از تهدیدهای شوهر سابق همسرم خسته شدهام
او هفته گذشته همراه شوهرش به دادگاه خانواده رفت تا برای بار دوم مهر طلاق به شناسنامهاش بخورد. این زن زمانی که قاضی دادگاه علت درخواست طلاق را پرسید، درباره ماجرای زندگیاش چنین گفت: سه ماه است که با کاوه ازدواج کردهام. تقریبا یک سال پیش از شوهر اولم جدا شدم. ما دو سال با
او هفته گذشته همراه شوهرش به دادگاه خانواده رفت تا برای بار دوم مهر طلاق به شناسنامهاش بخورد. این زن زمانی که قاضی دادگاه علت درخواست طلاق را پرسید، درباره ماجرای زندگیاش چنین گفت: سه ماه است که با کاوه ازدواج کردهام. تقریبا یک سال پیش از شوهر اولم جدا شدم. ما دو سال با هم عقد بودیم و هنوز زندگی مشترکمان آغاز نشده بود که از هم جدا شدیم. شوهر اولم مرد بد اخلاقی بود و به هر بهانهای کتکم میزد. برای همین تصمیم گرفتم از او جدا شوم و چون زندگی مشترکمان شروع نشده بود با بخشیدن مهریهام به راحتی از او جدا شدم. بعد از طلاق دیگر از شوهر اولم خبری نداشتم، تا این که با کاوه آشنا شدم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. از همان روز اول آشنایی به کاوه ماجرای ازدواج قبلیام و سختیهایی را که کشیده بودم، گفتم و او هم شرایط من را پذیرفت و ادعا کرد عاشقانه مرا دوست دارد، اما بعد از نامزدیمان، سرو کله شوهر سابقم پیدا شد. او متوجه شده بود که دوباره ازدواج کردهام، برای همین سراغم آمد و مزاحمت هایش را شروع کرد. نمیدانم چرا دست از سرم برنمیداشت.
از وقتی زندگی مشترکمان آغاز شد، مزاحمتهایش هم بیشتر شد. به طوری که از او شکایت کردم و به بازداشتگاه رفت. ولی وقتی آزاد شد باز هم سراغم آمد و مرتب تهدیدم میکرد که باید از شوهرم جدا شوم. حالا در این میان کاوه به جای حمایت از من، مرتب سرم غر میزد که چرا باید مزاحمتها و تهدیدهای شوهر سابقم را تحمل کند. تا جایی که پیشنهاد داد از هم جدا شویم. من هم وقتی خودخواهی این مرد را دیدم شوکه شدم و تصمیم به جدایی گرفتم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی از وقتی با مونا نامزد کردهام، مرتب با شوهر سابقش درگیرم. این مرد یک بیمار روانی است و دست از تهدیدهایش برنمیدارد. مونا تنها یک بار از او شکایت کرد تازه آن هم به اصرار من؛ بعد از آن هر چه از او خواستم برود و شکایت کند، قبول نکرد و گفت شکایت فایدهای ندارد. من هم دیگر تحمل این همه مزاحمت را ندارم. میترسم اتفاق بدی رخ دهد. مونا باید اول مشکلش را با شوهر سابقش حل میکرد و بعد از آن به فکر ازدواج دوباره میافتاد. من گناهی نکردم که در زندگیام باید با یک مرد روانی درگیر باشم و یک لحظه هم آرامش نداشته باشم. زندگی با این زن فقط برایم عذاب و سختی داشته و هر روز و هر شب با هم اختلاف داریم. من دیگر طاقت ندارم و نمیتوانم به این زندگی پر از تنش ادامه بدهم.
در پایان نیز قاضی زمانی که دید این زوج به جدایی اصرار دارند، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از آنها خواست در این فرصت، درباره تصمیمشان بیشتر فکر کنند.
رفتار منطقی در مقابل بروز مشکلات را یاد بگیرید
دکتر مهیار، روانشناس در این باره میگوید: معمولا در هر ازدواجی، اختلافنظر، اختلافسلیقه و تفاوت وجود دارد. هر زوجی در بخشی از زندگی مشترک خود دچار مشکل و اختلاف خواهد شد و در این زمان است که گاهی اوقات برخی از زوجها چنان این اختلافات ساده و کوچک را بزرگ میکنند و از کاه، کوه میسازند که در نهایت با عواقب بدی مواجه میشوند. بدون شک این زن و شوهرها در نهایت در زندگی مشترکشان به بنبست میرسند و زندگی در کنار هم برایشان سخت میشود. تا جایی که یکی از طرفین یا هر دو سر لجبازی افتاده و حاضر نمیشوند کوتاه بیایند. آنها دیگر حاضر نمیشوند حق را به طرف مقابل خود بدهند تا شاید کمی از مشکلات زندگی مشترکشان حل شود. اگر زنان و مردان میخواهند جزو این گروه نباشند و زندگی مشترک پر از آرامشی را تجربه کنند باید رفتار منطقی در مقابل مشکلات و اختلافات را یاد بگیرند. سرزنش، توبیخ، انتقادهای کوبنده، تحقیر و… شیرینی لحظات با هم بودن را میگیرد و زندگی را تلخ و پر تنش میکند. زن و مرد باید سعی کنند همیشه یکدیگر را تحسین کنند و از آنچه در گذشته برایشان اتفاق افتاده، چشمپوشی کنند و خطای دیروز را بزرگ نکنند. آنها نباید اشتباهات و نواقص طرف مقابل را مرتب یادآوری کنند، بلکه باید با راه حلهای منطقی از تکرار آن اشتباه جلوگیری کنند. در این صورت است که میتوان قدم به قدم به سوی خوشبختی و یک زندگی شیرین گام برداشت و از نابودی زندگی مشترک جلوگیری کرد.
سیما فراهانی
ضمیمه تپش جام جم
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰