کتابی از پدر به روایت دخترش رونمایی شد/ شهید مدافع حرمی که مدیر بانک بود
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب خاطرات سردار مدافع حرم شهید مختاربند همزمان با ایام سالروز شهادت شهید مختاربند در جمع خانواده و همرزمان شهید، هیأت محبین ولایت قم، پایگاه مقاومت امام محمد باقر(علیهالسلام) قم در مسجدی که با
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب خاطرات سردار مدافع حرم شهید مختاربند همزمان با ایام سالروز شهادت شهید مختاربند در جمع خانواده و همرزمان شهید، هیأت محبین ولایت قم، پایگاه مقاومت امام محمد باقر(علیهالسلام) قم در مسجدی که با همکاری و مشارکت ایشان ترمیم و ساخته شده بود (مسجد باقریه استان قم) رونمایی شد.
در این مراسم که با حضور حجت الاسلام محمدی از کارشناسان حوزه علمیه و شبکه معارف رادیو و تلویزیون و فعالین حوزه فرهنگ برگزار شد به خاطراتی از خدمات و فعالیت های جهادی این شهید پرداخته شد و در ادامه روایتی از سیره و سبک زندگی در قالب خاطره بیان شد.
در ادامه مراسم از کتاب «مثل یک خواب شیرین» با حضور جمعی از خانواده شهید و همرزمان و دوستان شهید رونمایی شد.
سردار حاج حمید مختاربند، کسی است که سالها در جبهههای دفاع مقدس بوده و بعد از جنگ دغدغههای فرهنگی را دنبال کرده و جدای از آنها، مناصب مختلف داشته و حتی به ریاست بانکهای انصار استانهای جنوبی و بعدش استان قم رسیده؛ ولی مجاهدت را فراموش نکرده. در جایگاهی که میتوانسته فکر اختلاس باشد، همه چیز را رها کرده و به سوریه رفته و همانجا به شهادت رسیده است. شرح شنیدنی زندگی این شهید از زبان همسر او روایت شده و کتاب به قلم دختر شهید به رشته تحریر در آمده است.
نویسنده سعی کرده که فقط منتقلکننده روایت مادرش باشد و به خاطر نسبتش با شهید بیجهت احساساتی نشده؛ ولی روایت همسر به خودیِ خود جذابیت و کشش زیادی برای خواندن دارد. تصویرسازیهای کتاب از روند زندگی با یک مجاهد دغدغهمند، بسیار زنده، واقعی، شیرین و به دور از غلو است و به خوبی میتواند الگوی زندگی جوانان امروز که از هر سختی گریزانند قرار بگیرد.
گزیده متن:
حاج حمید کنارم نشست و گفت: «خانم میدونی شهادت یعنی چی؟ یعنی من برم بهشت منتظر شما بمونم تا بیاید و اونجا دوباره دور هم جمع بشیم.» از شدت گریه نفسم بالا نمیآمد، حاجی سرم را روی سینهاش گذاشت و گفت: «خانم تو باید قوی باشی؛ باید بتونی بعد از من به عنوان همسر شهید سخنرانی کنی…» حاجی داشت مرا برای یک مسئولیت مهم آماده میکرد؛ اما من به صدای تپش قلبش گوش میدادم و آرزو میکردم زمان بایستد و این ضربان زندگیبخش تا ابد در گوشم ادامه داشته باشد.
«مثل یک خواب شیرین»؛خاطرات شهید مدافع حرم، سردار حاج حمید مختاربند به روایت همسر در قطع رقعی و ۲۱۶ صفحه و به قلم طیبه مختاربند همزمان با ایام سالگرد شهادت این شهید عزیز توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰