روایت شاگرد قنادی که استاد تمام دانشگاه شد/ به دلیل خواندن نماز جماعت دو ترم از تحصیل محروم شدم!
خبرگزاری فارس اصفهان- ۱۶ آذر که میشد دانشگاه حال وهوای خاصی به خودش میگرفت، از تب و تاب برنامههای مختلف در تالارها تا تریبون آزاد در سه راه زبان دانشگاه؛ هر کس بالا میآمد و حرفش را میزد، از دغدغههای سیاسی و فرهنگی تا صنفی و آموزشی در آن تریبونهای پر شور و نشاط مطرح
خبرگزاری فارس اصفهان- ۱۶ آذر که میشد دانشگاه حال وهوای خاصی به خودش میگرفت، از تب و تاب برنامههای مختلف در تالارها تا تریبون آزاد در سه راه زبان دانشگاه؛ هر کس بالا میآمد و حرفش را میزد، از دغدغههای سیاسی و فرهنگی تا صنفی و آموزشی در آن تریبونهای پر شور و نشاط مطرح میشد، گاهی تند میشدند گاهی هم به آرامی فقط دغدغههای صنفی را بیان میکردند، ایستگاه آزادی دانشجو همان ۱۶ آذر ۳۲ است.
۱۶ آذر ۱۳۳۲ خاستگاه هویت روزی است که سه دانشجوی دانشگاه تهران مهدی شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی در مقابل زور و سلطه سینه سپر کردند تا با ریخته شدن خون پاکشان بنیان روزی در تاریخ ایران بر جای بماند که امروز میشود روز دانشجو.
مروری بر نقش دانشجویان در دهههای گذشته حکایت از سنگ تمام آنها در همراهی با انقلاب است، از حضور در دوران دفاع مقدس تا آب سرد شدن بر آتش فتنههای بعد جنگ تا تحقق پیشرفتهای موشکی و دفاعی و هستهای همه مرهون مجاهدت دانشجویانی است که راه شهیدان دانشجو را در خاکریز علمی و فرهنگی و سیاسی ادامه میدهند.
سراغ کسی را میگیرم تا با او درباره حال و هوای آن روزهای دانشجویان صحبت کنم، محمد فضیلتی را معرفی میکنند، دانشجوی دیروز و استاد امروز است که در «بیوشیمی» تخصص دارد و از نظر علمی هم در این رشته مطرح است، او که محیط دانشگاهی در تمام این سالها را تجربه کرده بهترین توصیف را میتواند از این گذر ۴۰ و چند ساله برایمان داشته باشد.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگاران فارس با محمد فضیلتی استاد تمام دانشگاه و رئیس اسبق دانشگاه پیام نور استان اصفهان است.
محرومیت دو ترمه از تحصیل به دلیل اقامه نماز جماعت
فارس: هر ساله روز دانشجو برای همه کسانی که فضای دانشجویی و دانشگاه را تجربه کردهاند، پر از خاطرات تلخ و شیرین است، به ویژه برای امثال شما که مقاطع اول انقلاب دانشجو بودید، چه سالی وارد دانشگاه شدید و از شرایط دانشگاهها در زمینههای علمی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی در دهه ۵۰ بگویید.
فضیلتی: سال ۴۹، ۵۰ وارد دانشگاه در رشته بیولوژی شدم و کسی هم برای من از نظر اینکه انگیزه ورود به دانشگاهم باشد، مطرح نبود، بیشتر افراد به صورت سنتی دنبال کار پدرانشان بودند ولی به لطف خدا وارد بحث علم و دانشگاه شدم؛ در آن زمان اوضاع دانشگاه از نظر فرهنگی مناسب نبود، اجازه تبلیغات دینی و مذهبی و خواندن نماز هم برای فرد مشکل بود، یک بار به دلیل خواندن نماز جماعت دو ترم از تحصیل محروم شدم و هیچ مسجد یا نمازخانهای در دانشگاه نبود.
ما برای فعالیت در مساجد فعال بودیم و با اصلاح کردن حمد و سوره بچهها در خلالش کار سیاسی هم انجام میدادیم، من در این چهار سال علیرغم مسائل فرهنگی و سیاسی سال ۵۴ فارغالتحصیل شدم، حوزه کار علمی در دانشگاه به گونهای بود که اساتید از نظر علمی قوی بودند ولی از نظر فرهنگی اوضاع مناسبی نداشتند.
آنقدر دانشگاهها وابسته به غرب بود که وقتی یکی از دانشجویان تحقیقی در زمینهای انجام داده بود، جلوی او را گرفتند و مانعش شدند و اکثر اساتید نیز تحصیلکردگان غرب بود؛ ترویج فرهنگ غرب در دانشگاه مشهود بود.
از نظر علمی اساتید قوی و سختگیر بودند، ولی فکر فرهنگیشان سبک غرب بود، کسی میتواند فرهنگ غلط را انتقال دهد که از نظر علمی هم قوی باشد، الآن استادی داریم که از نظر فرهنگی قوی و از نظر علمی ضعیف باشد و این یک نقص است.
دانشجو حق اظهار نظر «علمی» هم نداشت
فارس: دانشجویان از نظر علمی چطور بودند؟
فضیلتی: دانشجو فقط حق درس خواندن، امتحان دادن و نمره آوردن داشت، حق اظهارنظر علمی و ارائه طرح تحقیقی و پژوهشی یا تولید هم نداشت، این در حالی است که در رشته بیولوژی به دلیل گسترهای که دارد زمینههای تحقیقاتی فراوانی وجود دارد و یکی از دانشجویان که کار تحقیقاتی کرده بود را ساواک گرفت و ما شنیدیم او را در دریاچه قم انداختهاند، بسیاری از افراد را به این صورت نابود میکردند.
فارس: علت اینکه شما و برخی از دوستانتان به سمت فضای مذهبی و فرهنگی کشش پیدا میکردید، چه بود؟
فضیلتی: وقتی والدین از کودکی روی فرزندان نظارت کنند، این مسأله رخ میدهد، با پدرم در کودکی مرتب به مسجد سید اصفهان و مسجد محمدی میرفتیم، این اعتقادات زمینهاش مسجد است و به این شکل فرزندان آینده تضمین شدهای از نظر اعتقادی دارد، حضور در مساجد و دوستان خوب و هزینه کردن، کار فرهنگی و فکری در آن زمان، تشویق والدین به نماز اول وقت، پایهای بود که با دیگران در دانشگاه مسائل را انتقال دادیم.
به صورت محرمانه میتوانستیم صحبتهایمان را مطرح کنیم و علت اینکه خیلی از دانشجوها را به سمت نماز سوق میدادیم، حضور کودکی خودمان در مسجد بود.
فارس: دوره کارشناسی را که به اتمام رساندید برای کارشناسی ارشد به تهران رفتید، فضای دانشگاه در تهران بهتر بود؟
فضیلتی: سال ۵۴ نخستین دوره فوق لیسانس بیوشیمی مطرح شد که دانشگاه علوم پزشکی تهران که به نام ابن سینا بود، فقط ۲ نفر را میپذیرفت، نهایتاً به دانشگاه علوم پزشکی تهران رفتم، فضا تقریباً شبیه اصفهان بود و اساتیدی داشتیم که از نظر فکری و فرهنگی مناسب نبودند و از فرانسه، آلمان و آمریکا فارغالتحصیل شده بودند.
۳ سال در تهران دوران فوق لیسانس خود را گذراندم، نزدیک انقلاب بودم در دانشگاه ضمن تلاطم برای انقلاب، تلاطم برای ارتقای علمی نیز بود، رساله پایاننامه من درمورد دیابت و رسپتورهای انسولین بود که جدید به حساب میآمد ولی من کار فرهنگی هم در دانشگاه داشتم، با استاد راهنمایم اختلاف نظرهای فرهنگی سیاسی پیدا کردیم ولی با توسل به خدا، مسائل حل شد و با بهترین نمره فارغالتحصیل شدم.
فارس: اساتید هم از نظر فکری وابسته به حکومت بودند؟
فضیلتی: برخی اساتید قبل از انقلاب در وضعیت فکری فرهنگی مناسبی نبودند و مدنظر این بود که دانشجویان ایرانی در غرب تحصیل کنند تا بتوانند آن سبک زندگی را گسترش دهند.
بعد از انقلاب جهاد دانشگاهی و کمیتههای فرهنگی و علمی مختلف شکل گرفت و من در کمیته فرهنگی و کمیته پزشکی همکاری میکردم، چند سال دانشگاه تعطیل شد و تعطیلی دانشگاه به این دلیل بود که چگونه دانشگاه را از این وضعیت خارج کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز دنبال این مسائل بود، الآن هم ما باید دانشگاه را مکان تزکیه، تعلیم و حکمت قرار دهیم.
فارس: چه شد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتید؟
فصیلتی: سال ۵۷ در دانشگاه صنعتی اصفهان با فوق لیسانس و معدل ۳.۹ از ۴ یعنی رتبه A هیأت علمی بیوشیمی شدم چون به هیأت علمی نیاز داشتند؛ فضای این دانشگاه هم تقریباً شبیه دانشگاههای دیگر بود؛ چند نفر از بچههای مذهبی دانشگاه مقابل جریانات انحرافی ایستادند.
در دانشگاه علوم پزشکی تهران اساتید خارجی وجود داشتند، آن زمان مقطع دکترایی در ایران نداشتیم و اجازه نمیدادند و باید مدرک دکترای رشتهها را از خارج میگرفتند.
ماجرای تحصیل در انگلیس
بورسیه من هم برای دکترا درست شد ولی به دلیل انقلاب نرفتیم، بعد از انقلاب هم برخی اساتید که از قبل مانده بودند در دانشگاه میگفتند که این حزباللهیها که فوق لیسانس دارند بیسوادند و من از طریق یکی از دوستان که از آشنایان امام خمینی(ره) بودند کسب تکلیف کردم که به مصلحت است برای مقطع دکترا به خارج از کشور برویم یا نه، امام هم گفتند دولت اسلامی است و هر تصمیمی که گرفت اقدام کنید و ما دنبال ویزا رفتیم و برای تحصیل در مقطع دکترا به انگلیس رفتیم و بعد از گرفتن تخصص برگشتیم.
به برکت این انقلاب بسیاری از روشها و بینشها مشخص شد که نقش رهبری امام و مقام معظم رهبری مشخص است.
ما خارج از کشور جلسات قرآن، دعا کمیل و نماز جماعت راه انداخته بودیم و آن زمان فضای سیاسی کشور مساعد نبود.
آن زمان یک بچه ۶ ماهه و یک بچه دو ساله داشتیم و با گذر از سختیها در خارج از کشور هم کار علمی قوی و هم کار فرهنگی قوی انجام دادیم، هرکس از نظر دینی قوی باشد در هر محیط و شرایطی میتواند تفکراتش را حفظ کند.
نسخه علمی را خودمان مینویسیم نه بیگانگان
فارس:شما هم فضای قبل انقلاب را دیدید و هم بعد از انقلاب در دانشگاههای مختلف مشغول تدریس بودید، ارزیابی شما از وضعیت علمی کشور چیست؟
فضیلتی: ما اول انقلاب از نظر علمی در زمینه بیوتکنولوژی حدوداً در ردیف ۱۸۰ بودیم و الآن ردیف ۲ و ۳ هستیم، این یعنی اسلام دینی است که به شما اجازه تعالی و رشد میدهد.
امام خمینی(ره) فرمودند که «آمریکا شیطان بزرگ است» و این نکته بسیار مهمی بود، یک عده گفتند آمریکا که رفت از نظر دانشگاهی دچار تنزل میشویم ولی بعد از خروج آمریکا چنین اتفاقی نیفتاد و دیدیم که به چه رتبه علمی رسیدیم.
در غرب و برای مثال انگلیس هم اگر پیشرفت علمی وجود دارد یکی از دلایلش این است که اکثراً از محققان پاکستانی، ایرانی و افغانستانی استفاده میکنند و با استفاده از علم و هوش ما پیشرفت میکنند.
فضای رشد علمی در قالب شرکتهای دانشبنیان و نهضت نرمافزاری و تجاریسازی علم که مورد تأکید مقام معظم رهبری است، مهیا شده است؛ غربیها هم با پشتکار به موفقیت رسیدند.
مثلاً در حال حاضر مخمر نانوایی وارد میکنیم، وقتی امروز توانایی ساخت واکسن داریم آیا نمیتوانیم آن را هم تولید کنیم؟ ورود این مخمر به ما ضربه میزند؟
شکلگیری مقاطع دکترا در داخل کشور و دانشگاههای خودمان و اینکه دیگر لازم نیست مثل سی چهل سال پیش برای دکترا گرفتن دانشجویان حتماً به خارج از کشور بروند هم یک دستاورد بزرگ است.
محدودیت، انگیزه رشد است؛ بعد از تمام تهدید و سختیها اگر تحریم در کشور مدیریت نمیشد، ما ممکن بود هنوز درجا بزنیم و از آمریکا درخواست کمک کنیم، در صورتی که سختی باعث تحرک انسان میشود، ما فکر میکردیم فقط آمریکا میتواند برای ما نسخه بنویسد ولی بعد فهمیدیم این چنین نیستند.
در این سالها دانشگاهها از نظر علمی و فناوری بسیار نوآوری داشتند، برخی اساتید خارج از کشور هم از این مسأله استقبال کرده و ایرانیها را جذب میکنند.
ما اگر باور داشته باشیم که میتوانیم و میشود، با توجه به اینکه قدرت و توان داریم و جوانهایمان را هم داریم، پیشرفت خواهیم کرد، البته ما امروز هم پیشرفتهای زیادی کردیم و به دلیل اعتقاد به مدیریت مقام معظم رهبری به آینده امید داریم.
فارس: شرایط تحصیل برای فرزندانتان چه تفاوتهایی با زمان شما داشت؟
فضیلتی: فضای تحصیل بعد و قبل از انقلاب اصلاً قابل مقایسه نیست، البته به طور کلی جهان هم پیشرفتهایی داشته است، قبل از انقلاب راهکاری برای سرچ سریع مقاله وجود نداشت، باید در کتابخانه میگشتیم، زمان زیادی میگرفت و مثلاً نهایتاً متوجه میشدیم که مجله خارج بود و باید نامه میدادیم که مقاله را میخواهیم، بعد هم ممکن بود دست کسی امانت باشد.
آن زمان من شاگرد قنادی بودم و درس میخواندم، ما با سختی درس خواندیم، شرایط اقتصادی سخت بود ولی علاقهمند بودیم، خیلی کم خانواده مرفه پیدا میشد.
فارس: چرا سختی مانع رشد و تحصیل شما نشد؟
فضیلتی: اولاً که این عنایت الهی است اما انگیزه ما بسیار بالا بود، بعد از انقلاب شرایط برای فرزندانمان راحت شد اما با وجود راحتی عدهای هنوز درس نمیخوانند، فضا برای فعالیتهای فرهنگی و سیاسی دانشجویان هم درحال حاضر باز است اما قبلاً مخفیانه انجام میشد.
درباره فعالیت فرهنگی و سیاسی در دانشگاه هم ارتباط دانشگاه و حوزه نهاد رهبری به همین دلیل مطرح شد، پژوهشگاه علوم قرآنی و سایر مراکز فرهنگی در این زمینه کار کردند، شورای انقلاب فرهنگی در کشور باید خیلی کار کند و ما باید قدر این شرایط را بدانیم.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰