تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 مهر 1396 - 3:55
کد خبر : 14524

مؤلّفه‌های ولایت‌مداری

مؤلّفه‌های ولایت‌مداری

  چکیده ولایت یکی از ارکان اصلی و آموزه‌های اساسی دین مبین اسلام و به تعبیر دقیق‌تر، اصلی‌ترین و اساسی‌ترین آموزه آن است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی مؤلّفه‌های ولایت‌مداری و عوامل مؤثّر بر تحکیم آن بر مبنای آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است. بخش‌های مختلف این تحقیق شامل دلایل اهمیّت ولایت‌مداری، مؤلّفه‌های ولایت‌مداری،

 

چکیده

ولایت یکی از ارکان اصلی و آموزه‌های اساسی دین مبین اسلام و به تعبیر دقیق‌تر، اصلی‌ترین و اساسی‌ترین آموزه آن است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی مؤلّفه‌های ولایت‌مداری و عوامل مؤثّر بر تحکیم آن بر مبنای آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است. بخش‌های مختلف این تحقیق شامل دلایل اهمیّت ولایت‌مداری، مؤلّفه‌های ولایت‌مداری، عوامل مؤثّر در تحکیم ولایت‌مداری، آثار روحی و معنوی ولایت‌مداری و پیامدهای زیانبار تکذیب و مخالفت با ولایت می‌باشد که در این تحقیق، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

نتیجه تحقیق نشان می‌‌دهد که آموزه‌های اسلامی، زمانی معنای واقعی به خود می‌گیرد که در چارچوب ولایت و در محور و مدار آن تحقّق یابد. شرط پذیرش اعمال، ولایت‌مداری است و هر کس که به ولایت نزدیکتر شود و در ولایت‌مداری استوارتر گردد، بهره بیشتری از چشمه‌های معنوی خواهد برد.

کلیدواژگان

ولایت‌مداری؛ مؤلّفه؛ تحکیم؛ آیات قرآن کریم؛ روایات معصومین(ع)

مقدّمه

از جمله مباحثی که نیاز به بررسی‌های بسیار و دقیق دارد، توجّه کردن به مسئله ولایت است. برخی پنداشته‌اند که ولایت منحصر و محدود به محبّت و مودّت نسبت به اهل بیت(ع) است، در صورتی که با استناد به قرآن و روایات معصومین(ع) معلوم می‌شود که در بحث دیگری هم مطرح می‌باشد. یکی از مهم‌ترین آنها، مسئله رهبری امّت اسلام بعد از پیامبر اکرم(ص) است که به اعتقاد شیعه، به امر خدا و پیامبر(ص) بر عهده امامان دوازده‌گانه بوده است و پس از ایشان و در زمان غیبت امام عصر(عج)، بر عهده فقیه عادل، آگاه و جامع‌الشّرایط است.

ولایت از جایگاه بلند اعتقادی و محتوای عمیق ارزشی برخوردار است و از ذخایر و گنجینه‌های نهفته درون عالَم و آدم حکایت می کند که از سرچشمه حقایق باطنی جهان و کُنه وجود عالم و مبداء اعلای فیض، یعنی وجود واجب تعالی فیضان کرده، جان و جهان را حیات بخشیده است و بر همه آنچه که هست، از مُلک و ملکوت، غیب و شهود، تکوین و تشریع، سیطره پیدا کرده است: (هُنَالِکَ الْوَلَایَه لِلَّهِ الْحَقِّ…: در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آنِ خداوندِ بر حق است…) (الکهف/ ۴۴)؛ (…وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ: و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهّار ظاهر مى گردند) (ابراهیم/ ۴۸).

علاوه بر آیاتی که محوریّت این موضوع را بیان می‌کنند، روایات متعدّدی وارد شده که اسلام را بر پنج پایه استوار دانسته است و از میان آنها، ولایت را مهم‌ترین رکن برشمرده است؛ از جمله در حدیثی از امام محمّد باقر(ع) چنین نقل شده است: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلاَه وَ الزَّکَاه وَ الصَّوْمِ  وَ الْحَجِّ وَ الْوَلاَیَه وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلاَیَه: اسلام بر پنج پایه استوار گردیده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. آنچنان‌که کسی به ولایت فراخوانده شده، به هیچ چیز دیگری فراخوانده نشده است» (کلینی، ۱۳۸۵، ج ۲: ۱۸).

قرآن کریم در عین اینکه ولایت را کاملاً از آنِ خدا و منحصر در او می‌‌داند (الشّوری/ ۹)، آن را برای پیامبراکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) نیز اثبات کرده است (المائده/ ۵۵). هر مسلمانی براى رسیدن به حیات طیّبه، نیازمند به ولیّ و رهبر است. در زمان رسول اکرم(ص)، الگو و پیشواى مسلمانان، خودِ حضرت بوده است و پس از ایشان این منصب به اهل بیت(ع) و پس از ایشان، به مرجع و رهبر دینى فقیه و جامع‌الشّرایط رسیده است. از این رو، مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که مؤلّفه‌های مؤثّر در ولایت‌مداری کدام است و ولایت‌مداری چه آثار روحی و معنوی به همراه دارد. برای پاسخ به این مسئله، به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) استناد شده است.

۱ـ معنای لغوی و اصطلاحی ولایت

ولاء، ولایت (به فتح «واو» در ولایت)، به کسر «واو» در «ولی، مولی، اوّلی» و امثال اینها همه از مادّه «ولی» (و، ل، ی) اشتقاق یافته‌اند. این واژه از پُر‌کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که به صورت‌های مختلفی به کار رفته است (مطهّری، ۱۳۹۰: ۶).

«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «ولی» گرفته شده است. در لغت عرب، «ولی» به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر، بی‌آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توالی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو، این واژه با هیئت‌های مختلف (به فتح و کسر) در معانی «حُبّ و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی» و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است. منظور از واژه «ولایت» در بحث امامت، آخرین معنای مذکور، یعنی «سرپرستی» است (ر.ک؛ جوادی آملی، ۱۳۷۸: ۱۲۹).

نزدیکی و پیوند قلبی و محبّت‌ افراد به هم‌نوع، ولایت‌ است، و نزدیکی به معنای تصرّف در امور دیگری و تدبیر آن، نوعی ولایت است. بندگی و پیوند معنوی با خدا و نیز عشق و علاقه به اولیای الهی موجب ورود به وادی ولایت می‌شود.

۲ـ نقش و جایگاه ولایت در جامعه اسلامی

در قرآن کریم، «ولایت» حکایت حقیقت آدمی  است که استعدادهایش در اثر پیوند با ولایت تامّه الهیّه و حقیقیّه ذات ربوبی او، از راه عبادت و بندگی به منصّه ظهور و بروز رسیده است، تا آنجا که به غایت قصوای منزلت و مقام انسانی، یعنی انسان کامل نائل آمده است. در نتیجه، به مقام ها و منصب های رفیع الهی، شامل نبوّت، رسالت، امامت و مانند آن دست یازیده است، به دلیل اینکه رسالت هر پیامبری به نبوّت وی وابسته بوده است و نبوّت به ولایت او مرتبط است، سمت و سوی پیوند انسان کامل به خدای سبحان، ولایت اوست و سمت ارتباط وی به جامعه بشری رسالت اوست و رابط بین این دو، نبوّت اوست، چه اینکه تفاوت رسالت ها مرهون تفاوت نبوّت ها و امتیاز نبوّت ها در پرتو تفاضل ولایت ها می باشد (ر.ک؛ جوادی آملی، ۱۳۶۹:  13).

ولایت در زمان رسول خدا(ص)، با پیامبر و در زمان ائمّه، با ائمّه(ع) تحقّق یافت و در زمان غیبت امام معصوم(ع)، با نایبان عامّ آن حضرت است که از سوی حجّت الهی،‌ حجّت بر خلق هستند، چنان‌که امام زمان(عج) می‌‌فرماید: «أَمَّا الحَوادِثِ الوَاقِعَه فَارجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاه أَحَادِیثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم وَ أَنَا حُجَه الله: برای حلّ مشکلات در حوادث ـ امور سیاسی، عبادی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و… ـ به راویان حدیث و فقهاء مراجعه کنید که آنها در زمان غیبت، خلیفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آنها می‌باشم» (حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج ۱۸: ۱۰۱).

امام رضا(ع) در بیان فلسفه رهبری جامعه اسلامی می فرماید: «اگر خداوند رهبر امینی را برای سرپرستی و حفظ امانت امامت قرار ندهد، مذهب و دین به تدریج از بین خواهد رفت و سنّت پیامبر(ص) و احکام الهی دستخوش دگرگونی می گردد و بدعت‌گذاران چیزهایی بر دین بیفزایند و ملحدان چیزهایی از دین بکاهند و در نتیجه، حقیقت را بر مسلمانان دگرگون سازند» (ابن‌بابویه قمی، ج۱۳۸۴، ج ۱:  253).

آیه ۵۹ از سوره نساء می‌‌فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ…:  اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [= اوصیاى پیامبر] را!) و آیه ۴۴ سوره کهف می‌‌فرماید: (هُنَالِکَ الْوَلَایَه لِلَّهِ الْحَقِّ…: در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آنِ خداوندِ بر حق است…). این آیات بیانگر آن است که یکی از خصوصیّات فرد مسلمان، پذیرفتن ولایت خداوند متعال، رسول اکرم(ص) و معصومین و کسانی است که در ویژگی‌ها و خصوصیّات اعتقادی و علمی و رفتاری در مسیر آن بزرگواران قرار دارند.

قرآن کریم در آیه ۳۵ سوره احزاب، پس از آنکه اوصاف اصلی مردان و زنان مؤمن را برمی‌شمارد، بلافاصله در آیه بعدی سخن از ولایت‌پذیری به میان آورده است: (وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَه إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَه …) تأمّلی در سیاق این دو آیه و ترتیب آن نشان می‌‌دهد که تحقّق اوصاف برجسته ایمانی شرط لازم برای تحقّق ولایت‌پذیری در حدّ اعلای آن است (ر.ک؛ ذوعلم،۱۳۸۰: ۵۰)؛ یعنی افرادی شاخص ولایت‌پذیری را دارند که دارای صفات عالیه ایمانی باشند که زیر بنای آن معرفت و بصیرت است.

۳ـ دلایل اهمیّت ولایت‌مداری

۱ـ۳) تجلّی توحید در ولایت است

ولایت در مکتب اسلام از چنان جایگاه والایی برخوردار است که بزرگان و علمای اسلام از آن به عنوان رکن و اساس توحید و دژ مستحکم الهی یاد کرده‌اند. زمانی که حضرت علیّ بن موسی‌الرّضا(ع) به اجبار مأمون، از مدینه عازم مرو بودند، در شهر نیشابور که عدّه زیادی به استقبال آن حضرت آمده بودند، به خواست مردم توقّف کوتاهی نمودند و برای هدایت مردم به سمت توحید و احراز غاصبانه بودن حکومت عبّاسیان و اینکه حکومت و خلافت، فقط حقّ دوازده امام برحقِّ شیعه است، حدیث مشهوری به نام سلسلهالذّهب بیان فرمودند. این حدیث از جمله احادیث قدسی است که به قول دانشمندان علوم اسلامی و متخصّصین علم حدیث، راویان آن طلایی است و حدیثی محکم‌تر از این حدیث در عالم حدیث وجود ندارد.

امام رضا(ع) به نقل از پیامبر اسلام(ص) و ایشان به نقل از جبرئیل و جبرئیل از قول خداوند ـ عزّ و جلّ ـ فرموده‌اند: «إِنِّی أَنَا اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَ أَنَا وَحدِی، عِبَادِی فَاعبُدُونِی وَلیَعلَم مَن لَقِینِی مِنکُم بِشَهَادَه أَن لاَ إِلَهَ إِلاَ اللهَ مُخلِصاً بِهَا أَنَّهُ قَد دَخَلَ حِصنِی، وَمَن دَخَلَ حِصنِی أَمِنَ مِن عَذَابِی، قَالُوا یَا ابنَ رَسُولَ اللهِ وَمَا إِخلاَصُ الشَّهَادَه لِلَّهِ قَالَ عَلَیهِ‌السَّلاَم: طَاعَه اللهِ وَطاَعَه رَسُولِ اللهِ وَوَلاَیَه أَهلِ بَیتِهِ عَلَیهِمُ‌السَّلاَم» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۴۹: ۱۲۷)؛ یعنی (کلمه طیّبه «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهَ») قلعه مستحکم و دژ استوار من است. هر کس آن را بگوید، در این قلعه و دِژ استوار داخل می‌شود و اگر در آن وارد شد، از عذاب روز رستاخیز در امان خواهد بود.

در ادامه این روایت آمده است، وقتی که امام رضا(ع) می‌خواستند به حرکت خود ادامه دهند، در حالی که سوار بر مرکب بودند، فرمودند: «بِشَرطِهَا وَ شُرُوطِهَا وَ أَنَا مِن شُرُوطِهَا»، یعنی درست است که شعار توحید و کلمه طیّبه «لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله» حصن یا قلعه مستحکم خداست و هر کس آن را به زبان بیاورد و داخل این قلعه شود، از عذاب خدا در امان خواهد بود، از شروط آن اقرار امامت به حضرت رضا(ع) است.

فرمایش امام هشتم(ع) در روایت مذکور، نشانه ارتباط ولایت با اصل توحید است، گویى هر دو با هم آمیخته و هماهنگ است و این ویژگى بزرگ جهان‌بینى اسلامى است که توحید آن حاکمیّت و حاکمیّت آن، توحید است.

۲ـ۳) ولایت‌مداری عمل صالح را بالا می‌‌برد

یکی دیگر از دلایل اهمیّت ولایت‌مداری این است که موجب بالا رفت، اعمال صالح می‌شود. امام صادق‌(ع) در این خصوص می‌‌فرمایند: «فِی قَوْل اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ…) (فاطر/ ۱۰)، قالَ: وَلایَتَنا أهْلَ الْبَیْتِ (وَ أهْوی بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ) فَمَنْ لَمْ یَتَوَلَّنَا لَمْ یَرْفَعِ اللهُ لَهُ عَمَلاً: در تفسیر آیه «سخنان پاکیزه به سوی او (خدا) صعود می‌کند و عمل صالح را بالا می‌‌برد»، فرمودند: ولایت ما اهل بیت مایه عروج عمل است (و سپس به سینه خود اشاره کردند و) فرمودند: کسی که ولایت ما را ندارد، خداوند هیچ عملی را از او بالا نمی‌برد» (عروسی حویزی، ۱۴۱۵ق.، ج ۴: ۳۵۳).

۳ـ۳) ولایت‌مداری؛ علّت برقراری نظم

به دنبال ولایت‌مداری، نظم در جامعه برقرار خواهد شد. حضرت زهرا(س) در این باره فرموده‌اند: «فَجَعَلَ اللهُ… اِطَاعَتَنَا نِظَاماً لِلمِلَّه وَ اِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلفِرقَه: خداوند اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امّت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه‌ها قرار داده است» (مجلسی، ۱۴۰۳ ق.، ج ۴۳: ۱۵۸).

۴ـ۳) ولایت‌مداری؛ موجب حیات جامعه

امام رضا(ع) در بیانی، بعد از ذکر بعضی از ادلّه درباره دلیل وجود ولیّ امر، می‌‌فرماید: «…وَ مِنهَا: أَنَا لاَ نَجِدُ فِرقَه مِنَ الفِرَقِ وَ لاَ مِلَّه مِنَ المِلَلِ عَاشُوا وَ بَقُوا إِلاَّ بِقَیِّمٍ وَ رَئِیسٍ، لَمَّا لاَ بُدَّ لَهُم مِنهُ فِی أَمرِ الدِّینِ وَ الدُّنیَا، فَلَم یَجِز فِی حِکمَه الحَکِیمِ أَن یُترَکَ الخَلقَ وَ هُوَ یَعلَمُ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لَهُم إِلاَّ بِهِ…: ما هیچ گروه یا ملّتی را نیافتیم که بتواند به حیات و بقای خود ادامه دهد، مگر با وجود سرپرست، قیّم و رئیسی (که به امور آنان رسیدگی کند)؛ زیرا مردم به ناچار به وجود سرپرستی نیاز دارند که کارهای دنیا و آخرت آنان را تنظیم نماید» (ابن‌بابویه، ۱۳۸۴، ج ۱: ۱۸۳).

گرچه از این حدیث برای ولایت اهل بیت(ع) استفاده شده، امّا هر مخاطب آگاهی متوجّه می‌شود که لسان حدیث، کلّی است و مطمئنّاً یکی از آن اقوام، مسلمانان و شیعیان آخرالزّمان و در زمان غیبت هستند که بر طبق ادامه همین حدیث، نیاز دارند حکومت و حاکمی داشته باشند که حقّ مظلوم خود را از ظالم بگیرد و لشکری برای مقابله با دشمنان خارجی ایجاد کند و نیز اموال عمومی و بیت‌المال را بین ایشان تقسیم کند و اجتماعات مذهبی را در میان آنها بر پا نماید و رهبری کند و امر دین و دنیای آنها را در دوران غیبت اصلاح و سرپرستی نماید.

۵ـ۳) ولایت؛ زیربنای نبوّت و امامت

ولایت و به تعبیر رساتر، ولایت باطنی یا قرب معنوی یا ولایت تکوینی، کمال روحی و معنوی اکتسابی است که در پرتو عمل به تعالیم آسمانی اسلام و طیّ طریق عبودیّت و بندگی و نیز پیمودن صراط مستقیم هدایت به دست می آید و به بیان علاّمه طباطبایی(ره)، ولایت واقعیّتی است که در نتیجه عمل به فرآورده‌های نبوّت و نوامیس خدایی در انسان به وجود می آید (ر.ک؛ محمّدی ری‌شهری، ۱۳۷۶:  66).

۶ـ۳) ولایت؛ اساس و شالوده اسلام

در برخی فرمایش‌های ائمّه معصومین(ع)، از ولایت به عنوان اساس و شالوده اسلام یاد شده است. اسلام بر پنج پایه بنا شده است: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلاَه وَ الزَّکَاه وَ الصَّوْمِ  وَ الْحَجِّ وَ الْوَلاَیَه وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلاَیَه: اسلام بر پنج پایه استوار است: بر پا داشتن نماز، روزه ماه مبارک رمضان، دادن زکات، حجّ خانه خدا (کعبه)، و ولایت (و قبول امامت) ما خاندان رسالت» (عاملی، ۱۴۱۲ق.، ج ۱: ۱۴). درباره ترک چهار پایه نخست، (در بعضی از موارد) رخصت داده شده است، ولی در مورد ترک ولایت، هیچ گونه رخصتی داده نشده است؛ یعنی کسی که ثروت ندارد، بر او زکات واجب نیست و کسی که مستطیع نیست، حج بر او واجب نیست و کسی که بیمار است، نشسته نماز بخواند و در ماه رمضان روزه نگیرد، ولی در باب ولایت، خواه انسان صحیح و سالم باشد یا بیمار، ثروتمند باشد یا فقیر، حتماً لازم است به ولایت و امامت امامان معصوم معتقد باشد.

در روایت دیگر زُراره از امام باقر(ع) می‌‌پرسد: «کدام یک از این پنج پایه برتر و مهم‌تر است؟ حضرت می‌‌فرماید: «الوَلاَیَه أَفضَلُ، لِأَنَّهَا مِفتَاحَهُنَّ وَالوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیهِنَّ: ولایت برتر است، چراکه کلید بقیّه است و صاحب ولایت راهنمای مردم به آن چهار رکن دیگر است» (کلینی، ۱۳۸۵، ج ۲: ۱۸). این فرمایش امام باقر(ع) جایگاه رفیع ولایت و رهبری معصوم را در نظام سیاسی اسلام نشان می‌دهدکه حافظ جوهره دین و احکام خداست.

۴ـ ویژگی ولایت‌مداران اصیل

مدّعیان ولایت‎مدار فراوانند، امّا ولایت‌مداران واقعی کم و اندک می‎باشند. امام صادق(ع) با تبیین علائم هر یک، صفوف ولایت‎مداران اصلی را از غیر آن جدا فرموده است، آنجا که می‎فرماید: «الشِّیعَه ثَلاَثٌ؛ مُحِبٌّ واوٌّ فهُوَ مِنّا وَمُتَزَیّنٌ بِنَا وَنَحْنُ زَیْنٌ لِمَنْ تَزَیَّنَ بِنَا، وَمُسْتَأکِلٌ بِنَا النَّاسَ وَمَنِ اسْتَأکَلَ بِنَا إِفْتَقَرَ: شیعه سه گروه هستند: دوستدار عمیق [اهل بیت]. پس او از ماست. [گروهی که] به وسیله ما زینت می‌‌یابند و ما [نیز] زینت هستیم برای کسی که به‌وسیله ما زینت یابد. [سوم، گروهی که] به‌وسیله ما از مردم می‌‌خورد [و ما را وسیله درآمد زندگی خود قرار می‌‌دهد] و کسی که به‌وسیله ما امرار معاش کند، فقیر می‌شود» (ابن‌بابویه، ۱۴۰۳ق.: ۳۰۱).

شیعه واقعی سراپا تسلیم فرمان امام خویش می‎باشد و هرگز اهل بیت را رها نخواهد کرد، چنان‌که آن حضرت در جای دیگر فرمود: «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّکٌ بِعُرْوَه غَیْرِنَا: دروغ پنداشته آن کس که خود را شیعه ما می‎داند، ولی به ریسمان (سرپرستی و ولایت) غیر ما (اهل بیت) چنگ می‎زند»» (ابن‌بابویه، ۱۳۹۱: ۴۵)، چراکه رستگاری و سعادت ابدی جز در سایه پذیرش امامت امامان معصوم(ع) میسر نیست.

امام صادق(ع) در روایت دیگری می‌‌فرماید: «شیعه ما نیست کسی که به زبان بگوید شیعه هستم، ولی در عمل با ما مخالفت کند و آثار ما را زیر پا گذارد، لیکن شیعه کسی است که با زبان و دل با ما موافق باشد و آثار ما را پیروی کند و مانند ما رفتار نماید. چنین کسانی شیعه واقعی ما هستند» (عاملی، ۱۴۱۲ق.، ج ۱۱: ۱۹۶). طبق این روایات ولایت‌مداران اصیل کسانی هستند که در قول و فعل، در بیان و رفتار و نیز در زبان و در دل، ولایت‌پذیر هستند و همواره اطاعت از ایشان را وظیفه خود می‌‌دانند.

۵ـ مؤلّفه‌های ولایت‌مداری

۱ـ۵) بصیرت

«بصیرت» در لغت به معنای «علم، عبرت و حجّت» آمده است و در فرهنگ قرآنی، به معنای «رؤیت قلبی و باطنی» است (ر.ک؛ قرشی بنایی، ۱۳۸۱: مادّه بصر). بصیرت گوهری است که اگر در وجود انسان باشد، او را ارزشمند می‌کند؛ زیرا انسان بصیر می‌تواند در وقایع خارجی حق را از باطل جدا کند [این تشبیه در آیه ۱۷ سوره رعد آمده است]. صاحبان بصیرت در قرآن مورد مدح قرار گرفته‌اند و از آنها به «اهل اعراف» یعنی کسانی که مشرف بر جمیع اهل محشر هستند و هر کسی را در مقام خود مشاهده می‌کنند، تعبیر شده است (ر.ک؛ طباطبائى، ۱۴۱۷ق.، ج ۸: ۱۳۲).

افراد ولایت‌مدار و ولایت‌پذیر باید در امر دین و شناخت صفات الهی، آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت و نیز شناخت کامل نسبت به حجّت خدا بصیرت داشته باشند و آرمان آنها رسیدن به درجه کسانی باشد که خداوند متعال در حدیث قدسی در باب آنها می‌فرماید: «کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ: من شنوایی او می‌شوم که با آن می‌شنود، بینایی او می‌شوم که با آن می‌بیند، زبان او می‌شوم که با آن حرف می‌زند و دست او می‌شوم که با آن قدرتمندانه آنچه را که می‌خواهد، به دست می‌آورد. اگر او مرا بخواند او را اجابت می‌کنم و اگر چیزی بخواهد به او می‌دهم» (کلینی، ۱۳۸۵ق.، ج ۲: ۳۵۲).

امّا بی‌بصیرتی، پیروان ولایت را از ولیّ خدا جدا می‌کند، چنان‌که در جنگ جمل افرادی را می‌بینیم که مدّعی پذیرش حکومت امام علی(ع) بودند، امّا با همه شناختی که از فضائل و مقام معنوی آن حضرت داشتند، در حقّانیّت و مشروعیّت این جنگ دچار تردید شدند. از این رو، به امیرالمؤمنین(ع) گفتند: ما را به جایی بفرست که یقین داشته باشیم با کفّار می‌جنگیم. امام علی(ع) نیز آنها را به سرحدّات فرستاد (ر.ک؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۲: ۸۰). این گروه، ولایت‌گریزانی هستند که در هنگامه کارزار بر اثر بی‌بصیرتی از ولایت جا می‌مانند.

۲ـ۵) اطاعت

دومین مؤلّفه ولایت‌مداری، اطاعت بی‌چون و چرا از ولیّ خداست. اطاعتی مخلصانه و از روی آگاهی و بر اساس حبّ به ولایت، همان‌گونه که خداوند درباره افرادی که ولایت رسول گرامی اسلام(ص) را می‌پذیرند، چنین می‌فرماید: (فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا: به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلاف‌های خود، تو را به داورى طلبند و آنگاه از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملاً تسلیم باشند) (النّساء/ ۶۵).

حضرت علی(ع) افراد ولایت‌مدار را چنین نصیحت می‌فرماید: «به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید و به آن سو که می‌روند، پی آنها را بگیرید … اگر ایستاده‌اند، بایستید و اگر برخاسته‌اند، شما نیز برخیزید. به آنان پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان بازپس نمانید که هلاک می‌شوید» (صبحی، ۱۳۹۵ق.، خ ۹۷: ۱۴۳).

آنها که ادّعا می‌کنند خداوند را دوست دارند و به ولایت و سرپرستی او علاقه دارند، باید از فرستاده او نیز پیروی کنند تا مورد محبّت الهی قرار گیرند (آل‌عمران/ ۳۱). البتّه برای رسیدن به مقام اطاعت باید از قدرت ایمان کمک گرفت و دل را در چشمه‌سار معرفت، از رذائل شستشو داد. در خطبه فدکیّه، حضرت فاطمه زهرا(س) علّت جامعه‌شناختی اطاعت‌ناپذیری از ولایت را چنین بیان می‌فرماید: «أَلاَ قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ: (ای انصار!) به هوش باشید! من می‌بینم شما به سوی تنبلی و تن‌آسایی و عافیت‌طلبی می‌روید. این سخن حضرت زهرا(س) نشان‌دهنده آن است که ولایت‌مداری تنها در سخن نیست، بلکه در عمل باید آن را نشان داد» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۲۹: ۲۲۹).

۳ـ۵) محبّت

محبّت شالوده هر نوع ولایتی است؛ زیرا بدون کشش و علاقه قلبی، هیچ‌ گونه پیوند و ارتباط معنوی و روحی برقرار نمی‌شود. از این ‌رو، به تصریح قرآن کریم، مؤمنان راستین بیشترین محبّت را به خدا دارند (البقره/ ۱۶۵). امّا محبّت تنها یک علاقه قلبی ضعیف و خالی از اثر نیست، بلکه باید آثار آن در عمل انسان انعکاس یابد. مهم‌ترین آثار محبّت عبارتند از: حرکت‌آفرینی و پویایی، اطاعت‌پذیری، لذّت‌بخشی انس با محبوب و کسب احساس آرامش، اطمینان و امید به آینده. از میان این آثار، تلازم اطاعت با محبّت در ارتباط با بحث ولایت‌مداری قابل تبیین است، چنان‌که آیه ۳۱ سوره آل‌عمران: (قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ…)، بر تلازم محبّت و اطاعت دلالت دارد.

این آیه نشان می‌دهد، آنان که پیوسته دم از عشق و محبّت پروردگار و اولیای الهی می‌زنند، ولی رفتاری کاملاً مخالف با خواست و اراده خدا و اولیای او دارند، مدّعیانی دروغین بیش نیستند (ر.ک؛ طباطبائى، ۱۴۱۷ق.، ج ۳: ۱۸۷ـ۱۶۲). اطاعتی که ناشی از محبّت است، در اطاعت از فرمان الهی و پرهیز از گناه، نمود پیدا می‌کند.

۴ـ۵) صبر و استقامت

واژه «صبر» از کلمات پرکاربرد قرآنی و روایی است. این واژه در ۴۵ سوره قرآن، بیش از صد مرتبه وارد شده است (ر.ک؛ قرضاوی، ۱۳۸۶: ۵۷). «صبر» در لغت به معنای «خویشتنداری و کنترل نفس» است تا از آنچه عقل و شرع اقتضا می‌کند، خارج نشود (ر.ک؛ راغب اصفهانی، ۱۳۸۸: واژه صبر). از ویژگی‌های افراد ولایت‌مدار آن است که بصیرت آنان با صبر گره خورده است و در سختی‌ها نیز پای ولایت می‌ایستند، چنان‌که قرآن می‌‌فرماید: (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ: کسانى که گفتند:پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى شوند) (الأحقاف/ ۱۳).

ولایت‌مدار حقیقی کسی است که در مسیر ولایت با مدد از نیروی بصیرت از بی‌تابی خودداری کرده، با صبر و شکیبایی خود، سختی‌ها، بلاها و زخم زبان‌های اطرافیان را به جان بخرد و با آرامش خود دشمن را ناامید کند. در اینجا نباید از رابطه صبر و بصیرت غافل شد. نمونه بارز صبر، استقامت و ثبات قدم، حضرت زینب(س) است که در واقعه کربلا با بصیرت کامل، جلوه‌های با شکوهی از صبوری را به نمایش گذارد. روح صبور زینب است که بعد از این همه مصیبت، می‌گوید: «مَا رَأَیتُ إِلاَّ جَمِیلاً: من جز زیبایی ندیدم (مجلسی، ۱۴۰۳ ق.، ج ۴۵: ۱۱۶).

مراجع

قرآن کریم.

آملی، سیّدحیدر. (۱۳۷۸). نصّ النّصوص. تصحیح هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران: توس.

ابن‌بابویه قمی، ابوجعفر محمّد. ( ۱۴۰۴ق.). امالى. ترجمه محمّدباقر کمره اى. تهران: اسلامیّه.

ـــــــــــــــــــــــــــــ . ( ۱۴۰۳ق.). خصال. ترجمه محمّدباقر کمره اى. قم: دفتر انتشارات اسلامی.

ــــــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۶۱). معانی‌الأخبار. تحقیق علی‌اکبر غفّاری. قم: دفتر انتشارات اسلامی.

ــــــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۸۴). علل الشّرائع. چاپ پنجم. ترجمه و تحقیق از سیّد محمّدجواد ذهنی تهرانی. قم: انتشارات مؤمنین.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۹۱). صفات الشّیعه و فضائل الشّیعه. ترجمه علی‌اکبر میرزایی. قم: انتشارات علویّون.

ابن‌حنبل، احمد. (۱۴۱۴ق.). مسند. بیروت: دارالفکر.

اربلی، علیّ بن موسی. (۱۳۸۱ق.). کشف الغمّه فی معرفه الأئِمَّه. تبریز: مکتبه بنی‌هاشمی.

جوادی آملی، عبدالله. (۱۳۶۹). وحی و رهبری. تهران: انتشارات الزّهراء.

حائری، محمّدمهدی. (۱۳۸۵ق.). شجره طوبی. نجف: مکتبه الحیدریّه.

ذوعلم، علی. (۱۳۸۰). تجربه کارآمدی حکومت ولایی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

راغب اصفهانی، حسین‌بن محمّد. (۱۳۸۸). المفردات فی الفاظ قرآن. ترجمه سیّد غلامرضا خسروی حسینی. تهران: مرتضوی.

صبحی، صالح. (۱۳۹۵ ق.). نهج‌البلاغه. قم: انتشارات هجرت.

طباطبائى، سیّد محمّدحسین. (۱۴۱۷ق.). المیزان. بیروت: مؤسّسه الأعلمى للمطبوعات.

طوسی، محمّدبن حسن. (۱۴۱۴ق.). الأمالی. چاپ اوّل. قم: دار الثّقافه.

عاملی، زین‌الدّین بن علی. (۱۴۰۹ ق.). منیه المرید فی أدب المفید و المستفید. تحقیق رضا مختاری. قم: مکتب الأعلام الإسلامی.

عاملی، محمّدبن حسن. (۱۴۱۲ق.). وسائل الشّیعه. قم: مؤسّسه آل البیت.

عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه. (۱۴۱۵ق.). تفسیر نور الثّقلین. تحقیق سیّد هاشم رسولی محلاّتی . چاپ چهارم. قم: اسماعیلیان.

فخر رازی، محمّد بن عمر. (۱۴۲۲ ق.). التّفسیر الکبیر. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.

قرشی بنایی، سیّد علی‌اکبر. (۱۳۸۱). قاموس قرآن. قم: دارالکتب الإسلامیّه.

قرضاوی، یوسف. (۱۳۸۶). سیمای صابران در قرآن. ترجمه محمّدعلی لسانی فشارکی. قم: بوستان کتاب.

قمی، شیخ عبّاس. (۱۳۸۹). مفاتیح الجنان. ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای. قم: دانش.

کلینی، محمّدبن یعقوب. (۱۳۸۵). اصول کافی. ترجمه محمّدباقر کمره‌ای. چاپ هشتم. تهران: انتشارات اسوه.

مجلسی، محمّدباقر. (۱۴۰۳ق.). بحارالأنوار. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.

محمّدی ری‌شهری، محمّد. (۱۳۷۶). رهبری در اسلام. قم: دارالحدیث.

ــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۸۱). میزان ‌الحکمه. ترجمه حمیدرضا شیخی. چاپ سوم. قم: دار الحدیث.

مطهّری، مرتضی. (۱۳۷۸). مجموعه آثار. تهران: انتشارات صدرا.

ــــــــــــــــ . (۱۳۹۰). ولاءها و ولایت‌ها. تهران: انتشارات صدرا.

نوری طبرسی، میرزا حسین. (۱۴۰۸ق.). مستدرک الوسائل. قم: مؤسّسه آل البیت.

نویسندگان:

اسماعیل خارستانی: دانشگاه علامه طباطبایی

فاطمه سیفی: دانشگاه علوم تحقیقات تهران 

فصلنامه سراج منیر شماره ۱۷

ادامه دارد…

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد