شعار و عمل دولت فرسنگها از هم فاصله دارد/ تلگرام فیلتر نه، اما محدود شود
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه سیاست روز نوشت: کرمانی است و در رفسنجان متولد شده، برای همین پسته جزو ارکان جدانشدنی از میز کارش است. برادرهای ارشدش اصلاحطلب هستند و حتی یکی از برادرها نسبت نزدیکی با خانواده آیتالله
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه سیاست روز نوشت: کرمانی است و در رفسنجان متولد شده، برای همین پسته جزو ارکان جدانشدنی از میز کارش است. برادرهای ارشدش اصلاحطلب هستند و حتی یکی از برادرها نسبت نزدیکی با خانواده آیتالله هاشمی دارد، اما همه اینها باعث نشده که عقیده سیاسی خودش را دنبال نکند. همین تفاوتها تا جایی پیش رفته که حتی باعث شده او وزیر دولتی بشود که برادرهای دیگر چندان تمایلی به آن نداشتند. سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد دولت احمدینژاد شخصی است که اینبار با او گفتوگو کردیم و از مسایل فرهنگی که تخصصش است وارد شدیم و به مسایل سیاسی در قسمت دوم مصاحبه رسیدیم. دبیرکل کانون دانشجویان ایرانیان اسلامی هم خودش قبول دارد خوش خنده است اما معتقد است که بر اصل اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم پایبندی زیادی دارد. عضو شورای مرکزی جمعیت نیروهای انقلاب اسلامی توسط اتحادیه اروپا و امریکا تحریم شده اما به قول خودش آنها به کاهدان زدند چون اموالی در خارج از کشور نداشته که مصادره شود. او البته نظر جالبی درباره استفاده از فضای مجازی دارد و از این فضا بسیار استفاده میکند… بخوانید ماحصل این مصاحبه مفصل را در بخش نخست.
خب، از اینجا آغاز کنیم که وزیر اسبق ارشاد الان کجاست؟… وزیر اسبق شدید دیگر؟
(میخندد)… بله… الان دیگر شدم اسبق، قبلا سابق بودم و هر لحظه احتمال تنزل درجه بود ولی الان که شدم اسبق؛ دیگر هر چند تا وزیر تغییر کند در عنوانم تغییری به وجود نمیآید و همان اسبق هستم.
وزیر اسبق ارشاد الان چه کار میکند؟
بنده از سال ۱۳۶۹ عضو هیات علمی دانشگاه تهران هستم؛ ارتباط بادانشگاه و تدریس را حتی زمانی که مامور به وزارت علوم و ارشاد بودم، قطع نکردم. زمانی هم که در مجلس پنجم نماینده بودم روزهای دوشنبه که مجلس تعطیل بود چند واحد درس داشتم. در دوره وزارت نیزعلیرغم گرفتاریهای فراوان دو واحد درس میدادم که ارتباطم قطع نشود. در حال حاضر در بعضی جلسات مشورتی شرکت میکنم اما همواره خود را در وهله اول یک دانشگاهی میدانم تا اینکه بخواهم صرفاً کار اجرایی کنم.
نگفتید بعد از پایان دوره وزارت چه کردید؟
زمانی که از وزارت فرهنگ جدا شدم مانند سایر اعضای هیات علمی به دانشگاه بازگشتم. البته در کنار آن در جلسات هیئتهای اندیشهورزی یا همان اتاقهای فکر که در دستگاهها و نهادها برگزار میشود شرکت میکنم و اگر در جایی بتوانم کمک فکری کنم دریغ نمیورزم. مثلا دراندیشکده فرهنگ مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت شرکت میکنم. یا در دانشگاه عالی دفاع ملی طرح مهمی تحت عنوان نظام حکومتی الگو در حال اجراست که هر رساله دکتری یک خانه پازل این طرح را تکمیل میکند و بالغ بر ۲۵ رساله درخصوص موضوعات فرهنگی است که بنده هم به سهم خود برای ارتقا و کاربردیتر شدن این تحقیقات همکاری میکنم. به هر حال بعضی از دانشجویان تجربه کمتری در اقدامات اجرایی و مدیریتی دارند چه بسا مباحث تئوریک خوبی مطرح کنند اما با واقعیتهای میدانی آشنایی کافی نداشته باشند به آنها کمک میشود که راهبردها، راهکارها و پیشنهادهای بهتری مطرح کنند و در نهایت این طرح برای کشور دستاوردهای بیشتری داشته باشد.
مهمترین دغدعه فرهنگی شما چیست؟
تلاش ما در دوره مسئولیت در ارشاد این بود که فرهنگ ناب و اصیل اسلامی را درست معرفی کنیم یعنی در قالب جذاب هنر، آموزهها و مضامین ارزنده اسلامی را ارائه دهیم تا تأثیر ژرف و ماندگاری داشته باشد.
مثلا وقتی مسئله تحکیم خانواده و یا الگوی اسلامی – ایرانی در سبک زندگی را مطرح میکنیم اگر در قالب هنر و تصویر ارائه شود در ذهن ماندگارتر میشود. در شرایطی که در فضای مجازی با انبوه مطالب و سرگرمیها مواجه هستیم از مخاطبان نمیتوان همیشه توقع مطالعات عمیق داشت لذا مضامین عالی اگر در قالبهایی همچون فیلم، سریال، تئاتر،هنرهای تجسمی، موسیقی و قالبهای دیگر هنر مختصر و مفید ارائه شود تأثیرگذارتر خواهد بود. اما متاسفانه این مهم چندان مورد توجه نیست و نمیتوان گفت فهرستی از اولویتها در نظر گرفته شده و براساس آن تولیدات فرهنگی صورت میگیرد. بالاتر و بدتر اینکه نوعی رهاشدگی فرهنگی در جامعه احساس میشود و از زبان رهبری پدیده ولنگاری فرهنگی را میشنویم و ضعفهایی در اقدامات آفندی و پدافندی در حوزه فرهنگ مشاهده میکنیم. امیدواریم با احساس مسئولیت مدیران تحولاتی در حوزه عملکردهای فرهنگی ایجاد شود؛ یا فرمانی که رهبری صادر کردند مبنی بر آتش به اختیار موجب شود افراد متعهد و دلسوز در سراسر کشور خود پای کار بیایند و چندان چشم انتظار دستگاهها و نهادها نباشند. ظاهراً برخی از مسئولان عزم و ارادهای برای انجام رسالت خود ندارند لذا افراد متدین و انقلابی باید خود به اندازه توانشان و حتی با کمک افراد خیر دست به کار شوند چنانکه از قدیم الایام وقف و نذورات پشتوانه برنامههای مذهبی و تبلیغی مثل سخنرانیها، هیئتها و مراسم مناسبتی بود حال متناسب با این زمان مثلاً در فضای مجازی با مساعدتهای متمکنین فرهنگ اسلامی را نشر دهیم. اگر در اقدامات ایجابی و جریانسازی فرهنگی ضعیف باشیم قطعاً کسانی عرصه را در دست خواهند گرفت که دلداده فرهنگ غرب هستند و آن را ترویج میکنند چه از خارج و چه از داخل مأموریت خود را انجام میدهند.
دغدغه مهم این است که به روز بودنمان را از دست بدهیم و از ظرفیتهای بالقوه استفاده نکنیم و تولیدات خوب نداشته باشیم. در طول سال حدود ۱۰۰ الی۱۴۰ فیلم ساخته میشود اما فقط ۴۰ الی ۵۰ فیلم سینمایی اکران میشود. در میان این فیلمها اگر بتوانیم حداقل۱۰ فیلم مناسب داشته باشیم که علاوه بر جذابیت، محتوای خوب داشته باشد قطعاً فضای فرهنگی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد در حالی که فعلا در سال ۲ تا ۴ فیلم ارزنده عرضه میشود که آن هم ساخته مؤسسه هنری اوج، حوزه هنری یا مؤسسات انقلابی است. بعضی فیلمها در سطح نازل و حتی مغایر با فرهنگ و روحیات مردم در حال حاضر اکران میشود که زیبنده مردم شریف و نظام اسلامی نیست. وظیفه فرهیختگان و نیز رسانههاست که این ضعفها و اشکالات را مطرح و با نقد منصفانه به اصلاح امور کمک کنند. از بهترین مصادیق امر به معروف همین است.
وزیر ارشاد چه میزان میتواند در تولید و هدایت فرهنگ کشور تأثیر داشته باشد؟ چراکه فرهنگ تنها یک متولی ندارد؟
گاهی این مسئله مطرح میشود که دستگاههای متعددی در حوزه فرهنگ داریم باید آنها را حذف کرده و همه کارها را به یک نهاد یا همان وزارت ارشاد واگذار کنیم. اما مهم این است که میان این نهادها و مؤسسات و سازمانهای مختلف فرهنگی، یک تقسیم کار و همافزایی صورت گیرد. مثلاً در وزارت علوم نمیتوان گفت که معاونت فرهنگی نداشته باشیم چراکه باید برای دانشجو کار فرهنگی صورت گیرد.
سوال ما هم همین است که وزیر ارشاد تا چه میزان میتواند در ایجاد این هماهنگیها و کارایی بیشتر اقدامات فرهنگی نقش داشته باشد؟
اول اینکه کارکردهای فرهنگی باید از سوی همه نهادهای کشور صورت گیرد. از حوزه علمیه گرفته تا سازمان تبلیغات و صداوسیما، حتی در ارتش، سپاه، بسیج و… نیز باید کار فرهنگی گسترده و مداوم و با کیفیت صورت گیرد اما باید از دوباره کاری و تداخل اجتناب شود و حتی بعضاً دیدهایم کارهای متناقض صورت میگیرد!
اینکه وزارت فرهنگ در تیررس است و توجهات بیشتری را به خود جلب میکند به آن خاطر است که هر تولید فرهنگی به نوعی با وزارت فرهنگ ارتباط مییابد، این طور نیست که وزارت فرهنگ متصدی تولید فیلم یا کالاهای فرهنگی و هنری باشد بلکه عمده مسئولیتش جنبه حمایتی و نظارتی دارد. به هر حال هر فیلمساز و تولیدکنندهای باید از ارشاد مجوز بگیرد. به عبارتی گلوگاه فرهنگی کشور در اختیار ارشاد است و امر خطیر نظارت برعهده وزارت فرهنگ است و هیچ نهاد دیگری چنین جایگاهی ندارد لذا انتقاد و ایرادات درباره فیلمها و کتابها و… را ارشاد باید پاسخگو باشد. اینکه میگویند این همه نهاد فرهنگی داریم به آنها چرا انتقاد نمیکنید این یک مغلطه است چراکه هیچکدام از آن نهادهای فرهنگی چنین مأموریتی ندارند، درست است که به آن نهادها نیز انتقاداتی وارد است و نقدهای جدی به آنها داریم و باید فعالتر باشند اما به هر حال وزارت فرهنگ متولی اصلی در حوزه فرهنگ است و اگر کوتاهی کند مورد انتقاد و اعتراض قرار میگیرد.
فکر میکنید گلایه مهم اهالی فرهنگ از متولی اصلی فرهنگ کشور چیست؟
الان یکی از گلایههای هنرمندان این است که از کار آنها حمایت جدی صورت نمیگیرد. نه تنها افرادی که به دلیل نگرش سیاسی با اینها زاویه دارند بلکه حتی افرادی که بینابین هستند نیز بسیار گلایه دارند. حتی برخی از طرفداران دولت هم میگویند که حمایت لازم از هنرمندان نمیشود. مثلاً در دولت دهم صندوق حمایت از هنرمندان همواره فعال بود نه تنها در تهران بلکه در کل استانها و زمانی که ما به استانها سفر میکردیم و با هنرمندان جلسه میگذاشتیم مدیر عامل صندوق هم همراه ما بود و ملزم بود که حتیالمقدور مقررات را با خواستههای معقول هنرمندان در سراسر کشور وفق دهد. حمایتهای صندوق همواره باید صورت گیرد وگرنه شرایط معیشتی هنرمندان روزبه روز دشوارتر میشود.
یکی از چالشهایی که در دولت تدبیر و امید برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد شده این است که این وزارتخانه بیشتر دارای نگاه امنیتی است و توسط امنیتیها اداره میشود؟
اینها شیوههایی است که دولت در پیش گرفته است در حالی که آنها دوستان ما را متهم میکردند که نگاه انسدادی و امنیتی دارند! در حالی که امثال بنده از قبل از انقلاب و از دورانی که دانشآموز بودم مأنوس با فعالیتهای فرهنگی و هنری بودم. بنده در اوایل انقلاب در جهاد سازندگی و در کمیته فرهنگی بودم بعدها به عنوان رایزنی فرهنگی در خارج از کشور فعالیت داشتم و سپس در صداوسیما و دیگرنهادهای فرهنگی مسئولیت داشتم یعنی سابقه کاری کاملاً فرهنگی بود. درست است که در دولت نهم در وزارت علوم معاون و قائممقام بودم آن هم به جهت وجهه دانشگاهی بود، زمانی که به وزارت فرهنگ آمدم بعضی هیاهو کردند که این شخص چه ارتباطی به فرهنگ دارد در حالی که سابقهام همواره کار فرهنگی بوده است. اما میبینیم خودشان یک عنصر امنیتی را به عنوان وزیر معرفی میکنند. خب معلوم است که این یک بام و دو هوا است و تناقض در ادعا و عمل است و البته دیدیم که موفق هم نبودند نتوانستند با اهالی فرهنگ ارتباط درستی برقرار کنند و مشکلات آنان را برطرف کنند و با اقدامات قابل توجه سختافزاری و نرمافزاری رونقبخش این حوزه باشند!
یادم است برای پذیرش مسئولیت وزارت فرهنگ با بعضی از صاحبنظران که مشورت کردم یکی از آن از عزیزان گفت با توجه به شرایط فعلی یعنی ماجراهای سال۸۸ سه ماه بیشتر دوام نمیآوری و به پایان راه نمیرسید اما به فضل الهی چهار سال در خدمت ارباب فکر و هنر بودیم و همه توان خود را بکار گرفتیم که گره گشای مشکلات باشیم و حمایتها توسعه یابد و در عین حال وظایف قانونی نظارتی هم صورت گیرد.
میخواهم بگویم لازم نیست یک عنصر امنیتی عهدهدار چنین مدیریتی شود فرهنگیها با هم بهتر کنار میآیند. لازم نیست همه کارها به صورت بخشنامهای باشد بلکه میتوان از طریق گفتوگو کارها را انجام داد. گاهی اوقات که از فیلمی حمایت میکردیم با کارگردان صحبت میکردم مثلاً این بخشی که شما در فیلم گذاشتهاید با واقعیت تناسبی ندارد و چون زبان استدلال و منطق حاکم بود غالبا پذیرای تذکرات مشفقانه بودند.
یعنی شما وارد جزئیات هم میشدید؟
در موارد ضروری چاره دیگری وجود نداشت. قبل از اکران عمومی بعضی فیلمهای حساسیتبرانگیز سعی میشد اشکالات برطرف شود آن هم با گفتوگوی منطقی همکاران یا بنده که اشکالات اساسی کاهش پیدا کند به هر حال سینماگر کسی است که خود را اهل مطالعه و اندیشه میداند لذا باید او را متقاعد کرد. این نظر که یک فرد امنیتی حتما باید امور را در دست داشته باشد تا اهالی فرهنگ در چارچوب عمل کنند درست نیست. یکی از مشکلات دولت یازدهم و دوازدهم این است که بعضی عناصر امنیتی در مناصبی قرار گرفتهاند و چون با عینک امنیتی دارند و نه فرهنگی قضایا را تحلیل و براساس آن اقدام میکنند معمولا به دنبال این هستند که طرف مقابل و رقیب را از صحنه حذف کنند. البته ما به افراد امنیتی در جایگاه خودشان افتخار میکنیم که منشاء خدمات ارزنده و تأمین آرامش جامعه هستند اما معلوم نیست در مناصب دیگر موفق باشند. خلاصه اینکه شعار و عمل دولت فعلی گاه فرسنگها از هم فاصله دارد!
بحث فضای مجازی بحث روز است نظر شما درباره استفاده از فضای مجازی چیست؟
در اصل استفاده فضای مجازی اگر کسی تردید کند که باید در عقل و درک او از مسائل جامعه و زمانه شک کرد. به هر حال ظرفیت و ابزاری است که باید از آن استفاده مطلوب کرد و حتی در مواردی تاثیرگذاری آن بیشتر از فضای واقعی میشود. وقتی رهبر معظم انقلاب میگویند اگر مسئولیت خطیر رهبری را نداشتم مسئول بخش فضای مجازی میشدم یعنی اینکه باید در این حوزه تلاش جدی داشت. باید طراحی کرد و به پشتوانه فکری عمیق در این فضا تکیه کرد. این را باید در نظر داشت که این فضا صرفاً در اختیار ما نیست و دیگران هم طراحی میکنند. مثلا ببینید چند روزی معدود اراذل و افراد بیبند و باری به بانکها سنگ میزدند و حتی به مساجد حمله کردند و در تهران مسجدی را به آتش کشیدند!
همان حرکت مجری فراری…
بله، این کارها را تحت نام ریاستارت، آن آقای محمد حسینی که مجری تلویزیون بود و رفته قبرس و جاهای دیگر به او میگویند و او انجام میدهد یا مثل خانم مسیح علینژاد که گاهی کارهایی را به او دیکته میکنند که به عنوان یک مهره و دلقک انجام دهد. این اقدامات ممکن است جنبه امنیتی برای کشور پیدا کند که افراد جاهل را تحریک کند تا ثبات و آرامش مردم را به هم برنند که لازم است به هر طریق ممکن مانع سوءاستفاده از فضای مجازی شد.
در همین داستان داعش برای حمله به مجلس میگویند همه ارتباطات در تلگرام صورت گرفته است. یا حتی در تخلفات مالی میآیند شماره حساب طرف را در فضای مجازی هک میکنند و با ایجاد موسسات مالی مجازی سر مردم کلاه میگذارند.
اینها دلیل این میشود که بگوییم تلگرام را ببندیم؟
نه بحث مسدود کردن نیست کسی اصل استفاده از آن را منکر نمیشود و منع نمیکند، اما اینکه بخواهیم کلاً فضا را رها کنیم آسیبهای فراوانی برای منافع مردم به همراه دارد. آثار سوءاخلاقی و ناهنجاریهای اجتماعی را به همراه دارد. شورای عالی و مرکز فضای مجازی برای همین دردولت دهم ایجاد شد، برای اینکه در این فضا کار ایجابی داشته باشیم و تولید محتوا کنیم و نه تنها برای مردم کشورمان بلکه برای دنیا تولید داشته باشیم چون ایدهها، پیامها و حرفهایی داریم که برای دنیا هم جذاب است.
جوانان با استعداد و خلاقی داریم که باید با زبانهای زنده دنیا آشنا شوند و تولیدات خوبی ارائه دهند. از طرفی هم باید یک نظارت و اشرافی وجود داشته باشد تا آسیبها را کاهش دهد. مثلاً نباید اجازه و فرصت داد در فضای مجازی هر از گاهی یکی از شخصیتها یا نهادهای نظام را هدف قرار دهند تا اعتماد مردمی را که سرمایه بزرگ کشور است خدشهدار کنند. عقل سلیم حکم میکند که حتیالامکان پیشگیری و برخورد صورت گیرد.
تاکنون وزارت ارتباطات کوتاهی کرده که باید فعال شود. باید روشهایی را به کار بگیریم که چنین آسیبهایی به کشور وارد نشود و گرنه کسی با اصل استفاده از تلگرام مخالفتی ندارد. اگر شما میتوانید جایگزینی ایجاد کنید که چنین خدماتی و حتی بیش از این را به مردم ارائه کند آن وقت میتوانید بگویید که تلگرام نباشد.
بحث آینده پژوهی در امر فرهنگ بسیار مهم است؛ چه میزان روی این مسأله کار کردید؟
همواره تأکید بر این بود که اسناد و برنامههای بالا دستی داشته باشیم که مسیر حرکت و اقدامات آینده روشن باشد. در دولت دهم نقشه مهندسی فرهنگی کشور ترسیم و تصویب و در سال ۹۲ ابلاغ شد. در آن برنامه ۱۳ راهبرد کلان اعلام شد، از سبک زندگی و فضای مجازی گرفته تا هنر و مطبوعات و… به دنبال این بودیم که اسناد بالا دستی داشته باشیم که بگوییم بر این مبنا حرکت کنیم. میگفتیم حتی برای تئاتر و سینما و… باید اسناد جامع داشته باشیم که دولتها آن را جابهجا نکنند و در آن مسیر حرکت کنند. البته همه چیز براساس خواست و اراده ما نبود مثلا در مقاطعی بحث جمعیت اهمیت بیشتری برای شورای انقلاب فرهنگی داشت، لذا پیشنهادهای دیگر فرهنگی و هنری در دستور قرار نمیگرفت و در نهایت هم نوبت به طرح سند تئاتر یا موسیقی نرسید. نمونه دیگر اینکه نظام جامع رسانهای را تدوین کردیم که بنا به ملاحظاتی در دولت و مجلس کار به نتیجه نرسید. ما باید آیندهنگر باشیم که متأسفانه اکنون بیشتر روزمرگی است. این از آنجا ناشی میشود که طرح و برنامه و یا عزم و اراده اجرا وجود ندارد. باید اولویتها را مشخص کرد و کارها را انجام داد. در دوره مسئولیت سعی بر این بود که با برنامه پیش برویم مثلا اگر جشنواره رضوی به یک دبیرخانه در اداره کل ارشاد خراسان رضوی محدود بود معتقد بودم که یک نگاه بلند مدت و جهانی باید به این رویداد مهم داشت، برهمین اساس آن را به بنیادی بینالمللی با ردیف بودجه خاص و امکانات مستقل تبدیل کردیم. به هر حال پژوهشگاه فرهنگ و هنر باید یکی از برنامههایش همین آیندهپژوهی باشد.
باید در کشور یک سری مسائل داشته باشیم که مورد وفاق همه دست اندرکاران باشد و جناحهای کشور باید در آن اتفاق نظر داشته باشند نه اینکه مثلاً در یک انتخابات فردی برای اینکه بخواهد رأی بیاورد ژست اپوزیسیون به خود بگیرد و همه خطوط قرمز را رد کند حتی بیاید قرآن را تفسیر به رأی کند چنانکه اخیراً شاهد بودیم که درباره عهد و پیمان در قرآن برخی افراد از جمله رئیسجمهور چه نکاتی گفتند. درست است پیامبر با طوایف گوناگون عهد و پیمان داشت، با یهود و نصارا و سایرین اما مفاد آن صریح و روشن بود و دو پهلو نبود و اگر هم تخلف میکردند پیامبر(ص) با آنها برخورد میکرد این طور نبود که با یک طائفه دهها بار پیمان ببندند و هر بار آنها عهد بشکنند و بگویند اشکال ندارد و ادامه دهند و بگویند قرآن گفته گفتوگو کنید. آری قرآن گفته که گفتوگو کنید اما نه اینکه طرف مقابل نارو میزند و تخلف میکند و ما بگوییم نه ما ادامه میدهیم. به هر حال عدهای از علما و اندیشمندان باید بنشینند بحث کنند.اینجا دیگر صرفاً بحث سیاسی و جناحی نیست مباحث اعتقادی، تفسیری و تاریخی مطرح است، وقتی بدعت و یا تفسیر به رأی میشود وظیفه علما است که بیایند همه چیز را روشن کنند، نه اینکه مردم عادی بیایند بگویند پس همین است که ما دو قرائت داریم یکی اینکه دائم بیاییم پیمان ببندیم و سرمان کلاه بگذارند یک قرائت هم اینکه نه باید طور دیگر رفتار کرد.
هنوز هم فیلم میبینید؟
بله. هر زمان که فرصت داشته باشم فیلم هم میبینم.
فیلمی مانند ۵۰ کیلو آلبالو که آن همه انتقاد داشت، از چشم وزیر ارشاد میبینید؟
شورای صدور پروانه ساخت و یا شورای نمایش همه منصوب وزیر هستند. درست است که وزیر نمیتواند همه فیلمها را ببیند اما کسانی که مجوز میدهند باید امین و دلسوز باشند خطوط قرمز را در نظر بگیرند و بگونهای نباشد که بعداً وزیر ارشاد بیاید و بگوید که فیلم افتضاح بود. البته همین «افتضاح بود» هم فقط در قم در محضر مراجع گفتند ولی بعداً دیدیم که آن فیلم تا انتها اکران شد و در شبکه نمایش خانگی نیز ارائه شد. یا فیلم اکسیدان جنبههای مختلف در آن بود. جنبههای غیراخلاقی حتی تمسخر اسلام، مسیحیت در آن بود. وزیر باید درباره این مسائل حساسیت نشان دهد.
شما با چنین فیلمهایی چه میکردید؟
در دوره خودمان وقتی فیلمی بحثانگیز میشد وقت میگذاشتیم و آن را میدیدیم و بررسی میکردیم. مثلا فیلم خانه پدری که توقیف بود، واقعا یک چهره زشتی از خانواده ایرانی در سطح دنیا نشان میداد. خصوصاً یک خانواده سنتی مذهبی که آنقدر خشن است که پدر خانواده با سنگ دختر خانواده را به قتل میرساند. جالب است فیلمساز حتی حاضر نبود که کمترین اصلاحی انجام دهد و صحنه بسیارخشن و نفرتانگیز آغاز فیلم را حذف کند. افرادی که باآن وضع این فیلم را میبینند بسیار رویشان اثر منفی دارد مثلاً خود من وقتی آن فیلم را دیدم تا مدتها تصاویرش جلوی چشمم میآمد اعصابم به هم میریخت. و بعد هم اگر در سطح جهانی این فیلم نمایش داده میشد دشمنان میگفتند «ایرانیها اهل خشونت هستند اهل ترور هستند این هم دلیلش.»
بالاخره باید ملاحظاتی داشت و به این مسائل در فیلمها توجه کرد. ما نمیتوانیم بگوییم که فیلمی در سطح محدودی نمایش داده میشود و بعد تمام میشود نه این میآید در سطح وسیعی از جمله در عرصه جهانی پخش میشود و اینگونه میشود که ما با دست خودمان حرفهای ضد ایرانی آنها را تایید کردهایم. میخواهم بگویم وقتی حساسیتهایی صورت میگیرد قطعاً وزیر باید وقت بگذارد چارهای نیست. زمانی بود که حتی برای یک کتاب وقت میگذاشتم ببینم ایراداتی که مطرح میشود درست است یا نه. اوایل مسئولیت فیلم کتاب قانون و به رنگ ارغوان را شخصا دیدم به این نتیجه رسیدم که لزومی ندارد که آنها توقیف باشند، بعد برای اینکه اطمینان حاصل شود جمعی از کارشناسان را دعوت کردیم چون میگفتند وزارت اطلاعات ایراد گرفته است چند نفر از کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی فیلم را دیدند و گفتند که این فیلم مسئله چندانی ندارد و میتواند اکران شود.
یا کتاب قانون را دیدم که انتقادی است درباره ایرانیانی که غیبت میکنند و تهمت میزنند. این فیلم طوری نبود که بگوییم دارد همه فرهنگ ما را زیر سوال میبرد. برخی وقتها وزیر خود باید وارد شود و کلامش فصلالخطاب باشد. نمیتواند بگوید که ما تیمی گذاشتهایم و دیگر مسئولیتی نداریم.
در مواردی فیلمی در جشنواره با انتقادات چالشبرانگیز مواجه میشد، صحبت میکردیم که کارگردان فیلم آن را اصلاح کند. البته کار سختی است زیرا توقعات و انتظارات از وزیر فرهنگ زیاد است لذا باید فردی باشد که بتواند با همه توان کار کند؛ از افراد مورد وثوق استفاده کند والا اگر افرادی را بگذارد در مسند کار و آن افراد هم مسئولیتپذیری زیادی نداشته باشند خب میشود همین وضعیت که در حوزه کتاب میبینیم یا در وضعیت تئاتر و سینما میبینیم. مثلاً وزیر قبلی میگفت که چون روزانه ۱۲۰ الی ۱۳۰ تئاتر در تهران روی صحنه میرود ما نمیتوانیم کنترل کنیم. با این اوصاف شما دارید مجوز میدهید هرکس هر رفتاری و گفتاری و حرکاتی را که میخواهد روی صحنه داشته باشد. باید ضعف را رفع کرد نه آنکه صورت مسئله را پاک کرد و خود را ناتوان از انجام وظیفه نظارتی جلوه داد!
مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است.
بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰