمدی، ۱۹۸۰: ۲/۳۱؛ بخاری، ۱۹۹۷: 2/370).
عقاید: اگر احکام رفتارهایی است مربوط به عمل مکلفان و اخلاق صفاتی است مربوط به قلب انسانها، عقاید در مقابل این دو چیزی است که انسان در ذهن و عقل خود به آن پایبند است. «و العقیده ما یدین الانسان به، و اعتقدت کذا: عقدت علیه القلب و الضمیر» (فیومی، بیتا: ۲/۷۱).
دیدگاههای اهل سنت درباره حجیت اخبار آحاد
به طور اجمال، میتوان دیدگاههای علمای اهل سنت درباره اخبار آحاد از هر چهار مذهب فقهی را در قالب چهار دیدگاه ارائه کرد.
الف: حجیت مطلق اخبار احاد
بنا بر این دیدگاه، خبر واحد به صورت مطلق در احکام و عقاید حجت و افاده علم و یقین میکند. نوعاً مدافعان این نظریه تفاوتی در احکام و عقاید نمیگذارند. حتی در تقسیم اخبار به آحاد و متواتر هم تشکیک نمیکنند. آنها شبهات وارده در باب حجیت اخبار را به قرن بعد از صحابه و تابعین نسبت میدهند و از بدعت متکلمان میشمارند (ابنقیم، ۲۰۰۱: ۲/۳۹۵). این دسته قائل به کفر منکران آحاد هم میشوند. تخطی و مخالفت با اخبار آحاد را در حکم مخالفت با ضروریات دین و شرک میدانند (زرکشی، ۲۰۰۰: ۳۴۶ و ۱/۲۶۶). ابنقیم تکفیر منکران آحاد را مذهب احمد بن حنبل و پیروان او میداند (ابنقیم، ۱۹۹۲: ۴۶۱).
این قول به جمهور علمای سلف و اکثر اصحاب حدیث و احمد حنبل نسبت داده میشود (بخاری، ۱۹۹۷: ۲/۳۷۱؛ شریف، بیتا: ۳۷). ابن عبدالبر مینویسد: «قوم کثیری از اهل أثر و بعضی از اهل النظر میگویند خبر واحد موجب علم ظاهر و عمل است». شخص عبدالبر معتقد به حجیت اخبار آحاد در اعتقادات است.[i] از طرفداران این نظریه میتوان به ابنحزم ظاهری، ابنقیم و … اشاره کرد. ابنحزم و ابنقیم به تفصیل در این باره بحث کردهاند.
آنها این قول را به داوود ظاهری، حسین بن علی الکرابیسی، ابوسلیمان، ابن خویز منداد، مالک بن انس، حارث بن اسد، المحاسبی، احمد حنبل و شافعی نسبت میدهند. ابنقیم در این باره مینویسد: «به تحقیق ثابت شده است خبر واحدی که سلسله سند آن عادل و به پیامبر ختم شود به طور قطع حق و باعث علم و عمل به آن میشود». وی این قول را به شدت تقویت کرده، حدود بیستویک دلیل در حجیت مطلق اخبار آحاد اقامه میکند (ابنحزم، ۱۴۰۴: ۱/۱۰۳ و ۱۱۲-۱۱۴؛ ابنقیم، ۲۰۰۱: ۵۷۵، ۲/۳۹۵-۴۱۲).
ب: حجیت اخبار احاد محفوف به قرینه
بر اساس این دیدگاه، اخبار آحاد به خودی خود و مستقلاً موجب علم و یقین نیستند. در صورتی افاده علم و یقین میکند که محفوف و مؤید به قرائن باشد. اشتراک این نظریه با نظریه قبل در این است که هر دو در این که خبر واحد مفید علم یقینی است مشترکاند. منتها طبق نظریه اول، اخبار آحاد افاده علم میکنند، مستقلاً و بنفسه؛ ولی طبق این دیدگاه، این افاده یقین و قطعیت به توسط قرائن است، نه مستقلاً.
از نگاه ابنحجر، زمانی که اخبار آحاد محفوف و مؤید به قرائن باشند، مفید علم یقینی نظری هستند. او ذکر روایت در صحیحین، نقل آن از جانب ائمه مذاهب اربعه و نقل آن به طرق مختلف را از جمله قرائنی میداند که منجر به قطعی شدن خبر واحد میشود. او در توضیح بیشتر مینویسد:
احادیث آحاد صحیحین به دلیل عظمت مؤلفان آنها، تقدم آنها در تشخیص صحیح و تلقی به قبول صحیحین از طرف علما مفید علم یقینی هستند. همچنین اخبار آحاد مشهور که یا عدد روات ثقه آنها زیاد است یا صفات ثقه بودن راویان آنها زیاد باشد، در حکم متواترات است. مزید بر آنکه اخبار مسلسل به ائمه چهارگانه از قرائنی است که باعث میشود اخبار آحاد به مرحله یقینی و علمی برسند (ابنحجر، ۱۴۲۲: ۶۲).
از دیگر قرائنی که منجر به قطعی شدن اخبار آحاد میشود اجماع و تلقی به قبول امت، یا تأیید آیه یا آیاتی از قرآن بر آن است (سرخسی، ۱۹۹۳: ۱/۳۰۲ و ۳۳۱؛ آمدی، ۱۹۸۰: ۲/۳۱، ۶۲، ۶۳، ۲/۳۲؛ کوثری، ۲۰۰۹: ۴۱؛ عامر حسن، بیتا: ۸؛ فرحانه علی، بیتا: ۷). کوثری، از ائمه ماتریدی، با پذیرش این نظریه مینویسد: «اهل علم از همه طوایف معتقدند خبر واحدی که از طرف امت به صورت تصدیق یا عمل به آن تلقی به قبول شود باعث علم به آن میشود» (کوثری، ۲۰۰۹: ۴۱). کسانی که دیدگاه نخست را میپذیرند به طریق اولی این دیدگاه را هم میپذیرند.
مدافعان این دیدگاه
این دیدگاه به همه اهل حدیث و عامه سلف از جمله قاضی عبدالوهاب مالکی ابوحامد اسفراینی، ابوالطیب طبری، ابواسحاق شیرازی، ابی یعلی بن الفراء، شمس الائمه سرخسی، موفق، ابنقدامه، ابنعقیل، آمدی، نظام، باقلانی، ابنکثیر، فخر رازی، ابنحاجب و ابنحجر نسبت داده میشود (سرخسی، ۱۹۹۳: ۱/۳۰۲ و 331؛ اسنوی، ۱۹۹۱: ۲/۲۱۵ و آمدی، ۱۹۸۰: ۲/۳۲؛ شریف، بیتا: ۶۸؛ عامر حسن، بیتا: ۸). آمدی این نظریه را به جمهور علما از سلف و خلف و ائمه مذاهب اربعه نسبت میدهد.[ii]
با تأمل در این دیدگاه به نظر میرسد در صورتی که این قرینه اجماع و تلقی به قبول همه امت باشد موجب علم و قطعیت خبر واحد میشود، ولی در غیر این صورت از جمله وجود در صحیحین یا نقل آن از جانب ائمه اربعه مذاهب موجب نمیشود که اخبار آحاد از ظنی بودن خود خارج شوند.
ج: حجیت مطلق ظنی اخبار احاد
بر اساس این نظریه، اخبار آحاد مفید علم هستند. منتها نه علم به معنای یقین، بلکه علم به معنای ظن؛ چراکه گاهی علم به صورت مطلق آورده میشود؛ ولی از آن اراده ظن میشود. به عبارت دیگر، مدافعان این نظریه معتقدند علم گاهی ظنی و گاهی یقینی است. اخبار آحاد افاده علم ظنی میکنند. لذا میتوان گفت اخبار آحاد حتماً و قطعاً مفید علم هستند؛ منتها علم ظنی. این گروه بر ظنی بودن اخبار آحاد به آیاتی از قرآن استناد میکنند. آنها معتقدند با امکان عقلی خطا و نسیان، دیگر امکان ادعای قطعیت برای اخبار آحاد وجود ندارد. طبق این نظریه، باید بگوییم که مدافعان آن یا تفاوتی بین احکام و عقاید نمیگذارند یا معتقدند با ظنون هم میشود مسائل اعتقادی را ثابت کرد.
به نظر میرسد مدافعان این نظریه با تقسیم علم به ظنی و قطعی در مقام حذف صورت مسئله هستند. به هر حال، جای این پرسش باقی است که بالأخره آیا اخبار آحاد مفید علم هستند یا ظن؟ محل بحث و نزاع بر سر لغت «علم» نیست تا نزاع لغوی باشد. این نظریه به افرادی همچون ابناثیر جزری (ابناثیر، ۱۳۸۹: ۱/۱۲۵) نووی (عامر حسن، بیتا: ۱۱)، زرکشی (زرکشی، ۲۰۰۰: ۳/۳۲۲) و … نسبت داده میشود.
د: عدم حجیت اخبار احاد
این گروه نگاهی حداقلی به اخبار آحاد دارند. اینان معتقدند اخبار آحاد،ظنی و ظنون غیر قابل حجت در عقاید می باشند.لذا در حوزه اخبار آحاد راه برای عقل و تأویل نصوص باز است.این گروه با قبول حجیت آحاد در احکام منکر حجیت آحاد در عقایدند.این دسته همچون شافعی معتقدند که انکار حجیت اینگونه اخبار از ضروریات دین نمی باشد؛ لذا منکران خبر واحد کافر محسوب نمی شوند. (شافعی، بیتا: ۱/۴۶۱) مدافعان این نظریه معتقدند نظر به اینکه امور اعتقادی زیربنای سایر امور و احکام است باید پایه و اساس آنها قطعی باشد. اگر در احکام علم قطعی را شرط بدانیم بسیاری از مصالح دنیوی و اخروی فوت میشود. ولی در امور اعتقادی اینگونه نیست؛ مثلاً اگر به واسطه خبر واحد که ظنی است، حکمی از احکام فرعی و فقهی صادر شود، در صورت احتمال نقیض آن حکم، نقصی بر خداوند وارد نمیشود؛ ولی اگر به واسطه خبر واحد ظنی، صفتی به خداوند نسبت داده شود؛ در صورت احتمال نقیض آن صفت، نقص بر خداوند نسبت داده میشود. لذا ظنون در باب اعتقادات حجت ندارند. زیرا مبنای عقاید باید یقین جازم باشد، ولی طبیعت اخبار آحاد مفید ظن است. لذا به وسیله ظنون عقاید اثبات نمیشود.
این گروهها نوعاً از ماتریدیان حنفیمذهب و معتزلیان و نومعتزلیان معاصر و شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی هستند. تفتازانی، از مدافعان این دیدگاه، اخبار آحاد را به دلیل اینکه در معرض خطا، سهو و نسیان و دروغ قرار میگیرند، ظنی و در امور اعتقادی غیر قابل اعتماد میداند؛ به طوری که در رد احادیثی که حکایت از خلافت بلافصل امام علی (ع) دارد، میگوید: «این احادیث آحاد و در مقابل اجماع هستند»؛ او همچنین همه احادیث اشراطالساعه، دجال، نزول عیسی و … را واحد و غیر قابل حمل بر ظواهر آن و غیر قابل اعتماد میداند. تفتازانی معتقد است آنچه ظاهر احادیث آحاد بر آن دلالت میکند عقیده ای نیست که ایمان به آن واجب باشد. لذا همه این احادیث ظنیالدلالهاند (تفتازانی، ۲۰۰۷: ۴۳؛ تفتازانی، ۱۹۸۱: ۲/۲۹۱؛ شلتوت، بیتا الف: ۳۱).
از دیگر معتقدان به این نظریه سرخسی حنفی است که قائل است خبر واحد موجب علم یقینی نیست و منکر آن کافر نمی باشد. سرخسی عمل به خبر واحد ظنی در امور معاملات را ضرورتاً جایز ولی در امور اعتقادی غیرجایز میداند. سرخسی در ادامه به نقد افرادی میپردازد که قائل به حجیّت آحاد در عقایدند. او با فرق گذاشتن بین سه مفهوم، علمالیقین، سکونالنفس و طمأنینهالقلب معتقد است با وجود شبهه در آحاد، دیگر علمالیقین حاصل نمیشود. اخبار آحاد با ترجیح جانب صدق فقط میتوانند سکون نفس و طمأنینه را به دست دهند. ناگفته نماند که سکون نفس و طمأنینه قلب به حسب ظاهر علم است نه واقع.
او وقتی به شمارش اقسامی میپردازد که اخبارآحاد در آنها حجّتاند ذکری از امور اعتقادی نمیکند. لذا از نظر او آحاد فقط در احکام، معاملات و حقوقالعباد حجتاند و لاغیر (سرخسی، ۱۹۹۳: ۱/۱۱۲ و ۳۲۱-۳۳۳). شیخ شلتوت ادعای اجماع میکند که به وسیله اخبار آحاد امکان اثبات عقاید وجود ندارد. او معتقد است احادیث آحاد از قبیل حکایت قطعیالدلاله نیستند تا تأویلناپذیر باشند.[iii]
دیگر معتقدان به این دیدگاه عبارتاند از: قاضی عبدالجبار معتزلی (قاضی عبدالجبار، ۱۹۶۵: ۷۶۹)، غزالی (غزالی، ۱۹۸۲: ۸۹؛ همو، ۱۹۹۷: ۱/۲۲۷-۲۶۷؛ ۱/۲۳۳-۲۷۲)، خطیب بغدادی (خطیب بغدادی، بیتا: ۴۳۲)، عز بن عبدالسلام، سید قطب، عبدالوهاب النجار، محمد توفیق صدوق، احمد امین، ابوریه (شلتوت، بیتا الف: ۳۰-۳۹). اکثریت علمای ماتریدیان حنفیمذهب همچون افراد ذیل از مدافعان این نظریه هستند: ابوحنیفه (جمیل مبارک، ۱۹۸۲: ۳۵)، سمرقندی (سمرقندی، بیتا: ۲/۶۴۳؛ به نقل از فرحانه علی، بیتا: ۲۲؛ جمیل مبارک، ۱۹۸۲: ۴۸)، بزدوی (بزدوی، بیتا: ۱/۱۵۲ و ۲/۴۰۸)، نسفی (نسفی، ۱۹۹۰: ۱/۲۶)، بخاری (بخاری، ۱۹۹۷: ۲/۳۷۰ و ۴/۳۷۶)، بیاضی الحنفی (بیاضی، ۱۹۴۹: ۴۳)، محمد عبده (عبده، ۲۰۰۱: ۱۵۸ و ۲۴۶)، الاسنوی و جاهر بن برهان.[iv] کوثری مینویسد: «خبر واحد در صورتی علمآور است که امت آن را تصدیق و تلقی به قبول کرده، به آن عمل کنند (کوثری، ۲۰۰۹: ۱۴۱).
پایه و اساس این دیدگاه ظنی بودن اخبار آحاد است. در تأیید ظنی بودن اخبار آحاد ادله فراوانی میتوان اقامه کرد که ذیلاً به چند مورد اشاره میشود.
ادله ظنی بودن اخبار آحاد
۱. آیات قران به صراحت تبعیت از ظنون را منع میکند. لذا عمل به خبر واحد مخالف آیات قرآن است؛ چراکه طبق این آیات، عمل به اخبار آحاد عمل به غیرعلم و حرام است.[v]
۲. خداوند وعده حفظ قرآن داده است؛ «انا نحن نزلنا لذکر و انا له لحافظون» (حجر: 9). ولی این وعده درباره احادیث آحاد وارد نشده است. لذا اخبار آحاد در معرض تحریف هستند.
۳. در اینکه قرآن کلام خداست و بدون کمی یا افزونی به دست ما رسیده، شک و اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد. اما نظر به منع کتابت حدیث از طرف شیخین و ورود احادیث جعلی، حجیت احادیث آحاد محل بحث و نظر میشود.
۴. محدثان معتقدند احادیث جعلی و دروغ فراوان است. تشخیص صحیح آنها از سقیم بسیار دشوار و در برخی مواقع محال است. اصولاً علت پیدایش علومی همچون حدیث، رجال، درایه و … این بود که احادیث ضعیف و غیر قابل استناد از دیگر احادیث معلوم شود. لذا اخذ به آحاد در امور اعتقادی که از یقینیات است درست نیست.
۵. عقلای عالم معترفاند که هر خبری را به صرف شنیدن نباید تصدیق کرد. لذا اگر خبر واحد مفید علم باشد، دیگر احتمال کذب داده نمیشود.لذا با احتمال کذب اخبار احاد دیگر علمی نخواهد بود.
۶. برخی از بزرگان اهل سنت معتقدند اخبار آحاد مورد اجماع صحابه و اتفاق آنها نبوده است. جمهور مسلمانان بر کافر نبودن منکران آحاد اتفاق نظر دارند. فاضلترین صحابی افرادی بودند که کمتر حدیث نقل میکردند؛ و عمر، اصحابی مانند ابوهریره را که کثیرالحدیث بودند، شماتت و نهی می کرد. ابوحنیفه و پیروان او معتقدند تعداد کمی از اخبار آحاد صحیح است (عمیر المدخلی، ۱۴۲۲: ۶۵).
۷. مسلمانان چندان به حفظ احادیث اهتمام نداشتند، حال آنکه درباره قرآن چنین نبود (سرخسی، ۱۹۹۳: ۱/۳۲ و ۱۲۰).
۸. آمدی ذیل اخبار آحاد معتقد است اگر اخبار آحاد مفید علم بودند دیگر ورود اخبار متعارضین ممکن نبود؛ چراکه هیچ زمانی بین دو خبر مفید علم تعارضی نخواهد بود و اجتماع ضدین هم محال است. ولی با این حال، بسیار بین اخبار آحاد تعارض وجود دارد؛ لذا ظنی هستند. ضمن اینکه اگر خبر واحد مفید علم باشد، باید خبر مدعی نبوت را هم پذیرفت و دیگر نیازی به اقامه معجزه که دال بر صدقش باشد نیست (آمدی، ۱۹۸۰: ۲/۳۱-۳۳ و ۷۹-۸۰).
۹. پیامبر و صحابه عمل به خبر واحد را به دلیل ظنی بودنش نهی کردهاند، از جمله: پیامبر (ص) در شهادت بر عقود به کمتر از دو نفر اکتفا نمیکردند؛ یا مثلاً پیامبر نسبت به خبر ذیالیدین که گفت «یا رسولالله! نماز را فراموش کردی یا قصر خواندی» توقف کرد و از ابوبکر و عمر پرسید. اگر خبر واحد حجت بود میبایست پیامبر خبر ذیالیدین را میپذیرفت (غزالی، ۱۹۹۷: ۱/۲۴۸-۲۸۷؛ آمدی، ۱۹۸۰: ۲/۶۰؛ ابییعلی، ۱۹۹۰: ۳/۸۷۵).
عقیده ابنتیمیه
ابنتیمیه ملاک خاصی برای خبر واحد یا متواتر بودن ارائه نمیدهد. لذا معتقد به نسبی بودن اخبار است. او مینویسد: «هر گاه از خبری برای مخبرین علم حاصل شود، آن خبر متواتر است. حصول علم هم بسته به حال مخبرین متفاوت است. چه بسا از خبر عده کمی علم حاصل شود و از عده فراوانتری علم حاصل نشود» (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۱۸/۴۱ و ۲۰/۲۵۷-۲۶۰). به اعتقاد ابنتیمیه، نظر به اینکه علمای حدیث از متخصصان و متبحران حدیث هستند، از اخبار آحاد برای آنها علم یقینی حاصل میشود و کسانی که از اخبار آحاد به یقین نمیرسند متخصص این فن نیستند.[vi] از نگاه ابنتیمیه، بعضی از اخبار آحاد مانند اخبار متواترند.[vii] به اعتقاد ابنتیمیه، اخبار آحادی که تلقی به قبول شوند، صلاحیت اثبات اصول دین و اعتقادات را دارند.[viii]
این سخن ابنتیمیه در تضاد آشکار با سخنی است که در منهاج السنه به رد دیدگاه خواجه نصیر طوسی میپردازد. خواجه طوسی با استناد به حدیث تفرقه (تبدیل امت اسلامی به هفتادوسه فرقه) در منابع اهل سنت، فرقه ناجیه را امامیه معرفی میکند. ابنتیمیه برخلاف اعتقادش درباره اخبار آحاد معتقد میشود که این حدیث جزء اخبار آحاد است و توان اثبات عقاید را ندارد (ابنتیمیه، ۲۰۰۵: ۱/۱۲۱). همچنین در انکار احادیث مهدی مینویسد اینگونه احادیث آحاد هستند و به وسیله آنها نمیتوان اصول دینی و اعتقادات را اثبات کرد.[ix]
اگرچه ابنتیمیه ظنی بودن اخبار آحاد را میپذیرد (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۱۸/۴۱) ولی معتقد است هر گاه خبر واحد محفوف به قرائن باشد، افاده علم یقینی میکند.[x]
از جمله این قرائن تلقی به قبول از طرف امت به دو صورت تصدیق و عمل به محتوای خبر است. ابنتیمیه چندین دلیل در صحت اخبار آحاد اقامه میکند؛ و در ادامه مینویسد: «هر گاه امت حدیث واحدی را تلقی به قبول کنند آن خبر واحد حجت و علمآور میشود». وی از باب نمونهی خبر واحدی که امت آن را تلقی به قبول کردند، حدیث به جا نماندن ارث از انبیا را ذکر میکند: «إنا معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکنا صدقه» (ابنتیمیه، ۱۴۱۸: ۲/۱۱۶؛ ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۱۳/۳۵۱). او در شمارش قرائنی که منجر به علمی شدن اخبار آحاد میشوند به قرائنی همچون کثرت مخبِرین، صفات مخبِرین، خود خبر و گاهی هم ادارک و معرفت مخبَران اشاره میکند. بنابراین، تعداد خبردهندگان، واحد یا کثیر بودن آنها تأثیری در خبر ندارد (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۲۰/۲۵۷-۲۶۰).
به اعتقاد ابنتیمیه، یکی از قرائن کلیدی که باعث یقینی و علمآور شدن اخبار آحاد میشود، تأیید خبر به اجماع است. این قرینه خبر واحد را به منزله و رتبه اجماع میرساند.[xi] اجماع اهل حدیث یک مفهوم کلیدی برای ابنتیمیه است که حکم آن را قطعی و معصومانه میداند (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۱۸/۴۱). اشاره به این نکته ضروری است که اگرچه ابنتیمیه برخی قرائن را جهت علمی کردن آحاد برمیشمارد، ولی همانطور که اخبار آحاد نسبت به افراد مختلف نسبی است این قرائن هم نسبی است. چه بسا یک قرینه نسبت به شخصی یقینآور و نسبت به شخص دیگر ظنآور باشد (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۲۰/۲۵۷-۲۶۰).
خلاصه کلام اینکه، از نگاه ابنتیمیه، اخبار آحاد منزلتی بس عظیم و در حد اجماع دارند. میتوانند عمومیت قرآن را تخصیص و اصول دینی و عقاید را اثبات کنند. کسانی که متخصص علم حدیث باشند به علمی و یقینی بودن اخبار آحاد می رسند. لذا منکرین حجیت آحاد از نگاه او غیر متخصص و بی سواد میباشند. او معتقد هرگاه اخبارآحاد بدون معارض باشند باید از انها تبعیت نمود (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۲۰/۲۵۷-۲۶۰ و ۳۱/۱۴۱).
نتیجه
برایند نهایی این تحقیق عبارتند از:
۱. جامعه اهل سنت نگاهی واحد به اخبار آحاد ندارد؛ از یک سو طیف گروههای افراطی وجود دارند که از آنان نوعاً با نام «اهل حدیث» یا «اهل اثر» یا «سلفی» یاد میشود. آنان نگاهی حداکثری و رفتاری متواترگونه با اخبار آحاد دارند. خصوصاً زمانی که این اخبار مقترن و مؤید به قرائنی همچون اجماع باشد. این دسته، اخبار آحاد را علمی و یقینی دانسته، تفاوتی بین احکام و عقاید نمیگذارند. این دسته قائل به کفر منکران آحاد هم میشوند. تخطی و مخالفت با اخبار آحاد را در حکم مخالفت با ضروریات دین و شرک میدانند. به نظر میرسد این نوع نگاه باعث شکلگیری عقاید تکفیری میشود.
۲. از سویی دیگر، طیف گروههایی هستند که نگاهی حداقلی به اخبار آحاد دارند.اینان معتقدند اخبار آحاد، ظنی و ظنون در عقاید غیر قابل حجت هستند؛ لذا در حوزه اخبار آحاد راه برای عقل و تأویل نصوص باز است. این گروه با قبول حجیت آحاد در احکام منکر حجیت آحاد در عقایدند.این دسته معتقدند که اینگونه اخبار از ضروریات دین نیستند؛ لذا منکران خبر واحد کافر محسوب نمی شوند. این گروهها نوعاً از ماتریدیان حنفی مذهب و معتزلیان و نومعتزلیان معاصر و شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی هستند.
۳. ابنتیمیه اگرچه ظنی بودن اخبار آحاد را در نظر میپذیرد، در عمل معامله علمی و یقینی با آنها دارد؛ وی ملاک خاصی برای آحاد ذکر نمیکند؛ به همین جهت، هر جااخبار آحاد به نفع او نباشد، آنها را رد و هر جا همسو با عقایدش باشد، تأیید می کند. فرآیند این تحقیق به ما نشان داد که ابنتیمیه نمیتواند نماینده اهل سنت باشد. بسیاری از علمای اهل سنت مخالف او در اخبار آحادند. شاید اگر در محافل علمی بحث علمی درباره اخبار آحاد بشود و عقاید را از اخبار آحاد پیراسته کنند، بسیاری از اندیشههای تکفیری هم اصلاح شود.
پی نوشت:
[i]. «الذی نقول به انّه یوجب العمل دون العلم و علی ذلک اکثر اهل الفقه و الأثر و کلّهم یدین بخبر الواحد العدل فی الاعتقادات و یجعلها شرعاً و دنیا فی معتقده و علی ذلک جماعه اهل السنه» (ابن عبد البر، ۱۳۸۷: ۱/۲-۸ و ۶/۲۱۷ و ۸/۳۷۰؛ ابنحجر، ۱۴۲۲: ۴۴ به بعد).
[ii]. «إنّ خبر الواحد اذا تلقته الامه بالقبول افاد العلم عند جماهیر العلماء من السلف و الخلف و مذهب الأئمه الاربعه إن خبر الآحاد اذا احتفت به قرائن و تلقته الامه بالقبول یفید العلم» (آمدی، ۱۹۸۰: ۲/۳۱، ۶۲، ۶۳، ۲/۳۲).
[iii]. «انّما ذم الله العمل بالظن فی کل موضع یشترط فیه العلم او الاعتقاد الجازم کمعرفه الاله و معرفه صفاته و الفرق بینهما ظاهر» (شلتوت، بیتا ب: ۵۲۴ و ۷۵) «اجمع العلماء علی أن احادیث الآحاد لا تفید و لا یصح الاعتماد علیها» (عامر حسن، بیتا: ۱۳).
[iv]. «خبر الواحد لایفید العلم خلافاً لاصحاب الحدیث و لاثبت به العقائد» (ابنبرهان، بیتا: ۲/۱۶۳).
[v]. «انما یأمرکم بالسوء و الفحشاء أن تقولوا علی الله ما لاتعلمون» (بقره: ۱۶۹)؛ «و لا تقف ما لیس لک به علم» (اسراء: ۳۶)؛ «انّ الظن لایغنی من الحق شیا» (نجم: ۲۸؛ یونس: ۳۶)؛ «و أن تقولوا علی الله ما لا تعلمون» (اعراف: ۳۳)؛ «و ما شهدنا الا بما علمنا» (یوسف: ۸۱).
[vi]. «وَلِهَذَا کانَ عُلَمَاءُ الْحَدِیثِ الْجَهَابِذَه فِیهِ الْمُتَبَحِّرُونَ فِی مَعْرِفَتِهِ قَدْ یحْصُلُ لَهُمْ الْیقِینُ التَّامُّ بِأَخْبَارٍ؛ وَإِنْ کانَ غَیرُهُمْ مِنْ الْعُلَمَاءِ قَدْ لَا یظُنُّ صِدْقَهَا فَضْلًا عَنْ الْعِلْمِ بِصِدْقِهَا» (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۲۰/۲۵۷-۲۶۰).
[vii]. «و هذا یقتضی أن من أصله أن بعض أخبار الآحاد تجری مجری التواتر» (ابنتیمیه، ۱۴۱۸: ۲/۳۰).
[viii]. «مذهب أصحابنا أن أخبار الآحاد المتلقاه بالقبول تصلح لاثبات أصول الدیانات» (ابنتیمیه، ۱۴۱۸: ۲/۷۳).
[ix]. «إِنَّ هَذَا مِنْ أَخْبَارِ الْآحاد، فَکیفَ یثْبُتُ بِهِ أَصْلُ الدِّینِ الَّذِی لَا یصِحُّ الْإِیمَانُ إِلَّا بِهِ؟» (ابنتیمیه، ۲۰۰۵: ۱/۱۵۴).
[x]. «وَلِهَذَا کانَ الصَّحِیحُ أَنَّ خَبَرَ الْوَاحِدِ قَدْ یفِیدُ الْعِلْمَ إذَا احْتَفَتْ بِهِ قَرَائِنُ تُفِیدُ الْعِلْمَ» (ابنتیمیه، ۱۹۹۵: ۱۸/۴۱).
[xi]. «فَإِنَّهُ وَإِنْ کانَ فِی نَفْسِهِ لَا یفِیدُ إلَّا الظَّنَّ؛ لَکنْ لَمَّا اقْتَرَنَ بِهِ إجْمَاعُ أَهْلِ الْعِلْمِ بِالْحَدِیثِ عَلَی تَلَقِّیهِ بِالتَّصْدِیقِ کانَ بِمَنْزِلَه إجْمَاعِ أَهْلِ الْعِلْمِ».
مراجع
قرآن کریم.
الآمدی، سیف الدین ابوالحسن علی بن ابی علی (۱۹۸۰). الاحکام فی اصول الاحکام، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن ابی العز الحنفی، علی بن العز (۱۹۸۸). شرح العقیده الطحاویه، تحقیق: عبدالله بن عبد المحسن ترکی، بیروت: مؤسسه الرساله.
ابن الاثیر الجزری، مجد الدین ابو السعادت (۱۳۸۹). جامع الاصول فی احادیث الرسول، تحقیق: عبدالقادر الارنوط، الطبعه الاولی، مکتبه الحلوانی، دار البیان.
ابن برهان بغدادی، احمد بن علی (بیتا). الوصول الی الاصول، تحقیق: عبدالحمید ابو زنید، بیجا: بینا.
ابن تیمیه، تقی الدین أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم (۱۹۹۵). مجموع الفتاوی، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، السعودیه/ المدینه النبویه: مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف.
ـــــــــ (۲۰۰۵). مختصر منهاج السنه، اختصره: الغنیمان، الطبعه الثانیه، صنعاء- الیمنیه: دار الصدیق للنشر.
ـــــــــ (۱۴۱۸). المستدرک علی مجموع فتاوی ابن تیمیه، جمعه: محمد بن عبد الرحمن بن قاسم، الطبعه الاولی، ریاض: بینا.
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی (۱۳۷۹). فتح الباری شرح صحیح البخاری، تحقیق: الخطیب، قاهره: دار الریان التراث.
ـــــــــ (۱۴۲۲). نزهه النظر فی توضیح نخبه الفکر، تحقیق: عبدالله بن حنیف، الطبعه الاولی، ریاض: مطبعه صفیر.
ابن حزم الظاهر حنبلی، ابو محمد علی بن عبدالرحمن بن احمد بن سعید (۱۴۰۴). الاحکام فی اصول الاحکام، الطبعه الاولی، بیروت و قاهره: دار الجمیل و دارالحدیث.
ابن حیان، محمد بن یوسف (بیتا). البحر المحیط، مکتبه الشامله.
ابن عبد البر النمری القرطبی، یوسف بن عبدالله (۱۳۸۷). التمهید ما فی الموطأ من المعانی و الاسانید، تحقیق: مصطفی العلوی، وزارت الاوقاف، مؤسسه القرطبه.
ابن قیم الجوزی، محمد بن ابی بکر (۲۰۰۱). مختصر الصواعق المرسله، تحقیق: سید ابراهیم و تلخیص: ابن موصلی، الطبعه الاولی، قاهره: دار الحدیث.
ابن منظور، ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم (بیتا). لسان العرب، تحقیق: الکبیر و اخرون، بیروت و قاهره: دار صادر و دار المعارف.
ابوزهره، محمد (۱۳۸۴). تاریخ مذاهب اسلامی، ترجمه: علیرضا ایمانی، قم: نشر ادیان.
ابی یعلی حنبلی ابن الفراء، محمد بن الحسین (۱۹۹۰). العده فی اصول الفقه، تحقیق: احمد الرساله، الطبعه الثانیه، ریاض: بینا.
البخاری، عبد العزیز بن احمد (۱۹۹۷). کشف الاسرار عن اصول فخر الاسلام البزدوی، تحقیق: عبدالله محمود محمد عمر، الطبعه الاولی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
البزدوی الحنفی، علی بن محمد (بیتا). اصول البزدوی، مطبعه جاوید بریس، کراتشی.
البزدوی، ابوالیسر محمد بن عبد الکریم (۱۳۸۳). اصول الدین، تحقیق: هانز بیزلنس، قاهره: دار احیاء الکتب العربیه.
بیاضی، کمال الدین احمد (۱۹۴۹). اشارات المرام، تحقیق: یوسف عبدالرزاق، مصر: شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی الثانی، جامع الازهر.
التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر (۲۰۰۷). شرح العقائد النسفیه، تحقیق: عبد السلام، الطبعه الاولی، بیروت: دار البیروت.
ـــــــــ (۱۹۸۱). شرح المقاصد فی علم الکلام، پاکستان: دار المعارف النعمانیه.
الجرجانی، علی بن محمد (۱۴۰۵). التعریفات، تحقیق: ابراهیم الأبیاری، بیروت: دار الکتب العربی.
جمیل مبارک، محمد (۱۹۸۲). حجیه خبر الآحاد فی العقائد و الاحکام، الطبعه الاولی، مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف بالمدینه المنوره.
الجوینی، امام الحرمین عبدالملک بن عبدالله (۱۳۹۹). البرهان فی اصول الفقه، تحقیق: عبد العظیم، مصر: الوفاء- المنصوره.
الخطیب البغدادی، احمد بن علی بن ثابت (بیتا). الکفایه فی علم الروایه، تحقیق: ابوعبدالله صورقی و ابراهیم حمدی، مدینه: مکتبه العلمیه.
الرازی، زین الدین أبو عبد الله محمد بن أبی بکر بن عبد القادر الحنفی (۱۹۹۵). مختار الصحاح، تحقیق: محمود خاطر، مکتبه لبنان: ناشرون.
الزرکشی، بدر الدین محمد (۲۰۰۰). البحر المحیط فی اصول الفقه، تحقیق: تامر، بیروت: دار الکتب العلمیه.
السرخسی، شمس الدین ابوبکر محمد بن احمد بن ابی سهل (۱۹۹۳). اصول السرخسی، بیروت: دار الکتاب العلمیه.
السمرقندی، علاء الدین محمد بن احمد (بیتا). میزان الاصول فی نتایج العقول، تحقیق: عبد الملک، بیجا: بینا.
الشافعی، محمد بن ادریس (بیتا). الرساله، محقق: احمد محمد شاکر، بیروت: دار الکتب العلمیه.
الشریف، عبد الله بن عبد الرحمن (بیتا). حجیه خبر الآحاد فی العقائد و الاحکام، بیروت: مؤسسه الرساله.
شلتوت، محمد (بیتا الف)، الفتاوی، به نقل از: نرمافزار مکتبه الشامله.
شلتوت، محمد (بیتا ب). الاسلام عقیده و شریعه، بیجا: بینا.
صحافی، ابراهیم (بیتا). المعجم الوسیط، تحقیق: مجمع اللغه العربیه، بیجا: دار الدعوه.
عبده، محمد (۲۰۰۱). التوحید، تعلیق: رشید رضا، بیروت: دار ابن حزم و احیاء العلوم.
عامر حسن، حبری (بیتا). حجیه خبر الآحاد فی العقائد و الاحکام، مدینه: مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف بالمدینه المنوره.
عمیر المدخلی، شیخ ربیع بن هادی (۱۴۲۲). حجیه خبر الآحاد فی العقائد و الاحکام، مدینه: مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف بالمدینه المنوره.
الغزالی، ابوحامد محمد بن محمد (۱۹۸۲). هموم الداعیه، مصر: دار نهضه.
ـــــــــ (۱۹۹۷). المستصفی من علم الاصول، تحقیق: محمد بن سلیمان الاشقر، بیروت: مؤسسه الرساله.
فرحانه، علی شوینه (بیتا). حجیه الآحاد فی الاحکام و العقائد، مکتبه الشامله، قسم اصول الفقه.
فرمانیان، مهدی (۱۳۸۸). مجموعه مقالات فرق تسنن، قم: نشر ادیان.
فیومی، احمد بن محمد (بیتا). المصباح المنیر، تحقیق: یوسف الشیخ محمد، المکتبه العصریه.
قاضی عبد الجبار معتزلی (۱۹۶۵). شرح اصول الخمسه، تحقیق: عبد الکریم عثمان، قاهره: مکتبه وهبه.
الکوثری، محمد زاهد (۲۰۰۹). مقالات الکوثری، مصر: مکتبه الازهریه التراث.
النسفی، ابومعین میمون بن محمد (۱۹۹۰). تبصره الادله فی اصول الدین، تحقیق: حسین آتای، نشریات رئاسه الشؤن الدینیه، الجمهوریه الترکیه.
فصلنامه پژوهشنامه مذاهب اسلامی شماره ۲
انتهای متن/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰